پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نسل کشی غرب از ویتنام تا آفریقا


نسل کشی غرب از ویتنام تا آفریقا
براساس آنچه ادعا می شد هیتلر در زمان حكومت خود یهودیان را قتل عام كرده، در اوایل دهه ۱۹۵۰ كشور آلمان با سازمان های یهودی وارد مذاكره شده و برای پرداخت خسارت به یهودیان، توافقنامه هایی را با آنها امضاء كرد و تاكنون نیز بدون هیچ فشاری از خارج، حدود ۶۰ میلیارد دلار خسارت به یهودیان پرداخت كرده است. آمریكا هم به خاطر جنگ هایی كه در هندوچین بپا كرد، باعث مرگ حدود ۴ تا ۵ میلیون زن و مرد و كودك شد. بعداز عقب نشینی آمریكا از ویتنام، این كشور سخت به كمك احتیاج داشت. به گفته یك تاریخ نگار «در جنوب ویتنام ۹۰۰۰ روستا و ۱۰ میلیون و ۱۱۷ هزار هكتار زمین كشاورزی نابود شده و
۵/۱ میلیون دام تلف شده بود. وضعیت اجتماعی این كشور اشغال شده هم به شدت وخیم بود، به طوری كه حدود ۲۰۰ هزار دختر كه ازدواج نكرده بودند، اجباراً به اعمال خلاف اخلاقی كشیده شدند. ۸۷۹ هزار یتیم، ۱۸۱ هزار معلول و یك میلیون بیوه نیز دراین كشور وجود داشت.» اروپائیان نیز در آفریقا طی سال های ۱۸۹۱ تا ۱۹۱۱ و در جریان درگیری هایی كه به خاطر دستیابی به عاج فیل و درختان كائوچو با مردم آن سرزمین راه انداختند، حدود ۱۰ میلیون آفریقایی را كشتند. در رابطه با این جنایت، تنها یك اثر تحقیقی به زبان انگلیسی وجود دارد كه آن هم اخیراً منتشر شده است.
«نوویك» نویسنده غربی، به نكته مهمی اشاره می كند: «برای انسان بسیار آسانتر است كه جنایات دیگران را محكوم كند تا اینكه درباره خودش به داوری بپردازد. این نیز حقیقت دارد كه اگر اراده آموختن وجود داشته باشد ما آمریكائیان هم می توانیم از تجربه نازی ها درس های بسیاری بیاموزیم. آنچه ما آمریكائی ها آشكارا پذیرفتیم و عمل كردیم، تقریباً همه عناصر ایدئولوژیك هیتلر را در خود داشت و حتی الهام بخش هیتلر نیز بوده ایم. به بیان دیگر، هیتلر كشورهای اروپای شرقی را براساس الگویی كه آمریكا قبلا اختیار كرده بود به تصرف درآورد. شباهت های دیگری نیز میان ما و آلمان نازی وجود دارد، به عنوان مثال، در طول نیمه اول قرن بیستم غالب ایالت های آمریكا قوانین عقیم سازی را به اجرا درآوردند و ده ها هزار آمریكایی بی آنكه داوطلب باشند عقیم شدند. نازی ها هم در قوانین عقیم سازی خود آشكارا از الگوی آمریكا الهام گرفتند. اگر نازی های آلمان درسال ۱۹۳۵ قوانینی را تصویب كردند كه یهودیان را از حق رأی محروم می كرد و ازدواج میان یهودیان و غیریهودیان را ممنوع می ساخت، سیاهان جنوب آمریكا نیز درگذشته چنین محرومیت هایی را تجربه كرده اند و خشونت هایی كه در مورد آنها اعمال شده است، به مراتب شدیدتر از خشونت ها و محرومیت هایی بوده است كه یهودیان آلمان تجربه كرده اند. در ایالات متحده برای اینكه بر عظمت یك جنایت تاكید كنند آنرا با فاجعه یهودكشی مقایسه می كنند. نكته معنی دار این است كه خونریزی خمرهای سرخ در كامبوج، هجوم اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و حمله عراق به كویت با فاجعه یهودكشی مقایسه می شود، اما جنایت هایی كه خود آمریكا در آنها سهم دارد مشمول چنین مقایسه ای نمی شود.
درست درهمان زمان كه وحشیگری های خمرهای سرخ در كامبوج آشكار شد حكومت اندونزی كه مورد حمایت آمریكا بود، به قتل عام یك سوم جمعیت تیمور شرقی دست زده بود. اما نسل كشی در تیمور شرقی برخلاف آنچه در كامبوج روی داده بود با یهودكشی نازی ها مقایسه نشد و هیچ گاه پوشش خبری مناسبی هم پیدا نكرد. در همان زمان كه اتحاد جماهیر شوروی به نسل كشی دیگری در افغانستان دست می زد رژیم مورد حمایت آمریكا در گواتمالا نیز به جنایت مشغول بود، جنایتی كه كمیسیون حقیقت یاب در گواتمالا اخیرا آن را «نسل كشی بومیان» نامیده است.
اما در آن زمان «ریگان» اتهام علیه حكومت گواتمالا را بی اساس خوانده بود. در آن زمان رژیم اسرائیل نیز برای جلادان گواتمالایی اسلحه ارسال می كرد.
دولت كارتر هنگامی كه می خواست به ویتنامی هایی كه با قایق از دست حكومت كمونیستی ویتنام فرار كرده بودند پناه بدهد، آنها را با قربانیان یهودكشی مقایسه كرد، اما دولت كلینتون در مورد كسانی كه با قایق از هائیتی گریخته بودند به چنین مقایسه ای دست نزد و آنها را مجبور به بازگشت كرد، چرا كه جوخه های مرگ هائیتی مورد حمایت آمریكا بودند. وقتی در بهار سال ۱۹۹۹ نیروهای ناتو به رهبری آمریكا بمباران صربستان را آغاز كردند، بازهم از فاجعه یهودكشی سخن به میان آمد و مردم كوزوو با یهودیان و صرب ها با نازی ها مقایسه شدند.
اما، كمی پیش از اینكه آمریكا برای مردم كوزوو اشك بریزد، رژیم اندونزی كاری را كه در دهه ۱۹۷۰ ناتمام گذاشته بود، از سرگرفت و بار دیگر در تیمور شرقی به قتل عام دست زد. این جنایت هم با جنایت نازی ها مقایسه نشد، چرا كه رژیم اندونزی مورد حمایت آمریكا بود و دولت آمریكا خونریزی های آن رژیم را به دیده اغماض می نگریست. به گفته یك سیاستمدار غربی، «اندونزی اهمیت دارد، نه تیمور شرقی». آمریكا در فجایع بزرگ دیگر هم همین رویه را دنبال كرد. برای مثال، پس از اینكه آمریكا همراه با متحدان خود به قصد تنبیه «صدام» كشور عراق را ویران كرد، برای سرنگون كردن حكومت عراق، سازمان ملل را به اعمال تحریم این كشور مجبور كرد و در نتیجه این تحریم، احتمالا یك میلیون كودك عراقی جان خود را از دست داده اند، هنگامی كه خبرنگار یكی از شبكه های سراسری آمریكا از «مادلین آلبرایت» وزیر امورخارجه ، درباره این فاجعه سؤال كرد، وی پاسخ داد: «بهایی كه پرداخت می شود ارزشش را دارد»
مینا هنربخش
منبع : روزنامه کیهان