دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اگر سپاه نبود


اگر سپاه نبود
دوم اردیبهشت ماه سی امین سالروز تأسیس رسمی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. بدون شک آن روز که - بنا به نقل عباس دوز دوزانی اولین فرمانده سپاه- ۱۲ نفر در قم به محضر امام شرفیاب شدند تا رویکردهای مورد نظر امام درباره سپاه را جویا شوند، در ذهن و ایده آل خود تصویری از سپاه امروز که بنا به اعتراف دشمنان، بزرگترین و کارآمدترین نیروی نظامی در خاورمیانه است، نداشتند و بسیار حداقلی تر از آنچه شد فکر می کردند. آن روز حضرت امام(ره) از اینکه لیبرال ها و ملی گراها- و دولت وقت که با این اوصاف شناخته می شد- نقشی در تأسیس سپاه ایفا کنند و آن را به محاق کج اندیشی ها و انحرافات اعتقادی و سیاسی خود ببرند، نهی کردند.
سپاه در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ رسماً موجودیت یافت هر چند هسته های اولیه آن در همان روزهای آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود. سپاه از همان اردیبهشت ماه ۵۸ با انواع توطئه های داخلی و خارجی که اساس استقلال کشور و موجودیت انقلاب و نظام برآمده از آن را تهدید می کرد، مواجه گردید و با وجود کمی امکانات و نفرات در آن روز، برهمه آنان غلبه کرد و البته در این راه شهدای فراوانی را تقدیم کرد. وقتی ۱۷ ماه پس از شکل گیری رسمی سپاه، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران راه افتاد، سپاه به همراه ارتش و نیروهای مردمی وارد کارزار شد و با استقامت غیرقابل باور، ماشین جنگی دشمن را در آذر ۵۹ متوقف و از مهر ۶۰ وادار به عقب نشینی کرد تا اینکه با عملیات فروردین ۶۱ و آزادسازی منطقه بزرگ بستان و سپس آزادسازی خرمشهر در خرداد ۶۱ برتری خود را کاملاً به اثبات رساند و در مقابل چشمان حیرت زده کارشناسان نظامی و استراتژیست های کهنه کار جهانی معادله جنگ را به نفع ایران اسلامی تغییر داد.
سپاه به همراه ارتش و بسیج و سایر نیروهای مردمی جنگ را ۸ سال اداره کرد و با پیروزی مطلق خود به پایان رسانید. سپاه با این تجربه گرانسنگ دهه اول انقلاب را پشت سرگذاشت و وارد دهه دوم شد. در این دهه سپاه با دستور ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به دو نیروی جدید- نیروی مقاومت و نیروی قدس- مجهز گردید. اینک بسیج با برخورداری از تجربه شوق انگیز دهه اول به سطح یک نیروی مستقل بالیده بود و نیروی قدس بر مبنای تلاش مستمر و سازمان یافته برای تحقق آزادی فلسطین به وجود آمد. در واقع بسیج که از سطح «یک واحد در نیروی زمینی سپاه» به سطح یک نیرو رسیده بود، دست به کار تأمین و تعمیق امنیت در عرصه داخلی شد و نیروی قدس سپاه در صدد برآمد مشکل مقاومت فلسطین را از تندباد توطئه های رنگارنگ که از درون و بیرون فلسطین در جریان بود، حفظ کند و امروز شاهدیم از درون فلسطین، دولتی متکی بر آراء میلیونها فلسطینی مظلوم برآمده و دشمن را در جنگ کاملاً نابرابر ۲۲ روزه شکست داده است و این از جمله دست آوردهای سپاه در تلاش برای روشن نگه داشتن مشعل مقاومت است که آمریکا و متحدانش، از جمله رژیم اشغالگر قدس می کوشند با توهم پراکنی درباره کمک نظامی ایران به مقاومت فلسطین، از یکسو شکست مفتضحانه خود در جنگ ۲۲ روزه را کمرنگ جلوه دهند و از سوی دیگر توان مقاومت برخاسته از باورهای اسلامی را انکار کنند.
سپاه دهه دوم انقلاب را با آمادگی بیشتر و بسط توانایی درونی سپری کرد و البته دستی هم در کار بازسازی کشور و توسعه زیربناهای اقتصادی داشت که برابر آمارهای موجود، محصول آن از هزار پروژه بزرگ و متوسط فراتر می رود. سپاه با این تجربه وارد دهه سوم انقلاب اسلامی شد.
دهه سوم انقلاب اسلامی دهه محک زدن توانایی انقلاب و نظام برآمده از آن و نیز سپاه پاسداران در مواجهه با انواع دسیسه های سهمگین داخلی و خارجی بود. در این دهه جریان لیبرالیزم که به تعبیر شهید مطهری با نفوذ در میان متفکران مرتبط با نظام اسلامی می تواند انقلاب اسلامی را ناکام بگذارد در پی تسامل و غفلت و نیز استحاله برخی از کسانی که بر اریکه قدرت تکیه زده بودند وارد فضای انقلاب اسلامی شده بود. در این دوره بعضی از نیروها و طیف های سیاسی که به مناصب اجرایی و تقنینی کشور و نیز عرصه رسانه ها و سایر مراکز فرهنگی کشور راه یافته بودند کوشیدند ضربه های سنگینی به باورهای اساسی مردم که نظام دینی بر آن تکیه دارد، وارد کنند.
در این دوره بایدهای دینی در سطح امور صرفاً اخلاقی معرفی می شد و جدایی آن از عرصه اجتماع و سیاست فریاد زده شد. قرآن و اهل بیت که در بیان پیامبر دو ثقل جدایی ناپذیر معرفی شده بودند در حد صرف اعتقادی و اموری تبلیغ ناپذیر و غیر الزامی خوانده شدند. ولایت فقیه که اساس نظام دینی است را بازتولید نظام سلطنتی خواندند و بنیانگذار انقلاب اسلامی را پایان یافته و شایسته جای گرفتن در موزه های تاریخ اعلام کردند! در این میدان سپاه پاسداران و تفکر بسیجی برخاسته از آن که در دل میلیونها مؤمن فداکار جای گرفته بود وارد میدان شد و راه را بر توطئه گران و فتنه جویانی که با نظام سلطه جهانی ائتلاف کرده بودند، بست.
سپاه در این میدان به دلیل نقش محوری در دفاع از مبانی انقلاب هر روزه آماج تیرهای تهمت قرار داشت. دشمنان داخلی به همراه دشمنان منطقه ای و بین المللی با اشاره به تلاش نیمه موفقی که در از کار انداختن وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی انجام داده بودند، خنثی کردن سپاه را در دستور کار قرار دادند و از این رو تیرهای تهمت و هجمه های پی درپی نثار سپاه گردید. در عرصه بین المللی توطئه ای سنگین که ماهیتی ویرانگر داشت به ظاهر علیه نظام های سیاسی در عراق و افغانستان ولی بنا به اعتراف مقامات ارشد دولت متجاوز بوش به قصد از میان برداشتن نظام اسلامی در ایران-بعنوان کانون اصلی مشکل آفرین برای زورگویی های آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام- به راه افتاد. به فاصله کوتاهی تغییر در نظام سیاسی عراق و افغانستان اتفاق افتاد و پس از آن بوش علناً لبه تیز حمله را متوجه ایران کرد و از عملیات بعدی آمریکا علیه ایران خبر داد. در این زمان متحد انگلیسی بوش- تونی بلر- تسلیم شدن ایران را قطعی خواند و با اشاره به پذیرش تعلیق فعالیت های هسته ای از سوی دولت وقت ایران، اعلام کرد:« ما میوه عراق را در ایران چیدیم». پس از آن آمریکا با کمک انگلیس و فرانسه تلاش کرد تا یک اجماع جهانی را علیه جمهوری اسلامی شکل دهد. در این روند نقش نیروهای امنیتی و نظامی ایران به ویژه آن دسته از نیروهایی که به لحاظ سازمانی و ارگانیک بیشتر به متن مردم نزدیک بودند، برای مقابله با این توطئه ها اهمیت بی بدیلی داشت.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشه راه مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی دهه سوم انقلاب را ترسیم کرد و مو به مو وارد عملیات خنثی سازی گردید. در بعد توطئه نظامی آمریکا علیه ایران، سپاه با عملیاتی کردن و نمایش اقتدار خود دشمن را به این باور قطعی رساند که «ایران، عراق و افغانستان نیست» و با گسترش این الگو در میان ملت های مسلمان عراق و افغانستان آمریکای متجاوز به این نتیجه رسید که «افغانستان و عراق جای ماندن نیست».
در اواخر سال ۸۵ بعد از حدود یک سال از روی کار آمدن دولت جدید در ایران و هماهنگ شدن ملت، دولت و سپاه- در مرحله استراتژی و تاکتیک- آمریکا رسماً اعلام کرد قصد حمله به ایران را ندارد و تنها درصدد کنترل رفتار جمهوری اسلامی است. در سال ۸۶ دو سال پس از روی کارآمدن دولت نوری مالکی- متحد استراتژیک ایران- در عراق، فرمانده وقت نظامیان آمریکایی در عراق- دیوید پترائوس- در گزارشی که به کنگره آمریکا داد رسماً اعلام کرد: بدون کمک ایران نمی توان بر مشکلات امنیتی عراق فائق آمد و راه آن انجام سلسله گفت وگوهایی با ایران است و در نهایت آمریکایی ها در ماههای میانی سال ۱۳۸۷ توافقنامه خروج از عراق را امضا کردند.
آمریکا پس از ورود به فاز مذاکره برای برون رفت از بحران عراق روی افغانستان متمرکز شد و معاون اول رئیس جمهور جدید آمریکا رسماً اعلام کرد: «آن زمان که بوش مشغول اعزام نیرو به عراق بود من می گفتم افغانستان، افغانستان» بر این اساس آمریکا طی ماههای گذشته حدود ۳۰ هزار نیروی جدید نظامی به افغانستان اعزام کرده و شمار نیروهای نظامی خود در این کشور را به حدود ۸۰ هزار نفر رسانده است.
سپاه در دهه سوم انقلاب اسلامی نقش کلیدی در بر هم خوردن توطئه های داخلی علیه انقلاب داشت و در همان حال با اقتدار، مرزهای ایران در غرب و شرق کشور- علیرغم وجود نزدیک به ۲۰۰هزار نیروی نظامی اشغالگر و نیز حدود ۲۰۰ هزار نیروی امنیتی آمریکایی و... در دو کشور یاد شده- را با اتخاذ روش های بدیع امن گردانید و این امنیت آرام آرام به درون مرزهای دو کشور همسایه منتقل شد و در این روند مردم با برخورداری از امنیت نسبی تا حد زیادی توانستند دولت های مورد نظر خود را در کابل و بغداد بر سر کار آورند.
امروز سه دهه از روز تاسیس رسمی سپاه گذشته و یک نسل از سپاه سپری شده و تقریباً کل سپاه با نیروهای جدید نوسازی شده است. سپاه امروز اگرچه بر همان بنیانهای ۵۸ استوار است ولی از نظر توانایی نو شده است. در این میان جا دارد که این مقال را با ذکر مطلبی از فرمانده کل سابق سپاه به پایان برسانیم: « روزی که جنگ تمام شد ما تعداد شهدای سپاه را شمارش کردیم، تعداد آنها با تعداد پاسدارانی که تا زمان آغاز جنگ به عضویت سپاه درآمده بودند، برابری می کرد گویا یک بار کل سپاه شهید شده و دیگر بار سر بر آورده بود.»
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید