جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
رفتار قرون وسطایی در مهـد دمکـراسـی
پایگاه اینترنتی «کنسرتیوم نیوز» در گزارشی به ابعاد اقدامات مستقیم و مشارکت آمریکا در شکنجه زندانیان و مظنونین پرداخته و این رفتارها را شبیه وقایع قرون وسطی از سوی کشوری توصیف میکند که سالهاست از حمایت از حقوق بشر سخن رانده است.
در گزارشی که به قلم «رابرت پری» که در پایگاههای اینترنتی انتقادی «کنسرتیوم نیوز» و همچنین پایگاه ضدجنگ «کامن دریمز» منتشر شد، با اشاره به گزارش ۴۱ صفحهای کمیته بینالمللی صلیب سرخ درباره موارد شکنجه در آمریکا آمده است: همه آمریکاییها باید گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ در مورد شکنجه را بخوانند. زیرا این گزارش نه تنها دارای محتوایی تکان دهنده است، بلکه روشن میسازد که آمریکا علی رغم تمام ظاهر سازیها، ملتی استثنایی نیست و تا زمانی هم که خود را به دور از یک چنین جنایتهایی نشان میدهد نخواهد بود.
نویسنده این گزارش تاکید میکند: وقایع بعد از حملات ۱۱ سپتامبر درسهای غم انگیزی به ما دادند. آمریکایی که در سالیان متمادی راجع به حقوق بشر برای دیگر ملتها سخن رانده بود، ثابت کرد که هنگام مواجهه با حملات تروریستی تفاوتی با جاهای دیگر ندارد. اگر سران آمریکا همان تمایلات دوران ریاست جمهوری جرج بوش را ادامه دهند، بزودی در اعماق جنون سوءظن و بربریت غرق خواهند شد.
در این گزارش تاکید شده است: تنها فرق موجود بین آمریکا و دیگر دولتهایی که با ارتکاب شکنجه و انتقام خود را خوار و حقیر میسازند در این است که آمریکا بعلت دارا بودن قدرت نظامی بالا، میتواند صدمات بیشتری وارد کند و هم این که سیستم روابط عمومی پیچیده این کشور آن را بیش از هر جای دیگری مستعد خود فریبی کرده است.
گزارش ۴۱ صفحهای کمیته بینالمللی سازمان ملل به تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۰۷ وقایعی را توصیف میکند که شبیه اتفاقات قرون وسطی هستند. در بخشی از آن آمده است که «زندانیان برهنه میشوند و سپس دستهای آنها را بالای سرشان دستبند زده و مجبورشان میکنند تا برای ساعتهای متمادی سرپا بایستند، یا زندانیان را بر روی تختههایی میبندند و آنها را دچار خفگی مجازی میکنند و یا در قفسههای کوچک حبس میکنند، زندانیان در این جعبهها خودشان را کثیف میکنند و مداوماً فریاد میزنند».
نویسنده با استناد به این گزارش چنین ارزیابی میکند: از این صحنهها بوی شنیع سادیسم به مشام میرسد. رئیسجمهور بوش از آزار و تحقیر این افراد لذت میبرد، درست به مانند پادشاهی که از تنبیه عجیب و غریب کسانی که جرأت کردهاند اقتدار وی را به چالش بکشند، سرخوش میشد. بوش بعد از اعدام صدام در ۳۰ دسامبر سال ۲۰۰۶ نیز یکچنین لذت بیمارگونهای از خود نشان داده بود.
رابرت پری نوشت: اما شاید برجستهترین نکته در باره برخورد شنیع کاخ سفید با زوایای تاریک دوران زمامداری بوش در این باشد که این نوع رفتارها، نمونهای از الگوی رایج در تاریخ آمریکا شدهاند. تا به امروز نخبگان کشور با اغماض و حمایت از معیارهای دوگانه، به رویارویی با مدارک آشکار همدستی آمریکا در شکنجه و جنایات جنگی پرداختهاند.
بنا بر این گزارش، اگرچه این جرج بوش و حلقه درونی حکومت وی بودند که آمریکا را مستقیماً به نقض آشکار قوانین بینالملل رهنمون کردند، اما باید به یاد داشته باشیم که روسای جمهور هر دو حزب در دوران جنگ سرد از اعمال ستمگرانه و جنایتکارانه متحدین خود حمایت میکردند.
در ادامه این گزارش از این شکنجهها به عنوان اعمالی مشابه رفتار نازیها یاد شده و آمده است: اگر چه بسیاری از ستمگریها و بیرحمیهای دوران جنگ جزو تاریخ نانوشته هستند، اما واضح است که در دوران جنگ سرد ترس آمریکا از کمونیسم بینالملل باعث شد تا این کشور اعمال نازی مآبانه هم پیمانانش را تحمل و حتی تشویق هم بکند؛ اعمالی چون شکنجه، ترور، قتل عام جمعی و سرکوبهای سیاسی.
● فضای پس از جنگ
بنا بر این گزارش، حتی بعد از پایان جنگ هم آمریکا اجازه نداد تا این قسمت زشت از تاریخ مورد بررسی نظام مند قرار بگیرد. اگرچه بیل کلینتون اولین رئیسجمهور آمریکا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، اما وی نیز درخواستها برای بررسی این دوره تاریخی را نادیده گرفت - البته وی در اواخر دوران ریاست جمهوریاش اجازه داد تا برخی از مدارک محرمانه مربوط به برنامههای آمریکا در گواتمالا منتشر شود.
نویسنده در ادامه به ماجرای گواتمالا پرداخته و مینویسد: بعد از اینکه یک کمیسیون حقیقت یاب گواتمالایی قسمتی از تحقیقات خود را بر مدارک منتشره شده آمریکایی استوار ساخت، کلینتون از مردم گواتمالا بخاطر نقش آمریکا در چندین دهه نسل کشی در گواتمالا که باعث کشته شدن حدوداً ۲۰۰ هزار نفر شد، عذر خواهی کرد. در دوران دولت ریگان بسیاری از بومیان مایا در ارتفاعات گواتمالا در معرض نسل کشی قرار گرفتند.
مدارک ارائه شده توسط هیأت گواتمالایی نشان میدهد که چگونه دولت وقت آمریکا اعمال شکنجه و کشتار جمعی را مجاز نمود، اما با این حال این مدارک تنها گوشهای از تاریخ کثیف دوران جنگ را بازگو میکند. چنین سیاستهایی در بسیاری از کشورهای گوشه و کنار جهان برای نیم قرن تداوم داشت.
در ادامه این گزارش با اشاره به دیگر پروندههای سابقه خراب آمریکا در زمینه حقوق بشر، آمده است: اسناد دیگری که در دوران زمامداری کلینتون منتشر شد، نشان میدادند که ارتش آمریکایی درسها و تجربیاتی را که از سرکوب بیرحمانه آشوبهای دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ کسب شده بود به ارتشهای جهان سوم منتقل مینمود. جامعه اطلاعاتی آمریکا در سال ۱۹۶۵ ا افرادی را مأمور کرد که این درسها و تجربیات را طی برنامهای بنام «پروژه ایکس» گردآوری و تألیف کنند.
در این گزارش با استناد به اسناد موجود نوشت: طبق تاریخچه مختصری که در سال ۱۹۹۱ تدوین شد، هدف این پروژه در مرکز و مدرسه اطلاعاتی ارتش آمریکا در پادگان «هلابیرد» مریلند، عبارت بود از تدوین برنامههای درسی برای «آموزشهای اطلاعاتی برای کشورهای خارجی دوست».
طبق این گزارش، پروژه ایکس برای اولین بار توسط مدرسه اطلاعاتی آمریکا و در اوکیناوای ژاپن و با نام «راهنمایی برای اجرای عملیاتهای مخفی» مورد استفاده قرار گرفت تا آموزشهای لازم به ویتنامیها و دیگر افراد خارجی ارائه شود.
بنا بر این گزارش، «لیندا ماتئی» و از بخش ضد اطلاعات پنتاگون بیاد میآورد که در سالهای ۶۸-۱۹۶۷ برخی از موارد آموزشی پروژه ایکس توسط افسران مرتبط با برنامه «فونیکس» در ویتنام تهیه میشد. برنامه فونیکس عملیاتی بود شامل تعقیب، بازجویی و ترور ویتکنگیها.
بر اساس گزارش پنتاگون؛ خانم ماتئی معتقد است که احتمالا برخی موارد تهاجمی و جنایتکارانه برنامه فونیکس به درون موارد آموزشی پروژه ایکس نیز راه یافته باشد. در دهه ۱۹۷۰، مرکز و مدرسه اطلاعات آمریکا به پادگان «هوچوکا» واقع در ایالت آریزونا نقل مکان کرد و از آنجا آموزش نامههای پروژه ایکس به تمام مستشاران نظامی آمریکا در «کشورهای خارجی دوست» صادر شد. در اواسط دهه ۱۹۷۰ موارد آموزشی پروژه ایکس به نیروهای نظامی در تمام نقاط دنیا فرستاده میشد.
در این گزارش با افشای بخشهایی دیگر از برنامههای آموزش خاص در ارتش آمریکا آمده است: در سال ۱۹۸۲ دفتر معاونت ستاد مشترک پنتاگون در امور اطلاعاتی، به مرکز هوچوکا دستور داد که برنامههایی درسی برای مدرسه آمریکایی در پادگان «بنینگ» واقع در ایالت جورجیا تدوین نماید، مرکزی که فعالین حقوق بشر، این مدرسه را مدرسه آدمکشها مینامیدند، زیرا در آنجا برخی از بدنامترین افسران ارتش آمریکای لاتین پرورش یافته بودند.
بنا بر این گزارش، در سوابق پنتاگون آمده است که «آنها تصمیم گرفتند از برخی برنامههای پروژه ایکس استفاده نمایند، زیرا این پروژه از قبل برای خارجیها تدوین شده بود.»
● درسهای پروژه ایکس
نویسنده در ادامه به اسنادی اشاره میکند که بر اساس قانون آزادی اطلاعات منتشر شدهاند و مینویسد: این اسناد نشان میدهند دروس پروژه ایکس شامل طیف وسیعی از فعالیتهای اطلاعاتی میشدند. لیستی از برنامههای درسی پروژه ایکس که در سال ۱۹۷۲ تدوین شده بود شامل مواردی از قبیل تجسس هوایی، استراق سمع الکترونیکی، بازجویی، برنامههای ضد خرابکاری، ضد اطلاعات، خبرچینی و سانسور بودند.
در یکی از دستورالعملها هشدار داده شده بود که «امکان این امر وجود دارد شورشیها حتی از طریق انتخابات نیز سعی کنند حکومت را سرنگون سازند. در این روش، رهبران شورشی بعنوان کاندیدا در رقابتهای سیاسی شرکت میجویند تا به مناصب دولتی دست یابند.»
به نوشته رابرت پری؛ شهروندان، در لیستهای سیاه، خاکستری و یا سفید طبقه بندی میشوند. در دروس آموزشی پیشنهاد شده که لیستی از خانوادهها و داراییهای آنها فراهم شود تا بتوان براحتی بر آنها نظارت کرد.
در این گزارش تصریح شده است که در سال ۱۹۹۱ پنتاگون دریافت که در نسخه اسپانیولی زبان برنامههای آموزشی پروژه ایکس به کارآموزان آمریکای لاتین توصیه میشود که از ترور، شکنجه و دیگر تکنیکهای «قابل اعتراض» در عملیاتهای ضدشورش استفاده نمایند. بعد از این واقعه بود که بازبینی پروژه ایکس توسط دولت آمریکا آغاز شد.
نویسنده به ابعاد دیگر این پروژه غیرانسانی پرداخته و افزود: دستورالعملهای پروژه ایکس، شیوههایی خشن را برای استخدام تازه کارها در عملیات ضداطلاعاتی پیشنهاد میداد، برای مثال دستگیری والدین فرد هدف و یا کتک زدن وی تا زمانی که قبول کند به درون یک سازمان شبه نظامی نفوذ کند. دستور العملها توصیه میکردند که به منظور نابودی گروههای چریکی از روشهایی چون اعدام و یا انجام عملیات برای حذف یک رقیب احتمالی در میان سازمانهای چریکی استفاده شود.
بنا بر این گزارش، در تابستان ۱۹۹۱، و بعد از بررسی پروژه ایکس، این نگرانی بوجود آمد که با انتشار این مدارک و اعلام این که دولت آمریکا برای مدتی مدید این روشهای ظالمانه سرکوبگرانه را تأیید و حتی تشویق میکرده، نارضایتی عمومی بوجود آید. اما مسآله افکار عمومی بزودی حل شد. وزیر دفاع وقت، دیک چنی، دستور داد تمام مدارک مربوط به پروژه ایکس به پنتاگون برده شود و توصیه نمود که بیشتر این اسناد در آنجا نابود گردند.
نویسنده این گزارش افزود: این توصیه مورد تأیید مقامات ارشد پنتاگون قرار گرفت. برخی از برنامههای دروس بیضرر پروژه ایکس و خلاصهای از سوابق باقی ماندند، اما به گزارش پنتاگون، آن دسته از دستورالعملهای پروژه ایکس که شامل نقض آشکار حقوق بشر میشدند، در سال ۱۹۹۲ نابود گردیدند.
در ادامه این گزارش، نویسنده به سوابق حقوق بشری آمریکا در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان اشاره کرده و مینویسد: از لحاظ تاریخی، چیزی که بیش از نابودی اسناد و مدارک پروژه ایکس قابل اهمیت است، موفقیت تبلیغات جمهوری خواهان در اواسط دهه ۱۹۹۰ در ستایش از ریاست جمهوری رونالد ریگان است. در آن روزها فرودگاه ملی واشنگتن به یاد وی نام گذاری شد و وی تبدیل به یک چهره نمادین شد که فرای انتقادات معمولی قرار میگرفت.
● نماد مدارا با دیکتاتورها
نویسنده تصریح میکند که در حقیقت ریگان همچون نشان مدارای دولت آمریکا بود که به اعمال و رفتار عجیب و غریب دیکتاتورهای طرفدار آمریکا و فعالین دست راستی در اقصی نقاط جهان چسبانده شده بود.
در این گزارش آمده است؛ در سال ۱۹۸۰ که ستمگران جهان سومی که از مواضع جیمی کارتر در مورد حقوق بشر خسته شده بودند، از انتخاب ریگان بعنوان رئیسجمهور غرق در شادی شدند. برای سالیان متمادی ریگان تبدیل به مدافع جدی حکومتهای دست راستی بود که درگیر در سرکوب خونین دشمنان چپی بودند.
نویسنده این گزارش با ذکر نمونهای از این حمایت در زمان ریگان نوشت: در اواخر دهه ۱۹۷۰، «پت دیرین» معاون حقوق بشر جیمی کارتر از نیروهای نظامی آرژانتین بخاطر جنگ کثیفی (دهها هزار مفقود الاثر، شکنجهها و قتلها) که براه انداخته بودند انتقاد کرد، اما رونالد ریگان که در آن زمان مفسری سیاسی بود اینگونه به وی جواب داد که «دیرین بهتر است ابتدا یک مایل با پوتینهای ژنرالهای آرژانتینی راه برود و اگر توانست این کار را انجام دهد آنگاه آنها را مورد انتقاد قرار دهد!»
بنا بر این گزارش؛ ریگان تقریباً هر نوع عمل ضد کمونیستی را جایز میشمرد. هیچ گونه سند تاریخی در دست نداریم که وی در طول هشت سال زمامداری اش در کاخ سفید بعلت خونریزیها، شکنجهها و حتی نسلکشیهایی که در آمریکای لاتین و با دلارها و کمکهای نظامی ارسالی وی به نظامیان آنجا صورت گرفته بود، دچار دردسر شده باشد.
در ادامه این گزارش، با ارائه آمار ناشی از حمایتهای آمریکا از دیکتاتورها و ستمگران، آمده است: آمار کشتهها شوکهکننده بود. در حدود ۷۰ هزار قتل سیاسی در السالوادور، در حدود ۲۰ هزار کشته در نیکاراگوئه و بعلت جنگی که دولت ریگان آن را سازماندهی کرد، در حدود ۲۰۰ فعال سیاسی در هندوراس «ناپدید» شدند و در طول ناآرامیهای سیاسی گواتمالا در حدود ۱۰۰ هزار نفرجان باختند. بسیاری از قربانیان قبل از مرگ در معرض شکنجه و تجاوز قرار گرفته بودند.
این در حالی است که جامعه جهانی تلاش کرده تا جنایتکاران جنگی یوگوسلاوی سابق، روآندا و سودان را مجازات نماید، اما تا کنون هیچ گونه بحثی در مورد مواجهه با سابقه وحشتناک ریگان در دهه ۱۹۸۰ و یا مسئول شناختن مقامات آمریکایی و یا آدمکشها و شکنجه گرهای طرفدار آمریکا در آمریکای لاتین و یا دیگر نقاط جهان صورت نگرفته است.
نویسنده تاکید میکند: برخی از مقامات آمریکایی که با این جنایتها مرتبط بودند، مانند «الیوت آبرامز»، معاون وزیر امور خارجه سابق، و یا «جان نگروپونته»، سفیر سابق در هندوراس، در دوران زمامداری جرج بوش به مقامات بالایی در بخش امنیت ملی دست یافتند. دیک چنی نیز به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیده شد.
نویسنده ارزیابی کرد: بنابراین با توجه به سابقه مقامات آمریکایی در اعطای مجوز شکنجه و قتل به متحدین دور و نزدیک خودشان، تعجبآور نیست که بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر، دولت بوش قدم بعدی را بردارد و بربریت را رسماً و مستقیماً قانونی اعلام نماید.
● پاکسازی پروندهها
نویسنده در ادامه به تلاشها برای کتمان یا نفی این واقعیتها از سوابق حقوق بشری آمریکا پرداخته و نوشت: با این حال همه تلاشهای لازم باید به عمل میآمد تا ثابت شود که آمریکا مرتکب شکنجه نمیشود. به همین خاطر است که بعد از افشای عکسهای زندان ابوغریب، جرج بوش انزجار شدید خود را از این شکنجهها اعلام داشت.
این گزارش با اشاره به همدستی بوش در این گونه ماجراها نوشت: اما نمیتوان متصور بود که بوش با دیدن عکسهای مربوط به برهنگیهای اجباری و تحقیرهایی که در زندان ابوغریب بر زندانیان تحمیل میشد، عصبانی شده باشد، زیرا خود وی مجوز لازم برای اعمال یکچنین تاکتیکهایی را در زندانهای مخفی سیا و بازداشتگاه گوانتونامو صادر کرده بود. البته وی نگهبانان رده پایینی را که آنقدر احمق بودند که اجازه دسترسی افکار عمومی به این عکسها را داده بودند، به دادگاه نظامی فرستاد.
این گزارش میافزاید: مدارکی نیز وجود دارد که نشان میدهد بوش اجازه لازم برای اعمال تاکتیک «جوخههای مرگ» را در عراق، افغانستان و دیگر نقاط جهان صادر کرده است. برخی از مقامات بوش اذعان کردند که در حال برنامه ریزی برای اجرای «گزینه السالوادور» در عراق بودند و با این کار، این اعدامهای مجاز را با قتلعامهایی که در آمریکای مرکزی رخ داد، به هم وصل کردند.
در سال ۲۰۰۷ پرده از برخی پروندههای جنایات جنگی برداشته شد. در این پروندهها تک تیراندازان آمریکایی و واحدهای نیروهای ویژه ارتش با استناد به برخی قوانین بیاعتبار، به دفاع از خود پرداختند. آنها ادعا میکردند که قوانین به آنها اجازه داده که مظنونین غیرنظامی را که اسمشان در لیست مرگ آمده، به قتل برسانند.
علی رغم وجود تمام این مدارک در مورد جنایتهای جنگی دولت بوش، افراد آگاه در واشنگتن معتقدند که دولت اوباما به مانند دولت کلینتون در ۱۶ سال پیش، از این قضایا به راحتی خواهد گذشت و ترجیح خواهد داد که به جای گذشته، به آینده بنگرد!
خبرگزاری فارس
منبع : روزنامه اطلاعات
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق دانشگاه تهران انتخابات حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم چین رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی
ایران بارش باران تهران هواشناسی یسنا هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم سیل شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ لیلا بلوکات سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون عفاف و حجاب صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات ناسا دبی
خواب فشار خون کبد چرب