جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

احزاب و مطالبات اجتماعی


احزاب و مطالبات اجتماعی
زندگی اجتماعی انسان‌ها موجد مجموعه‌ای از پیچیدگی‌ها، مسائل، مشکلا‌ت و همچنین توانمندی‌ها و برکات است که بدون ارتباط معنی‌دار با هر یک از افراد آن اجتماع، موجودیت می‌یابند. اینها بخشی از روح اجتماع را تشکیل می‌دهند، به‌گونه‌ای که نحله‌ای بزرگ از آدمیان پنداشته‌اند؛ این موجود جدا از تک تک اعضای آن اجتماع قادر به اقدام تداوم است.
اینگونه باشد و یا نباشد، هرچه شناخت ما از مجموعه مناسبات، ارتباطات و تعاملا‌ت درونی یک اجتماع بیشتر شود، توانایی‌مان در دستیابی به اهداف فردی و - از آن مهمتر - گروهی افزون‌تر خواهد شد، این همان چیزی است که با نام <جامعه‌شناسی> یا <علم‌الا‌جتماع> آن را می‌شناسیم.
مهار و مدیریت قدرت سیاسی همواره یکی از دشوارترین مسائل گریزناپذیر جوامع انسانی و موضوع کنکاش‌ها و بررسی‌های علمی فراوانی بوده است که پیدایی و تکامل احزاب سیاسی ذیل آن قرار می‌گیرد.
توضیح آن البته بسیار گسترده و نیازمند پرداختن به مقدمات و حواشی فراوانی است، اما به اجمال می‌توان گفت:
۱) در دنیای امروز مفهوم <عدالت> و <آزادی> بدون برابردانستن آدمیان در آفرینش و خصوصیات غیراکتسابی، برای غالب مردم قابل پذیرش و فهم نیست، از این رو مالکیت قدرت سیاسی نیز همانند سایر فرصت‌ها و مواهب خدادادی مادی و معنوی - حداقل از بعد نظری - متعلق به تمام مردم است و تقسیم برابر آن از سر ناچاری، مردم را سالا‌ر بر اداره خود کرده است.
همانطور که پیداست، این تلقی از <مردم‌سالا‌ری> تنها یک نگاه است و تحقق عملی آن بسته به نوع اجتماع انسانی، ملا‌حظات جغرافیایی و فرهنگی، مستلزم سازگاری با واقعیات حاکم بر آن جامعه است.
۲) یکی از این واقعیات اجتناب‌ناپذیر گوناگونی منافع فردی، گروهی و طبقاتی می‌باشد که به تمایلا‌ت و مطالبات مردم تنوع و تلون بی‌شماری می‌بخشد. در گذشته این تنوع غالبا با <تغلب> یا غلبه زورمندانه یک فرد یا گروهی بر افراد یا گروه‌های دیگر، نادیده انگاشته و به سمت یکسانی سوق داده می‌شد، اما امروزه روش‌های مبتنی بر اقناع مسالمت‌آمیز مورد توجه ملت‌ها قرار گرفته است، بگذریم که در عالم واقع <قدرت> تمایل بیشتری بر غلبه از راه زور و تحمیل دارد و به‌ویژه در عرصه تعاملا‌ت بین دولت‌ها همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برای وجود احزاب مختلف در یک ساختار سیاسی مبتنی بر آرای مردم به رسمیت‌شناختن تنوع منافع طبقات و گروه‌های فعال نشانه زنده‌بودن آن جامعه است و به‌واقع راه‌حلی مسالمت‌آمیز و ممکن برای ساماندهی منافع فردی در راستای منافع گروهی و نهایتا ملی است.
۳) حال این را اضافه کنیم که اساس نیاز به حزب،بلوغ و سطح بالا‌ی آگاهی‌های اجتماعی است، بدین معنا که پیدایش حزب زمانی ممکن است که افراد یک جامعه قانع شوند به صورت فردی یا از طریق راه‌اندازی باندهای زیرزمینی و پنهان قادر به تامین منافع خود با کمترین هزینه نیستند و در وضعیت تکامل‌یافته‌تر منافع فردی خود را جزیی تفکیک‌ناپذیر از منافع ملی بدانند و این نیز وابستگی مستقیم به شکل‌گیری مفهوم <ملت> دارد. ملت مفهومی تاریخی و تدریجی بیان‌کننده وضعیتی است که افراد یک قلمرو جغرافیایی پیوندهای عمیق و ناگسستنی اعتقادی، نژادی، زبانی، فرهنگی و... داشته باشد و انسجام و همبستگی آنها طی دوران مختلف و در فراز و فرودها، تلخی‌ها و شیرینی‌ها، غم‌ها و شادی‌ها و... تحکیم و تثبیت شده باشد.
۴) تمییز منافع عینی از منافع ذهنی یا تفاوت قائل‌شدن بین منافع واقعی و توهمی نیز نوع انتظار و میزان توقع‌ها از حزب را منطقی می‌سازد. بی‌شک حزب سیاسی سازمانی ایده‌آل و ابزاری برای تحقق‌بخشیدن یک‌باره به خواسته‌های دور از دسترس نیست، بلکه در حد متعارف و به‌صورت تدریجی با تدبیر و صبر اعضای آن می‌تواند مطالبات این جهانی، عادی و امکان‌پذیر مردم را رفته‌رفته تامین نماید و با برنامه‌ریزی صحیح منجر به پیشرفت نسبی جامعه گردد.
هرچند احزاب تقریبا در تمام عرصه‌های عمومی و قلمرو دولت، قادر به سیاستگذاری هستند، اما قطعا کارویژه حزب سیاسی، تامین منافع اقتصادی اعضای آن یا تحقیق و پژوهش‌های علمی و امثالهم نیست، نهادهای دیگر اجتماعی متکفل انجام این وظایف هستند.
همچنین احزاب قادر نیستند یک شبه مطالبات انبوهی از مردم را پاسخگو باشند و رفع مشکلا‌ت یا تامین نیازها مستلزم صرف زمان، انرژی وجود امکانات مورد نیاز خواهد بود. این به‌خصوص از جهت نوع نگاه مخاطبان حزب - که همان مردم عادی هستند - خیلی مهم است اگر مردم نوع و میزان انتظارشان را از احزاب با واقعیات هماهنگ نکنند، قطعا زمینه فریب‌خوردن خود را توسط احزاب فرصت‌طلب فراهم کرده‌اند.
۵) احزاب هم مانند تمام نهادهای اجتماعی دیگر فسادپذیرند و هرگاه زمینه‌های ابتلا‌ی آنان به مفاسد وجود داشته باشد، به احتمال زیاد به سوی اهدافی به غیر از آنچه می‌گویند، منحرف می‌شوند، بنابراین اصل شفافیت در فعالیت‌های حزبی بسیار مهم است. هرچند رهبران حزبی در خفا و پنهان بسیار راحت‌تر به مقصود خود می‌رسند، ولی مردم بایستی به وجود شفافیت در سازوکارهای سیاسی توسط احزاب، حتی‌الا‌مکان حساس باشند، هرچند در پیشرفته‌ترین شرایط نیز حوزه سیاست از شفافیت کامل برخوردار نخواهد شد، ولی وضوح نسبی نیز زمینه‌بسیاری از مفاسد را از بین خواهد برد.
۶) یکی از کارویژه‌های احزاب شناخت و بیان مطالبات اجتماعی است، به‌ویژه آنچه دولت‌ها موظف به انجام آن هستند. هرچند هدف احزاب از این کار، جلب‌نظر رأی‌دهندگان و سپس دستیابی به قدرت یا حفظ آن است، ولی مردم نیز از فواید آن بهره‌مندند و به این وسیله می‌توانند به بخش مهمی از خواسته‌های خود دست یابند. در عین حال مردم و احزاب در یک تعامل مدت‌دار خواهند توانست منظور یکدیگر را به درستی بفهمند و به تدریج اعتبار احزاب افزایش یا بالعکس کاهش یابد.
هرگاه احزاب نتوانند منظور مردم را به‌خوبی درک و بیان کنند، مورد بی‌توجهی مردم قرار خواهند گرفت. همچنین ممکن است پس از آنکه آرای مردم را به خود جلب کردند و در قدرت قرار گرفتند، نتوانند یا نخواهند به وعده‌هایی که داده‌اند، جامه عمل بپوشانند که در این صورت نیز اقبال عمومی را از دست می‌دهند.
حتی اگر موانع بیرونی نگذارند حزب به نتایج موردنظر برسد، باز هم این امکان وجود دارد که متهم به ناتوانی و از دایره انتخاب مردم خارج شود، هرچند آنجا که پای تهدید خارجی یا دست‌اندازی به منافع ملی از سوی محافل قدرت‌طلب یا ثروت‌اندوز به میان کشیده شود، مقاومت ملت‌ها در پناه احزاب یا سایر تشکل‌های قوام‌بخش به ایستادگی آنان می‌تواند مضاعف گردد.
موارد مذکور معیار اولیه‌ای برای سنجش عملکرد احزاب ایرانی به دست می‌دهند و شاید بتوان پاره‌ای از علل ناکامی احزاب یا پانگرفتن مقوله تحزب را با توجه به آنها تحلیل کرد.
رضا حجتی
منبع : روزنامه اعتماد ملی