چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


نابرابری اطلاعاتی; مسئله جامعه اطلاعاتی


نابرابری اطلاعاتی; مسئله جامعه اطلاعاتی
● پیش درآمد
جهان امروز، تجربه جدیدی را پشت سر می گذارد; انسان با سرعتی وصف ناشدنی در حال تبادل اطلاعات و انجام ارتباطات است و اطلاعات و جامعه اطلاعاتی هر روز بیش از قبل بر عرصه های حیات مادی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فردی انسان تأثیر می گذارد. امروز، زندگی بدون اطلاعات و جریان آزاد آن، امکان پذیر نیست و مسئله جهان مدرن، مسئله اطلاعات است. این در حالی است که از قبل تا امروز، دیگر مسئله فراروی بشر، عدالت، برابری و نابرابری است! این مفهوم نیز در اندیشه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، هنری و اقتصادی بشر، جایگاه مهمی دارد و بخش مهمی از مجادلات ذهنی مکاتب بشری به این مسئله تعلق داشته و هر انسان و اجتماعی در هر زمان و مکان بر مبنای فطرت، ذات و ساختارش خواهان برابری و همراه با آن آزادی است! نکته مهم اینجاست که گرچه انسان توانسته حتی به صورت ظاهر، آزادی نسبی را تجربه کند، اما نابرابری وصله ناجور حیات جمعی بشر از ابتدا تاکنون بوده است. هر چه انسان از جمع دور گردد، آزادی اش افزون و هر چه به جمع نزدیک شود و تعلقات حیات اجتماعی را بپذیرد، برابری اش را (لااقل در ذهنش) از کف می دهد.
بر این اساس دو موضوع مهم در اندیشه فرامدرن، اطلاعات و برابری است و نابرابری اطلاعاتی از جمله مسائلی است که می توان به عنوان یک مسئله فرانظری و در حوزه های مختلف علوم بدان پرداخت. اما اطلاعات نابرابر، امر جدیدی نیست و به سابقه حیات جمعی بشر می توان آن را یافت، اما نکته اینجاست که امروز با رشد و توسعه شبکه ها و ایجاد جامعه اطلاعاتی، حوزه عمومی، نخبگان و سیاستمداران کشورهای صنعتی و پیشرفته بر آن واقف شده و نیک می دانند این مسئله اجتماعی چه پیامدها و آثاری به دنبال دارد. گرچه متعادل کردن و عقلایی ساختن این نابرابری با فرهنگ عمومی و گروه های اجتماعی است و گرچه این نابرابری مانند دیگر نابرابری ها به طور کامل قابل رفع نیست، اما نخبگان وظیفه دارند نقش تاریخی و وظیفه جاودانه خویش را در رفع آگاهی کاذب و ایجاد خرد حقیقی و بسط واقعی جامعه اطلاعاتی به معنای واقعی کلمه ایفا کنند و همگان را از وجود چنین نابرابری و آثار و پیامدهای بزرگ آن آگاه نمایند.
نکته مهم اینجاست که نابرابری اطلاعاتی شاید در جوامع عقب افتاده و حتی در حال توسعه مانند ایران آنقدر که دیگر نابرابری ها بیداد می کند، برای اعضای جامعه مشکل آفرین، آسیب زا و مسئله نباشد، اما باید اذعان کنیم غفلت از آن، کشورهای در حال توسعه را در صحنه جهانیِ جامعه اطلاعاتی عقب نگه می دارد و فضا را برای وابستگی بیشتر و نابرابری های عمیق تر و شدیدتر در تمام ابعاد مهیا می کند. لذا مسئله امروز جهان و مسئله مهم جامعه اطلاعاتی نابرابری اطلاعات و اطلاعات نابرابر است، گرچه هنوز مسئله امروز ما نیست و شاید بر آن واقف نباشیم!
در این مقال سعی شده ضمن تشریح مفهوم اطلاعات و جامعه اطلاعاتی، مفهوم نابرابری و علل و پیامدهای آن نیز تبیین شود و سپس مسئله نابرابری اطلاعاتی و علل موجبه و پیامدهای آن بررسی شده و در انتها نیز راهکارها و راه حل هایی که از سوی اندیشمندان مختلف برای متعادل سازی این نابرابری مورد توجه قرار گرفته، ذکر شده است; باشد تا با آگاهی بخشی بیشتر درباره جامعه اطلاعاتی و نابرابری اطلاعاتی، نقش جامعه و کشور ما در این عرصه مهم و جنبش ضد نابرابری اطلاعاتی، بیش از این باشد.
● اطلاعات و جامعه اطلاعاتی
▪ اطلاعات چیست؟
اطلاعات Information دانش ما درباره موضوعی خاص است که به آگاه یافتنِ ما درباره آن موضوع منجر می شود. فقدان یک تعریف منسجم، همه جانبه و قابل قبول از اطلاعات از سوی اندیشمندان حوزه های مختلف علوم، امری غیر قابل انکار است. اطلاعات صور مختلف و اجزای متفاوتی دارد و از یک واقعه تاریخی و فرمول شیمیایی گرفته تا خبرهای روزنامه ای، دایرهٔ المعارف ها، قوانین و... جزو اطلاعات محسوب می شوند. اطلاعات دائماً در حال تغییر و تبادل و افزوده شدن است و از جنبه های مختلف می تواند برای فرد کاربردی، مفید و یا غیر کارکردی باشد. ?مارچلو? یکی از کارشناسان انفورماتیک، اطلاعات را مجموعه ای از عناصر دیجیتال،
حروفی یا نمادی می داند که دارای مفهومی آشکار و مشخص باشد و بتواند در معرض پردازش اتوماتیک قرار گیرد.[۱] در کل، اندیشمندان علوم مختلف، با رویکردهای ویژه، تعاریف متفاوت و متمایزی از اطلاعات ارائه کرده اند. چنان چه شانون و ویور معتقدند اطلاعات چیزی است که عدم قطعیت را کاهش می دهد. یا جانگ کلومن گفته است اطلاعات معنایی است که توسط نمادها و نشانه ها منتقل می شود. مزون، اطلاعات را ابزارهای نمادینی می داند که توسط یک ذهن بر ذهن دیگر تأثیر می گذارد. داویس بر این نکته تأکید کرده که اطلاعات، داده هایی است که به شکلی پردازش شده که برای گیرنده، معنی دار، دارای ارزش واقعی و قابل درک در اعمال تصمیم های جاری و آینده است. ویکری اطلاعات را غیر از داده پردازش شده، دربردارنده مقوله هایی مثل حقیقت، تشریح، نظریه، قانون و حتی مسئله می داند. و آنگونه که پونتام به خوبی تبیین کرده است مفاهیم و واژه هایی چون عصر اطلاعات، اقتصاد اطلاعات، مدیریت اطلاعات، سیاست اطلاع رسانی، جامعه اطلاعاتی، تکنولوژی اطلاعات، انتقال اطلاعات و... نشان دهنده برداشت های متفاوت از مفهوم اطلاعات می باشد.[۲]
به هرحال اطلاعات را باید از دانایی و دانش مجزا دانست، چرا که مجموع اطلاعات یک فرد درباره موضوعی خاص، دانش فرد درباره آن موضوع راتشکیل می دهد نه هر جزء اطلاعات و بر این نکته نیز باید واقف بود که هر اطلاعاتی حقیقت نیست، گرچه هر حقیقتی اطلاعات است. به طور کلی می توان اطلاعات را داده پردازش شده در ذهن دانست که برای دارنده آن دارای معنی و مفهوم باشد گرچه قابل انتقال به دیگری و قابل فهم برای دیگری نباشد و این داده قابل مفهوم به شکل های مخلتفی و از طرق متفاوتی در
جامعه عرضه می گردد.
نکته مهم در بررسی اطلاعات، این موضوع است که اطلاعات مفهومی جدید و ویژگی عصر مدرن یا جامعه اطلاعاتی نیست; از آغاز زندگی بشر با اولین مشاهدات و همچنین در اولین گفتگوها و سخن گفتن ها و نیز اولین سنگ نبشته ها و غارنویسی ها، اطلاعات بوده که جابجا می شده و در هر مرحله از تمدن بشری این اطلاعات گسترش یافته و شکلی جدید یافته و مراحل گوناگونی طی کرده و از حالت شفاهی به کتبی و از کتبی به مجازی رشد پیدا کرده است.
▪ ویژگی های اطلاعات
هارلن کلیولند و فیلیپ کلمپیت از اندیشمندان متخصص در عرصه جامعه اطلاعاتی، به برخی شاخصه ها و ویژگی های اطلاعات پرداخته اند که در اینجا اشاره ای کوتاه به آنها خواهیم داشت.
۱) هر اطلاعاتی به طور نسبی ارزشمند است. (اعم از ارزش مادی و معنوی).
۲) اطلاعات قابل توسعه است و تنها عامل محدود کننده آن زمان، می باشد.
۳) اطلاعات نوعی کالا است که خرید و فروش هم می شود گرچه قیمت مشخصی ندارد و حتی ممکن است به طور رایگان منتقل شود.
۴) اطلاعات بر خلاف کالا و صنایع دیگر، با کمبود منابع مواجه نیست و در عین حال بادوام است.
۵) اطلاعات قابل نشر و قابل انتقال است با سرعتی بیشتر از کالاهای دیگر.
۶) اطلاعات منجر به قدرت می شود و هر فرد که آگاه تر است بالقوه می تواند قدرت بیشتری داشته باشد.
۷) علیرغم تراکم اطلاعات که منجر به قدرت می شود، اطلاعات باید ویژگی توزیعی داشته باشد وگرنه حبس اطلاعات منجر به رکود آن خواهد شد.
۸) معنی و مفهوم و ارزش اطلاعات، در ظرف زمان، مکان و فرهنگ متغیر است.
۹) اگر اطلاعات منظم شده و پردازش گردد می تواند به دانش تبدیل شده و حقیقتی را تبیین نماید.
۱۰) اطلاعات از شیوه های گوناگون اعم از مشاهده، تحقیق، آموزش و... به دست می آید.[۳]
▪ جامعه اطلاعاتی چیست؟
جامعه اطلاعاتی، عصر اطلاعات، جامعه شبکه ای و عصر مجازی از مفاهیم جدیدی است که مورد توجه اندیشمندان علوم ارتباطات، جامعه شناسی و سیاستمداران قرار گرفته است. امروزه با انفورماتیکی شدن جوامع، بسیاری از جنبه های زندگی بشر از جمله پول، بانک، انتخابات، تفریحات، ارتباطات، آموزش، تجارت و... مجازی و الکترونیکی شده و با تحولات عظیم در عرصه اقتصاد و صنعت، هر روز بر روند این تغییرات افزوده می شود. در این تغییرات آن چه بسیار مورد تأکید بوده و تأثیرگذار می باشد، اطلاعات است. تمام عرصه ها و حوزه های زندگی جمعی و فردی وابسته و در ارتباط با اطلاعات و تکنولوژی اطلاعات است و دسترسی یا عدم دسترسی به اطلاعات نقشی اساسی و تعیین کننده در زندگی انسان در هزاره سوم ایفا می کند.
جامعه اطلاعاتی واقعیتی است که نه تنها اشکال سازمان اقتصادی بلکه نهادها و ساختارهای اجتماعی، ارزش و هنجارهای اجتماعی و دانش و شیوه زندگی و به طور کلی فرهنگ انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است و امروزه مفهوم جامعه اطلاعاتی، محور کانونی در تحلیل های توسعه می باشد. در جامعه اطلاعاتی ارتباط میان کشورها، جوامع و افرادِ یک جامعه را تولید ارزش اطلاعاتی تعیین می کند ولذا حیات هر فرد در حیطه ای است که محوریت دانش در آن مشهود است و همگان سعی در تولید اطلاعات، پردازش اطلاعات و استفاده از اطلاعات دارند; همانگونه که در اعصار قبل، ثروت نقش تعیین کننده در زندگی انسان داشت و این مسئله است که باعث شده جامعه از حالت قبلی با انقلابی اطلاعاتی به سمت جامعه اطلاعاتی سیر کند.
سیر ایجاد چنین ساختاری در حوزه عمومی، خصوصی و دولتی جوامع مدرن با عکس العمل های متفاوتی روبرو گشته است، برخی با تأکید بر جامعه پساصنعتی و مفهوم پست مدرنیسم به تبیین آن پرداخته و برخی دیگر نیز با تأکید بر مدرنیته گسترش یافته و جهانی شدن این مسئله را مورد بررسی قرار می دهند. ماسودا از اولین دانشمندانی بود که به تولید ارزش های اطلاعاتی در جامعه اطلاعاتی توجه کرد و عقیده داشت این ارزشها(اطلاعات) نیروی شکل دهنده به توسعه جامعه می باشند. مانوئل کاستلز معتقد بود تکنولوژی اطلاعات در جامعه اطلاعاتی ابزاری است برای ایجاد یک منطق سازمان دهنده جدید که این منطق، روابط بین فرد و جامعه و فقیر و غنی را تعیین می کند. دانیل بل با تأکید بر مفهوم جامعه فراصنعتی معتقد است در این عصر دانش و نوآوری تبدیل به منبع متحول کننده جامعه شده است و تغییرات ایجاد شده، تغییر در ساختار اجتماعی به وجود می آورد و در ساختار جدید، گروه های اجتماعی جدیدی شکل می گیرند که برای ارائه انواع مهارت ها در جامعه پساصنعتی آموزش و تربیت داده می شوند.
آلوین تافلر نیز به بمب اطلاعاتی اشاره می کند و این مسئله که در جامعه اطلاعاتی کامپیوتر نقش اساسی ایفا می کند.[۴]
به هر حال علیرغم تبیین های متفاوت از جامعه اطلاعاتی، امروز واقعیت این است که امروز، جهان ما، جهان اطلاعاتی و جوامع ما، جامعه اطلاعاتی هستند و اطلاعات و ارتباطات نقش تعیین کننده در کنش و عقیده و رفتار انسان دارند. البته باید به این مسئله نیز عنایت داشت که جامعه اطلاعاتی یک کشف یا خلق ناگهانی نیست! و این واقعیت مهم، در مراحل مخلتفی در جوامعه انسانی بسط و رشد یافته تا بدینجا رسیده است! به طور خلاصه اگر سابقه طولانی جریان اطلاعات و کنش متقابل میان انسانها را کنارگذاریم، روند گسترش جامعه اطلاعاتی طی ۲ قرن گذشته بدین شکل می باشد:
۱) اواسط قرن ۱۹ با تأسیس اولین خبرگزاری های بین المللی، اختراع تلگراف و تلفن و اتحاد بین المللی مخابرات، به تدریج دامنه ارتباطات و انتقال اطلاعات گسترده شد، کامپیوتر هر روز فعالتر شده و تصمیم گیری از انسان به ماشین منتقل شد. تا آنجا که اطلاعات به کالا تبدیل شده و فراملی محسوب شد.
۲) در طی توسعه روزه افزون روند صنعتی شدن و توسعه مخابرات، از دهه ۱۹۶۰ با ادغام کامپیوتر و تکنولوژی ارتباطی، حجم اطلاعات و سرعت آن از قبل فراتر رفته و کاربرد تکنولوژی اطلاعات در توسعه صنعت و کشاورزی و خدمات بیشتر شد و برای اولین بار مفهوم جامعه اطلاعاتی از سوی کسانی چون ?مانوئل کاستلز? مطرح شد.مفاهیمی چون نظم نوین جهانی، دهکده جهانی و امپریالیسم خبری نیز از این دوران مطرح شد.
۳) اما از سال ۱۹۹۵ همگونی سیستم های مخابراتی، رادیو تلویزیونی و کامپیوتری در جامعه شبکه ای ظاهر شد. تقسیم بندی اطلاعات به خصوصی، عمومی و جهانی صورت پذیرفت و جریان اطلاعات جانشین مکانیسم بازار شد و واقعیت مجازی به جای واقعیت عینی مورد توجه قرار گرفت. اینترنت در این مرحله رشد و توسعه فراوانی یافت تا این که امروز بعد از ۱۰ سال نقشی اساسی در زندگی بشر، دانش و فرهنگ و جامعه و سیاست و اقتصاد و هنر و تفریح و... ایفا می کند.[۵]▪ ویژگی های جامعه اطلاعاتی
جامعه اطلاعاتی، یك واقعیت ثابت و ایستا نیست; بلكه مفهومی پیچیده و در حال گسترش است كه نمی توان به آسانی ویژگی های آن را برشمرد، اما برای آشنایی بیشتر با این مفهوم لازم است به برخی شاخصه ها و ویژگی ها كه از منظرهای متفاوت انتزاع گردیده و یا مشاهده و تحقیق شده پرداخت كه در این زمینه مشخصاً به اندیشه های مك لوهان، آلوین تافلر، مانوئل كاستلز، آنتونی گیدنز، فرانك وبستر می پردازیم.
۱) سرعت بالای تكنولوژی ارتباطی، و پیوند خوردن تجارب جهانی به یكدیگر.
۲) تعلق پذیری اطلاعات به كل جوامع و انسانها و فقدان مركزیت و سلسله مراتب و فرماندهی مطلق; (كه البته در عمل ممكن است
چنین نباشد).
۳ ـ رمز زدایی از انسان و جامعه و ابهام زدایی از جهان و نیز آموزش همه جانبه.
۴ ـ كالایی شدن اطلاعات و تولید و توزیع اطلاعات انبوه و مبادله آنها در ارتباطات وسیع.
۵ ـ ضربه به هویت سنتی انسان و ایجاد بحران هویت در جوامع.
۶ ـ گشتاوری لحظه ای امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی و ایجاد اصل حضور در همه جا.
۷ ـ ظهور شبكه های اطلاع رسانی و سیبرنتیك و نیز تأثیر گذاری فراوان آنها در جنبه های مختلف زندگی بشر.
۸ ـ ظهور مشاغل و خدمات و تفریحات اطلاعاتی و مرتبط با تكنولوژی ارتباطات و اطلاعات.
۹ ـ فقدان حالت رویارویی در ارتباطات و امكان بی نام بودن طرفین و حالت گمنامی.
۱۰ ـ صرف تلاش فراوان برای تولید، جمع آوری، ثبت، یكپارچگی، تفسیر و اشاعه اطلاعات در جوامع.
۱۱ ـ ظهور دو جهانی شدن ها و گسترش جهانی شدن مجازی در كنار جهانی شدن طبیعی و مادی به صورت همزمان .
۱۲ ـ سیاسی شدن انسان، افزایش شدید آگاهی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و گسترش عناصر نظارت اجتماعی و افزایش سطح صراحت و شفافیت.
● انتقاد از جامعه اطلاعاتی
نكته ای اساسی كه در بررسی جامعه اطلاعاتی بر هر محققی مكشوف می گردد، این موضوع است كه همگان به این پدیده و واقعیت، به مثابه واقعیتی مطلوب نمی نگرند و در تئوری ها و دیدگاه های مشهوری، رواج اطلاعات و اطلاعاتی شدن جوامع نه تنها مثبت نیست بلكه مشكل آفرین بوده و پدیده ای منفی محسوب می شود.
چنان كه اندیشمندان مكتب انتقادی چون تئودور آدرنو و هوركهایمر معتقدند دنیای امروز و دنیای آینده یك دنیای كاملا كنترل شده است و آزادی حقیقی انسان در پرتو این جهان لطمه دیده است. در این جامعه، یكسان سازی آگاهی و شعور انسانی از طریق ارتباطات صورت می پذیرد و كاركرد پنهان وسایل ارتباط جمعی و تكنولوژی جدید، فریب انسان است در فرهنگی توده ای و بسته بندی شده. یا آنگونه كه هربرت ماركوزه تصریح می كند، در جامعه جدید با جذب دانش و آگاهی یكسان توسط نظام اجتماعی و یكسان سازی آگاهی فرد، انسان و رفتار تك ساحتی پدید می آید كه در این وضعیت، مردم، منافع واقعی خود را درك نمی كنند و به نظم اجتماعی یكپارچه سركوبگر خو می گیرند.[۶]
لیوتار نیز معتقد است تجاری سازی تحقیق و پژوهش كه از طریق انقلاب ارتباطات صورت می پذیرد، بدان معناست كه ما آن قدر كه به دنبال گسترش و افزایش قدرت هستیم به دنبال كشف حقیقت نیستیم و در كل تضمینی وجود ندارد تا عقل و خرد نتایج آزادی بخش و رهایی بخش ایجاد كند. او معتقد است به تدریج در جامعه اطلاعاتی همراه با استیلا و برتری كامپیوترها، یك منطق خاص و به دنبال آن دستورالعمل هایی خاص پدیدار می شوند كه تعیین می كنند چه گزاره هایی به عنوان گزاره های دانشی یا معرفتی باید پذیرفته شود، بنابراین دانش، به طور فزاینده ای كالایی می شود. [۷]از همین منظر اندیشمند پست مدرن دیگری ژان بودریارگفته است فرهنگ معاصر در جوامع صنعتی پیشرفته، اغلب اشباع شده از طریق سانه ها، سرگرمی و نظام اطلاعاتی است كه این امر به ایجاد صور خیال و بازتولید واقعیت منجر می شود. رسانه ها، دنیایی غیرواقعی برای انسان می سازند كه اكثراً مجازی و شبیه سازی شده است و انسانِ گرفتار این دنیا، خود نمی تواند مستقلا عمل كند و به كنترل جهان پیرامون خویش بپردازد.[۸]
از دیگر منتقدین عصر جدید و جامعه اطلاعاتی فرد هالیدی است كه معتقد است در جامعه اطلاعاتی، امپراتوری های اطلاع رسانی به تشویش اذهان مردم می پردازند، به بزرگ نمایی اندیشه ها مشغول هستند و در عین حال اندیشه های اساسی را نادیده گرفته و سطحی می كنند.[۹]
● مسئله نابرابری
پیش از بررسی مفهوم نابرابری اطلاعاتی، لازم است اندكی مسئله نابرابری و انواع آن را تبیین نماییم. تلاش فكری و مجادلات ذهنی اندیشمندان و مكاتب مختلف درباره مفهوم عدالت و برابری، به نتایج مختلفی در طول تاریخ منجر شده است. در مجموع، اكثر صاحبنظران، عدالت را اعم از برابری دانسته اند چون هر چیز را در جای خود گذاشتن و استیفای حقوق كه در تعریف عدالت می آید، خود شاید در برخی مواقع علت موجبه نابرابری نیز باشد. اما به نظر می رسد این شبهه وقتی به وجود می آید كه تعریف صحیح و سنخ شناسی دقیقی از مفهوم نابرابری نداشته باشیم. آن گونه كه ?داب? تبیین كرده است، نابرابری وقتی ایجاد می شود كه بر اساس نقش ها و نحوه عضویت در گروه، بعضی افراد(ِبادیگران مساوی) در فرصت بهتری برای گرفتن پاداش ها و امتیازهای موجود در جامعه نسبت به دیگران باشند. بر این اساس این افراد به علت قرار داشتن در طبقات و قشرهای مختلف در موقعیت نابرابر قرار گرفته اند كه در تعیین نقش، پایگاه و منزلت آها تأثیر فراوانی دارد.[۱۰] و آن طور كه گلد ترپ تعریف كرده، نابرابری همان دسترسی به منابع یا عدم دسترسی به آن می باشد كه این منابع مختلف، ابزارهای قدرت را در ارتباط با ساختارها و خرده ساختارهای یك شبكه می آفریند و موجب نابرابری میان افراد یا واحدهای اجتماعی می شود.
تا قبل از پیدایش و رشد جامعه شناسی مدرن، تفكر قالب برای تبیین نابرابری، اندیشه ارسطویی بود كه تفاوت های طبیعی و خدادادی و توانایی های متفاوت را علت نابرابری می دانست و تاحدودی سعی در مشروعیت بخشیدن به نابرابری داشت. آن اندیشه معتقد بود تنها امور مجرد و انتزاعی ممكن است با هم برابر باشند و اصلا عدالت را به معنی حفظ نابرابری های طبیعی برمی شمرد.
اما در اندیشه هایی رادیكالی جدیدتر كه بیشتر از سوی كارل ماركس و پیروان او تبلیغ می شد، نابرابری طبیعی هر چند هم به حق باشد باید از بین برود و جوامع اولیه هم بر این مبنا به وجود آمده است. این اندیشه در علت یابی نابرابری معتقد است كه نابرابری، نه از ابتدای زندگی جمعی انسان بلكه با نظام بردگی، و فئودالیسم ایجاد شده و در سرمایه داری تداوم یافته است. پس همت هر انسانی باید به سوی جامعه ای عاری از نابرابری و بدون طبقه باشد. جامعه شناسانی مانند امیل دوركیم اما، ضمن تأكید بر كاركردی و مفید بودن نابرابری، از دیدگاهی متفاوت از ماركس اما متمایز با اندیشه ارسطویی، معتقد بودند هنگامی كه جامعه ای شكل می گیرد، ارزش هایی از سوی جمع انتخاب می گردد و به هنجار مبدل می گردد كه این هنجارها و مجازات ها و تشویق های تابع آن، یك نوع قشربندی و نابرابری طبیعی ایجاد می كند و به طور كلی تقسیم نقش ها و انتظارات در هر نقش، این نابرابری را توجیه و ایجاب می كند.[۱۱] آن گونه كه دیویس و مور نیز به عنوان كاركردگرایان ساختی تأكید كرده اند، قشربندی اجتماعی و نابرابری موجود در آن، ضرورت كاركردی دارد و تمهیدی است كه ناخودآگاهانه شكل می گیرد.[۱۲]
از دیدگاه جامعه شناسی جدید كه از تالكوت پارسونز وام گرفته شده نیز با توجه به علایق افضل انسانی كه شامل علقه
مادی، امنیتی، اجتماعی و شناختی است، بشر در طول تاریخ متناظر با هر علاقه ای تولیدات مادی و اقتصادی، تولید سرمایه سیاسی، تولید سرمایه اجتماعی و تولید سرمایه فرهنگی كرده است كه چون این تولیدات هیچ گاه با تقاضای های نامحدود انسانی هماهنگ نیست، كمبود منابع و تضاد منابع ایجاد می شود و و افرادی با توجه به جایگاه محول خویش می توانند از تولیدات بیشتری بهره مند شوند و اكثریت، از این تولیدات محروم شده و نابرابری های مختلف ظهور و بروز می یابد.[۱۳]
از جنبه ای دیگر، فلاسفه ای ماننددیوید هیوم به چهار عامل اساسی در ایجاد نابرابری اشاره كرده اند عامل مادی; همواره و همه جا میان تقاضاها و منابع موجود هماهنگی وجود ندارد و این محدودیت به نابرابری منجر شده است. عامل روانی; انسان ذاتاً و طبعاً حس زیادت طلبی و قناعت ناپذیری دارد كه بر نابرابری ها دامن می زند. عامل اجتماعی و حقوقی; قوانین و مقررات در توزیع نابرابر ثروت نقش مستقیمی ایفا می كند. عامل قدرت سیاسی; قدرت پاسدار نابرابری های ناشی از عوامل پیشین است و خود عامل موجد و تشدید كننده نابرابری است.[۱۴]
برای بیشتر روشن شدن مفهوم نابرابری، در اینجا به یكی از انواع تقسیم بندی های نابرابری می پردازیم. در این تقسیم بندی، نابرابری به پنج سنخ تقسیم می شود:
۱) نابرابری بیرونی External Inequlity یا پایگاه محول مثل سن و جنس و قومیت و رنگ و مذهب و نژاد فرد كه باعث ایجاد نوعی نابرابری ناخواسته می گردد.
۲) نابرابری درونی Internal Inequality كه از نظر دوركیم مختص جوامع مدرن و از مقتضیات تقسیم كار اجتماعی است.
۳) نابرابری بخشی Sectoral Inequality میان بخشهای مختلف جامعه.
۴) نابرابری فضایی Spatial Inequlity
۵) نابرابری موضعی Positional Inequlity; این نوع نابرابری،
نابرابری در توزیع منابع ارزشمند در جامعه است كه خود به انواع نابرابری در حوزه های چهارگانه زندگی اجتماعی یعنی ثروت، قدرت، منزلت و اطلاعات تقسیم می شود. نابرابری اقتصادی با افزایش توسعه اقتصادی و افزایش تولید ورای نیاز مردم و مازاد اقتصادی به وجود آمد كه این ارزش افزوده و ثروت جدید در اكثر جوامع در اختیار قشر و افراد خاصی قرار گرفت و به تدریج با صنعتی شدن بیشتر و تقسیم كار تخصصی، بر سلسله مراتب موجود در جامعه افزوده شد. این نوع نابرابری را نمی توانیم انحصاراً مختص عصر جدید بدانیم اما بی شك در این عصر، شكل و ظهور جدیدی از آن قابل مشاهده است. اما نابرابری در قدرت به علت تراكم و محدودیت قدرت به وجود آمد كه ناشی از تضاد درونی جوامع، احتمال خطر بیرونی، علقه امنیتی در جامعه و تفاوت ثروت اقتصادی و منزلتی بود. برخی، رابطه مستقیمی میان تراكم قدرت و توسعه اقتصادی قائلند و در مقابل برخی دیگر معتقدند توسعه اقتصادی منوط به دموكراسی و عدم تمركز قدرت است. اما به طور كلی نمی توان نقش مهم ثروت و نابرابری مادی در ایجاد
نابرابری های سیاسی و تراكم قدرت را نادیده گرفت. نابرابری منزلتی به علت ارزشمند بودن منزلت، شهرت، آبرو، نفوذ، عزت، احترام و اعتبار اجتماعی است كه این مفاهیم چون از اركان قدرت اجتماعی هستند، هركس به كسب آنها تمایل دارد و به علت محدود بودن ذاتی منزلت، این مزیت، تنها به عده خاصی كه از تمكن مادی، سیاسی و اطلاعاتی برخوردارند، منحصر می شود و به قشربندی و نابرابری اجتماعی و منزلتی منجر می گردد. آخرین جنبه از نابرابری های موضعی، نابرابری اطلاعاتی است كه باعث تراكم سرمایه فرهنگی در یك سو و فقدان سرمایه فرهنگی و اطلاعات در سوی دیگر می شود كه بدان بیشتر خواهیم پرداخت.[۱۵]
● نابرابری اطلاعاتی
همانگونه كه اشاره كردیم یكی از جنبه های نابرابری موضعی، نابرابری اطلاعاتی و تراكم سرمایه فرهنگی است. باتوجه به ویژگی های جامعه اطلاعاتی و اصولا جامعه بشری، این نابرابری ناگریز و ناگزیر است و قشرها و جوامع مختلف به علل گوناگونی كه به آنها اشاره خواهیم نمود، از سرمایه فرهنگی و اطلاعاتی بیشتری برخوردار هستند و اكثریت نیز فاقد چنین سرمایه ای می باشند كه این مسئله منجر به ظهور نابرابری اطلاعاتی در سطح خرد و كلان شده است كه امروزه مورد توجه زیادی از سوی سیاستمداران و اندیشمندان قرار گرفته است. اكنون اجمالا به بررسی علل، پیامدها و راه حل های مورد اشاره در باره نابرابری اطلاعاتی می پردازیم.● علل ایجاد نابرابری اطلاعاتی در سطح خرد و كلان
۱) علل اقتصادی و تكنولوژیك;
سهم و سرمایه اقتصادی متفاوت برای یك فرد یا یك جامعه خاص، مسئله ای غیرقابل انكار در
جهان امروز است كه این مسئله موجب دستیابی متفاوت فرد یا جامعه بر تكنولوژی ها و سرمایه گذاری ها می گردد. در مورد نابرابری اطلاعاتی نیز دسترسی به تكنولوژی و زیرساخت های جامعه اطلاعاتی چون برق و تلفن و رسانه ها و اینترنت و... مسئله مهمی است كه در بعد خرد و كلان به صورت نامتوازن وجود دارد ولذا عده ای محروم و عده ای منعوم از این مسئله می باشند.
۲) علل سیاسی;
از بعد سیاسی، محافظه كاری، تمركز گرایی و حكومت شبه استبدادی باعث ایجاد جو ترس از تكنولوژی های اطلاعاتی شده و برخی جوامع را از دسترسی به جریان آزاد اطلاعات محروم كرده است; زیرا از یك طرف حكومت های استبدادی و شبه استبدادی برای بقای خود سعی در عدم شفافیت، عدم آگاهی مردم و حالتی از شعارگرایی و پوپولیسم دارند كه در این فضا تفاوت میان این جوامع و جوامع آزاد و دموكراتیك اجتناب ناپذیر است. و از سوی دیگر قدرتهای بزرگ برای حفظ اقتدار، به سمت تمركز گرایی و انحصارطلبی گام برمی دارند. در بعد خرد نیز اقشار نزدیك به طبقه حاكم، بیشتر می توانند از اطلاعات بهره مند شود و از تكنولوژی های روز بهره بگیرند كه این مسئله منجر به ایجاد و تشدید نابرابری های اطلاعاتی می گردد.
۳) علل اجتماعی;
از لحاظ اجتماعی، فقر، بی سوادی، عدم آموزش، مهاجرت، بیكاری، انحرافات و نیز هنجارهای اجتماعی و ساختارها و نهادهای غیر مدنی و توسعه نیافته همگی جوامع را در رسیدن به سطحی از توسعه همگام با كشورهای صنعتی با مشكل مواجه می كند. در سطح خرد نیز همین مشكلات اجتماعی باعث ایجاد نابرابری اطلاعاتی در یك جامعه و دسترسی اقلیت به تكنولوژی های جدید اطلاعاتی می شود كه نابرابری اطلاعاتی در جامعه را تشدید می كند. به طور كلی تشدید كننده نابرابری اطلاعاتی از نقطه نظر اجتماعی، عدم توجه به آموزش و تخصص، عدم گردش آزاد اطلاعات، عدم استفاده از متخصصین در تخصص خودشان، عدم توجه به تخصص های پیچیده و جدید، عدم آموزش مدیران، وابستگی به غرب و... است كه موجب تمایز و تفاوت برخی كشورها و جوامع از دیگر جوامع شده و در سطح كلی نابرابری اطلاعاتی را تشدید كرده است.
۴) علل فرهنگی;
آنگونه كه كاستلز معتقد است نیروهای فرهنگی، جنگ های قدرت در عصر اطلاعات هستند. فرهنگ به عنوان منبع قدرت و قدرت به مثابه منبع سرمایه، سلسله مراتب اجتماعی نوین عصر اطلاعات را می سازند. به طور كلی میزان علقه شناختی جامعه، میل به درك عقلی و حسی از جزئیات (علوم تجربی و هنر) و كلیات (علوم تفسیری) باعث سرمایه فرهنگی بیشتری در جامعه خواهد شد كه این مسئله همراه با رواج فرهنگ مساوات طلبی و فرهنگ ضد استبدادی، توزیع اطلاعات را فعالتر می كند و همین علت تمایز میان جوامع شده است. این مسئله در كنار این واقعیت است كه برخی جوامع، با گذار از فرهنگ مدرن به سمت پست مدرنیته در حال حركتند و در مقابل هنوز بسیاری كشورها از درك مدرنیته عاجزند! و در سطح خرد نیز طبقات بالا و متوسط روبه بالا كه در جوامع مختلف، اقلیت نیز هستند، سرمایه فرهنگی بسیار بیشتری از دیگران دارند و همین مایه نابرابری اطلاعاتی بیشتری در جوامع شده است.
در بررسی نابرابری اطلاعاتی از نابرابری در دسترسی به اینترنت نباید غافل شد چرا كه ستون فقرات جامعه اطلاعاتی، شبكه شبكه های اطلاع رسانی، و در یك كلام ریشه جامعه اطلاعاتی، اینترنت است. پس از آغاز به كار مقدماتی اینترنت در آمریكا از دهه ۶۰ میلادی، از سال ۱۹۹۰ اینترنت فعالیت خود را به صورت تارنمای گسترده جهانی World Wide Webآغاز نمود كه در سال ۱۹۹۵ حدود ۹ میلیون نفر و در سال ۲۰۰۰ حدود ۱۲۲ میلیون نفر و در سال ۲۰۰۳ حدود ۴۰۸ میلیون نفر كاربر اینترنتی از این شبكه جدید اطلاعات و ارتباطات استفاده كرده اند و هر روز بر تعداد این كاربران افزوده می شود.اما همانگونه كه به راحتی قابل مشاهده است اولا اینترنت تنها در یك كشور غربی ظهور كرده و ثانیاً كمتر از ده درصد مردم جهان به آن دسترسی دارند كه همین نكته بر نابرابر بودن ایفای نقش جوامع در جامعه اطلاعاتی تأكید می كند از لحاظ ضریب نفوذ، برق و تلفن و تعداد كامپیوتر نیز جوامع مختلف از نابرابری و تبعیض بسیار شدیدی رنج می برند تا آنجا كه هنوز ۳۰ درصد مردم جهان برق ندارند یا نیمی از مردم جهان فاقد تلفن هستند و در بسیاری از كشورهای جهان تعداد كامپیوترهای فعال از تعداد انگشتان دست كمتر است. كه نابرابری اطلاعاتی در این مسئله و بسیاری دیگر از مصادیق و شاخصه های جامعه اطلاعاتی به آشكاری قابل بررسی است.
● پیامدهای نابرابری اطلاعاتی
هر مسئله اجتماعی غیر از مشكلات و معضلات ذاتی خودش، پیامدها و نتایجی به دنبال خواهد داشت كه نابرابری اطلاعاتی نیز از این قاعده مستثنی نیست و پیامدهای فراوان فردی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از نابرابری اطلاعاتی نشأت می گیرد كه به اندازه حوصله این مقاله به آنها می پردازیم. همان گونه كه مهم ترین عامل نابرابری اطلاعاتی، علت اقتصادی بود، مهم ترین پیامد آن نیز عامل اقتصادی و نابرابری اقتصادی است. روشن است كه وقتی اطلاعات یك جامعه خاص یا گروهی خاص در یك جامعه، بیش از گروه های دیگر باشد، كنش آنها ضابطه مند و قاعده مند و عاقلانه تر خواهد بود و نتیجه و كاركرد عمل آنان نیز بهتر است. در گذشته گرچه چنین مسئله ای وجود داشت و ممكن بود اقلیتی از دیگران اطلاعات بیشتری داشته باشند، اما این مسئله تأثیر فراوانی در تراكم ثروت اقتصادی نداشت و امروز است كه فنون مختلف به اطلاعات وابستگی دارد و حتی خود اطلاعات به كالا و مبادله آن، به تجارت مبدل شده است. خلاصه این كه در سطح كلان، نابرابری اطلاعاتی موجب تشدیدنابرابری اقتصادی و صنعتی میان كشورهای صنعتی و غیر صنعتی می شود و در سطح خرد نیز باعث بروز نابرابری های اقتصادی جدید و تشدید نابرابری های اقتصادی سابقه دار می گردد. از لحاظ اجتماعی نیز ، نابرابری اطلاعاتی، باعث می شود فرد نقش و عاملیت خود را از دست بدهد و با این تغییر سمت و شكل تقلیدی به خود گیرد. جذب دانش نوین و روزآمد كردن آن در سطح جامعه مشكل تر می شود و امكان گردش اطلاعات به صورت افقی در جامعه محدود می شود. اگر هم گردش اطلاعات وجود داشته باشد، به صورت عمودی و از بالا به پایین است و اعضای جامعه نمی توانند نقش چندانی در تولید و توزیع و گردش اطلاعات ایفا كنند. تغییر پذیری و تحرك در جامعه كاهش می یابد و جامعه به ركود مبتلا می گردد و رشد شخصیت برای اكثریت تنها در دامنه ای محدود میسر است. در كل، نابرابری اطلاعاتی، موجب محدودیت خردگرایی در عرصه های مختلف حیات اجتماعی می شود و در سطح خرد، آسیب جدی به انسجام اجتماعی وارد می سازد.
از جنبه فرهنگی نیز می توان به پیامدهای نابرابری اطلاعاتی اشاره نمود. این مسئله، موجب محرومیت اكثریت اعضای جامعه در دسترسی به منابع معرفتی می شود. سطح مشاركت همگانی در تولید و خلاقیت علمی و فرهنگی كاهش می یابد; دستیابی به فهم فرهنگی گرچه آسانتر می شود، اما نوعی وفاق انفعالی تولید می كند كه امكان رشد و توسعه پایدار را فراهم نمی كند. خصلت منزلتی آموزش افزایش می یابد و خصلت كاربردی و تخصصی آن كم رنگ می گردد و به طور كلی در سطح كلان، نابرابری اطلاعاتی به فرهنگ جهانی لطمه وارد می سازد، كشورهای عقب مانده را در برابر كشورهای پیشرفته در طی مسیر جهانی شدن آسیب پذیر می كند و فرهنگ و هویت های ملی و قومی بدون ایفای نقش در جهانی شدن، كم كم به فراموشی سپرده می شوند و یا به عنوان مانعی در راه جهانی شدن، مسائل و مشكلات اجتماعی و فرهنگی ایجاد می كنند. در سطح خرد نیز نابرابری اطلاعاتی باعث رواج فرهنگ غرب از سوی قشر خاصی در جوامع می شود و همانگونه كه اشاره شد در نهایت به انسجام اجتماعی لطمه وارد می سازد. از لحاظ سیاسی نیز نابرابری اطلاعاتی موجب استیلای غرب بر جهان سوم، برتری اطلاعاتی و نظامی و جنگ های اطلاعاتی شده و كشورهای مغلوب را وابسته به غرب می سازد. همچنین كشورهای دیكتاتوری می توانند از این حربه استفاده كنند و از شفافیت و گسترش اطلاعات و آگاهی جلوگیری نمایند و قدرت خویش را بیشتر تحكیم بخشند. به طور كلی رشد نابرابری اطلاعاتی مشاركت گسترده و دموكراتیك را تهدید می كند و قدرت دولت و حاكمان را افزایش می دهد و می تواند با حق نظارت و اظهار نظر و سازماندهی و فعالیت گروه های غیردولتی مبارزه كند.
● نتیجه گیری و ارائه راه حل
با توجه به مباحثی كه مطرح شد، می توان ادعا كرد عدالت و برابری خواسته تاریخی انسان بوده است، اما با توجه به تجربه بشری ایجاد برابری مطلق غیر ممكن یا حداقل دور از ذهن به نظر می رسد. اما وظیفه هر انسانی است كه سعی در متعادل كردن و عقلانی كردن این نابرابری ها داشته باشد كه یكی از انواع نابرابری، كه امروزه در جامعه اطلاعاتی جهانی و با جهانی شدن مدرنیته اهمیت روزافزونی پیدا كرده، نابرابری اطلاعاتی است كه علل و پیامدهای مختلفی داراست و صاحبنظران می توانند با ارائه راهكارهای مختلف در كاهش این نابرابری و ایجاد تعادل و برابری نسبی اطلاعات در سطح خرد و كلان بكوشند كه از جمله این اقدامات فعالیت های سران كشورها در اجلاس اطلاعاتی و بیانیه اصول آن در آذرماه ۱۳۸۲ می باشد كه جنبه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مورد نظر قرار داده و در اجلاس آتی در تونس نیز این مسئله، بسیار مورد توجه كشورهاست.
در مجموع، یكی از راهكارهای مؤثر و مهم در زمینه اطلاعات برابر، كاهش نابرابری اقتصادی و ایجاد زیرساخت های اقتصادی و صنعتی برای تكنولوژی اطلاعاتی بین اقشار مختلف یك جامعه از یك سو و بین جوامع مختلف خصوصاً عقب افتاده از سوی دیگر است. خصوصی سازی، مشاركت اقتصادی، توسعه سرمایه داری جهانی، سرمایه گذاری در ابعاد كلان و زیرساخت های اساسی، افزایش حجم تبادل میان جوامع از طریق مبادله سرمایه، ارز و جهانگردی، اتحاد بین كشورهای در حال توسعه از اقداماتی است كه می تواند به عنوان راه حل اقتصادی نابرابری اطلاعاتی مورد توجه قرار گیرد.
از لحاظ سیاسی و اجتماعی، وجود مقررات و قوانین متناسب با روز، نهادینه كردن آموزش، بانك های اطلاعاتی محلی، ارتقای توسعه و همبستگی اجتماعی، آزادی جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و اندیشه ها، افشای حداكثری و آسان كردن دسترسی به اطلاعات و محدود كردن موارد استثنا، نظارت نهادینه شده بر دولت، تغییرات اساسی در دولت و جامعه مدنی، مشاركت سیاسی، محترم شمردن حقوق اساسی شهروندی و... می تواند اثربخش و دارای نتیجه باشد تا نابرابری اطلاعاتی را كاهش دهد.
اما مهم تر از همه به نظر می رسد راه حل فرهنگی باشد، چون اكثر راه حل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، شعار گونه و غیر عملی می باشد. اگر فرهنگ استفاده از اطلاعات و فرهنگ مشاركتی و فرهنگ مقابله با نابرابری اطلاعاتی در جهان رواج پیدا كند، جوامع مختلف می توانند به راحتی این نابرابری را در سطح كلان متعادل تر كنند و با ظهور این فرهنگ در داخل هر جامعه ای، جنبشی ایجاد خواهد شد كه لااقل بطور نسبی از این نابرابری خواهد كاست. اما از این واقعیت نیز نباید غافل شویم كه در كشورهای توسعه یافته، آگاهی كاذب و فرهنگ بسته و تبلیغات هدفدار، از ظهور چنین جنبشی جلوگیری خواهد كرد و در كشورهای توسعه نیافته و شبه دیكتاتوری، زور و قدرت با توقیف مطبوعات، سانسور اطلاعات و جلوگیری از استفاده عمومی از اینترنت و... راه را برای آگاهی مردم می بندند. در این میان باید نخبگان با آگاه سازی و گروه های غیر دولتی با انسجام و همكاری راه را برای آگاهی انسان امروزی باز كنند و هر كس بداند یكی از مسائل مهم هزاره سوم نابرابری اطلاعات و اطلاعات نابرابر است و همگان پیش به سوی جنبش ضد نابرابری اطلاعاتی گام بردارند.
تحقیق و پژوهش:
سیـد عـلی نـاظـم زاده دانشجوی جامعه شناسی
پانوشتها
۱ ـ ر.ک: منوچهر محسنی، جامعه شناسی جامعه اطلاعاتی، ص ۳۰.
۲ ـ مایکل هیل، تأثیر اطلاعات بر جامعه، ص ۱۶ ـ ۱۴.
۳ ـ ر.ک: حسینعلی افخمی، رسانه های جدید و ارتباطات برون سازمانی، سایت اینترنتی Iranwsis.
۴ ـ حمید مولانا، ?جامعه مدنی، جامعه اطلاعاتی، جامعه اسلامی، سایت اینترنی Irandoc و منوچهر محسنی، جامعه شناسی جامعه اطلاعاتی، ص ۲۰ و ۲۱ و فرشاد نوریان، عصر اطلاعات و شهرهای دوگانه، سایت اینترنتی Ayandenegar.
۵ ـ حسینعلی افخمی، رسانه های جدید و ارتباطات برون سازمانی، سایت اینترنتی Iranwsis.
۶ ـ تام باتومور، مکتب فرانکفورت، ص ۵۶ ـ ۲۲ و منصور ساعی، نسل دوم مکتب فرانکفورت، روزنامه همشهری.
۷ ـ محمد رضا تاجیک، فن سالاری مستبدانه، سایت اینترنتی Khabarname.
۸ ـ پیتر کیویستو، اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۴.
۹ ـ یوسف عزیزی بنی طرف، جهان در هزاره سوم، روزنامه همشهری.
۱۰ ـ علیرضا شایان مهر، دائرهٔ المعارف تطبیقی علوم اجتماعی.
۱۱ ـ فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص ۴۷۳ ـ ۴۶۵.
۱۲ ـ جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ص ۱۲۳ و ۱۲۶.
۱۳ ـ مسعود چلبی، جزوه جامعه شناسی توسعه، ۱۳۸۳.
۱۴ ـ ر.ک: حسین بشیریه، دیباچه ای بر فلسفه عدالت?، نشریه ناقد.
۱۵ ـ مسعود چلبی، جامعه شناسی نظم، ص ۲۰۱ ـ ۱۸۰۱۶ـ یونس شکرخواه، جامعه اطلاعاتی: پیشینه، پرسشها و ملاحظات ملی، سایت اینترنتی Iranwsis و مسعود چلبی، جامعه شناسی نظم، ص ۶۴ و ۱۹۳.
منابع و مآخذ
کتاب و نشریه
آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم ۱۳۸۱.
الجزیره نت، جهان در هزاره سوم، ترجمه یوسف عزیزی بنی طرف، روزنامه همشهری ۲۰فروردین۱۳۸۰.
باتومور، تام، مکتب فرانکفورت، ترجمه حسینعلی نوذری، نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۰.
باقی، عمادالدین، عدالت، آزادی، دو بال شکسته، روزنامه شرق، ۱ آذر ۱۳۸۲.
بدیعی، نعیم، چالش های روزنامه نگاری الکترونی، روزنامه نسیم صبا ۱۸ فروردین ۱۳۸۳.
بشیریه، حسین، دیباچه ای بر فلسفه عدالت، نشریه ناقد اسفند ۱۳۸۲.
پتیت، فیلیپ، آرمان عادلانه رالز، ترجمه علی معظمی، روزنامه شرق، ۲۰ دی ۱۳۸۲.
تامپسون، جان، رسانه ها و مدرنیته، ترجمه مسعود اوحدی، انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۸۰.
چلبی، مسعود، جامعه شناسی نظم، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۵.
خوارزمی، شهیندخت، آینده دیجیتالی جهان، کتاب ماه علوم اجتماعی، تیر و مرداد ۱۳۸۲.
رفیع پور، فرامررز، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم ۱۳۸۰.
ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسی دردوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ ششم۱۳۸۱.
ساعی، منصور، نسل دوم مکتب فرانکفورت، روزنامه همشهری، ۲۸ فروردین ۱۳۸۲.
سروش، عبدالکریم، عدالت ممکن، روزنامه یاس نو، ۲۷ بهمن ۱۳۸۲.
شایان مهر، علیرضا، دائرهٔ المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، چاپ اول ۱۳۷۷.
علوی، ی، رابطه متن و برابری با تأکید بر برابری ملی، نشریه آفتاب آبان ۱۳۸۲.
کالاتیل، شانتی، تأثیراینترنت بر حکومت دیکتاتوری،ترجمه حسن نورایی، نشریه آفتاب،اردیبهشت ۱۳۸۲.
کیویستو، پیتر، اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۰.
گیدنز، آنتونی، جهانی شدن، نابرابری و دولت سرمایه گذار اجتماعی، ترجمه محمدرضا مهدی زاده، نشریه آفتاب آذر ۱۳۸۱.
محسنی، منوچهر، جامعه شناسی جامعه اطلاعاتی، نشر دیدار، چاپ اول ۱۳۸۰.
ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه غرب، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول ۱۳۷۹.
هابرماس، یورگن، تنش ها و نابرابری ها، ترجمه پیروز ایزدی، روزنامه همشهری ۱۴فروردین۱۳۷۹.
هیل، مایکل، تأثیر اطلاعات بر جامعه، ترجمه محسن نوکاریزی، نشر چاپار، چاپ اول ۱۳۸۱.
سایت های اینترنتی
افخمی، حسینعلی، رسانه های جدید و ارتباطات برون سازمانی، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
بیانیه اصول اجلاس عالی سران جهان درباره جامعه اطلاعاتی، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
تاجیک، محمدرضا، فن سالاری مستبدانه، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
جلالی، اکبر، عصر مجازی، چهارمین موج تغییر،سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
خانیکی، هادی، گفتگوی تمدنها و دموکراسی دیجیتال; افقی تازه در جامعه شبکه ای?، سایت اینترنتیwww.Iranwsis.org
رویسی، مرتضی، شکاف دیجیتالی، چالشی در برابر کشورهای در حال توسعه، سایت اینترنتی www.e-resaneh.com
شکرخواه، یونس،جامعه اطلاعاتی، پیشینه، پرسش ها و ملاحظات ملی ، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
عاملی، سعیدرضا، دوجهانی شدن ها و آینده هویت های همزمان، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
فریدلند، لوئیس ای، دموکراسی الکترونیکی و شهروندی جدید، سایت اینترنتی www.Ayandenegar.org
ماتلار، آرمان، جامعه اطلاعاتی و نظم نوین جهانی، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
معتمد نژاد، کاظم، شکاف دیجیتالی، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
ـــــــــــــ ، چشم انداز جهانی جامعه اطلاعاتی، سایت اینترنتی www.Iranwsis.org
مورگان، الوند، آموزش، فرهنگ و جامعه اطلاعاتی، ترجمه علیرضا تاجداری، سایت اینترنتی .www.Farhangnet.org
مولانا، حمید، جامعه مدنی، جامعه اطلاعاتی، جامعه اسلام، ترجمه علی حسین قاسمی، سایت اینترنتی www.Irandoc.ac.ir
نمکدوست تهرانی، حسن، حق دسترسی به اطلاعات بنیان ها، روند جهانی و جایگاه ایران، سایت اینترنتی www.Bashgah.net
نوریان، فرشاد، عصر اطلاعات و شهرهای دوگانه، سایت اینترنتی www.Ayandenegar.org
ورلد لینک، پرکردن شکاف دیجیتالی مشکل بزرگ قرن بیست و یکم، ترجمه سید محمد ستوده، سایت اینترنتی
www.Imi-ir.org
منبع : خدای من