شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جای خالی جان کارپنتر


جای خالی جان کارپنتر
وقتی کار به بازسازی می رسد، من دیگر نمی پرسم «برای چی؟» بلکه فقط به عنوان امری بدیهی آن را می پذیرم. علت این بازسازی ها بیشتر از طمع و اصالت نداشتن است تا میل به خلق دوباره اثری به واسطه علاقه به آن یا بزرگداشتش. به طور حتم آنچنان که انتظار می رود از بازسازی «هالووین» استقبال می شود. در طول این سال ها، دنباله سازی های ضعیف آنقدر این مضمون را بی مایه و کم رنگ کرده اند که دیگر به یادآوردن اینکه چطور شد فیلم اول سنگ محکی برای سینمای وحشت مدرن شد تقریباً غیرممکن است. در حالی که نسخه ۲۰۰۷ فیلم نسبت به نسخه اصل « جان کارپنتر» ( ۱۹۷۸) کاملاً درجه دوم محسوب می شود، اما به ما اجازه می دهد از میان دالان های خاطره سفری به سی سال پیش داشته باشیم. همچنان که نسخه تازه را تماشا می کنیم، درخشندگی اثر قدیمی را دوباره به یاد می آوریم، حتی اگر آنچه که بر پرده می بینیم پژواک ضعیفی از آن فیلم باشد. این فیلم خوبی نیست، اما با در نظر گرفتن آنچه در طول دوره این هفت ادامه بر سر « هالووین» آمده، شاید بهتر از آن چیزی باشد که مستحقش است.
اگر بگویم که این موثرترین اثر کارگردان « راب زامبی» پشت دوربین است، اغراق نکرده ام. ضعف های فیلم فراوانند، اما زامبی این بار کاری کرده که در تلاش های قبلی اش نتوانسته بود- ساخت فیلمی که تماشاگر را به مدت تقریباً دو ساعت درگیر کند. چیز خاصی درباره «هالووین» وجود ندارد. این فیلم یک اسلشر استاندارد است با دوربینی که هربار که قرار است جنایتی روی دهد دچار حمله صرع می شود. اما این به هیچ وجه توهینی به تماشاگری که بلیت می خرد نیست؛ با در نظر گرفتن اینکه این تماشاگر با عناصر ژانر اسلشر آشنا است. اصلاً چطور ممکن است کسی برای تماشای فیلمی به اسم هالووین پول بدهد و نداند چیست؟
این نسخه هالووین همان قصه نسخه سابق ( ۳۰ سال پیش ) را تعریف می کند اما با خط زمانی بازی می کند. مقدمه فیلم ( در فیلم اول در اوایل دهه ۶۰ قرار داده شده بود و حال در اوایل دهه ۹۰) از ۱۰ دقیقه به ۴۵ دقیقه افزایش یافته است، به این ترتیب بیشتر ما را با پیش زمینه داستان آشنا می کند. به هرحال، مغز داستان - شب هالووین در دهکده «هدونفیلد امروزی»- تا حدود یک سوم فیلم فشرده شده است. همین مساله تاثیر جانبی ناخوشایندی به جا گذاشته؛ اینکه پرداخت شخصیت ها به صورت رونوشت ضعیفی از نمونه های اصلی در بیاید. از آن بدتر اینکه، کارگردان لحن خاص و فشرده فیلم اصلی را کنار می گذارد برای رسیدن به چیزی پر آب و تاب تر و وحشیانه تر. هالووین ۱۹۷۸ بر تعلیق و وحشت بنا شده بود، اما اینجا به ندرت از این چیزها پیدا می شود.
وقتی برای اولین بار مایکل ( دیگ فیرش) را می بینیم، به نظر می رسد کاندیدای ایده آلی برای حوادثی مانند کلمباین باشد. او در خانه و مدرسه گردن کلفتی می کند. مادرش دبورا ( شری مون زامبی) مادر دلخواهی نیست. مایکل در روز هالووین ماسک دلقکی می زند و در کمین یک انتقام مدرسه یی می نشیند. بعد در ادامه آن دوست پسر خواهر بزرگش را با چوب بیسبال می زند و در نهایت هم چاقو را در شکم خواهرش فرو می کند. تنها کسی که از این قتل عام نجات پیدا می کند مادرش است که در خانه نبود و خواهر بچه سالش «لوری». کار مایکل این گونه تمام می شود که برای تمام عمر در آسایشگاهی تحت نظر دکتر سام لومیس ( مالکولم مک داول) بستری می شود.
پانزده سال بعد، در روز هالووین، مایکل ( حالا تایلر مین) از آسایشگاه فرار می کند و به سمت هدونفیلد می رود. در آنجا خواهرش لوری ( اسکات تیلور کامپتون) با دوستش در حال طرح ریزی شیطنت هایی هستند که می خواهند آن شب انجام دهند. لوری و بهترین رفیقش آنی ( دانیل هریس)، هر دو پرستار بچه هستند، اما وقتی سرو کله مایکل پیدا می شود، اوضاع به هم می ریزد...
بسیاری از صحنه ها و دیالوگ های خاطره انگیز در فیلم وجود دارند مثل اخطار دکتر لومیس که «مرگ به شهر کوچک شما آمده» و سوال لوری از مایکل که آیا تو آن مرد شیطانی هستی یا نه. همه اینها فقط به این درد می خورند که به ما یادآور شوند دیدگاه زامبی به نسبت کارپنتر در سطح پایین تری است. اضافه بر آن یک پایان ضعیف و عصبی با دوربینی که به طرز آزاردهنده یی تکان می خورد در انتظارمان هست. بازی ها در مجموع موثر نیستند و گاهی حتی در مرز آشفتگی هستند.
آزاردهنده ترین بازی ها متعلق به «دیگ فیرش» است که تا زمانی که نباید دیالوگ بگوید خوب است؛ و با کمال تعجب بازی مالکولم مک داول نیز بد است که بخشی از مشکل او ممکن است به فیلمنامه برگردد که نمی داند با شخصیت لومیس چه کند. ۵۰ درصد این شخصیت مال کارپنتر است و ۵۰ درصد از آن زامبی. اما هالووین به کجا خواهد رسید؟ آیا به سرنوشت اره دچار خواهد شد؟ اره چیزی است که هالووین بود. اگر فروش خوب باشد که البته نیازی به آن نیست چون این فیلم ها ارزان ساخته می شوند، مایکل بازخواهد گشت.
منبع؛ ریل ویوز
جیمز براردینلی
ترجمه؛ سید حسام الدین فروزان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید