دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


سینمایی که ما می خواهیم سینمایی که آنها نمی خواهند


سینمایی که ما می خواهیم سینمایی که آنها نمی خواهند
بهروز افخمی و جواد شمقدری هر دو از نسل انقلاب اند و شخصیت حرفه ای شان بعد از انقلاب اسلامی پرورش یافته است. آنها نگاه های کاملاً متفاوتی نسبت به سینما دارند، ولی نتیجه گیری شان نسبت به وضعیت کنونی سینمای ایران یکی است. با رجوع به آخرین اظهار نظر چاپ شده این دو در مطبوعات می خوانیم که هر دو نفر کار سینمای ایران را تمام شده می دانند و تیر خلاصی این سینما را نیز شلیک شده فرض می کنند.
وقتی جمعی از دلسوختگان فرهنگ و هنر این مملکت (از شاغل و کنار کشیده تا کنار گذاشته شده) به دعوت گروه تخصصی سینمای فرهنگستان هنر گرد هم می آیند تا به تحلیل وضعیت کنونی سینمای کشور بپردازند خیلی زود متوجه می شویم که فضای نگرانی نسبت به موجودیت سینمای ایران بر جمع حاکم است. حسی مشترک در بین همه وجود دارد؛ سینمای ایران با تهدید سازمان یافته و خطر انهدام روبه رو است. این روزها در بین دست اندرکاران و فعالان سینمایی (از تهیه کننده گرفته تا کارگردان و غیره) فریاد و فغان به گوش می رسد؛ زهر دشمنی قلب این بیمار را نشانه رفته است. به داد این سینما باید رسید.
● چه اهمیتی دارد این سینما
در دنیا هستند کسانی که اصلاً سینما را دوست ندارند. یا با آن مخالفند. یا خواسته و ناخواسته ارتباط مستقیم چندانی با این پدیده برقرار نکرده اند. اما این در اصل موجودیت ملموس و کارکردهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پدیده سینما تفاوتی ایجاد نمی کند. بررسی ها، مشاهدات و آمارها حاکی از این اند که امروزه سینما یکی از پرجاذبه ترین، فراگیر ترین، محبوب ترین و تاثیرگذارترین پدیده های موجود در عالم است.
شمار مخاطبانی که برای دیدن فیلم به سینما می روند بالغ بر ۹ میلیارد نفر در سال است. تعداد کسانی هم که به سینما نمی روند ولی به شیوه گوناگون دیگر فیلم های سینمایی را می بینند و از آنها متاثر می شوند چندین برابر این رقم تخمین زده می شود. حتی در کشوری مانند عربستان سعودی که تا همین اواخر اصلاً سالن سینما نبود، وقتی در مکه مکرمه از مسجدالحرام بیرون می آییم، در یکی از خیابان های مشرف، ویدیو کلوپی را می بینیم که در آن آخرین ساخته های هالیوودی به فروش می رسد یا اجاره داده می شود.
شبکه های mbc متعلق به این کشور هر شب و هر روز به پخش تولیدات سینمایی جهان و عمدتاً امریکایی با زبان اصلی و زیرنویس عربی مشغولند. شمار شبکه های ماهواره ای مشابه که همه کره زمین را زیر پوشش دارند به ده ها و بلکه صدها می رسد. رویدادهای عمده و معتبر سینمایی (مانند مراسم اسکار و جشنواره کن) در سرتاسر عالم میلیاردها نفر بیننده و علاقه مند دارند.
صفحات روزنامه ها، مجلات و تعداد برنامه های تلویزیونی ملی و غیر ملی که درباره سینما می نویسند، صحبت می کنند یا گزارش می دهند شاید از همه مقولات دیگر بیشتر باشد. امروز سینما و نفوذ آن در همه جا هست و تقریباً همه خواه یا ناخواه، مستقیم یا غیر مستقیم از آن متاثر هستند. اقتصاد سالانه اکران سینمایی حدود ۲۵ میلیارد دلار، اقتصاد صنعت فیلم سینمایی بیش از ۸۰ میلیارد دلار و اقتصاد حوزه سرگرمی ها، هنرها و فعالیت های مرتبط و متاثر از فیلم و سینما در سال به هزار و سیصد میلیارد دلار بالغ می شود.سینما الهام بخش، آگاهی دهنده و فرهنگ ساز است.
بر زندگی و شخصیت فردی و اجتماعی مخاطبین اثر می گذارد، و در جایگاه یک نهاد اجتماعی به شکل گیری احساس مشترک، دیدگاه مشترک، علقه های مشترک و گرایشات مشترک در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی کمک می کند.
سینما در تعامل با علم و تکنولوژی هر روز متحول می شود و خود در مکاشفات و تحولات علمی و تکنولوژیک نقش دارد. از سویی سینما جامع هنرهای دیگر، متاثر از همه آنها و یاری رسان گسترش و توسعه هنرهای دیگر است. «سینما از مظاهر تمدن امروز بشر است» و کسی را از آن گریز نیست. سال ها پیش وقتی در یک مجمع جهانی سینما چنین تعبیری را از قول رهبر فقید انقلاب اسلامی نقل کردم، همه توصیفی اینچنین را تحسین کرده و براساس آن درباره پذیرش سینما به عنوان واقعیتی عینی و لازم در زندگی امروز به بحث و تبادل نظر پرداختند.
● سینما یعنی «همه سینما»
در جشنواره امسال کن به آشنایی برخوردم که از صاحب منصبان فرهنگی کشورمان است و برای اولین بار به آنجا آمده بود. او که به نظر می رسید با نبوغ خود به کشف بزرگی نائل آمده است رو به من کرده و گفت «می بینی که سیاست تا چه حد با سینما آغشته شده؟» گفتم «بله، ولی همیشه چنین بوده است». از او دعوت کردم که با من به جلسه ای بیاید که قرار بود طی آن جمعی از دانشمندان و متخصصان علم فیزیک و کامپیوتر به اتفاق شماری از هنرمندان و عوامل تکنیکی سینما نتیجه آخرین دستاوردهای مشترکشان را در تکنولوژی تولید و نمایش فیلم تشریح کنند و به معرض تماشا بگذارند.
گفت که علاقه ای به بحث های تکنولوژیک ندارد. ولی باید می دانست که علم و نوآوری های تکنولوژیکی نیز وجه دیگری از کلیت سینما است که همواره بر آن تکیه داشته و نباید مورد غفلت قرار گیرد. هنگام غروب در کن ستاره های بزرگ و مشهور و کارگردانان صاحبنام از بین هیاهوی هزاران تن طرفداران سینما بر روی فرش قرمزی که هر روز سه بار تعویض می شد می گذشتند و در حالی که عکس ها و تصاویر زنده آنها توسط صدها دوربین به همه جهان مخابره می شد وارد کاخ جشنواره می شدند. این نیز جزء دیگری از موجودیت واقعی سینما بود.
در یکی از سالن های مجهز نمایش فیلمسازان جوان و خلاق که از کشورهای مختلف خود را به کن رسانده بودند شاید برای اولین بار طعم مواجهه مخاطبان و منتقدان فیلم را می چشیدند و هر روز گزارش های ریز و درشت از گفت وگوها، بحث ها و چالش های فکری و هنری مرتبط با فیلم و سینما در صدها نشریه با زبان های گوناگون منتشر می شد.
همزمان در مکان دیگری یک سمینار علمی برگزار شده بود که در آن سخنرانان ابعاد اجتماعی سینما را به چالش می کشیدند. بساط تجارت فیلم نه تنها در بازار جشنواره که یکی از پر رونق ترین بازارها در نوع خود به حساب می آید برقرار بود، بلکه در لابی هتل ها و دفاتر اختصاصی کمپانی های بزرگ و نیمه بزرگ مبادلات، قراردادها، توافقنامه ها و دیگر تعاملات اقتصادی جریان داشت.
سینما با همه وجوه خود از اندیشه و هنر تا سرگرمی و تفریح، از صنعت و تکنولوژی تا اقتصاد و سیاست حضور داشت. مرور نوشته ها، گفته ها، تحلیل ها و گزارش های مربوط به جشنواره کن نشان می دهد که هر کس با نگاه خود سینما و این رویداد را تعریف یا گزارش می کند و آن را بر مبنای تعلقات خود تقلیل می دهد. ولی حقیقت اینکه آنچه در آنجا بود «همه سینما» بود؛ با همه وجوه و ابعاد متعلقه، و همه نقش ها و کارکردهای متفاوتش، در هم آمیخته در کلیتی جامع و مرتبط به نام سینما.
● سینما، داشتن و نداشتن
با وجود فراگیر و تقریباً همگانی بودن استفاده و تاثیرپذیری از آثار سینمایی در سرتاسر دنیا، شمار تولیدکنندگان این آثار، یا بهتر بگوییم کشورهای دارای صنعت سینما، بسیار معدودند؛ کمی بیشتر از انگشتان دو دست. منظور از داشتن صنعت سینما یعنی اینکه کشوری چرخه کامل تولید، عرضه و نمایش سینمایی را تواماً داشته باشد.
تاکنون کشور ما ایران جزء این معدود کشورها بوده است، آن هم با سابقه ای به اندازه اکثر کشورهای دارای صنعت سینما و حتی بیشتر از بعضی آنها. با در نظر گرفتن اهمیت، جذابیت، محبوبیت، قدرت، و قابلیت های تاثیرگذاری فکری، فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این پدیده در دنیای امروز، داشتن سینما جنبه استراتژیک پیدا کرده است و لذا نزد کشورهایی که صاحب آنند حکم سرمایه ملی دارد.
انبوه جوامع و کشورهایی که فاقد سینما هستند، در وضعیت امروز جهان که در اثر توسعه ارتباطات مرز جغرافیایی مفهوم خود را از دست داده است، بی تردید فقط مصرف کننده آثار و تحت تاثیرات آن هستند، بی آنکه از نفوذ و عملکردهای آن سهمی داشته باشند. بی مناسبت نیست که تعدادی از کشورها طی سال های اخیر نسبت به این واقعیت هوشیار شده و در شرق و غرب عالم، حتی در ممالک عربی و غیر عربی بیخ گوش ما، به دست و پا افتاده اند تا به هر قیمت شده سهمی و نقشی در سینما پیدا کنند.
اخبار و گزارشات مرتبط با صنعت سینما در دنیا بیانگر این است که کشورهای دارای صنعت سینما با چنگ و دندان در حفظ و حراست این سرمایه ملی و تقویت و گسترش آن در سطوح ملی و بین المللی به تکاپو افتاده اند. (نگاه کنید به ژاپن، هند، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، روسیه و...) و کشورهای دارای صنعت سینمای ضعیف یا فاقد چرخه کامل صنعت سینما نیز به بسیج منابع، سرمایه گذاری، جذب و جلب و تقویت استعدادها، ایجاد بنگاه ها و موسسات حرفه ای و استودیوهای فنی، و احداث مجتمع ها و مجموعه های مدرن همت کرده اند. (نگاه کنید به چین، کره، مالزی، سنگاپور، ویتنام، برخی کشورهای آفریقایی، کشورهای آسیای مرکزی، و حتی امارات و برخی دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس).
با این حال ببینیم در ایران به عنوان یکی از معدود ممالک دارای چرخه صنعت سینما بر سر این سرمایه گران قدر ملی چه می آید. از سویی ظرفیت نمایشی که یکی از اصلی ترین ستون های چرخه این صنعت و به پا دارنده اصلی آن است به کلی فرسوده، عقب مانده و محدود شده و با هیچ معیاری زنده و پر رونق به نظر نمی رسد.
(کشور فرانسه با جمعیتی کمتر از ایران نزدیک به ۵ هزار سالن سینما دارد، و در کشورهای کوچک و کم جمعیت عربی حوزه خلیج فارس از جمله امارات متحده عربی طی ۱۵ سال گذشته بیشتر از همه سینماهای کشور ما سالن سینما ساخته شده است. بیش از نیمی از سالن های سینما در انگلستان طی همین مدت بازسازی یا جایگزین شده اند و در هند و چین و کره و خیلی جاهای دیگر هر روز مجموعه های بیش از ده ساله (سینه پلکس ها) در همه شهرهای بزرگ و مراکز جمعیتی در حال ساخته شدن و افتتاح شدن هستند).تولیدات سینمای ایران نه تنها از نظر تعداد و تنوع پاسخ گوی انتظار و نیاز مخاطبان داخلی نیست، بلکه به علت استانداردهای پایین و عدم استفاده از تکنولوژی های نوین تولیدی قابلیت اکران در خارج از مرز ها را ندارد. و از همه نگران کننده تر وضعیت حرفه ای، روحی، معیشتی و اجتماعی هنرمندان و دست اندرکاران سینمای ایران است که به دلایل گوناگون منفعل، معترض و در مقابل آینده مبهم خود مردد مانده اند.
بدیهی است که وضعیت کنونی سینمای ما به زمان اکنون مربوط نیست و فرآیندی که منجر به چنین وضعیتی شده است طی سال ها و در اثر عوامل متعدد شکل گرفته است. اما حوادث و اتفاقات اخیر (که بارزترین نمود آن تکثیر و توزیع فراگیر و غیر مجاز فیلم های ایرانی در قبل یا حین اکران است و در کنار سایر تنگناها و تهدید ها و بحران آفرینی های گذشته و حال خودنمایی می کند) حاکی است که گویا در پس همه این عوامل نوعی دشمنی و برنامه سازمان یافته وجود دارد و هدف آن هدم کامل سینمای ایران است.
● سینمایی که ما می خواهیم و آنها نمی خواهند
ایران کشور وسیعی است با خرده فرهنگ های فراوان و گوناگون، با گنجینه های عمیق و غرورآفرین فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، با پشتوانه ادبیات و هنر و هوش و استعدادهای خلاق. تاریخ فرهنگ و تمدن ایران که در امتزاج با معارف دینی و اسلامی میراث معنوی گرانقدری را پدید آورده است می تواند خمیرمایه خلق آثار متنوع، جذاب، پربار و تاثیرگذاری در عرصه فرهنگ و هنر و از جمله فیلم و سینما باشد.
این میراث گرانبها نه تنها قابلیت این را دارد که به همه نیازهای فکری، روحی و معنوی به صورت فیلم و تولیدات تصویری و با عملکردهای فرهنگی، اجتماعی، سرگرم سازی و گذران اوقات فراغت پاسخ گوید، بلکه در صورت فرصت شکوفایی و رهایی از بندها و محدودیت های عارضی و عقب ماندگی های مزمن و تحمیلی، سهم قابل توجهی از بازار فیلم و سینما را در جهان به خود اختصاص دهد و مخاطبان زیادی را در شرق و غرب عالم جذب کند.
چنین سینمایی به علت برخورداری از جذابیت، تنوع و عمق مضامین از بسیاری جهات ماهیتی جهانشمول دارد و در صورت دستیابی به اقتدار علاوه بر تنگ کردن جای رقبای دیگر در بازار پررونق اقتصاد فیلم و تولیدات تصویری دنیا، حامل نگرش، بینش و ارزش های معنوی و انسانی ایرانی- اسلامی خواهد بود که محبوبیت و نفوذش به ویژه در بین ملت های شرقی و مسلمان چه بسا مخل گسترش و سلطه فرهنگ، اخلاق و ارزش هایی باشد که قرابت چندانی با هویت های اجتماعی و اصالت های فرهنگی بیش از نیمی از جمعیت جهان ندارد.
به همین دلیل از نظر آنها که چنین سینمایی را هم به دلایل اقتصادی و هم به واسطه بار و تاثیر فرهنگی و اعتقادی مشمول در آن نمی خواهند، دشمنی و مقابله به هر نحو ممکن توجیه پذیر به شمار می رود.
تصور کنید استعداد و خلاقیت های ایرانی سبکبال و رها از دغدغه های محدودکننده و ملاحظات مخل گشوده شدن بال پرواز، با استفاده از هزاران اسطوره و افسانه موجود در گنجینه هزاران ساله خود، با رجوع به تاریخ ادبیات و رویدادهایی که در گوشه گوشه این جغرافیای وسیع قابل جست وجو و مکاشفه است، با تمسک به مفاخر علمی، هنری، ادبی و دینی اصیل ملی و قومی پراکنده در سرزمینی اینچنین پهناور، با بهره گیری از پیشرفته ترین تکنولوژی های تولید و نمایش (که بر اساس شواهد خود در پیدایش و توسعه بسیاری از آنها شریک بوده و هستند)، با استفاده از بیان لطیف و طنز ظریف موجود در اندیشه و گفتار مردم و... موفق به خلق آثار و تولیداتی شوند که شرایط و کیفیت هم شأن مخاطبان و همسو با انتظارات و نیاز های داخلی را داشته و از استانداردهای لازم برای عرضه جهانی برخوردار باشد. در این صورت ساختار موجود و حاکم بر بازار فیلم و سینمای جهان به چه وضعیتی در خواهد آمد؟
همچنین تصور کنید در ایران با تشویق سرمایه گذاری های مردمی (خصوصی) و با رعایت اصول و تکنولوژی رایج در دنیای امروز حداقل سه هزار سالن مدرن (حد متوسط ظرفیت جهانی) با خدمات و تجهیزات پیشرفته و قادر به جلب رضایت مخاطبان ساخته شود، و تنها شصت درصد این ظرفیت به پخش و نمایش تولیدات ایرانی اختصاص یابد، و مخاطبان ایرانی بتوانند حداقل به اندازه نصف مردم ایرلند (حد متوسط ۳ بار در سال) به سینما بروند (۲۱۰ میلیون مخاطب در سال). در این صورت رونق اقتصادی سینما چه میزان از تنوع و ارتقای کیفیت را تجربه خواهد کرد؟ چه عرصه گسترده ای از امکان گذران اوقات فراغت، آموختن و اشتغالات عام هنری، فکری و فرهنگی که فرهیختگی جامعه را به دنبال دارد فراهم می شود؟
تا چه حد از میزان انزواهای مخرب فردی (که گرایش به امراض روحی و اعتیاد ها و گرایشات افراطی را سبب می شود) و ناهنجاری های اجتماعی ناشی از کمبود فضاهای مفرح فرهنگی و هنری کاسته می شود و به جای آن نشاط و سلامت اندیشه و رفتار جایگزین می شود؟ تا چه حد از میزان مصرف کالاهای فرهنگی بیگانه و دیدن فیلم ها و تولیدات تصویری خارجی که حامل تفکر و فرهنگ بیگانه است به صورت مخفی و زیرزمینی و غیرمجاز یا عیان و از طریق شبکه های تلویزیونی داخلی و ماهواره ای خارجی کاسته می شود؟
و تا چه حد در اثر تماس مستمر و مکرر با میراث و ارزش های فرهنگی و تاریخی خود، هویت ملی و حس و حال و اندیشه خردمندانه و مشترک در بین مردم و جامعه ایرانی تقویت شده و این امر تا کجا پیوندهای اجتماعی را تحکیم می بخشد و چه پشتوانه عظیمی برای حفاظت از اقتدار و امنیت ملی فراهم می کند؟
بدیهی است که جریان های مسلط دنیا از جمله در حوزه فرهنگ و سینما در حال حاضر از خیلی جهات (فکری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی) به چنین چیزی راضی نیستند و از وجود این گونه سینما در ایران متضرر می شوند. پس باید دشمنی کرد و باید فرصت حرکت و پرواز را گرفت، تا این قابلیت بی انتها نه تنها بالفعل نشود که اصلاً پایمال شده و با کوچک ترین تلنگری محو و نابود شود.
● دشمنان سینمای ایران کیانند و چه می کنند
بی شک دشمنان سینمای ایران و مخالفان اقتدار و توسعه فرهنگ و هنر این کشور، وابستگان همان خصم سیاسی و امنیتی این ملت اند که بستر انحصار و سلطه یکجانبه خود را بر بازار تولید و مصرف آثار و محصولات فرهنگی، آموزشی، تفریحی و سرگرمی و از جمله فیلم و سینمای دنیا نیز فراهم ساخته و هرگز تحمل وجود و حضور رقیبی که اگر توان و فرصت یابد عرصه را بر منافع آنها تنگ خواهد کرد ندارند.
کیست که نداند بیش از ۸۰ درصد تولید و بازار فیلم و سینمای دنیا در اختیار هالیوود و ۹۰ درصد امکانات تولید و عرضه فیلم و سینمای هالیوود نیز در دست نژادپرستان صهیونیست و سرمایه داران وابسته به آنان است.
اما در میدان تعاملات فرهنگی به حداقل رساندن توان حرکت و سپس میدان ندادن و از میدان به در کردن رقیب روش هایی متفاوت با عرصه های صرفاً سیاسی و نظامی دارد. این کار شیوه های پیچیده و ساز و کارهای مختص خود را می طلبد که بی اعتبار کردن و خوار شمردن از بیرون و ایجاد ضعف و پراکندگی و انفعال از درون می تواند از جمله آنها باشد (نشانه های این رویکرد اخیراً بیش از پیش هویدا شده است).
پراکندن ویروس های مخرب شک، بدبینی و سوء ظن نسبت به هنرمندان و طیف ها و لایه های مختلف فعال و ذی نفوذ در این عرصه، ذهنیت سازی های غیراصیل و غیر اصولی، رواج و تقویت تفکرات تنگ نظرانه و سطحی نگر، تضعیف اعتماد به نفس و امکان حرکت خلاقانه در بین صاحبان استعداد و خلاقیت، تشویق صاحبان ذوق و هنر به دل کندن از درون و چشم داشتن به بیرون جامعه و محیط خود، رواج رعب و وحشت در بین فعالان عرصه فرهنگ و سینما، از بین بردن امنیت فردی، اجتماعی و حرفه ای، ایجاد هراس از سرمایه گذاری های مادی و معنوی، زمینه سازی برای یاس و ناامیدی و سپس کمک به تقویت و رواج آن و جلو انداختن و حمایت از اشخاص و جریان های ساده لوح، خودپسند و خودشیفته برای تحقق همه اینها، شیوه هایی است که دشمنان برمی گزینند تا فضای رشد را تبدیل به محیط خفقان کنند و با تمسک به انواع حیله ها و دسیسه ها جوشش خلاقیت ها و ریشه تلاش ها را بخشکانند.
به وجود آوردن دایره تنگ ترقص و سقف پایین تنفس در سینمای ایران هدف استراتژیک دشمنان این سینما بوده است تا زمینه را برای ضربه آخر آماده کنند و خیال خود را از امکان شکوفایی سینمایی که قابلیت سهم خواهی از بازار تاثیرگذار، فراگیر و رو به رشد فیلم و سینمای دنیا را دارد راحت کنند. پس هر تصمیم و هر رفتار و اقدامی که در مقابل رونق، گستردگی و تنوع این سینما باشد همسو با هدف دشمنانی است که این سینما را نمی خواهند.
دکتر محمدعلی حسین نژاد
منبع : روزنامه شرق