پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

برگی از کتاب فیه ما فیه


برگی از کتاب فیه ما فیه
روزی سخن می‌گفتم میان جماعتی و میان ایشان هم جماعتی کافران بودند. در میان سخن می‌گریستند و متذوّق می‌شدند و حالت می‌کردند. [مریدی] سؤال کرد که ایشان چه فهم کنند و چه دانند این سخن را؟ مسلمانان گزیده از هزار یک فهم می‌کنند؛ ایشان چه فهم می‌کردند که می‌گریستند؟
فرمود که لازم نیست که نفس این سخن را فهم کنند. آن‌چه اصل این سخن است آن را فهم می‌کنند. آخر همه مقرّند به یگانگی خدا، و به آن که خدا خالق است و رازق است و در همه متصرف؛ و رجوع به وی است و عقاب و عفو از اوست.
چون این سخن را شنید -و این سخن وصف حق است و ذکر اوست- پس جمله را اضطراب و شوق و ذوق حاصل شود که از این سخن بوی معشوق و مطلوب ایشان می‌آید.
اگر راه‌ها مختلف است، اما مقصد یکی است. نمی‌بینی که راه به کعبه بسیار است؟ بعضی را راه از روم است و بعضی را از شام، و بعضی را از عجم و بعضی را از چین، و بعضی را از راه دریا، از طرف هند و یمن. پس اگر در راه‌ها نظر کنی، اختلاف عظیم و مباینت بی‌حد است، اما چون به مقصود نظر کنی همه متفق‌اند و یگانه و همه‌ را درون‌ها به کعبه متفق است و درون‌ها را به کعبه ارتباطی و عشقی و محبتی عظیم است، که آن‌جا هیچ خلاف نمی‌گنجد. آن تعلق نه کفر است و نه ایمان، یعنی آن تعلق مشوب نیست به آن راه‌های مختلف که گفتیم.
چون آن‌جا رسیدند، آن مباحثه و جنگ و اختلاف که در راه‌ها می‌کردند که این او را می‌گفت که تو باطلی و کافری و آن دگر این را چنین نماید، اما چون به کعبه رسیدند معلوم شد که آن جنگ در راه‌ها بود و مقصودشان یکی بود.
«مولانا جلال‌الدین محمد رومی، کتاب فیهِ ما فیه»
منبع : مجله آفتاب