یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خداحافظ مجلس هفتم!


خداحافظ مجلس هفتم!
مجلس هفتم کار خود را با تثبیت قیمت ها آغاز کرد و با روشن شدن آثار این سیاست کارش را با کنارگذاشتن تثبیت قیمت ها پایان داد
روزی که این گزارش به چاپ می‌رسد نمایندگان شهرستانی در تهران نیستند و مجلس شورای اسلامی هم جلسه ندارد. کشور در تب و تاب انتخابات است و کاندیداها به وکالت می‌اندیشند. روزی که نمایندگان به تهران بیایند و دوباره قدم به ساختمان بهارستان بگذارند تکلیف بسیاری از کرسی‌های نمایندگی دوره هشتم مجلس مشخص شده و حدود دو ماه بعد پرونده این مجلس بسته خواهد شد، پس چندان بیراه نیست که در این گزارش از فعل گذشته در خصوص مجلس هفتم استفاده شود و واژگان طوری کنار هم قرار داده شود که گویی مجلسی به نام هفتم دیگر جلسه‌ای ندارد. حقیقتش هم همین است. تا نیمه فروردین که مجلس تعطیل است و خرداد ماه هم امکانی ندارد تا بیش از یک هفته مجلس هفتم را پذیرا باشد؛ پس گزارشی بخوانید از مجلسی که با حرف و حدیث‌های زیاد آغاز به کار کرد و با حاشیه های فراوان به پایان رسید.
● آغازی رویایی، پایانی متفاوت
هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی دوره عجیبی بود. دوره‌ای بود که آغازش با پایانش نمی‌خواند. شروعش یک شکل داشت و پایانش یک شکل دیگر. از هر زاویه هم که نگاهش می‌کنیم می‌بینیم ابتدا و انتهایش با هم نمی‌خواند. مجلس هفتم مجلسی بود که در خیابان امام خمینی آغاز به کار کرد اما پایان کارش در میدان بهارستان بود. مجلس هفتم، مجلسی بود که در نتیجه رد صلاحیت ۸۵ نماینده دوره قبل تشکیل شد اما نمایندگان همین مجلس هم در پایان این دوره از رد صلاحیت در امان نمانده و ده‌ها تن از آنان توسط هیات‌های اجرایی و نظارتی رد صلاحیت شدند. مجلس هفتم، مجلسی بود که با شعار ساده زیستی و صرفه‌جویی روی کار آمد و نمایندگانش در اولین ماه‌های تشکیل مجلس برای صرفه‌جویی حتی دسته گل به مرقد امام خمینی(ره) نبردند، اما در آخرین ماه‌های این مجلس روی میز کار هر نماینده یک مانیتور گران قیمت نصب شد. مجلسی که در آغاز نمایندگانش به وضع پولی و مالی مسوولان گذشته انتقادهای زیادی وارد کردند اما در ادامه کار، خبر از آن رسید که برخی نمایندگان عضو کمیسیون کشاورزی از یک وزیر سکه‌های طلا هدیه گرفته‌اند و صدایش را هم در نیاورده‌اند تا کار به مداخله رییس مجلس بکشد.
مجلس هفتم مجلسی بود که در جوی از تبلیغات رسانه‌ای با شعار تثبیت قیمت‌ها آغاز به کار کرد و سرانجام پس از آن که اثرات این تصمیم بر اقتصاد رنجور ایران نمایان شد، با رهاسازی قیمت‌ها و گذشتن از کنار تورم به کار خود پایان داد. مجلس هفتم مجلسی بود که با یک فراکسیون منسجم اصولگرا آغاز به کار کرد اما در پایان کار با انشعاب جمعی از اصولگرایان منقد دولت تحت عنوان اصولگرایان مستقل مواجه شد. مجلسی که نمایندگان شهر تهرانش تحت یک لیست واحد به نام آبادگران پا به مجلس گذاشتند اما در میانه کار، راه خود را از هم جدا کرده و مواضعی متفاوت در پیش گرفتند.
مجلس هفتم مجلسی بود که در ابتدا اصلاح طلبان با عنوان «راهیافته» به استقبال اعضایش رفتند اما در ادامه کار از تکرار این واژه خودداری کرده و با همان واژه «نماینده» از آنان یاد کردند. مجلسی که آرمان ایجاد ژاپن اسلامی را در سر می‌پروراند اما سرانش به برقراری رابطه و مذاکره با کشورهای سوسیالیست قناعت کرده و از همنشینی با مجالس کشورهای توسعه یافته بازماندند. مجلس هفتم برای اصولگرایان شروع جذابی داشت، آرمان‌های بلندپروازانه‌ای مطرح می‌شد، هدفگذاری‌ها همه ایده‌آلیستی بود، نطق‌ها پر شور و حماسی و مصاحبه‌ها همه سرشار از امیدواری بود، در پایان کار، اما از آن همه شور و شوق و امید خبری نبود، بدنه اصولگرا به صراحت از این مجلس انتقاد می‌کرد و در داخل صحن هم نمایندگان چنان از تکاپو افتاده بودند که جلسات به سختی حد نصاب لازم را به دست می‌آورد و البته گاهی اوقات جلسه به خاطر عدم حضور نمایندگان از رای‌گیری باز می‌ماند.
هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی دوره عجیبی بود. دوره‌ای بود که آغازش با پایانش نمی‌خواند. شروعش یک شکل داشت و پایانش یک شکل دیگر. از هر زاویه هم که نگاهش می‌کنیم می‌بینیم ابتدا و انتهایش با هم نمی‌خواند.
● ریشه‌های آرامش
شروعی که مجلس هفتم داشت با دفاعی که در پایان از آن صورت می‌گیرد هیچ تناسبی ندارد. مجلسی که با شعار ژاپن اسلامی شروع کرد و اساسا رفع مشکلات اقتصادی را در دستور کار قرار داده بود در پایان کار به عنوان بیلان کاری بیش از آن که بر خدماتش در رفع گرانی و تورم تاکید کند به این موضوع می‌پرداخت که مجلس آرامی بود و روزهای بی تنشی را از سر گذراند. در واقع این روزهای آخر هرگاه که از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم سوال می‌شد که مهم‌ترین مزیت مجلس هفتم چه بود، پاسخ می‌دادند برخلاف مجلس ششم در این مجلس از التهاب و تنش خبری نبود و ما روزهای آرام و بی‌دردسری را سپری کردیم و از جنجال خبری نبود.
شاید ریشه این آرامش را بتوان در مصلحت سنجی‌های مجلس نشینان جست‌وجو کرد. در واقع مصلحت سنجی را می‌توان مهم‌ترین ویژگی نمایندگان عنوان کرد؛ ویژگی برجسته‌ای که از بالا توسط غلامعلی حداد عادل و محمدرضا باهنر تئوریزه شده و از سوی هیات رییسه فراکسیون اصولگرایان به نمایندگان ابلاغ می‌شد. کار به جایی رسید که عماد افروغ در مصاحبه‌ای گفت مجلس شورای اسلامی تبدیل به مجمع تشخیص مصلحت شده و تماما در فکر این است که مصلحت این و آن را رعایت کند. در این میان بزرگ‌ترین مصلحتی که رعایت شد مصلحت دولت اصولگرا بود. مصلحت اندیشی کم سابقه‌ای که باعث شد پیشنهادات نمایندگان برای استیضاح وزیران یا تغییر لوایح دولت به حاشیه برده شود. اوضاع به گونه‌ای پیش رفت که بحث‌های نمایندگان ابتدا از فیلتر مصلحت سنجی عبور می‌کرد و سنجیده می‌شد که احیانا دولت به زحمت نیفتد و منافع اصولگرایان تحت تاثیر قرار نگیرد. البته همیشه این مصلحت سنجی‌ها درست از آب در نمی‌آمد. به عنوان نمونه در سال ۱۳۸۶ بزرگان اصولگرا در مجلس، استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مصلحت ندانستند، اما مدت زیادی از رای اعتماد مجدد مجلس به فرشیدی نگذشت که رییس جمهور خودش فرشیدی را برکنار کرد و به این ترتیب مصلحت سنجی اصولگرایانه پارلمان نشینان را نقش بر آب کرد.
مصلحت سنجی عمومی حاکم بر مجلس هفتم را به شکلی دیگر می‌شد در میان نمایندگان اصلاح طلب مجلس هم مشاهده کرد به گونه‌ای که آنان را هم به انزوا کشاند و از تکاپو انداخت. شاید ریشه این مصلحت سنجی اصلاح طلبانه را هم بتوان در روحیات رییس یزدی فراکسیون اقلیت جست‌وجو کرد. جالب این جا بود که مصلحت سنجی اصلاح طلبانه هم بر مدار دولت می‌گذشت؛ چنانکه تحلیل فراکسیون اقلیت این بود که باید به دولت نهم زمان کافی برای انجام برنامه‌هایش داد و اگر قرار باشد بساط نقد و انتقادی برپا شود این اتهام به منتقدان زده می‌شود که چوب لای چرخ دولت گذاشته و در کار اصولگرایان سنگ‌اندازی کرده‌اند و مانع انجام برنامه‌هایشان شده‌اند، پس مصلحت این است که با توجه به تعداد اندک نمایندگان اصلاح طلب از رویارویی مستقیم با دولت پرهیز کرد تا از اتهام کارشکنی مصون ماند.
● میزبانی برای همه مستضعفان جهان
اگر قرار باشد در میان اتفاقات رخ داده در سال اول و آخر مجلس یک مشابهت پیدا کنیم شاید فقط بتوان به برخورد‌های نامناسبی اشاره کرد که دیگر کشورها با نمایندگان مجلس ایران روا داشتند و این اتفاق در تمام چهارسال گذشته قابل مشاهده بود، به گونه‌ای که دیپلماسی پارلمانی ایران را در تنگنا قرار داد و گاهی اوقات قضیه شکل حیثیتی هم پیدا کرد. اگر از روز اول تشکیل مجلس شروع کنیم و به جلو بیاییم خواهیم دید که سفر غلامعلی حداد عادل به بلژیک چگونه حاشیه برانگیز شد و در ادامه ایتالیا به دلیل آنچه که مردمی نبودن مجلس ایران می‌خواند از سخنرانی رییس مجلس جلوگیری کرد و در سال آخر هم نمایندگان مجالس اروپایی اظهارات توهین آمیزی خطاب به حداد عادل بیان کردند و همین اواخر مصری‌ها هم در سطحی پایین تر از شئون دیپلماتیک میزبانی، رییس مجلس را پذیرا شدند و این سفر هم حاشیه‌های بسیاری به همراه داشت. در برابر این اتفاقات صورت گرفته، اما حداد عادل همیشه موضعی آرام گرفته و در برابر انتقاد صاحبنظران به دفاع از عملکردش بلند شده و انفعال در دیپلماسی پارلمانی را هرگز نپذیرفته است. البته کتمان نباید کرد که حداد عادل همراه با رییس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی طی چهار سال گذشته دیدارهای بسیاری با همتایان خود در کشورهای غیرمتعهد و عدالت خواه داشتند اما کمتر دیده شد که سطح این مناسبات به کشورهای توسعه یافته و قدرتمند اروپایی ارتقا پیدا کند؛ به گونه‌ای که حضور اخیر دو هیات از مجالس اروپایی شگفتی ناظران را بر انگیخت، در مقابل مجلس هفتم طی چهار سال گذشته نشان داد که میزبان خوبی برای کشورهای جهان سومی بوده و حاضر است سطح روابط خود با مجالسی که مردم مستضعفی را نمایندگی می‌کنند، ارتقا دهد.
● صحن علنی یا استراحتگاه علنی؟
در سالی که گذشت تصاویر زیادی از صحن علنی مجلس منتشر شد که طی آن یا صندلی‌های مجلس حالی بود یا نمایندگان در حال استراحت روی صندلی‌ها دیده می‌شدند. کسانی که این تصاویر را ندیدند حتما در اخبار شنیدند که سال ۱۳۸۶ از نظر انضباطی و تشکیل منظم جلسات سال موفقیت‌آمیزی برای نمایندگان نبود چرا که غیبت‌های ناموجه و رسمیت نیافتن جلسات، مجلس را چندین و چند بار به زحمت انداخت و باعث شد شعارهای ابتدایی این دسته از نمایندگان زیر سوال برود. نمایندگان مجلس هفتم در اولین روزهای تشکیل مجلس وقتی که انتقاد از مجلس ششم مد روز بود و هرکس به بهانه‌ای مجلس اصلاحات را به باد انتقاد می‌گرفت از حضور کم تعداد نمایندگان در ماه‌های آخر مجلس انتقاد شدیدالحنی می‌کردند، اما تکرار این تجربه در آخرین ماه‌های عمر مجلس هفتم نشان داد که ظاهرا این اتفاق اجتناب ناپذیر است و نمایندگان هر گرایشی که داشته باشند در اواخر عمر مجلس، دل به صحن علنی نمی‌دهند.
علاوه بر غیبت ناموجه تعداد قابل توجهی از مجلس نشینان در سال پایانی، مشکل دیگری که به شدت مجلس هفتم را تحت تاثیر قرار داد، عدم شرکت نمایندگان در رای‌گیری‌ها بود؛ چنان که در هنگام رای‌گیری در خصوص برخی طرح‌ها یا لوایح، گاهی اوقات بین ۶۰ تا ۸۰ نماینده به‌رغم حضور در صحن علنی از فشار دادن دکمه رای‌گیری خودداری کرده و به حرف زدن با همکاران مشغول بودند. کار به گونه‌ای بود که رییس جلسه مجبور می‌شد با خواهش و تمنا از نمایندگان درخواست کند که رایشان را اعلام کنند اما بی‌علاقه بودن نسبت به موضع طرح شده در جلسه باعث می‌شد نمایندگان حضور مثمر ثمری در رای‌گیری‌ها از خود نشان ندهند.
● امان از جدایی!
مجلس هفتم را می‌توان اوج چند دستگی و تفرقه اصولگرایان به حساب آورد. نشانه‌های این چند دستگی از همان ماه‌های اول بروز کرد اما در پایان به اوج خودش رسید. دو دسته شدن اصولگرایان در ابتدا زمانی رخ نمود که جمعی از اصولگرایان میانه رو، با تشکیل فراکسیون وفاق و کارآمدی راه خود را از فراکسیون قدرتمند اصولگرایان به رهبری محمدرضا باهنر جدا کردند. در ادامه کار اما انشعاب بزرگ‌تری رخ داد و جمع دیگری از اعضای فراکسیون اصولگرایان به رهبری عماد افروغ از این فراکسیون جدا شده و خود فراکسیون جدیدی به نام فراکسیون اصولگرایان مستقل را تشکیل دادند. گفته می‌شود نارضایتی از عملکرد محمدرضا باهنر و سایه سنگین وی بر سر فراکسیون اصولگرایان و حمایت تمام عیار از دولت نهم از دلایلی بوده که جمعی از اصولگرایان را به تشکیل یک فراکسیون جدید سوق داده است. با این حال این جدا شدن هرگز باعث نشد که قدرت مرد کرمانی مجلس افول کند، باهنر که از روز اول تشکیل مجلس گفته می‌شد بر تعداد زیادی از نمایندگان اصولگرا نفوذ دارد و می‌تواند رای آنان را به هرسویی جهت دهد، به‌رغم ریزش‌های فراوان، در آخرین آزمونش همین چند روز پیش نشان داد که با وجود کم شدن افراد گوش به فرمانش اما همچنان این قدرت را دارد برای وزیر پیشنهادی احمدی نژاد رای اعتماد بگیرد؛ حتی اگر این فرد، چهره ای چون علی احمدی باشد که یکبار قبلا در آزمون رای اعتماد مردود شدن را تجربه کرده باشد.
به این ترتیب تردید نباید کرد که به‌رغم جلوس حداد عادل بر صندلی ریاست مجلس، همه کاره پارلمان کسی نبود جز باهنر که با قدرت لابی‌گری فراوان هم استراتژی مصلحت سنجی را در مجلس نهادینه کرد، هم مذاکره کننده ارشد با دولت به حساب می‌آمد و هم مجلس را می‌گرداند و با صدور فرمان از پشت پرده، فضای عمومی مجلس را به سمت و سوی حمایت از دولت رهنمون کرد. با این حال ریزش‌های شدیدی که باهنر در طول این چهار سال در اردوگاه خود مشاهده کرد این زنگ خطر را برایش به شدت به صدا در آورد که از قدرت افسانه‌ای‌اش در مجلس کاسته شده و روزگار سختی فرا برسد که تصمیماتش از بالا با اقبالی در پایین رو به رو نشود.
هر چه که بود عمر مجلس اصولگرای هفتم در حالی به پایان رسید که از دل اصولگرایان این مجلس، سه فراکسیون به وجود آمد و معلوم نبود اگر مجلس یکی دوسال دیگر بیشتر زمان داشت چه انشعاب‌های جدیدی در میان اصولگرایان به وقوع می‌پیوست و چه فراکسیون‌های جدیدی تشکیل می‌شد. اما مجلسی که دوره عجیبی بود و شروعش با پایانش نمی‌خواند در حالی به انتها رسید که هنوز معلوم نیست در دوره بعدی چه آرایشی به خود بگیرد و از چه فراکسیون‌هایی تشکیل شود. آیا ریزش‌ها و انشعاب‌های صورت گرفته در فراکسیون اصولگرایان طی چهار سال گذشته، مقدمه‌ای است بر ضعف کمی و کیفی این فراکسیون در مجلس هشتم یا محمدرضا باهنر و نزدیکان دولت می‌توانند با بازسازی تشکیلاتی، وابستگان تازه‌ای را روانه نهاد قانونگذاری کنند؟
سجاد سالک
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید