شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب قائمان، انفعال قاعدان


انقلاب قائمان، انفعال قاعدان
شکی نیست که مسئله اعتقاد به ظهور منجی و «موعود» منتظر از جمله اعتقادات راسخ و سستی ناپذیری است که نه تنها تأکیدات وافر دین مقدس اسلام بر آن عینیت یافته که این اعتقادات از سوی تمامی ادیان توحیدی و ابراهیمی به عنوان سنگ زیربنای اعتقاد دینی و الهی شمرده شده است. چنانچه انتظار مسیحا در آئین یهود و ظهور و نزول عیسی(ع) در مسیحیت - علی رغم تحریفات و ابهام آفرینی های محرفان در نسخه اصلی هدایت بشری - که توسط انبیای عظام - موسی و عیسی علی نبینا و آله و علیهماالسلام عرضه شده - صورت گرفته بود، اما همچنان به عنوان رکنی اصیل و جاودان در این ادیان مطرح می باشد. این عقیده پرثمر در دین مبین اسلام - به عنوان اکمل ادیان - به صورت کاملاً ناب و خالص در روایات و فرمایشات نبی مکرم اسلام و اهل بیت بزرگوار آن رسول رحمت - علیهم صلوات الله اجمعین - تجلی یافته است.
تأکیدات وافر در احادیث صحیح السند وارده آن مقدار صریح، متقن و متواتر است که عدم اعتقاد بدین مضمون به مثابه عدم اعتقاد به کل دین حقیقی و ناب به شمار می آید و گرچه در مذاهب گوناگون اختلافات اندکی نسبت به برخی فروعات آن پدید آمده اما در اصل آن هیچگونه خدشه ای وارد نمی باشد.
در این میان اما این سؤال خودنمایی می کند که سفارش اکید ادیان الهی و بخصوص دین حنیف اسلام بر التزام فکری به مقوله «مهدویت» از چه روست این عقیده چه اکسیر ناب و زلالی در میان معتقدین خویش پدید می آورد که این چنین سفارش به آن به عنوان رکن اصلی دین صورت گرفته است و النهایه آن که، فلسفه مهدویت چه ملزومات و توابعی دارد که التزام به آن موجب طی نمودن و تقبل مسیر التزامات خواهد شد
واقعیت آن است که بحث در این موضوع نه تنها از حوصله این نوشتار و حتی فهم نگارنده خارج است که تابع ذکر مقدماتی به عرض، طول و عمق تاریخ و فلسفه ادیان است اما آنچه در این محل بدان اکتفا می نماییم تذکاری نه پیرامون اصل اعتقاد به «مهدویت» که رهیافتی است پیرامون ملزومات این اعتقاد.
بحث اصلی در این مقال بر سر آن است که آیا مهدویت بنا شده است تا اعتقادی در کنار سایر تفکرات بشری شکل گرفته و مابه ازایی در خارج نیابد و یا آن که این فلسفه، به عنوان عاملی محرک برای طی مسیر و رسیدن به سعادت بشری، جامعه آرمانی و مدینه فاضله وعده داده شده انبیا و اولیاء - علیهم السلام - تعریف شده است اساس اما آن است که حرکت کمال جوی بشری حرکت و جستاری در مسیر «شدن» و سیری در راستای تعالی است و در این مسیر، محتاج عاملی است که نگاه وی را از امور زمینی و فرودست رها ساخته و او را آسمانی و الهی سازد.
فراتر آن که «مهدویت» و اعتقاد بدان حقیقتی برای عدم سکون طلبی و آسایش جویی است و اتفاقاً هر تفسیری که از این حقیقت ناب، عافیت جویی، خوش نشینی، راحت طلبی، اشرافی گری، دنیاطلبی و مقابله با تحول گرایی و قناعت به وضع موجود را باعث گردد، تناسبی با مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی نداشته و در تضاد با آن قرار دارد؛ چراکه این فلسفه رو به جلو،تحولخواه، عدالت طلب و انقلابی، سختکوشی و نگاهی فرادست را پدید می آورد.
اتفاقاً امیدواری به این حقیقت خالص بوده که معتقدان به آن را در طول تاریخ بشری از سنگلاخ های گوناگون به سلامت و با پیروزی و موفقیت خارج ساخته و عقبه های طولانی و شدیداً محنت بار را برای آنان همچون گلستانی، معطر، پرفروغ و شیرین ساخته است. کیست که نداند «تشیع» - که به خالص ترین و زلال ترین حقایق مهدویت، متعهد، ملتزم و مسلح است به دلیل گسترش هجمه ها و دشواری ها - بدون این اعتقاد حتی نشانی هم در بلندای تاریخ نمی یافت اما امروز به عنوان راهبر و نقطه امید خداجویان و حق طلبان عالم مطرح شده است.
و از این روست که منحرفان و محرفان را دستپاچه ساخته تا به هر نحو ممکن اثر این جوهر معجزه آسا را خنثی نمایند. چنین است که «فراموش سپاری» مهدویت و انتساب معتقدین و مبلغین این فلسفه به گروه های منحرف - که «قعود»، «ایستایی» و «عافیت نشینی» خصوصیات اولیه آنان است - به عنوان راهبردی اساسی و هدفی جدی مورد تعقیب آنان قرار گرفته است. چنانچه هدف آن است که در راستای انگاره «مهدوی فراموشی» فضایی تعبیه شود تا کسی به ترس از مشوه شدن آبرو و حیثیت اش از قرار گرفتن نامش در کنار عافیت طلبان و راحت جویان «حجتیه ای»، جرأت دم زدن از نام و یاد و تعقیب فلسفه مهدویت به خود راه نداده و بدین ترتیب دعوت به تلاش مجدانه، سعی مجاهدانه و ترک عافیت طلبی، کاخ نشینی و مبارزه مداوم با مفاسد نیز به فراموشی گراید.
اما «انقلاب اسلامی» که نقطه ثمربخش مبارزه برای تحول آفرینی و حرکت در مسیر جهانی سازی اسلام اصیل و مبارزه خستگی ناپذیر با طواغیت و فتنه گران توسط مستضعفان، مظلومان و محرومان بود، اساساً موجی به راه انداخت که آسودگی را برنمی تافت. همین بود که مردم نیز امام راحل عظیم الشأن (ره) را نایب ولیعصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - می دانستند و او نیز به نمایندگی از آن منجی موعود، سعی در برداشتن موانع ظهور می داشت و بی دلیل نبود که مردم در شعارهای شان حیات ولایت را تا ظهور مهدی عجل الله از خداوند طلب می کردند. راستی، روح خدا(ره) مگر بارها به احساس مدیریت و راهبری انقلاب و نظام اسلامی توسط دستی فراتر از دست های بشری اشاره نکرده بود در اینجا بایستی اندیشید کسانی که امروز از یک سو خود را مالک و وارث مطلق خمینی کبیر - رحمة الله علیه - می شمرند، و از سوی دیگر مقلدانه و کورکورانه نگاه خردبین و کوته نظرانه را دنبال کرده و هرگونه سخن از «مهدویت» را ناشی از ظهور مجدد تفکر انجمن حجتیه می دانند، چرا امروزه به ما به ازای انجمن حجتیه دیروز - که مروج قاعدان گوشه نشین و عافیت طلب، مداراطلبان نسبت به سلطنت و رفاه طلبان بی درد بودند - تبدیل شده و در این زمان طابق النعل بالنعل پا در جای پای آنان می نهند !
چرا امروز که دولت و رئیس جمهوری مکتبی، برخاسته از اندیشه های ناب انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره)، خستگی ناپذیر، خروشگر در برابر ظلم و بی عدالتی و تبعیض و مجاهد و کوشا، با افتخار دم از پیگیری امور روزمره مردم، برچیدن هر چه زودتر مشکلات معیشتی و ساختن اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایران زمین می زنند تا موانع برپایی حکومت جهانی اسلام و تلاش برای طراحی نظمی جدید برای مدیریت جهان - که بر پایه امت انسان ها و عدالت باشد - را در حد مقدور برطرف ساخته و وظیفه دینی که شخص «منتظر» برعهده دارد، ادا نمایند، به جرم این التزام و اعتقاد و با انواع تهمت ها از سوی متحجرین و داعیه داران مکتب «قعود» و «فراحجتیه ای» ها روبه رو شده و متهم به استفاده از نام مبارک امام عصر(عج) برای توجیه مشکلات معیشتی می شود !
و چه سخیف و بی محتواست که سخنان رئیس جمهور در جدی بودن دولت در ساختن با سرعت ایران اسلامی و پی ریزی اقتصادی پویا و شکوفا را نادیده انگاشته و در تحریفی معنوی و آشکار نگاه متعالی به مسئله «مهدویت» - که اساس برپایی انقلاب اسلامی برای ترویج آن بود - را مایه سوء استفاده از اعتقادات مردم بدانند!
این که تناسب این یاوه سرایی ها با محرفان و منحرفان و دشمنان تابلودار «مهدویت» چیست را به وقتی دیگر وامی نهیم اما در این که مدیریت عالی ولی الله الاعظم ارواحنا له الفداء همچون خورشیدی در پشت ابر، آسمان و اهل ارض را روشن و منور می سازد و به رغم تلاش بدخواهان و دست و پا زدن آنان، عالم به سمت آن حقیقت ناب در حال «شدن» و «پیمایش» است، شکی نیست.
فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکذبین. (آل عمران ‎/ ۶۱)
محمدسعید ذاکری
منبع : روزنامه ایران