چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

آینده‌نگری و آخرالزمان


آینده‌نگری و آخرالزمان
امام علی علیه‌السلام : بدانید که در فردا (حوادثی پدید می‌آید ) و در آینده مسائلی رخ خواهد داد که برای شما ناآشنا و ناشناخته است ...(نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، ص ۴۲۵)
داشتن تصویری مبهم و مجمل از رویدادهای آینده از نداشتنش بهتر است در بسیاری از موارد دقت و قطعیت بسیار اصلا ضرورت ندارد . “( ویلیام آگبرن از بزرگ پژوهشگران مسائل اجتماعی ()۱)
پیشگویی و آینده نگری همواره یکی از دغدغه‌های بشر بوده و در طول تاریخ انگیزه‌های مختلفی باعث شده است که انسان‌ها به پیشگویی درباره رویدادهایی بپردازند که در آینده دور یا نزدیک واقع می‌شوند . در این میان پیشگویی در مورد حوادث آخرالزمان از جایگاه واهمیت خاصی برخوردار بوده و اقوام و ملل گوناگون با همه اختلافی که در باورها واعتقادات خود داشته‌اند موضوع آخرالزمان و رویدادهای این عصر را مورد توجه جدی قرارداده‌اند اما این دغدغه و دلمشغولی همیشگی بشر آنگاه که با علوم غیبی و دانش‌های خداداد پیامبر و اولیای الهی پیوند خورده رنگ دیگری یافته است و از حالت گمانه‌زنی‌های بی‌پایه و پیشگویی‌های دروغین در مورد وقایعی که بشر راهی برای پی بردن به آنها ندارد خارج و به اخبار صادق مبتنی بر آموزه‌های وحیانی تبدیل شده است .
● تعریف آخرالزمان :
“آخرالزمان” اصطلاحی است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا به معنای آخرین دوران حیات بشر و قبل از برپایی قیامت. در فرهنگ اسلامی آخرالزمان هم دوران نبوت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله ) تا وقوع قیامت را شامل می‌شود وهم دوران غیبت و ظهور مهدی موعود(عج) را .(آخرالزمان و امام مهدی محمددشتی)
▪ آخرالزمان در ادیان دیگر:
شناخت “آخرالزمان” یا فرجام شناسی )Eschatologie( در ادیان یهود، مسیحیت و زرتشتی نیز حایز اهمیت است. با نگاهی اجمالی به کتاب‌های مقدس ادیان الهی به موارد فراوانی برخورد می‌کنیم که از سوی انبیای الهی و یا جانشینان آنها نسبت به رویدادهای آینده پیشگویی و بویژه از حوادث مختلف سیاسی، ‌اجتماعی، ‌محیطی و... به عنوان نشانه‌های آ‌خرالزمان یاد شده است . اما اگر بخواهیم مجموعه معارفی را که در ادیان مختلف الهی در زمینه آخرالزمان وجود دارد که با یکدیگر مقایسه کنیم به جرات می‌توان گفت که در هیچ دین و آیینی به اندازه اسلام در مورد رویدادهای آخرالزمان پیشگویی نشده است .
پیامبر گرامی اسلامی (ص) از همان سال‌های آغازین بعثت خود بر اساس دانش ماورایی خود به پیشگویی رویدادهای مختلف فرهنگی، سیاسی واجتماعی که در آینده‌های دور و نزدیک در جامعه اسلامی روی خواهد داد می‌پرداختند و به تعبیر برخی از روایات مسلمانان را از کلیه حوادثی که تا آستانه قیامت رخ خواهد داد خبر می‌دادند. آن حضرت گاه مسلمانان را نسبت به رخدادهای مبارکی که در آینده رخ خواهد نمود مژده و بشارت می‌دادند و گاه آنان را نسبت به وقایع شومی که در پیش روی آنهاست برحذر می‌داشتند. این رویه مستمر پیامبر اکرم (ص) در مورد پیشگویی رویدادهای مختلف بویژه رویدادهایی که در آخرالزمان رخ خواهد داد موجب شد که مسلمانان در طول سالهای پربرکت حیات رسول گرامی اسلام(ص) از گنجینه ارزشمندی از روایات مربوط به حوادث آینده برخوردار شوند. گنجینه‌ای که از همان سده‌های آغازین گسترش اسلام به دست مولفان ، مورخان و محدثان جمع آ‌وری و در اختیار نسل‌های آینده گذاشته شد .
گرچه آخرالزمان از اعتقادات خاص شیعه است و ریشه در تفکر اسلامی دارد اما منحصر به مسلمانان نیست و معادل‌های این کلمه در ادیان دیگر کاربرد وسیع و متنوعی دارد حتی در مکاتب و مباحث سیاسی غیردینی نیز بحث‌های متعددی راجع به آن صورت گرفته است.
آنچه که در بین تمامی ادیان و حتی مکاتب غیردینی راجع به “آخرالزمان “ مشترک است اشاره به مقطعی از تاریخ انسان است که در آن بشر به عالی‌ترین برنامه و اسلوب اداره زندگی اجتماعی دست یافته و به وسیله آن فصل نوینی از همزیستی متعالی توام با صلح ،آرامش ،عدالت و رفاه جهانی را آغاز می‌کند . تاکید ادیان و فرهنگ‌های متاثر از آن بر اجتماع انسان‌ها در قالب “مدینه فاضله “،” آرمان شهر”،” شهر سالم”،”اورشلیم”،”اتوپیا” و... دقیقا مبتنی بر همین اعتقاد است. البته یکی از وجوه تمایز اعتقاد به آرمان شهر و جامعه موعود بر پایه ادیان الهی با اعتقاد به این موضوع بر پایه مکاتب دست ساز بشر(مکاتب اومانیستی) دیدگاه‌های ارائه شده در زمینه ریشه تاسیس چنین جامعه‌ای است . پیروان ادیان آسمانی ریشه آن را در “ظهور منجی آ‌خرالزمان” می‌دانند و پیروان ایسم‌های منحرف غیردینی آن را ثمره سیرتکاملی جوامع انسانی دانسته و پایان تاریخ می‌نامند .(۲)
به هر حال آنچه مسلم و انکارناپذیر است انتظار تمام عالم برای فرا رسیدن روز موعود و نجات انسان از پلیدی‌ها و زشتی‌ها و آغاز حکومت صالحان بر کره خاکی است و البته مترقی‌ترین ،کامل‌ترین و صحیح‌ترین باور اعتقاد آ‌خرالزمانی شیعه مبنی بر ظهور امام دوازدهم (عج) ،حجت غایب، حضرت ولی الله الاعظم ، ارواحنا فداه می‌باشد .(آخرالزمان را باور کنیم سپهردانش)
در سال‌های اخیر مباحث پیرامون فرا رسیدن دوره آخرالزمان در میان پیروان ادیان مختلف رشد چشمگیری یافته که اعتقاد به رجعت و ظهور مسیح در سال ۲۰۰۰ میلادی در میان برخی از فرق مسیحی از آن جمله بود. همچنین اعتقادات بحث‌انگیز مسیحیان انجیلی ( مسیحیان صهیونیست و یهودیان درباره آخرالزمان و طرح تفکرات جنجالی همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون)، تخریب مسجدالاقصی و... از این دست است . ارائه عجولانه نظریه‌هایی همچون پایان تاریخ به منظور منحرف نمودن تفکر فطری منجی خواهی نیز دلیل بر رشد همین باور ارزیابی می‌شود .البته هدف این نوشتار پرداختن به این دسته از مطالب نیست و موشکافی آنها نیاز به مباحث مشروح جداگانه‌ای دارد اما توجه به موارد یاد شده لازم است تا بدانیم احساس فرا رسیدن آخرالزمان در تمام ادیان شکل گرفته است. (آخرالزمان را باور کنیم سپهر دانش)
▪ آخرالزمان در اسلام :
مولفان اسلامی مجموعه روایت‌هایی را که بویژه از پیامبر اسلام(ص) در زمینه حوادث مختلف اجتماعی،‌سیاسی وارد شده بود در کتاب‌هایی که معمولا با عناوینی همچون علامات المهدی ،علامات مهدی آخرالزمان ،علائم الظهور اشراط الساعه، علامات الساعه، علامات یوم القیامه، الفتن الملاحم ،‌الفتن و المحن، الفتن و الملاحم و... نامیده می‌شده است جمع‌آوری کرده‌اند .( آخرالزمان شناسی در اسلام ابراهیم شفیعی سروستانی )
شیعیان بر اساس وعده‌های داده شده از سوی رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین (ع) منتظر تحقق موعد قیام و ظهور قائم آل محمد(عج) هستند وبرای این انتظار نیز تکالیف و وظایفی دارند. فرهنگ انتظار طی قرون گذشته نیروی محرکه خیزش‌های بزرگ عدالتخواهانه و ظلم ستیز بوده که قیام شکوهمند امام راحل (ره) را می‌توان ‌آخرین آن نامید . از سوی دیگر روایات و متون متعدد نشانه‌های مختلفی را برای مشخص نمودن احوالات آخرالزمان و اشاره به عصر ظهور ذکر کرده‌اند که این بخش همیشه مورد توجه خاص و عام بوده است.(آخرالزمان را باور کنیم سپهر دانش )
دردوران معاصر عده‌ای مفسران و متفکران مسلمان از قبیل : مرحوم علامه طباطبایی،‌استاد شهیدمرتضی مطهری، سید قطب ،‌محمدرشید رضا ،‌شهید سید محمدباقر صدر و ... با اتکا به آیاتی از قرآن کریم (اعراف، ۱۳۸، انبیا ۱۰۵، صافات ۱۷۱و ۱۷۲ ) استخلاف انسان در زمین فرمانروا شدن نیکوکاران زمین(وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل را به رغم جولان دائمی باطل به عنوان سرنوشت آینده بشر مطرح کرده‌اند و آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ می‌دانند و به اعتقاد ایشان عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان چنین آینده‌ای امری است محتوم که مسلمانان باید انتظار آن را داشته باشند و نباید منفعل و دلسرد به “حوادث واقعه “ بنگرند بلکه با حالتی پرنشاط و خواهان صلاح جامعه انسانی و آگاه از تحقق اهداف تاریخی انتظار باید سرشار از امید ،‌آمادگی و کوشش در خور این انتظار مقدس باشند . در چارچوب این برداشت آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوع انسان است که او باید در آن حرکت تکاملی تدریجی خود را تا تحقق وعده الهی ادامه دهد . (۳) در حالی که در کتب علمای متقدم همچون “کمال الدین “ شیخ صدوق و “کتاب الغیبه” شیخ طوسی، رحمت‌الله علیه، چنین تفسیری از تاریخ نبوده و تحولات آخرالزمان امری است غیرعادی که در آخرین بخش از زندگی نوع انسان واقع می‌گردد و به تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمی‌شود .(۴)
اهل سنت نیز مانند شیعه می‌گویند :‌مهدی موعود (عج) فرزند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل امام حسن عسکری (ع) است و در سال ۲۵۵ هجری در شهر سامرا از مادری به نام نرجس متولد شده است و در آخرالزمان ظهور کرده و حکومت جهانی واحدی تشکیل خواهد داد.(اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان ، علی اکبر قرشی)
▪ معنای حقیقی آخرالزمان :
با عنایت به آنچه بیان شد “آخرالزمان” پایان همه چیز نیست بلکه ترمیم جهان است . گویی جهان ناگهان تعادل خودرا باز می‌یابد و به حالت اولیه باز می‌گردد همه آشفتگی‌های ممکن اوجش در آخرالزمان است فقط در صورتی آشفتگی مطلق است که فی‌نفسه و با دیدی افتراقی ملاحظه شود . ولی چنانچه این بی‌نظمی‌ها در قبال نظم کل که سرانجام همگی به آن باز می‌گردند قرار گیرد، جنبه منفی خود را ازدست می‌دهد و جزء عوامل مقوم و به یک معنی فانی در مرحله ظهور می‌شود .(آخرالزمان و امام مهدی محمددشتی )
به تعبیر “رنه گنون” در کتاب “آخرالزمان یا عصر سیطره کمیت “ دوران دجال نهایت ظلم و شر است . ولی امر شر و منحوس ناپایدار و موقت است - هر چند که نمی‌توانست جز آنچه واقعا هست چیز دیگری باشد- و فقط جنبه خیر و سعادت که پایایی و قطعیت دارد و به سامان می‌رسد به قسمی که محال است سرانجام غالب نشود .(آخرالزمان و امام مهدی ،‌محمددشتی)
● آینده نگری در جهان امروز:
در نظر متاخران بینا بودن در مورد “نشانه‌‌های زمان “ و ارزیابی رخدادها در پرتو پیشگویی‌های آخرالزمانی که در جامعه جریان دارد ضروری است . کما این که بسیاری از اندیشمندان بر این باورندکه جامعه انسانی اینک در آخرین مرحله غفلت از ذات و در اوج تحمل “جوهر مادی “ و کمیت منطوی در کثرت “ قرار دارد و معتقدند هرچه بشر پیشتر می‌رود درک جمعی او خیر و عدل مطلق مفهوم‌تر و شفاف‌تر می‌گردد . (آخرالزمان و امام مهدی، محمد دشتی )انسان میان گذشته و آینده و دیروز و فردا زندگی می‌کند و شخصیت و هستی او به گذشته و آینده بستگی دارد چنانکه اگر از گذشته‌اش بریده شود یا از آن بی خبر باشد دچار کمبود می‌شود و نمی‌داند چگونه به وجود آ‌مده و چگونه زندگی کرده است زادگاهش کجاست و تاریخش چیست؟ همچنین اگر نسبت به آینده خود و همنوعان انسانی خود شناختی - اگر چه اندک - نداشته باشد و نداند که او دیگر انسان‌ها به کدام راه می‌روند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است دچار سردرگمی و سرگردانی می‌شود.
گذشته شناسی با علم تاریخ است و آینده شناسی در پرتو پیش‌بینی‌های دینی روشن می‌شود و گهگاه آینده‌نگری‌های انسانی سایه روشنی نسبت به آینده پدید می‌آورد . آینده‌شناسی‌های انسانی چون دلیل روشنی در دست ندارد احتمالی وفرضی است و چه بسیار که اینگونه پیش‌گویی‌ها نادرست از کار در آید.(امام مهدی و آینده زندگی،‌مهدی حکیمی)
● جهان امروز و آخرالزمان :
نگاهی به دردها و آلام بشر اندیشمند امروز و غربت او در زوال فطرت پاک آدمی چنین می‌نمایاند که در میان همه خواسته‌های ضد و نقیضش امروز یکی هست که همه در آن مشترکند. همه اقوام و ملل و رژیم‌های سیاسی یکصدا خواهان “آزادی”اند. آزادی برابر با حضور ضرورت حقیقت در وجود آدمی.”آزادی”ای که جوهر انسان مختار است و امکان عروج او را فراهم می‌آورد. آزادی رهایی بخش(و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم ، اعراف ۱۵۷) و مقوم اندیشه و حکمت؛ رهایی انسانی که می‌خواهد خودش باشد رها از گناه و رها از شرارت . آزادی اصیل و واقعی که نهفته در اطاعت حق است . از این رو دستیابی به سعادت به معنای دستیابی به رحمت و عدالتی است که خداوند آن را مقرر کرده است .
زندگی در جهان متعالی است که در آن آدمی به کمال حقیقی و واقعی‌اش برسد و از اندوه و اضطراب پنهان )aneiety( که می‌داند نمی‌تواند امنیت حقیقی را با سازمان دادن به زندگی شخصی و اجتماعی به دست آ‌ورد وقایع و مقدراتی وجود دارند که آ‌دمی نمی‌تواند آنها را در زیر قدرت خود بگیرد، نمی‌تواند کارهای خود را دوام بخشد زندگی‌اش زودگذر است و فرجام ‌آن مرگ. هیچ گونه امنیت متاثر از اراده بشر وجود ندارد و دقیقا همین نگرانی اصیل است که باعث می‌شود انسان‌ها با تمام وجود در آرزوی امنیت باشند.(۵)
چرا امروز که فناوری و توانایی بشر نسبت به قرون گذشته و دهه‌های قبل از پیشرفت چشمگیر و غیرقابل مقایسه‌ای نموده است و مباحثی همچون دموکراسی‌،‌قانون حقوق بشر ،‌ جامعه مدنی و ...به مراتب بیش از گذشته با ابتنای به تحلیل‌ها و فلسفه‌های گوناگون مطرح می‌شود. با این همه در غرب پیشرفته و فرهیخته سخن از هبوط آدمی ظهور نیست انگاری و بلایا و مصائب جهانی سر در گمی بی‌پایان آدمی در ساختار و دستور زبان و واژه‌های کلامی،‌ مجهول‌انگاری جهان پیچیدگی روز افزون شناخت هستی و دور از دسترس شدن تدریجی شدن آن افزایش مستمر تراژدی بشری حاکمیت روز افزون عقلانیت ابزاری، از دست رفتن آخرین رمق حیات معنوی جهان و تبدیل شدن انسان به توده‌ها )Mass( ،‌عصر غیبت ساحت قدس و فرا رسیدن زمانه شب عالم و ... می‌شود ؟
آیا در نظم کنونی ارباب و رعیتی مدرن! شوریدگی اندیشه بشری و تلاطم بی‌وقفه روان او در بازار پر ازدحام مکاتب فلسفی،‌روانشناسی،‌مردم‌شناسی، جامعه شناسی و ... و افزایش سهمگین میل به قدرت و استیلا بر دیگران و تعارضات و مناقشات بی‌معنا و ... و نهایتا سرخوردگی از همه چیز رو به فزونی نیست ؟
شاید تصور شود که مقصود از ظهور حضرت مهدی (عج) پایان همه این آلام در طرفه العین و به یک نگاه و اشاره ایشان است . این البته از توان ایشان به دور نیست . اما شاید تحقق امر صورت دیگری نیز داشته باشد. اگر گفته می‌شود که بسیاری از ابواب علم تا کنون گشوده نشده و به دست امام موعود باز خواهد شد گشایش این ابواب چه منظری را پیش روی آدمی می‌نهد؟ گسترش “ظهور ولایت “ در سراسر جهان و استقرار یکپارچه و فراگیر آن چه آثار و برکاتی دارد ؟
چه تغییر و تحولی در افکار و اندیشه‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های فردی واجتماعی انسان عصر ظهور پیش خواهد آمد؟ آیا در روزگار “ظهور ولایت “ نمی‌توانیم شاهد درمان اساسی روان آدمی و اعطای “آزادی”،” امنیت” و “آرامش” واقعی باشیم ؟
آیا نمی‌توان تصور نمود که مغز شیرین “ایمان” و کنه عفن “گناه” بر ملا می‌گردد و هم او مفاهیم متعالی”زیبایی”،”زندگی” و حتی”اسلام” را نه در قالب الفاظی چند بلکه با غوطه‌وری در عمق و ذات آنها تبیین می‌کند و شهد “حیات طیبه” را در کام تشنه انسان‌ها فرو می‌چکاند. عصر روشنایی را آغاز کرده سردرگمی او را پایان بخشیده و آغازگر عصر ظهور ساحت قدس و تعالی انسان متکی به ایمان- ونه بی‌اختیار در امواج توده‌ها و مسیطر بر عقلانیت ابزاری و نه محکوم آن- خواهد بود؟ (آخرالزمان و امام مهدی ،‌محمددشتی)
● جوانان و آینده‌شناسی :
آینده ‌شناسی برای همه انسان‌ها لازم است لیکن برای جوانان و نوجوانان لازم‌تر زیرا افراد سالخورده و کهنسال بیشترین بخش عمرشان را گذرانده‌اند و بخش اندکی از زندگی‌شان بیشتر باقی مانده است اما نوجوانان و جوانان بیشترین بخش عمرشان باقیمانده و آینده بیش از نیم قرن عمر آنان را تشکیل می‌دهد از این رو باید بیشتر بررسی کنند که در آینده چه مسائلی رخ خواهد داد و چه پیشامدهایی در سر راه انسان قرار دارد. شاید در دوران آینده زندگی یک نوجوان یا جوان همان حوادث بزرگ را پیشگویی کردند پدید آید و اوضاع جهان دگرگون شود و حکومت‌های ظلم واژگون شوند و حکومت و دولتی خدایی آشکار گردد و همه انسان‌ها را به طور مساوی بنگرد و ظلم‌ها را نابود سازد.
در گفتار معصومان رسیده است که یاران حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی) جوانان هستند و سالخوردگان میان یاران حضرت چون نمک در غذا اندکند.
امام علی (علیه‌السلام:)
یاران مهدی (علیه‌السلام) جوانان هستند و سالخورده‌‌ای میان آنان نیست مگر به مقدار سرمه در چشم و نمک در غذا و کمترین بخش غذا نمک است . ( عصر زندگی،‌محمد حکیمی ،‌چاپ۲ دفتر تبلیغات اسلامی ،‌ص ۸۷)
از این حدیث معلوم می‌شود که جوانان بیشتر باید آینده شناس باشند و ضوابط و مقررات آن را خوب بدانند و بیش از همه خود را برای آینده بسازند و فداکار بار بیاورند.
● آینده‌نگری در متون دینی:
بشر به مقتضای حب ذات و طبیعت جسستجوگر خود همواره به سرانجام دنیا می‌اندیشد و اکنون که فقر و فساد ،‌ظلم و ستم ،‌تبعیض‌ و ناجوانمردی، استعمار واستثمار، انحصارطلبی قطب سلطه‌گر و صدها و هزاران پدیده نامیمون فرهنگی،‌سیاسی و اقتصادی واجتماعی به صورت وحشتناکی بر جوامع بشری چنگ انداخته وعرصه را بر انسان‌های آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانی تنگ نموده این سوال که آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است و اهمیت بیشتر آن زمانی روشن‌تر می‌گردد که به این نکته توجه داشته باشیم که بشر در دوران اوج شکوفایی علمی،‌صنعتی و تکنولوژی است و این همه رشد و ترقی نه تنها مشکلی از بشر خسته از جنگ‌ها و خونریزی‌ها ،‌ا ضطراب‌ها وتشویش‌ها، نامردمی‌ها و تبعیض‌ها برطرف نساخته که مایه تورم مشکلات و تشدید دردهای او گردیده است .اکنون باید بگوییم این حق آ‌دمی است که بداند بشر در سیرقهقرایی به گرداب فلاکت و بدبختی افکنده خواهد شد یا با آینده‌ای روشن و عصری طلایی که آدمی به حقوق انسانی خود می‌رسد و به سعادت و فلاح دست می‌یابد مواجه می‌شود .دانستن هر یک از این دو پاسخ فقط رفع یکی از مشکلات فکری او نیست بلکه نوع جهت گیری او را در زندگی معین خواهد کرد و او را از خمودگی و سستی ، یاس وافسردگی ، اضطراب و پریشانی،‌انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانی پر تکاپو وفعال امیدوار به آینده ،صبور ،مقاوم ترقی خواه تبدیل خواهد کرد.
همه ادیان الهی و بیشتر مکاتب بشری درباره پایان تاریخ اظهار نظر کرده‌اند درهمه پیشگویی‌های (۶) مربوط به آخرالزمان خبرهای وحشتناک و نگران کننده‌ای وجود دارد ولی اغلب بر این امر اتفاق نظر (۷)است که پایان کار بشر روشن و سعادت آمیز است . درتمام فرقه‌ها (۸) و مذاهب اسلامی کم و بیش سرانجام سعادتمند بشر پیش‌بینی شده است (۹) در متون زرتشتی (از آیین‌های باستان) به صراحت از دوره‌ طلایی بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب‌ها و بلاهای بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجی (سوشیانس) محقق می‌شود. در آ‌یین هندوان نیز هر دوره انسانی به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن مظهر غروب وافول تدریجی معنویت الهی است واز آن به عصر ظلمت )Kali Yuga( تعبیر می‌شود. سپس منجی بشر ظاهر شده و با فروپاشی جوامع انسانی و از بین رفتن شرارت‌ها دوره‌ای نو آغاز می‌گردد. در متون بودایی نیز از این(۱۰) دوره سخن به میان آمده است. در ادیان ابراهیمی (۱۱) بیش از آیین‌ها ومکاتب دیگر بر دوره طلایی بشر در پایان تاریخ تاکید شده است در عهد عتیق برقراری سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش‌بینی شده که به وسیله “مشیح” محقق می‌شود. در عهد جدید(۱۲) نیز به این مطلب پرداخته شده و مکاشفه یوحنا به طور کامل به (۱۳) حوادث ناگوار آخرالزمان اختصاص یافته و در پایان آن به برقراری صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مومنان اشاره شده است. در میان مکاتب بشری پیش‌بینی “مارکس” از مدینه کمونیستی همراه با کمون نهایی ایجاد شده تصویری از جامعه بی‌طبقه و بی‌نیاز از دولت را ارائه می‌دهد.(۱۴) پیش‌بینی‌های “رنه گنون” (عبدالواحد یحیی) از افول و فروپاشی تمدن مادی غرب و ظهور مجدد حق و حقیقت که با نظریه به داده‌های آیین‌های باستان و ادیان ابراهیی ارائه شده خبر می‌دهد . نظریه پایان تاریخ (۱۵) “فوکویاما” پیروزی نهایی نظام غربی و حاکمیت ابدی آن بر سرتاسر جهان را پیش‌بینی کرده است و نظریه “برخورد تمدن‌ها” از “هانتینگتون”، جنگ جهانی تمدن‌ها و نظم جهانی نوین بر اساس مرزهای تمدنی را در پایان این دوره از جهان پیش‌‌بینی می‌کند .(۱۶)
● دیدگاه کلی قرآن درباره پایان تاریخ :
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر دیدگاهی خوشبینانه بود و پایان دنیا پایانی روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجام سعادتمند جهان همان تحقق کامل غرض آفرینش انسان‌ها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود : “و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون “ (ذاریات (۵۱)، ۵۶)
عبودیت الهی در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی آن بر اساس برنامه‌ریزی خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان‌ها از آن بهره‌مند می‌شوند:
“وعدالله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصلحت لیستخلفنهم فی‌الارض ... و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدونی لایشرکون بی‌شیئا “( نور،۵۵)
“هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله “( توبه ، ؛۳۳ فتح ، ؛۲۸ صف،۹)
آیات ناظر به آینده جوامع انسانی بر عنصر خوش‌بینی در جریان کلی نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینی درباره پایان کار بشر تاکید ورزیده به نوعی فلسفه تاریخ بر اساس سیر صعودی و تکاملی آن اشاره دارد. از نگاه اسلام(۱۷) دین با پشت سرگذاشتن مراحل مختلف در کامل‌ترین شکل خود به بشر عرضه شده “
“الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلم دینا” ( مائده، ۳)
وهمواره باانتقال از جامعه‌ای به جامعه دیگر شکوفاتر می‌گردد:
“من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه “(مائده ، ۵۴)
خداوند از پیامبران گذشته پیمان گرفته که پیامبر خاتم (ص) ایمان آورده به او یاری رسانند (آل عمران، ۸۱) بنابراین تمام نبوت‌ها و شرایع پیشین مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیه‌اند. از ظاهر برخی آیات چون: “و السبقون السبقون- اولئک المقربون... ثله من الاولین- و قلیل من الاخرین” (واقعه ، ۱۳-۱۰و ۱۴)
و نیز بعضی روایات بر می‌آید که (۱۸) پیشینیان از مردم آخرالزمان فضیلت و مرتبه بالاتری داشته‌اند اما اهل تفسیر سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتی برای اقوام گذشته نشمرده‌اند زیرا طبیعی است که اصحاب پیامبر(ص) نسبت به تمام پیامبران دیگر واصحابشان بسیار کمتر باشند. البته روایاتی نیز حاکی از نسخ آیه مزبور نقل شده که درست به نظر نمی‌رسد. به دلیل سطح بالای معرفت آخرالزمان معجزات حسی‌ اقوام گذشته جای خود را در اسلام به معجزه عقلی وعلمی (قرآن ) داده و وحی قرآنی با سخن از قرائت و علم و قلم آغاز می‌شود : “اقرا باسم ربک الذی خلق - خلق الانسن من علق- اقرا و ربک الاکرم - الذی علم بالقلم - علم الانسن ما لم یعلم “( علق، ۵-۱ )
و قرآن از دوره ما قبل اسلام به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد می‌کند : “الجهلیه الاولی”(احزاب، ۳۳)
از این رو طبق روایات سوره توحید و شش آیه آغازین سوره حدید برای اقوامی در آ‌خرالزمان نازل شده که در کاوش‌های دینی از اقوام پیشین ژرف‌اندیش‌تر و دقیق‌ترند. در روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن به رغم وقوع فتنه‌ها و آشوب‌های بسیار بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده‌اند. بنابراین میان دیدگاه خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفت‌های اجتماعی بسیار در آن دوره هیچ گونه تنافی وجود ندارد. برخی از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان از خداوند خواسته‌اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند .(شعراء، ۸۴) قرآن ،‌امت پیامبر را معتدل‌ترین و در نتیجه کامل‌ترین :
“وکذلک جعلنکم امه وسطا”( بقره، ۱۴۳)
و بهترین امت
“خیرامه اخرجت للناس”( آل عمران، ۱۱)
معرفی می‌کند بر همین اساس خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده و خداوند از طریق سنت‌های طبیعی تاریخ جوامع بشری را با آزمایش‌های مختلف به حدی از بلوغ،شعور و تجربه می‌رساند که زمینه‌ حکومت جهانی صالحان مهیا شود و بر اساس سنت همیشگی خویش مومنان را بر همه موانع چیره ساخته به فتح و پیروزی پایدار می‌رساند :
“انهم لهم المنصورون- وان جندنان لهم الغلبون”( صافات، ۱۷۲و ۱۷۳)
از مجموع مباحث گذشته می‌توان نتیجه گرفت که دوره اسلامی همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ در عصر ظهور امام مهدی(عج) به وقوع خواهد پیوست .
جهانی شدن و دین :
اسلام دینی جهانی است که قوام‌بخش بنای جامعه بشری است چنان که خداوند به پیامبرش خطاب کرده:
و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین .(انبیا ، ۱۰۷)
تو را مایه رحمت برای جهانیان فرستادیم.
و ما ارسلناک الا کافه للناس (سبا، ۲۸)
تو را بر همه مردم فرستادیم.
این دینی که روزی جهان را از سردرگمی جهالت و ظلمات حیرت نجات داد روزی دوباره با عزت و به اذن خداوند - تبارک وتعالی- برای نجات و خلاصی بشریت و سروری مسلمانان باز خواهد گشت که قرآن کریم بدان چنین بشارت داده است :
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ( قصص ، ۵)
اراده ما بر این تعلق گرفته که محرومان زمین را امام و وارثین زمین گردانیدم.
از حضرت امیر(ع) در نهج‌البلاغه روایت شده که:
لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها .(نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۹)
دنیا همانند بازگشت شتر به نزد فرزندش به نزد ما بازگردانده می‌شود .
و سپس این آیه را تلاوت فرمودند ابن ابی الحدید در شرح این بخش گفته است : یاران و نزدیکان ما می‌گویند که ایشان به امامی که مالک زمین و حاکم بر تمامی ممالک می‌گردد وعده‌داده‌اند. [۶]
در آیه دیگری خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید : “و لقد کتبنا فی‌الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون “( انبیا ، ۱۰۶)
در زبور پس از ذکر چنین نوشتیم که بندگان صالح ما وارث زمین خواهند شد.
امام باقر(ع) ذیل این آیه می‌فرمایند :
“ان ذلک وعدالله للمومنین بانهم یرثون جمیع الارض.”( مجمع البیان ،‌ج ۷، صص ۶۶، ۶۷)
این آیه وعده الهی برای مومنان است که وارث تمام زمین خواهند شد .
حضرت رسول (ص) هم طبق روایت سعید بن جبیر از ابن عباس به ظهور حضرت مهدی(ع) چنین بشارت داده‌اند : “ ان خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی اثنا عشر . اولهم اخی و آخرهم ولدی.” (کمال الدین و تمام النعمه ، شیخ صدوق)
جانشینان و برگزیدگان من و حجت‌های الهی بر خلق پس از من دوازده نفرند که اولشان برادرم و آخرینشان فرزندم می‌باشد.
از ایشان پرسیدند : برادر شما کیست ؟ فرمودند : علی ابن ابیطالب (ع)باز پرسیدند : فرزند شما کیست؟ فرمودند: المهدی الذی یملوها - ای الارض -قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا و الذی بعثنی بالحق بشیرا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول ذلک الیوم حتی یخرج فیه ولدی فینزل روح الله عیسی‌بن مریم فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب( فرائد المستمعین، ‌جوینی ، ج ۲)
مهدی همو که زمین را از عدل و داد همان گونه که از ظلم و جور پر شده است آکنده می‌گرداند . قسم به آن کسی که مرا به حق مبعوث گردانید که [مردم را ] بشارت دهم اگرتنها یک روز به پایان دنیا باقی مانده باشد خداوند آنقدر آن روز را طولانی می‌گرداند که فرزندم خروج (قیام) کند و در آن زمان است که عیسی‌بن‌مریم پشت سرش نماز می‌خواند و زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود و آوازه سلطنتش شرق و غرب را در می‌نوردد.
حامد تاجمیر ریاحی
منابع در دفتر روزنامه موجوداست.
منبع : روزنامه رسالت