دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

گره‌ی کور مساله‌ی حقوق بشر در کجاست؟


گره‌ی کور مساله‌ی حقوق بشر در کجاست؟
ظاهرا برای رسیدن به «حقوق بشر»، آنان که به آن محتاج‌ترند، به اندازه‌ی آنان که در حقوق بشر غرق شده‌اند، دل نمی‌سوزانند!. چنین حالتی با یک منحنی از بالا به پایین شروع می‌شود: آقای بوش، اوباما، سارکوزی و... دیگر عوامل قدرت‌های بسیار بزرگ به ترتیب قد و اندازه‌ی خودشان برای تحقق حقوق بشر دل می‌سوزانند و برای رسیدن به آن شبانه روز در تلاشند تا جامعه‌ی بشری را در «حقوق بشر» غوطه‌ور سازند. این منحنی هرچه به طرف پایین‌تر می‌آید، تب و تاب برای رسیدن به حقوق بشر کم‌تر و کم‌تر می‌شود تا جایی که این بیش از دو سه میلیاردِ خیلی زیر خط فقر که خوشبخت‌هایشان روزی یکی دو دلار بیش‌تر درآمد ندارند، ابدا برای رسیدن به «حقوق بشر» تلاش که چه عرض کنم، فکر هم نمی‌کنند!!
به نظر می‌رسد که در این مساله، رمز و رازی نهفته است که آن را؛ نه آن‌کس که روزانه بیش از دلاری درآمد ندارد باید بفهمد و نه آن‌کس که ماهانه بالاتر از درآمدش باید اجاره‌ی مسکن بپردازد و نه کسانی که در پرداخت وام مسکن وا مانده‌اند و اکنون در قلب آزادی و جایگاه حقوق بشر در چادر زندگی می‌کنند. فهم این مساله و موضوع باید آن‌چنان مشکل باشد که چرایی بعضی از قتل‌ها و جنایت‌ها باید همیشه در پرده‌ی ابهام باقی بماند: یعنی چرا بعضی از آدم‌کشی‌ها در تضاد و ضدیت با حقوق بشر قرار می‌گیرد و بعضی دیگر برای برقراری حقوق بشر و «آزادی» لازم است.
تروریسم ضد حقوق بشر است، اما قتل‌عام ملت‌ها با بمب‌های خوشه‌ای و بمب‌های چند تنی و ایجاد سرزمین‌های سوخته برای توده‌های مردم... در راستای برقراری حقوق بشر است؟ چرا استمرار بیش از شصت سال کشتار مردم فلسطین حقوق بشر نام دارد، اما دفاع آن مردم ستم دیده... ضد حقوق بشر است و مدافعانش تروریست هستند؟
چرا بحران سرمایه‌داری و اساسا پدیده‌ای به نام سرمایه‌داری که پیامدهایش چیزی جز بیکاری، فقر، بیماری، خانه‌بدوشی، گرسنگی، قوم‌گرایی، و جنگ نیست، به مثابه کلیدی‌ترین عامل ضد حقوق بشر تبیین و شناخته نمی‌شود، اما هر فرد، جمعیت، کشور و نهادی بخواهد سری بجنباند و فریاد برآورد که همه‌ی این مظالم و مفاسد ناشی از امپریالیسم و ذات سرمایه‌داری است، متهم به زیرپا گذاشتن حقوق بشر می‌شود؟
چرا معنای حقوق بشر برابر است با آزادی سرمایه؟ چرا با حقوق بشر می‌توان انسان دیگر را به بیگاری داوطلبانه مجبور نمود!؟
رمز و راز این مساله در چیست؟ چگونه است که آن دهک بالای منحنی که به واقع نابود کنندگان اصلی حقوق بشر هستند، این چنین برای حقوق بشر دل می‌سوزانند و آن چند دهک پایینی را به خاطر بی‌توجهی به حقوق بشر با تعجب و تحقیر می‌نگرند؟
این دلسوزان شیفته‌ی حقوق بشر، وقیحانه و علنا به کشتار جمعی انسان‌ها افتخار می‌کنند و با صدای رسا از تجاوز به هر نقطه‌ی این کره‌ی خاکی دفاع می‌کنند و آمار میلیونی کشته‌ها و معلولین حاصل از عملکردشان را به حساب دموکراسی و حقوق بشر می‌گذارند و در همین حال پی‌گیرترین مبارزان ضد خودشان را تروریست و عوامل ضد حقوق بشر می‌نامند!!
چه رمز و رازی وجود دارد که این جانیان بشریت، می‌توانند خود را مدافع حقوق بشر جا بزنند؟! شاید این «شگفتی» که پیش روی بشریت قرار گرفته، رمز و رازهای بسیاری در خود نهفته داشته باشد، شاید توانسته است بیش‌ترین نیروهای متضادِ در مقابل خودش را گیج و سردرگم کند. آنان را در شناخت تقدم سنتی اضداد سرگرم سازد! به آنان راه و چاه را عوضی نشان دهد! به همه تفهیم کند که رعایت حقوق بشر را بیش‌تر از نوک بینی نبینند! شاید می‌کوشد تا با تمام عوامل و وسایلش دوست و دشمن را به خدمت گیرد که «بد» را «فقط» در خودت و دور بر خودت جستجو کنی، کاری به آن طرف آب نداشته باشی، آن طرف بهشت است که گاهی و فقط گاهی، معلوم نیست چرا و توسط چه کسانی بحران عالم‌گیر به‌وجود می‌آورند و تمام بشریت را سرکار می‌گذارند. تو نیز باید بپذیری آن حقوق بشری را که در خدمت «من» است. مگر نه این است که توانسته چهره‌هایی، از هر سمت و سویی را نیز ملایم سازی کند و بخشی از آنان را، در صدای آمریکا و دیگر صداها، به خدمت گیرد و همه‌ی آنان را از دور و نزدیک، رفته رفته، به سوی خود جلب نموده... همگی را «حقوق بشری» سازد؟
آنان که درآمدی بیش از دلاری ندارند، هرگز فهم و درکی نسبت به حقوق بشر آمریکایی پیدا نخواهند کرد. و بالاخره، آنان که در خدمت اهداف آمریکایی قرار می‌گیرند، کمک می‌کنند تا سه چهارم جمعیت جهان، در دستیابی به حقوق بشر واقعی با چالش‌های بیش‌تری مواجه شوند.
در این جهانی که آموزش داده شده است تا هر کس در حد توانش دیگری را به‌دَرد، تنها و تنها باید آموزش دهنده را با هر امکان و وسیله‌ی ممکن سر عقل آورد!! در این صورت است که جایگاه‌ها مشخص می‌شود و در آن صورت «حقوق بشر» برای هر ضد بشری غیر قابل تفسیر و غیر قابل سوء استفاده می‌گردد.
هادی پاکزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید