یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مانع اصلی دوستی ایران و مصر


مانع اصلی دوستی ایران و مصر
۱ ) ۲۸ سال پیش، امام خمینی با نگارش نامه‌ای به دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، دستور قطع رابطه با دولت مصر را صادر کردند. در این نامه، که یکی از افتخارات انقلاب اسلامی و رهبری آن در حوزه سیاست خارجی است، امام چنین مرقوم فرموده بودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دكتر یزدی، وزیر امورخارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‌چون و چرای دولت مصر از آمریكا و صهیونیسم دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، قطع روابط دیپلماتیك خود را با دولت مصر بنماید.
روح الله الموسوی الخمینی
۱۱/۲/۱۳۵۸
به دنبال این نامه، حضرت امام در پاسخ به پیام سرهنگ قذافی، رهبر لیبی، در پیامی به وی در ۱۷/۲/۱۳۵۸؛ یعنی به فاصله یک هفته از نامه پیشین چنین مرقوم فرمودند:
«دولت‌های اسلامی، باید دولت مصر را در این خیانت بزرگ که به اسلام و مسلمین نموده است، به جای خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند. ملت مصر باید دست این خیانتکار را از کشور خود قطع کند و ننگ سر سپردگی به آمریکا و صهیونیسم را از ملت بزدایند».
من به دولت دستور دادم که با مصر قطع رابطه نماید. ما دست برادری به تمام ملت‌های اسلامی می‌دهیم و از تمام آنان برای رسیدن به هدف های اسلامی استمداد می‌کنیم.
(صحیفه نور، چاپ مرکز مدارک انقلاب اسلامی، جلد ششم، صفحه ۱۲۲)
دلایلی که امام در این دو نامه و پیام برای قطع رابطه با مصر اعلام کردند، کاملا روشن بود و به دور از هر گونه شایبه‌ای، امضای «پیمان خائنانه کمپ دیوید» از سوی رژیم وقت مصر با رژیم صهیونیستی بود. امام در پیام به سرهنگ قذافی نیز ضمن تأکید دوباره بر «قطع رابطه با مصر» از سوی دولت ایران، از دولت‌های اسلامی نیز می‌خواهد با مصر قطع رابطه كنند. ایشان همچنین از ملت مصر خواسته است که دست این خیانتکار؛ یعنی سادات را از کشور خود قطع کنند و ننگ سر سپردگی به آمریکا و صهیونیسم را از ملت بزدایند.
۲) این نخستین بار نبود که روابط دو کشور قطع می‌شد. تابستان ۱۳۳۹ (۱۹۶۰میلادی)، جمال عبدالناصر در یک سخنرانی شدیداللحن علیه حكومت شاه‌، او را به هم‌پیمانی با اشغالگران صهیونیست متهم و دستور قطع رابطه سیاسی با تهران را به همین دلیل صادر كرد.
جمال عبدالناصر در نطق خود، شاه را همدست صهیونیست‌ها نامید و این همدستی را مغایر با آرمان كشورهای عربی و اسلامی اعلام كرد. در ۵ مرداد همان سال (۱۳۳۹) شیخ شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر نیز در تلگرامی به شاه، اقدام وی را در به رسمیت شناختن سیاسی رژیم صهیونیستی و ایجاد رابطه سیاسی با این رژیم، خیانت به مسلمین نامید و از وی انتقاد كرد.
روابط شاه با رژیم صهیونیستی در آن زمان از حساسیت فوق‌العاده‌ای در بین اعراب و مسلمانان برخوردار بود، زیرا بحران اعراب و اسرائیل در اوج خود قرار داشت و کشورهای عربی با اشغال سرزمین‌های عربی و تأسیس کشوری به نام اسرائیل مخالفت می‌کردند و جریان سازش وجه غالب بحران خاورمیانه نشده بود. مضافا اینکه رژیم شاه پا را از برقراری روابط با رژیم صهیونیستی فراتر گذاشته بود، به گونه‌ای که گفته می‌شود در جنگ شش روزه (اکتبر۱۹۶۷ـ مهر ماه ۱۳۴۶) به طور عملی از اسرائیل حمایت کرد.
ناصر به رغم اقدامات خصمانه‌ای که علیه ‌ایران و در ضدیت با مسلمانان کشورش انجام داد، یکی از چهره‌های ماندگار تاریخ جهان عرب است. او شناخت خوبی از ملت مسلمان ایران به عنوان یک پتانسیل عظیم در منازعه اعراب با اسرائیل داشت و به خوبی به خطرات هم‌پیمانی ایران با رژیم صهیونیستی پی برده بود و نیز به رغم منافعی که در ادامه روابط دیپلماتیک با ایران داشت، به خاطر مصالح بزرگ‌تری، علم مخالفت با شاه را برداشت. البته ناصر در حمله به شاه و قطع رابطه با آن، هدفهایی همچون به دست آوردن محبوبیت بیشتر برای خود و انزجار از شاه در افکار عمومی مسلمانان و اعراب را هم در سر داشت. اقدام ناصر در ملی کردن کانال سوئز، که منجر به جنگ آمریکا، فرانسه و اسرائیل با این کشور شد، نیز ملهم از حرکت انقلابی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در ملی کردن نفت بود.
۳) فصل مشترک هر دو تحول ـ قطع رابطه ‌ایران و مصر ـ رژیم صهیونیستی است، با این تفاوت که در رویداد نخست، مصر، مبتکر قطع رابطه با ایران به خاطر آنچه عبدالناصر «هم‌پیمانی شاه با اشغالگران صهیونیست» نامیده بود، اما در رویداد دوم، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، مبتکر قطع رابطه با مصر به خاطر امضای پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‌چون و چرای دولت مصر از آمریكا و صهیونیست بودند.
غرض مقایسه بین این دو رویداد نیست، کما اینکه هیچ وجه تشابهی هم بین مبتکران و واضعان آن وجود ندارد، بلكه هدف، تبیین شرایط و گرفتن تصمیمات درست در وضعیت سخت است. ناصر با اقدام خود، در پی آن بود که صفوف دوستان و دشمنان رژیم صهیونیستی را از یکدیگر جدا كند. مصر در آن زمان، در کانون بحران قرار داشت و به دلیل ویژگی‌های تاریخی، مسئولیت سنگینی در حمایت از آرمان اعراب بر دوش خود احساس می‌کرد، اما با شکست اعراب در جنگ ۱۹۶۷ و فوت ناصر در سال ۱۹۷۰و به دنبال آن، امضای موافقتنامه ننگین کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ توسط جانشین ناصر، جریان سازش، وجه غالب بحران اعراب و اسرائیل شد.
امام در چنین شرایطی، با اعلام مخالفت با پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و دستور قطع رابطه با مصر، با سازش به مقابله برخاست. رشد و نمو جریان‌های مقاومت در فلسطین (انتفاضه)و لبنان (حزب‌الله) که امروز، اسرائیل و آمریکا را کلافه کرده، محصول ابتکار امام در برافراشتن علم مخالفت با روند سازش است.
۴&#۷۸۲;) از اواسط دهه گذشته، موضوع تجدید روابط ایران و مصر از موضوعات مطرح در صحنه سیاسی ایران بود. ایران به پیروی از دستور حضرت امام و علت موجده قطع روابط، همواره بر «فاصله گرفتن مصر از کمپ دیوید» و اعلام علنی آن به عنوان شرط اصلی در اعاده روابط پای می‌فشرد. دوکشور در زمان آقای خاتمی تا مرحله اعلام از سرگیری روابط دیپلماتیک پیش رفتند و احمد ماهر، به گونه‌ای زیرکانه‌ که نظرات ایران را تأمین كند، مسأله کمپ دیوید را در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد.
آگاهان می‌دانند که به‌رغم پذیرش برخی از شروط دولت مصر و تصمیم شورای شهر وقت در تغییر نام خیابان «خالد اسلامبولی، به عنوان مهم‌ترین شرط، دولت مصر در آخرین ساعات، بازی را ناتمام گذاشت و شروط جدیدی را مطرح نمود.
در ماراتن جدید این پرونده قطور، آقای رئیس‌جمهور در جریان دیدار از امارات متحده عربی در پاسخ به پرسش خبرنگار «الاهرام» درباره مصر گفت: «ما به شكل قاطع در پی تجدید رابطه با مصر هستیم و اگر دولت مصر اعلام آمادگی كند تا پایان وقت اداری، همین امروز، سفارت ایران در قاهره را برپا می‌كنیم».
احمد ابوالغیط، وزیر امورخارجه مصر، در گفت‌وگو با شبكه «العربیه» در پاسخ به ‌این اظهارات نیز خاطرنشان كرد: «اگر ایران هر دوی این نشانه‌های خالد اسلامبولی، قاتل انور سادات،‌ رئیس‌جمهور مصر در سال ۱۹۸۱ را حذف كند، ۹۰درصد مشكل حل خواهد شد.» وی افزود: «پس از این مسئله، ما درباره شكل روابط آینده‌مان گفت‌وگو خواهیم كرد». روشن است که ابوالغیظ با این شروط، در پی تثبیت درستی تصمیمی است که سادات گرفت و موافقتنامه صلح با اسرائیل را امضا کرد. مشکل او خیابان و قبر سمبلیک خالد اسلامبولی نیست. خالد اسلامبولی به عنوان سمبل مخالفت با کمپ دیوید، مد نظر حکومت مصر است و با پاک کردن نام او از خیابان‌های تهران، می‌خواهد این پیام را به تهران بدهد که قاهره از موضع خود عقب‌نشینی نکرده است.
۵) رهبر انقلاب در تبیین دکترین روابط خارجی «عزت، حکمت و مصلحت» را به عنوان اصول مرجع در تنظیم روابط خارجی اعلام کرده‌‌اند. آنچه در دوره جدید ابتکارات دپیلماتیک برای ازسرگیری روابط ایران و مصر مهم است، مغایرت آن با اصل اول اصول سه‌گانه رهبری است. در هر گونه اعلام موضعی درمورد مصر از سوی مقامات رسمی کشورمان، باید این موضوع به عنوان یک ملاحظه جدی مدنظر قرار گیرد.
نکته بعد، توجه به سابق موضوع است، چرا كه نمی‌توان بدون توجه به آنچه در گذشته رخ داده، به اعلام نظر پرداخت. هزینه‌های در پیش گرفتن چنین مواضعی، از نظر کارشناسان پوشیده نیست. توجه به دیدگاه‌های کارشناسی و تحلیل درست شرایط، نکته مهم دیگر در بیان مواضع است. امروز مصر پرچمدار جریان به اصطلاح صلح و مخالف سرسخت جریانات مقاومت در خاورمیانه است. مواضع این کشور در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل با حزب‌الله، مؤید این نظر است.
یک دانشجوی سال اول علوم سیاسی نیز می‌داند که حتی تمایل به انجام کاری در حوزه دیپماتیک، نیازمند مقدمه یا مقدماتی است که در صورت تأمین نبودن آن، طرح با شکست روبه‌رو خواهد شد، ضمن اینکه فهم عامه از موضوع مصر و سابقه قطع روابط و دلایل آن به نکات زیر وابسته است:
▪ آیا مصر در قرارداد ننگین کمپ دیوید، تجدیدنظری کرده است؟ روشن است که پاسخ منفی است. پرچم اسرائیل همچنان در قاهره در اهتزاز است و مقامات دو کشور، بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای، نه تنها برای منافع مشترک، بلکه برای آینده فلسطین و خاورمیانه به تبادل‌نظر پرداخته و نقشه مشترکی می‌کشند. نامه امام در مخالفت با کمپ دیوید، از اسناد ارزشمند تاریخ خاورمیانه است. پس به راحتی این تصمیم تاریخی را از ذاکره ملت‌های مسلمان خاورمیانه پاک نکنیم.
▪ تأکید بر «ملت بزرگ مصر»، نمی‌تواند مبنای تصمیم سیاسی برای برقراری روابط باشد. هیچ کس نافی عظمت و بزرگی ملت مصر ـ كه شاید بتوان آنها را برجسته‌ترین و فرهنگی‌ترین ملت عرب نامید ـ نیست. امام هم که آن روز دستور قطع رابطه با دولت مصر را دادند، بر این مسأله آگاه بودند. در شرایط برقراری روابط با مصر، چه تأثیری بر این ملت بزرگ می‌گذاریم که در شرایط کنونی نمی‌توانیم؟ ملت مصر با کمپ دیوید و رابطه با اسرائیل مخالف است. این سرمایه بزرگی برای ماست که سودای بزرگی را برای آینده منطقه در سر داریم.
در جهان سیاست، دوستی و دشمنی دایمی بین کشورها وجود ندارد و منافع، محور اصلی روابط کشورها و تعیین‌کننده میزان دوستی‌ها و دشمنی‌ها در میان آنان است. این مسأله در موضوع ما و مصر نیز مصداق دارد و در صورتی که منافع کشور ایجاب كند، نباید در آن درنگ کرد، ولی نباید به گونه‌ای عمل کرد که‌ این شایبه در اذهان عمومی ایجاد شود که آنچه تغییر کرد، موضع ایران بود، نه پایبندی مصر به کمپ دیوید.
جاوید قربان اوغلی