دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اولین چادر، اولین مسافر!


اولین چادر، اولین مسافر!
تابستان آمده است اما مطمئن باشید از روی نشانه های معمولی نمی توانید رسیدن فصل گرم به گیلان را حس كنید.
علم شدن كولرها و ایركاندیشن ها، به چشم خوردن عینك های آفتابی، وزش بادهای گرم و پرغباری كه هیچ وقت آرامش قبل از طوفان را نوید نمی دهند، تابش آفتاب داغ و سوزانی كه عرق روزهای مرطوبش، عینك را روی بینی ات لیز می دهد و خلاصه كلافه شدن ناشی از ماندن در ترافیك یك روز پر حرارت با آسفالتی كه برق می زند، هیچ كدام نشانه های رسیدن تابستان به دیاری نیستند كه سابقاً استان چهار فصل نام داشت و حالا دیگر ... !
این نشانه ها را در همه فصلهای این استان می توانید بیابید. هر سال هكتار هكتار از ریه های اكسیژن ساز گیلان كم می شود و دیگر صدای چك چك قطرات آب داخل سطلهای زیر كولر مغازه ها را حتی در پاییز و زمستان هم می توانید بشنوید.
گیلان دیگر گیلان سابق نیست كه بهشت گردشگران بود و حالا دیگر برای خودش یك پا بندر عباس است، با این حال فرصت خوبی برای فرار كردن از دود و دم پایتخت و پناه بردن به یك پاركینگ كوچكتر است!
با وجود همه اینها، اگر می خواهید بدون هیچ تقویم و ساعتی اعم از خیامی و آفتابی و میلادی، دریابید كه تابستان چه زمانی رختش را در گیلان پهن می كند، باید كنار یكی از خیابانها یا چهارراه های اصلی شهر یا حوالی یك پارك و بوستان مركز رشت بایستید و منتظر بمانید تا اولین چادر سفری، به پا شود. حالا با خیال آسوده تقویم یا ساعتتان را نگاه كنید. درست به هدف زدید. تابستان از همین لحظه شروع شده است.
دقیقاً نمی دانم گیلان چند هتل دارد. استانی كه ۵/۲ میلیون نفر جمعیت دارد و متراكم ترین نقطه ایران به لحاظ جمعیتی است با شهرهایی كه شاید مساحت هر كدامشان اندازه كل محوطه یك ساختمان بلند تهران هم نشوند، اما هتلهای چند شهر اصلی گیلان شاید هر ساله با رسیدن تعطیلات نوروزی و فصل تابستان، از خلوت ترین نقاط كشور باشند.
در عین حال، كافی است یك خودرو كولردار اختیار كنید تا از رطوبت باور نكردنی سالهای اخیر هوای گیلان گزندی نبینید و بدانید كه دیگر گیلان آن استان سرسبز و پر درختی نیست كه كتاب درسی سال اول ابتدایی تان هم حسرتش را می خورد، و بزنید به دل خیابانها و میادین اصلی شهر.
هیچ می توانید باور كنید كه شهر در حالت فوق العاده بعد از اعلام خطر وقوع زلزله یا حمله هوایی جنگنده ها قرار ندارد؟ هیچ می توانید باور كنید كه رشت یعنی پایتخت فرهنگی و سیاسی سالهای عصر مشروطه، یك شهر ویرانه و زلزله زده نیست كه بازماندگان یك بلای طبیعی فجیع برای در امان ماندن از پس لرزه های احتمالی اش، به كوچه و خیابانها ریخته اند؟
اما می توانم به شما تضمین بدهم با صدها هزار خودروی شخصی متوقف شده در میدانها، خیابانها و حتی كوچه های شهر و هزاران هزار چادری كه در آنها میلیونها مسافر با لهجه ها، زبانها و رنگهای مختلف اتراق می كنند، بساط چای و قلیان و كوفته تبریزی به پا می دارند و خلاصه صاحبخانه می شوند، رشت همچنان یك شهر آرام و بی سر و صداست كه شاید در آن فقط هر از گاهی صدای آژیر یك بنز گشت ارشاد شنیده شود و بعد صدای همهمه جوانهای همیشه تجمع كرده علم الهدی و خیابان شیك و بعد دوباره سكوت و دوباره سیر تكراری مسافرانی كه كنار خیابانها می خوابند.
چه در ایام نوروز و چه در روزهای تابستان، جمعیت گیلان به طور متوسط ۳ برابر می شود یعنی اگر مبنا را ورود ۳ میلیون مسافر نوروزی سال ۸۶ به استان بدانیم و جمع این تقریباً ۶ میلیون نفر را بر ۱۴ هزار كیلومتر مربع مساحت استان تقسیم كنیم، نتیجه می گیریم كه هر یك كیلومتر مربع را ۴۲۸ نفر به صورت كاملاً محترمانه اشغال كرده اند و باز با یك تقسیم ساده دیگر در می یابیم كه به هر نفر، تقریباً ۲۳۰۰ متر مربع فضای زندگی می رسد.
قاعدتاً از آنجا كه شاید یك درصد مسافران نوروزی یا تابستانی گیلان هم افتخار نمی دهند به هتلهای سطح شهر بروند، در نتیجه در روزهایی كه گیلان خودش به یك هتل یا مهمانپذیر بزرگ و طبیعی تبدیل می شود، تراكم جمعیتی نسبت به روزهای عادی در استان ۳ برابر می شود و كافی است فقط درصد كمی از آنهایی كه گیلان را ندیده اند، همزمان با مسافران استان اراده كنند و به این استان بروند، آنگاه یك فاجعه انفجار جمعیتی رخ می دهد و دیگر نیروی انتظامی، بیمارستانها و سازمانهای خدمات شهری استانهای مجاور هم نمی توانند به داد مردم برسند! دقیقاً نمی دانم چرا گیلان همه مسافرانش را وسوسه می كند كه به جای سودآوری و كمك به اقتصاد استان، با هر سفر خود، یادگاری دیگری بر درخت قدیمی اما ضعیف و بیجان گردشگری گیلان حك كنند و آن را فرسوده تر سازند.
در این میان ما خودمان هم خیلی پر تلاش و فعال ظاهر می شویم و آن طور كه علی علی آبادی عبداللهی استاندار گفته، نزدیك به هفت كمپینگ با ظرفیت برپایی ۷۰۰ چادر در هر كدام از آنها و مجموع نسبی ۵ هزار چادر در نوروز امسال برپا شد و این میزان چادرها، افزون بر تعداد چادرهایی بود كه مسافران، خودشان همراه می آوردند و در نقاط غیر قانونی، مسكونی، تجاری و حتی نظامی شهر برپا می كردند و لذت «سفر به شمال» را با خود یدك می كشیدند.
به گفته استاندار، در گیلان ۲۲ هتل و مهمانپذیر ممتاز داریم كه امسال ۶۰۰ تخت و ۴ هزار صندلی جدید هم با احداث هتلهای جدید به ظرفیت آنها اضافه شده است.
البته از هتلهایی كه غیر فعالند، تعطیل شده اند، در بحران برف سه سال گذشته فرو ریختند یا آسیب دیدند و هیچ گاه نیز به حالت اولیه برنگشتند صرف نظر می كنیم. با این حال گمان می كنم آنقدر جای تمیز و قابل اسكان و ۴ ستاره به بالا هست كه مجبور نباشیم چادرهای بر پا شده مسافران گیلان را هر سال وسط میادین، در فضای سبز حاشیه بلوارها، وسط بوستانها، كنار استخرها و عوارض طبیعی، كنار در ورودی ادارات و پایانه ها و جاهایی ببینیم كه بعدش مجبور شویم صدای سوت زدن مغزمان را هم تحمل كنیم.
هیچ كسی منكر نیست كه گیلان همیشه باید زیر سایه پیشرفتهای استانهای مجاور، تنها با حسرت خبر احداث اولین هتل هفت ستاره خاورمیانه در رامسر را بشنود یا از دو برابر شدن اعتبارات عمرانی اردبیل خبر بگیرد و خود در غم محرومیت و مهجوریت، بسوزد و با سیلی رنگ و لعاب درختانی كه آنها هم كم كم دارند از پهنه سبز دیار مردم گیل و دیلم رفت بر می بندند، صورت محرومیتش را سرخ نگاه دارد، اما بگذارید یك سؤال اساسی مطرح كنم.
آیا مسافران و هموطنانی كه به امید سفر به «شمال» و بدون اینكه هیچ گاه مقصد نهایی خود را بدانند، از سر اتفاق به گیلان می رسند، حاضر می شوند هنگام سفر به شهرهای جنوبی و همیشه سوزان ایران، به بنادری مثل كیش و قشم و بندرعباس نیز در كنار دریا چادر طبیعی برپا كنند و با لیوانهای چای و كلوچه، در دمای بالای ۵۰ درجه سانتی گراد، پذیرای خود و اهالی خانواده شان باشند؟
آیا هوای معتدل و قابل قبول گیلان كه كم كم دارد یكی پس از دیگری منابع طبیعی استراتژیك خود را از دست می دهد، می تواند توجیهی برای این اشتباه ما باشد كه به دلیل استفاده از اكسیژن خالص طبیعی و فضای سبز، محل رفت و آمد خودروها، پایانه ها، مناطق اداری و نظامی شهر را اشغال كنیم و كمترین زحمتی برای رزرو یك هتل ساده یا رفتن به یك مهمانپذیر قابل قبول و استاندارد به خودمان تحمیل نكنیم؟
هیچ وقت با خودمان فكر كرده ایم چرا هر ساله فقط آمار مسافرانی كه به گیلان آمدند و چادر زدند، به دست رسانه ها می رسد؟ هیچ وقت به ذهنمان رسیده است كه چرا هر سال فقط میزان هزینه های دولت برای مسافران در گیلان منتشر می شود و هیچ وقت كسی نمی فهمد كه با سفر یك ایرانگرد به گیلان، مثلاً یك ریال عاید صنعت گردشگری استان شده یا به طور غیر مستقیم مثلا برای نصف یك انسان اشتغالزایی شده است؟
سید ایمان ضیابری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید