پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سا


سادات‌العادات، عادات‌السّادات
ساطور کُنْد را نبوَد حدِّ ذوالفقار (سامان ساوجى)
نظير: کار خنجر بُرّنده نايد از سوزن (قاآنى)
نيزمقا: 'مصاف پلنگان نيايد ز مور' و 'طمع مدار که گنجشک کار باز کند'
ساعت چوب خط عمر است
ساقيا امروز مى‌نوشيم فردا را که ديد؟
رک: غنيمت دان دمى تا يک دمت هست
سال به سال دريغ از پارسال
رک: چونکه آيد سال نو گوئيم دريغ از پارسال
سال به دوازده ماه ما ديديم يک بار هم تو ببين
رک: هميشه ما مى‌ديديم يک بار هم تو ببين
سال ديگر گر بمانى قطب دين حيدر شوى
رک: پار بودى حيدر و امسال گشتى حيدرک...
سال زور سيزده ماه است!
رک: زورت بيش است حرفَت پيش است
سال که رسيد به پنجا (پنجاه) از کار ميفته چند جا! (عا).
رک: چو شصت آمد نشست آمد به ديوار...
سال نيک از بهار او پيداست (سنائى)
رک: سالى که نکوست از بهارش پيداست
سال‌ها گذرد شبه به نوروز افتد
نظير:
پس از قرنى شنبه به نوروز مى‌افتد
ـ هر روز گاو نمى‌ميرد تاکوفته ارزان شود
ـ هر روز عيد نيست که حلوا خورَد کسى
سالى که نکوست از بهارش پيداست ٭
نظير:
ماستى که ترش است از تغارش پيداست
ـ خيار خوب از دو برگه‌اش پيداست
    ـ چو خواهد بود روز برف و باران پديد آيد نشان از بامدادان (اسعد گرگانى)
٭ تا منزل آدمى سراى دنياست کارش همه جرم و کار حق جمله عطاست
خوش باش که آن سرا چنين خواهد بود ........................... (شيخ بهائى)
سالى هرّى، ماهى ترّى، کفش تا پاره کنى و بدرّى! (عا).
نظير:
راست برو، راست بيا، ماست بخور، سرنا بزن!
ـ کاه بده کلاه بده، يک قاز و نيم بالا بده!
ـ با آن زبان خوشت يا پول فراوانت يا راه نزديکت!
ـ اين نان خوردن به اين ريش جنبانيدن نمى‌ارزد
سايه از نورکى جدا باشد؟
علّت و معلول هرگز از هم جدا نمى‌توانند باشد
نظير: آفتاب از نور و کوه از سايه کى گردد جدا؟
سايه افکن بر سر بى‌سايگان
سايه با خورشيد دائم هم‌ترازو بوده است (وحيد قزوينى)
يعنى اهل دانش و هنر همواره قرين محنت و رنج و حرمان بوده‌اند
سايهٔ شاه و گدا يکى است


همچنین مشاهده کنید