دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سخنرانی کاسترو در اول ماه مه ۲۰۰۴


سخنرانی کاسترو در اول ماه مه ۲۰۰۴
رفقا و مهمانان عزیز
امروز چهل و پنجمین باری است که بعد از پیروزی انقلاب‌ روز با شکوه کارگر را جشن میگیریم. حوادث فوق العاده مهمی در داخل و خارج از کشور در جریان است انقلاب هر چه قویتر و پیروزمندانه تر از همیشه به پیش میرود و ما دلیلی برای ادعای خود داریم.
گردهمائی که در۱۵ و ۲۲ آوریل در ژنو صورت گرفت، در تاریخ دیپلماسی انقلابی ثبت خواهد شد، زیرا لحظه ای را مشخص میکند که دورویی و حقه بازی دائمی اربابان دنیا برای حفظ سیستم اقتصادی سیاسی پوشیده ی تحمیل شده به دنیا ضربه خوردکننده ای خورده. بدین ترتیب که کشور ما مجدداً مورد تهمت قرار گرفته. یعنی اینکه دولت جدید آمریکا و بعضی از دولتهای اتحادیه اروپا فراموش کرده اند که هنوز در انتهای شرق کوبا، یکی از نمونه های وحشتناک نقض حقوق بشر در جهان به چشم میخورد.
بدین ترتیب که ۱۱۷۱۶ کیلو متر مربع از خاک کشور به زور اشغال شده و به صورت پایگاه دریائی گوآنتاموی آمریکا در آمده، و این خود نقض بزرگ حاکمیت یک کشور کوچک و حقوق بین المللی است.
در این مورد کسی با ما مشورت نکرد. خیلی ساده به ما اطلاع دادند که دولت آمریکا تصمیم گرفته زندانیان را به آن پایگاه منتقل کند. در ۱۱ ژوئن ۲۰۰۲، دولت کوبا با صدور بیانیه ای، نظر کشور ما را در این مورد روشن ساخت.
مردم آگاه جهان جنایت وحشتناکی را در ۱۱ سپتامبر علیه برجهای دوقلو در نیویورک صورت گرفت را محکوم میکنند. جای تعجب است که قدرتمند ترین دولت دنیا ، بی اعتنا به ابتدائی ترین حقوق بشر، زندان مخوفی ساخته که صدها نفر از شهروندان بسیاری از کشورها که تعدادی از آنها از معتمدان خود آمریکا هستند، بدون محاکمه، بدون اینکه شناخته شوند، بدون حق دفاع قانونی و بی اعتناء به هر قانون و مقرراتی و سلامتی زندانیان، آن را برای مدت نامحدودی در زندان انفرادی نگه داشته می شوند. آنها میتوانستند این کار عجیب و غریب و دور از تمدن را در خاک خود انجام دهند، نه اینکه در خاک کوبا که به طور غیر قانونی اشغال کرده اند، و بعد هر سال هم آن را در ژنو متهم به نقض حقوق بشر نمایند.
علیرغم تمام این شرایط، کمیسیون حقوق بشر کار تحسین انگیزی انجام داد. زیرا در شرایط فعلی جهان، همه از تهدیدات، وحشیگری ها و فشارهای یک امپراطوری وحشی، خصوصاً وقتی متوجه کشورهای آسیب پذیر جهان سوم است، می ترسند.
در کنفرانس ژنو چنان که کسی علیه قطعنامه آمریکا، خصوصاً وقتی علیه کوباست رأی بدهد، حکم خودکشی دارد. حتی قویترین و مستقل ترین کشورها در این مورد مجبور هستند که عواقب سیاسی اقتصادی تصمیم خود را در نظر بگیرند.
اما بعضی اوقات عده ای هم زیر بار زور نمیروند، مثلاً چند روز قبل کوبا و چند کشور دیگر اعتنائی به این تهدیدات نکردند و شجاعت عجیبی از خود نشان دادند، بدین ترتیب که با قطعنامه آمریکا مخالفت کردند. یعنی ۲۰ کشور مخالفت کردند و ۱۰ کشور هم رأی ممتنع دادند. در این میان فقط ۲۲ عضو از اعضای کمیسیون حقوق بشر {منجمله} آمریکا به این بی آبروئی رأی دادند.
در این میان ۷ کشور از آمریکای لاتین بودند، که ۴ کشور چون دچار فقر اجتماعی اقتصادی شدیدی بودند و وابستگی زیادی به آمریکا داشتند، مجبور بودند که کاملاً از او اطاعت کنند. اصلاً هیچکس نمیتواند آنها را دولتهای مستقل بنامد، تا امروز که آنها کاملاً خیالباف بوده اند.
مثلاً پرو که همراه آمریکا علیه کوبا رأی داد، نمونه ای از وابستگی شدید به امپریالیسم و جهانی سازی {نئولیبرال} آن است، که در یک چشم به هم زدن آنها را از نظر سیاسی نابود کردند. بدین ترتیب بود که محبوبیت نخست وزیر پرو،فقط در عرض چند ماه به ۸ درصد رسید و دیگر رفع بحرانهای اقتصادی و سیاسی کشور کاملاً غیر ممکن بود. در حقیقت رشته امور دیگر از دست او خارج شده بود.
خلاصه کلام اینکه، کار افتاد به دست کشورهای چند ملیتی و {الیگارشی} و بالاخره مثل بسیاری کشورهای دیگر جامعه منفجر شد. حالا نوبت دولتهای شیلی و مکزیک میرسد.
در مورد شیلی نمیخواهم قضاوت کنم، زیرا ترجیح میدهم در مورد رفتار رئیس جمهور شیلی، شخصی مانند سالوادورآلنده فقید قضاوت کند که در مبارزه با دشمن شهید شد و مقام ارزنده ای در تاریخ این قاره دارد. او در قلب مردمی جا دارد که میلیونها نفر آنها توسط کسانیکه این قطعنامه را علیه کوبا پیشنهاد کردند، ناپدید و شکنجه و کشته شدند. در حالیکه همه میدانند، مردمی که طرفدار آرمانهای شریف برای ایجاد یک جامعه انسانی هستند، مرتکب هیچ یک از اعمال فوق نشدند.در مکزیک که برای کوبائی ها چون خواهر خوانده ای عزیز است، کنگره ملی از رئیس جمهورشان خواست که در مورد این قطعنامه رأی ممتنع بدهند. اما پرزیدنت بوش چیز دیگری خواسته بود. واقعاً دردناک است که شاهد باشیم،کشوری مثل مکزیک که نفوذ و احترام زیادی در آمریکای لاتین و جهان دارد، در یک آن تبدیل به خاکستر شود. آنچه که در این میان اهمیت دارد، همبستگی کشورهای آمریکای لاتین با یکدیگر برای حمایت از مکزیک و حمایت مکزیک از آمریکای لاتین است. مسئله اینجاست که بیش از نیمی از خاک مکزیک را همسایه شمالی او به تملك درآورده و بقیه را هم شدیداً تحدید میکند. مرز آمریکا و مکزیک به تمام دلایل عملی، دیگر آن "ریوبراووئی"[۱]که "مارتی"[۲] میگفت نیست. آمریکا خیلی بیشتر از این در خاک مکزیک نفوذ کرده است. این مرز امروز خط مرگ است. هرسال ۵۰۰ مکزیکی در آنجا كشته می شوند.
تمام اینها بر اساس اصولی بربرمنشانه و بیرحمانه در یك گذرگاه آزاد سرمایه و کالاست که با شکنجه، اخراج و مرگ انسانها توأم است، اما هنوز میلیونها مکزیکی تن به این خطر میدهند. امروز کشور بیشتر از صدور نفت،علیرغم بهای گران آن از وجوه ارسالی مکزیکی ها استفاده میکند[۳].{۳}
آیا رأی دولت مکزیک در ژنو علیه کوبا که او را متهم به نقض حقوق بشر نمودند، میتواند این همه مشکلات و ظلمی که در حق او میشود را حل کند؟ خفت آور ترین کاری که دولت مکزیک کرد رأی در ۱۵ و ۲۲ آوریل و اعلام آن در واشنگتن بود. اتحادیه اروپا مثل همیشه به عنوان یک بلوک رأی داد که درست مانند اوباش مافیا رفتار کرد انگار که نوکر سر سپرده و دائمی واشنگتن است.
این رفتارهای زشت و غیر اخلاقی علیه انقلاب کوبا تا قبل از نابودی بلوک سوسیالیست، تا به حال سابقه نداشته.در این مورد باید رأی آن دسته از خائنینی که جیره خوار کالاها و امتیازات یک جامعه مصرفی هستند را نیز باید به رأی مافیای جامعه اروپایی اضافه کرد. در نبرد سخت و پیوسته ای که کوبا علیه کمدی نفرت انگیز امپراطوری(آمریكا) ومتحدان او شروع کرده بود،سرانجام منجر به این شد که آنها این زایمان کوچک را در کمیسیون حقوق بشر انجام دهند و بعد نوزاد نفی قطعنامه را با "فورپست" بیرون کشیدند.
بالاخره، نوچه ها و نوکران گوش بفرمان برای اینکه این وسط به نوائی برسند، در مقابل ۶۰ رأی مخالف و ممتنع علیه کوبا رأی دادند. بعد امپراطوری علیرغم اینکه تلاش سیاسی و هزینه مربوطه هر سال بیشتر میشود، این برد برابر باخت را موفقیت به حساب آورده و کوبا را محکوم میکند. امسال وقتی کوبا پیشنهاد کرد که کمیسیون حقوق بشر نماینده ای بفرستد و وضع حقوق بشر را در پایگاه دریایی گوانتما بررسی کند، حقه باز ها، خصوصاً آنها که در جامعه اروپا بودند به وحشت افتادند و معیارهای اخلاقی را فرو گذار كردند.
بعضی از دولتهای اروپایی واقعاً شرمنده شدند . اعتراف کردند که شکست آنها ناشی از ریا کاری آنها بوده و در غیر این صورت می بایست از اطاعت امپراطوری سرپیچی کنند که این غیر ممکن است. و این دیگر برای مدافعان سرشناس و محترم حقوق بشر خیلی زیاد بود. آخر آنها فقط زورشان به کسانی میرسید که سال ها مستعمره شان بودند، زیرا ده ها میلیون بومی را از آفریقا به عنوان برده آورده و با آنها بدتر از اسب و گاو رفتار کردند و نابودشان نمودند.
همین رفتار را هم با میلیونها مردم جهان سوم نمودند، بدین ترتیب که آنها قربانی غارت، نابرابری روابط تجاری، و حیف و میل منابع طبیعی و ذخایر ارزی موجودی شدند که اکنون در بانکهای آمریکا و اروپا است و از آنها برای سرمایه گذاریهای مادی و کسور مالی و ماجراجوییهای نظامی امپراطوری و معتمدان او استفاده می شود.
به خاطر پیشنهاد کوبا برای بازدید نماینده سازمان حقوق بشر از پایگاه دریایی گوانتانامو، بوش و زیردستان او به تقلا افتادند و سراسیمه به سراغ کشورهای مورد نظر رفتند. اصلاً هیچکس نمیداند که او چه موقع وقت پیدا کرد که به سراغ عراق برود؟ آیا مشکلات مالی دولت یا مسائل مربوط به انتخابات بود که او را به اینجا کشاند؟
شاید منصفانه نیست که او را فروهر[۴] بنامیم، شاید هم یک نابغه است؟ چرا بوش از کسر مالی ۵۱۲ میلیون دلاری و کسر تجاری مشابه که در مجموع به تریلیون ها دلار میرسد، راحت و بی خیال حرف بزند؟ زیرا او حقه بازی می کند و پولی که اکثر مردم جهان با جان کندن بدست می آورند را راحت خرج میکند تا از رسوائی های مالی و امتیازات دیگر دفاع کند. آنها تا بن دندان مسلح به پیچیده ترین سلاحهای جنگی هستند و برای دستیابی به مواد خام دست به جنگ و تسخیر سرزمینهای دیگر میزنند. موقعیت بین المللی پیچیده است و سیاستهای ماجراجویانه این دولت، مسائل غیر قابل حلی برای دنیا ایجاد کرده.
نظم اقتصادی تحمیلی هر چه غیر قابل تحمل تر می شود. حادثه جالب و نوید بخشی که در اسپانیا رخ داد دستاوردی فوق العاده بود که نصیب مردم اسپانیا خصوصاً نسل جوان شد.
نبرد سیاسی قهرمانانه ای که ۴۸ ساعت بعد از آن تراژدی در شروع انتخابات صورت گرفت، ضربه خرد کننده ای به مانورهای ریاکارانه دولت قبلی اسپانیا بود که میخواستند با کلک و حقه بازی از حادثه ۱۱ سپتامبر و منافع خائنانه آمریکا به نفع خود بهره برداری کنند. دولت فعلی، به قول خود برای بیرون کشیدن نیروهای اسپانیایی از عراق وفادار ماند که این بدون شک یک عمل قابل تحسین است.
اما دولت قبلی اسپانیا برای هدفهای خود تعداد زیادی از دومینیکن ها، هندوراسی ها، ال سالوادوری ها و نیکاراگوئه ئی ها را استخدام کرده بود تا به عنوان گوشت دم توپ با لژیون اسپانیایی به عراق بفرستد که این در تاریخ نیمکره بی سابقه بود. اسپانیا به عنوان یک قدرت استعماری سابق در آمریکا لاتین که مایل است به او احترام بگذارند و مورد توجه باشد و حتی در امور آمریکا و جزایر کارائیب نقشی داشته باشد، برای برگرداندن آن جوانان آمریکای لاتین که از جانب دولت سابق به عراق فرستاده شدند مسئولیت اخلاقی دارد. مردم جهان، منجمله مردم کوبا، نه از مردم آمریکا نفرت دارند نه می خواهند که سربازان جوان آمریکایی که بسیاری از آنان سیاه و دورگه های آمریکای لاتین هستند و به علت فقر و بیکاری مجبور شدند به عراق بیایند، فدای یک جنگ غیر ضروری و احمقانه شوند.
ما از هیچ دولتی در عراق و از هیچ سیستم سیاسی خاصی حمایت نمی کنیم، این حق قانونی مردم عراق است. ما همدردی خود را با کسانی که در نیویورک و مادرید مردند اعلام کرده و چنین اعمالی را محکوم می کنیم. همچنین بمباران وحشیانه بغداد و شهرهای دیگر که تخم ترور و مرگ بین مردم بیگناه کاشته شد و مردم جهان را به همدردی با مردم عراق تشویق كرد.
به طور کلی تجاوزگران جراحات وحشتناک وارده به میلیون ها بچه، بزرگ و زن حامله و سالمندان را نادیده گرفتند. این بمباران ها اصلا" قابل توجیه نیست و اساس آن بر دروغ آشکار قرار دارد.
چون میلیون ها مردم جهان متوجه شده اند که این جنگ به خاطر تصرف منابع و مواد خام کشور است، مشروعیت قانونی ندارد و نقص قوانین بین المللی و قدرت سازمان ملل است، لذا این همدردی در حال رشد است. امروز مردم عراق در حال نبرد برای استقلال خود هستند و برای زندگی خود، بچه ها و حقوق مشروع و منابع خود می جنگند. به همین دلیل است که دولت آمریکا با وضع پیچیده ای روبرو شده و دست به خشونت و جنگ و ترور زده. من دارای این اقتدار اخلاقی هستم تا این نظریه را مطرح کنم. زیرا مدت ها قبل از اینکه این جنگ شروع شود، در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ که همان حمله وحشتناک صورت گرفت در مراسم بازگشایی یک مدرسه ابتدایی گفتم: اطلاع از واکنش آمریکا خیلی مهم است و احتمالا" روزهای خطرناکی در انتظار دنیا است. البته منظورم کوبا نیست. کوبا به چند دلیل صلح طلب ترین کشور دنیا است، سیاست و دکترین ما، نوع مبارزه ما و در عین حال طرز تفکر رفقا، بر این پایه است که: مطلقا" از هیچ چیز ترس نداشته باشیم.
روزهای آینده در داخل و خارج آمریکا پر تنش خواهد بود. هرگاه چنین حوادث شومی پیش می آید، من راه دیگری به جز آرام بودن پیدا نمی کنم – فقط گاهی مجبورم به دشمن قدیمی که سالها گرفتار آن هستم اشاره کنم و این هم به خاطر سلامت و خوشبختی مردم آمریکاست. چون در این مورد با شما صحبت کرده ام. به همین دلیل می خواهم به رهبران امپراطوری قدرتمند آمریکا توصیه کنم که خونسردی و خرد خود را حفظ کنند و تحت تأثیر خشم و نفرت، دست به بمباران اینجا و آنجا نزنند.
تکرار می کنم که هیچ یک از مسائل دنیا حتی تروریسم با زور و خشونت حل نمی شود. خشونت فقط کارها را بدتر می کند. من این را با اطمینان کامل از جانب کسی می گویم که همیشه صادق و دارای عقاید راسخ و تجربیات فراوان بوده و سالها در مبارزات کوبا شرکت داشته.
برگردان : منوچهر بصیر
[۱] از شهرهای مرزی مکزیک و آمریکا در فیلمهای کابوئی
[۲] شاعر و انقلابی معروف کوبا
[۳] منظور مکزیکی هائی هستند که به طور غیرقانونی در آمریکا کار میکنند.
[۴] اشاره به لقب هیتلر
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید