دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

قرض حرام، قرض مستحب


قرض حرام، قرض مستحب
قرض در لغت فارسی به معنای بریدن، قطع کردن، پاداش دادن، وام دادن و چیزی که از کسی گیرند تا واپس دهند، خواه پول و خواه جز آن باشد، به کار می رود. درباره معنای قرض در لغت عرب، در مجمع البحرین آمده است: قرض چیزی است که به دیگری می دهی تا آن را به تو برگرداند و اصل آن به معنای قطع و بریدن است. پس قرض مالی است که مالک با رضایت، آن را از مال خود جدا می کند و به دیگری واگذار می کند، به شرط این که مثل آن را بر عهده گیرد.
● قرض در قرآن
مشروعیت قرض امری واضح است، اما این که چه آیاتی از قرآن بر آن دلالت دارد، نیازمند دقت است. مسئله دیگر این است که آیا از آیات قرآن می توان استحباب قرض دادن به مومنان را نتیجه گرفت؟
در قرآن، آیات زیادی وجود دارد که در آن ها کلمه قرض به کار رفته است:
کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد تا آن را برای او چندین برابر کند.(بقره/ ۲۴۵)
و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به خدا قرض دهید، قرضی نیکو.(مزمل/ ۲۰)
اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می سازد و شما را می بخشد و خداوند شکر کننده و بردبار است. (تغابن/ ۱۷)
کیست که به خداوند قرض الحسنه ای دهد، تا آن را برای او بیفزاید و برای قرض دهنده پاداش بزرگ است. (حدید/۱۱)
مردان و زنان انفاق کننده و آنها که به خدا قرض الحسنه دهند، برای آنان (پاداش) مضاعفی است که اجری نیکو خواهند داشت. (حدید/۱۸)
استدلال شده است که آیه ۲۴۵ سوره بقره و آیه های ۱۱ و ۱۸ سوره حدید بر فضیلت قرض به مومن و ثواب زیاد آن و این که خداوند پاداش آن را خواهد داد، دلالت دارد. زیرا قرض حقیقی در مورد ذات باری تعالی امکان ندارد و فرض احتیاج درباره وی محال است، پس این آیات حمل بر قرض دادن به مومنان می شود. به این برداشت اعتراض شده است که قرض به به معنای اعطای شیء است تا در وقت دیگری عوض آن بازگردانده شود- در این مورد استعاره است برای اعمال صالح، زیرا اعمال صالح که بنده مومن انجام می دهد، عوض آن در آخرت برای وی محفوظ است. بنابراین، این دو آیه و نظیر آنها بر مشروعیت قرض بر بندگان دلالتی ندارد. بیش تر مفسران هم بر این باورند که مراد از قرض دادن به خداوند در این آیات انفاق و صدقه دادن در راه خدا است و قرض مصطلح مراد نیست.
محقق اردبیلی آیه را بر صورتی عام معنی کرده است تا شامل قرض هم بشود. وی می گوید: شاید مراد از قرض دادن بر خدا، انجام عمل نیک برای او باشد. چه با فدا کردن جان در جهاد، یا تلاش در تحصیل علوم و واجبات دینی یا سعی در برآوردن نیاز افراد نیازمند و سایر کارهای مورد رضایت پروردگار و یا پرداخت مال در زکات و خرج خانواده و نیز پرداخت مال برای خدا، به هر صورت که ممکن باشد، به صورت قرض یا غیر آن.
با توجه به نظر بیشتر مفسران، نمی شود آیات فوق را دلیل مشروعیت قرض گرفت. لکن آیاتی دیگر وجود دارد که بر مشروعیت قرض و نیز استحباب آن دلالت دارد:
قرض ربوی در صدر اسلام رواج داشت. قرآن کریم ربا را حرام کرد و فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اید! آنچه از ربا باقی مانده واگذارید و اگر بدهکار تنگدست است، تا هنگام توانایی وی را مهلت دهید. (بقره ۲۸۰-۲۷۸)
در این آیات، خداوند گرفتن زیادی را حرام می شمارد و اصل سرمایه های وام دهندگان را از آن خود ایشان می داند و با این که در مقام بیان است، به حرمت اصل قرض اشاره ای نمی کند، بلکه در پایان می فرماید: اگر بدهکار فقیر است، تا هنگام توانایی به او مهلت دهید که لازمه این سخن تایید اصل قرارداد و امضای عقد قرض است.
در بسیاری از رازگویی های آنان خیری است، مگر کسی که (بدین وسیله) به صدقه یا کار پسندیده و یا اصلاح بین مردم فرمان دهد.(نساء/۱۱۴)
در روایتی وارد شده است که امام صادق (ع) مقصود از «معروف» در آیه شریفه را قرض می داند، زیرا معنای معروف چیزی است که شرع آن را نیکو می شمارد و عقل آن را انکار نمی کند. وقتی منظور از معروف، قرض باشد، استحباب آن به وسیله آیه شریفه اثبات می شود، چون سیاق آیه بر گونه ای است که دلالت بر وجود خیر در قرض دارد، که به معنای رجحان آن است. علاوه بر آن، قرار گرفتن قرض بین دو کار مستحب (صدقه و اصلاح بین مردم) نیز قرینه بر استحباب آن است. البته باید توجه داشت که مقصود، اقراض (قرض دادن) است، نه استقراض، زیرا با توجه به روایاتی که در باب قرض وجود دارد.قرض گرفتن مکروه است مگر این که به واسطه امر دیگری کراهت آن برداشته شود.
خداوند در آیات متعددی، مومنان را به احسان و نیکوکاری نسبت به همدیگر سفارش می کند، که قرض دادن یقینا یکی از مصادیق مهم تعاون و احسان است، مانند «نیکی کنید، که خداوند نیکوکاران را دوست دارد. » (بقره ۱۹۵)
«در طریق نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری کنید.» (مائده/۲)
در روایات هم قرض دادن به مومنان و کم کردن به تامین نیاز آنها از بهترین اعمال صالح شمرده شده است. بنابراین آیات، قرض دادن عملی مستحب است.
● نهاد بنگاه های کمک معوض
افرادی که سرمایه های مازاد بر مصرف خود دارند، در اسلام، تشویق شده اند که این سرمایه ها را به صورت قرض در اختیار دیگران قرار دهند. بدون آن که سودی دریافت کنند. در واقع، همان مقدار که در اسلام قرض ربوی مذموم و ممنوع شمرده شده، قرض بدون سود ممدوح و مطلوب محسوب گشته است. بلکه در قبال قرض ربوی مساله صدقه مطرح و ثواب قرض الحسنه از صدقه نیز افزون شمرده شده است. در روایت معتبر از حضرت امام صادق (ع) آمده است یک قرض به هجده برابر است. یعنی قرض، هجده برابر پاداش دارد. و این در حالی است که صدقه یک عمل نیکو و حسنه است. به بیان قرآن کریم از ده برابر، پاداش برخوردار است.
امر دیگری که به قرض شباهت دارد و گاه در زبان عامیانه از آن قرض یاد می شود ولی در نگاه فقهی متفاوت با آن است، عاریه می باشد. در عاریه شخصی چیزی را در اختیار می گذارد تا از آن استفاده کند و پس از مدتی خود آن را بازپس می دهد، در حالی که قرض مثل یا قیمت آن را بازمی ستاند. عاریه در زمینه سرمایه های فیزیکی، مثل ماشین آلات می تواند عامل مهمی در صحنه تولید محسوب شود.
مجموعه قرض الحسنه و عاریه در واقع دو نهاد بنگاه های کمک معوض را در اسلام ترسیم می کند. این نهاد مسئولیت اعطای کمک های معوض از قبیل دادن اعتبارات و تسهیلات و سرمایه های فیزیکی یا نقدی یا کالا به صورت معوض را بر عهده دارد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید