دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پشت پرده پرونده ایران


پشت پرده پرونده ایران
در این میان روسیه و چین نقش فعّال تری بر عهده گرفته اند. ولادیمیر پوتین طرح عظیمی را پیشنهاد می کند که ظاهراً بر اساس آن مشکل انرژی هسته ای به طور قطعی برای همیشه حل خواهد شد و هر کشوری خواهد توانست به حق مشروع خود در نیل به انرژی هسته ای صلح آمیز توفیق یابد. نزاع بین قدرت های بزرگ بر سر ایران کماکان ادامه دارد. از دسامبر ۲۰۰۲ میلادی، آمریکا ایران را متّهم می کند که با نقض پیمان منع گسترش هسته ای (NPT)، سعی دارد به سلاح اتمی مجهز شود. ایالات متّحده تلاش می کند که شورای امنیت رسماً ایران را محکوم کند تا مجوّز لازم برای حمله به این کشور محقّق گردد.
دست گذاشتن واشنگتن بر روی ایران به معنی کنترل نظامی جناح شرقی خلیج فارس و بخش جنوبی دریای خزر است. این دو منطقه به عنوان دارنده دوّمین ذخایر نفتی و گازی جهان شناخته شده اند. آمریکا پیش تر دارنده کنترل نظامی بخشی از دریای خزر و مسیری که آن را به اقیانوس هند متصل می کند (افغانستان، پاکستان) به دست گرفته است. همچنین بخش های مهمی از منطقه خلیج فارس (عربستان سعودی، عراق) جولانگاه نظامیان آمریکایی است. واشنگتن قصد دارد در پایان این عملیات، ارباب مناطق اصلی دارنده انرژی و ذخایر استخراج نشده باشد. به این ترتیب اقتصاد جهان در دستان آمریکا خواهد بود و این کشور دیگر هیچ شریکی را تحمّل نخواهد کرد.
در شرایط فعلی قدرت های بزرگ در برابر اتهامات آمریکا علیه ایران اختلاف نظر دارند. انگلیس، فرانسه و آلمان به وجود یک پروژه نظامی هسته ای در ایران مشکوکند و به گزارش های سرویس های اطلاعاتی آمریکا متوسّل می شوند. این سه کشور در اسناد محرمانه تأکید می کنند که تهران بر روی یک پروژه کار می کند و تلاش می کند به موشک هایی دست یابد که قادر به حمل کلاهک هسته ای باشند. امّا روسیه، چین و هند معتقدند که برنامه هسته ای ایران صرفاً غیرنظامی است. آن ها به فتوای آیت ا... سید علی خامنه ای که ساخت، نگهداری و استفاده از بمب اتمی را خلاف اخلاق اسلامی دانسته اند، استناد می کنند.
امروزه از نظر فنّی، معاهده NPT نمی تواند بین برنامه هسته ای نظامی و غیرنظامی تمیز قایل شود. دانش و تأسیسات صلح آمیز خیلی سریع می توانند در جهت مصارف نظامی به کار گرفته شوند. با یک تفسیر سخت گیرانه از این معاهده، می توان کشورها را حتّی از داشتن صنعت هسته ای صلح آمیز محروم کرد در حالی که یک برداشت همراه با تساهل از NPT به هر کشوری اجازه گسترش هسته ای را می دهد. با لاینحل ماندن این بحث، بعید به نظر می رسد مورد ایران فرجامی خوشایند داشته باشد و آمریکا با سوءاستفاده از همین ابهام در NPT می خواهد گزینه جنگ را انتخاب کند.
با این همه شاید راهی برای شفاف کردن این وضعیت وجود داشته باشد. شیوهٔ خاصی از غنی سازی اورانیوم که هنوز کامل نیست، قادر است کاربرد نظامی و صلح آمیز را از یکدیگر تفکیک کند. روسیه با پیشنهاد این شیوهٔ نو پیش قدم شده است و تلاش می کند نه تنها ایران بلکه سایر کشورها را نیز از آن بهره مند سازد. به نظر می آید که این پیشنهاد یکی از سه پیشنهاد بزرگ رییس جمهور پوتین در اجلاس آینده سران گروه ۸ در سن پترزبورگ باشد. عملی بودن این طرح باید به اثبات برسد. روسیه قرار است در خاک خود تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در کارخانه هایی که با همکاری کشور متقاضی سوخت هسته ای ساخته شده اند، سوخت مورد نیاز این کشور را تولید کند. به منظور تضمین منافع طرف های مختلف، پروتکل های لازم به صورت جزیی تهیه خواهند شد. اگر این طرح به سرانجام برسد، تمام روابط بین الملل دگرگون خواهند شد. روسیه با تأمین انرژی جهان اقتدار آمریکا را که در حال حاضر امنیت انرژی خود را به ضرر کشورهای دیگر تضمین می کند، به حاشیه خواهد راند.
ایران حق انرژی هسته ای صلح آمیز خود را تبدیل به نماد استقلال از انگلیس و آمریکا کرده است. دو کشوری که در طول تاریخ رنج فراوانی را بر ملّت ایران تحمیل کرده اند. برخلاف آنچه از مدّت ها پیش مطبوعات غربی ادّعا می کنند، این تنها دولت ایران نیست که بر حق هسته ای پافشاری می کند بلکه جامعه ایران نیز با دولت خود اتّفاق نظر دارد. به علاوه جمهوری اسلامی، دیگر راهکار اشاعه انقلاب اسلامی را کنار گذاشته است و امروزه تلاش می کند یک نقش محوری در جنبش عدم تعهّد ایفا کند. ایران همچنین تلاش می کند که حق هسته ای صلح آمیز را به سایر کشورها هم گسترش دهد.
بازی دیپلماتیکی که در جریان است بیش از آنکه به آینده ایران مربوط شود به توازن بین الملل و توقّعات آمریکا که خود را سرور جهان می داند، ربط پیدا می کند.
در دو سال اخیر، طرف های مختلف مانورهای زیادی کرده اند، قرار بود تروییک های اروپا (فرانسه، انگلیس و آلمان) نقش خوبی میان واشنگتن و تهران بازی کنند. این سه کشور ابتدا خواستار تعلیق برنامه هسته ای ایران شدند و سرانجام به موضع آمریکا متمایل گشتند. سرانجام پس از دو سال و نیم تعلیق داوطلبانه در بخش تحقیقات، ایران در تاریخ ۱۰ ژانویه ۲۰۰۶ این تحقیقات را از سر گرفت چرا که معتقد است به اندازه کافی برای اثبات حسن نیت خود صبر کرده است حال آن که اروپایی ها هیچ پیشنهاد جدّی مطرح نکرده اند. موضع روسیه مبهم شده و وزیر امور خارجه این کشور از هم گرایی با همتایان غربی اش سخن می گوید. در عین حال ولادیمیر پوتین به یک راه حل صلح آمیز تمایل نشان داد و بالاخره طی هفته های اخیر رهبران روسیه، چین و ایران پس از انجام سفرهای متعدد دیپلماتیک یک راهکار مشترک تهیه کردند.
ناگهان در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۶، انگلیس با سازماندهی یک ضیافت شام خصوصی با شرکت وزرای امور خارجه انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، آمریکا و چین پرونده را دستخوش تحولاتی کرد. در جریان این میهمانی، وزیر امور خارجه انگلیس، جک استراو پیشنهاد می کند که آژانس بین المللی انرژی اتمی پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بفرستد (نخستین گام در حرکت به سوی جنگ). امّا همتایان روسی و چینی استراو گوشزد می کنند که چنین تصمیمی فاقد مبنای حقوقی است. فدراسیون روسیه معتقد بود که طرح غنی سازی مشترک عملی است. میهمانان، شام را با یک تصمیم که همگی آن را یک پیروزی قلمداد کردند به پایان رسید: شورای حکام آژانس پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع نمی دهد زیرا این اختیار را ندارد، ولی آژانس با ارایه گزارشی از شورای امنیت خواهد خواست که ترتیباتی را اتّخاذ نماید که به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دهد در آینده این پرونده را به شورای امنیت ارجاع دهد. این توافق به آمریکا و اروپا اجازه می دهد که همچنان فشار بیاورند و به روسیه و چین اجازه می دهد که زمان بیشتری در اختیار داشته باشند. دانستن اینکه چه کسی برنده میهمانی شام استراو است، منوط به ایده نیمه پر و خالی لیوان است.
در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل اختیار ارجاع را به آژانس بین المللی انرژی اتمی بدهد، این آژانس در نشست آینده خود در ۹ مارس تصمیم گیری خواهد کرد.
ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، ایرانی ها را از دوستان روسی خود دل چرکین خواهد کرد. با این همه این احتمال وجود دارد که ایرانی ها از روسیه تضمین کتبی گرفته باشند مبنی بر اینکه در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت، مسکو قطعنامه احتمالی استفاده از اهرم نظامی را وتو کند.
از سوی دیگر، ایرانی ها از شرکای خود در جنبش عدم تعهد کمک خواستند. رییس جمهور محمود احمدی نژاد حمایت همتای آفریقای جنوبی خود، تابو امبکی را کسب کرد. (در زمان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی همراه اسراییل بمب اتمی ساخت، هر چند تا به حال انکار کرده است). اندونزی تلاش های مضاعفی برای آرام کردن اوضاع انجام داد. ونزویلا و مالزی قرار است میزبان رییس جمهور ایران باشند. تهران مقدمات سمیناری را تحت عنوان جهانی بدون اسراییل و آمریکا آماده می کند. تهران همچنین امیدوار است یک بورس نفتی بدون دلار راه اندازی کند. این بورس در حال حاضر به صورت آزمایشی فعالیت می کند. اگر هیچ کشوری در این بورس شرکت نکند، بسیاری از کشورها به ترغیب شرکت های واسطه به عضویت در این بورس مبادرت خواهند کرد. فراموش نکنیم که دلار قدرت خود را تا حدّ زیادی مدیون حضورش در معاملات نفتی است. در صورت تشکیل چنین بورسی و حتّی با به کارگیری تنها یک دهم بازار نفت، ارزش دلار مانند سال ۱۹۳۹ به شدّت سقوط خواهد کرد. ارزش پول ایالات متحده اگر افت کند، اسراییل نیز ورشکست خواهد شد.
بنابراین واشنگتن مجبور است که با تمام قوا بر بازیگران اقتصاد جهانی فشار بیاورد که روابط خود با تهران را بر هم بزنند. در صورت محقّق نشدن گزینه جنگ، آمریکا خواهد کوشید که ایران را در یک انزوای اقتصادی قرار دهد. نکته مبهم در اینجاست که نه جنگ و نه تحریم عملی به نظر نمی رسند. نیروی هوایی آمریکا و ارتش اسراییل منطقی نیست که تأسیسات هسته ای ایران را بمباران کنند، چرا که در این تأسیسات مشاوران و تکنسین های روسی حضور دارند و حمله به ایران اعلان جنگ به روسیه نیز هست. از سوی دیگر اگر ایران مورد تهاجم قرار گیرد، اسراییل از گزند موشک های قدرتمند ایران در امان نخواهد بود و شیعیان عراق زندگی را بر نیروهای اشغالگر سخت تر خواهند کرد. در صورتی که آمریکا به تحریم اقتصادی روی آورد، توافقات ایران و چین چنین تحریمی را دور خواهند زد و در عین حال غرب برای تأمین نفت خام خود با مشکل مواجه خواهد شد و احتمالاً قیمت این ماده حیاتی تا ۳۰۰ درصد افزایش خواهد یافت که این یعنی یک بحران عظیم اقتصادی. به نظر می رسد که دولت بوش با لجاجت خود را وارد یک رویارویی بی سرانجام می کند که طی آن این دولت اقتدار خود را از دست خواهد داد.

منبع:www.voltairenet.org
ترجمه: محسن ایمانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید