یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


آدرس های اشتباه آدم ها...


آدرس های اشتباه آدم ها...
● پشت صحنه فیلم «چهارانگشتی» به کارگردانی سعید سهیلی
سعید سهیلی سینما را از سی و هفت - هشت سالگی آغاز کرده، که در مقایسه با اغلب کسانی که در حال فیلمسازی هستند، سن بالاتری است برای شروع کردن. شاید حسی که راجع به فیلم های این کارگردان دارم، از همین نکته سرچشمه می گیرد. او دیر شروع کرده و بنابراین شاید خودش هم این حس دیر رسیدن را دارد. می خواهد جبران کند و نتیجه اش، همان حس می شود. سهیلی عجله دارد.
این را در تک تک فیلم هایش می بینید. در هر فیلم سهیلی، انبوهی از مسائل گوناگون را می بینید؛ مسائلی از همه نوع و همه جنس. گویا کارگردان و نویسنده فکر می کند این فیلمی که دارد می سازد، فرصتی و مجالی است برای گفتن همه آن چیزهایی که در دل دارد و گاه دوستشان دارد و باید آنها را روی پرده بریزد. این فیلمساز ۴۷ساله، اما سر صحنه فیلم هایش نشانی از عجله ندارد. این هم یک حس دیگر است که سر صحنه جدیدترین فیلم او بهم دست داد. با فراغ بال، داشتند فیلمبرداری می کردند.
بی هیچ عجله یی و این برای من که شخصیت سعید سهیلی را از فیلم های سریع، تند، تلخ و گزنده و البته عصبانی اش برای خودم و در ذهن خودم تصویر کرده بودم، اتفاق تازه یی بود. سهیلی بعد از چند روز فیلمبرداری سخت در سوز و سرمای بیابان های قم و ورامین حالا با لباسی تقریباً اسپورت به رنگ قهوه یی روشن در لابی هتل انقلاب با مبل های نارنجی و سرخ رنگش در خیابان طالقانی کنار دست فیلمبردارش ایستاده و هنرپیشه نقش اصلی فیلم جدیدش «چهارانگشتی» را هدایت می کند.
بهرام رادان کت مخمل مشکی پوشیده و روی یقه بلوز سفید طرح دارش کراوات بنفش چشمگیری گره زده و دستمالی به همان رنگ و جنس را توی جیب کتش گذاشته. موهای مجعد و خرمایی اش هم تا روی شانه هایش ریخته و روی چشم چپش را با چشم بندی سیاه پوشانده که مثل دزدان دریایی شده. او در حالی که روی یکی از آن مبل های سرخ رنگ توی لابی نشسته و سیگار Camel می کشد بدون توجه به اطراف دیالوگ هایش را تمرین می کند و با حرکت دوربین روی تراولینگ حس بازی اش را هم به دوربین انتقال می دهد.
هنروران زیادی توی لابی نشسته اند و بقیه آدم ها هم زل زده اند به بهرام رادان. شخصیت رادان توی فیلم خنده های عصبی دارد و تند تند به سیگارش پک می زند، (او هم Camel می کشد). با حالتی تقریباً نامتعادل و بدون و قفه حرف می زند؛ «چهارانگشتی شد فرزاد یه چشی، گفت دفعه بعدی نوبت اون یکی شه، یه چشم که رفت عقلم اومد سرجاش.
دیدم چه کاریه، موندم شدم خلاص، الان هم راحتم، شدم دست آموزش، سگ پاسبونش، بگه پاشو، پا می شم، بگه بشین، می شینم، بگه برو، می رم، بگه بکش، می کشم... اگه چهار سال پیش تو در کارخونه قالم نذاشته بودی...» بعد از گرفتن یک برداشت موفقیت آمیز رادان کت و پیراهن و کراواتش را عوض می کند و آن لباس ها را مردی می پوشد که قرار است در صحنه های مربوط به بازی اندیشه فولادوند نقش بدل رادان را ایفا کند. در واقع این مرد بدل شخصیت «فرزاد» است، کسی که دست راستش فقط چهار انگشت دارد و انگشت شست ندارد و سهیلی چون در این صحنه تاکید زیادی روی وضعیت دست راست این شخصیت دارد به خاطر واقعی تر شدن این پلان هایش بی خیال هنر گریمورها شده و از یک دست چهارانگشتی واقعی استفاده کرده است.
بازی رادان که در این صحنه تمام می شود نوبت اندیشه فولادوند است که با حضور بدل چهارانگشتی جلوی دوربین برود. وقتی داشتیم با سعید سهیلی درباره فیلمش حرف می زدیم یک نفر تمام قد سیاه پوش جلویمان ظاهر شد. طولی نکشید که یکی از دستیاران سهیلی روبنده زن سیاه پوش را کنار زد و من از چهره یی که دیدم حسابی جا خوردم. اندیشه فولادوند با چادر عربی سیاه و چشم هایی که آرایشی کاملاً عربی داشت به سختی شناخته می شد. سهیلی گریم و لباس اندیشه را تایید می کند و او آماده رفتن جلوی دوربین می شود.
بهرام رادان که چندان اهل مصاحبه نیست دوست دارد درباره حضورش در این فیلم فقط یک جمله بگوید؛ «همه هم قسم شده ایم تا یک کار خوب درست کنیم.» او به رغم موضع منفی منتقدان نسبت به ایفای چنین نقش هایی از ایفای دو نقش فرزاد و فواد که قطب های منفی و مثبت فیلم هستند، راضی به نظر می رسد و امید زیادی به حضورش در فیلم «چهارانگشتی» دارد. این حسی است که سهیلی، فولادوند و لیلا اوتادی هم نسبت به فیلم دارند و از آن حرف می زنند.
● سعید سهیلی؛ نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد
سعید سهیلی درباره قصه «چهارانگشتی» و ارتباط آن با سینمای پلیسی می گوید؛ چهارانگشتی هم مثل فیلمنامه قبلی ام «سنگ، کاغذ، قیچی» یک تم اجتماعی دارد، قصه خاصی دارد و بی ربط به سینمای پلیسی هم نیست. من ده سال پیش این طرح را در ذهنم داشتم ولی فرصت نوشتنش را پیدا نکرده بودم تا اینکه حدود ۵-۴ ماه پیش چارچوب قصه را بستم و فیلمنامه اش را نوشتم و کار را شروع کردیم.
سهیلی در مورد ارتباط مخاطبان با قصه و فضای «چهارانگشتی» و تفاوت آن با آثار قبلی اش می گوید؛ در اینکه این فیلم نسبت به فیلم های قبلی ام کاملاً متفاوت است شکی نیست ولی اینکه تماشاچی چه برخوردی خواهد کرد کاملاً برای من هم جای کنجکاوی دارد، چون فیلمنامه خاصی است و نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد، ولی کاملاً متفاوت با فیلم های قبلی ام است هم از نظر ساخت هم از نظر فیلمنامه و هم از نظر شیوه اجرایی. سهیلی می افزاید؛ فکر می کنم چهارانگشتی در سینمای ایران هم یک تم یا یک شیوه جدید باشد.
شاید بتوان گفت فیلمنامه یی یا فیلمی اینگونه در سینمای ایران ساخته نشده و این دلیل بر خوب بودن یا بد بودن این فیلم نیست بلکه دلیل بر متفاوت بودن آن است. سهیلی درباره انتخاب بازیگران اصلی «چهارانگشتی» می گوید؛ بعضی از آنها مثل آقای هاشم پور و خانم فولادوند انتخاب های اولیه من بودند. بعضی ها هم انتخاب های دوم و سوم من بودند. سهیلی بهرام رادان را یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران می داند و می گوید؛ رادان به نظر من سوپراستار و ستاره یی است که بازیگر خوبی هم هست.
● لیلا اوتادی؛ نقش مثبت اکتیو
لیلا اوتادی که با ایفای نقشی کوتاه در «بید مجنون» به دنیای سینما پا گذاشت درباره همکاری با سعید سهیلی و نقش خودش در «چهارانگشتی» می گوید؛ آقای سهیلی را از قبل می شناختم و وقتی فیلمنامه را به من دادند دیدم نقش جالبی برایم در نظر گرفته اند، علاوه بر اینکه فیلمنامه هم خیلی خوب بود. من نقش دختری به نام الهام را ایفا می کنم که نقش مثبت فیلم است و باعث می شود شخصیت فواد که آقای رادان آن را بازی می کند در مسیر زندگی اش راه مثبتی را انتخاب کند. اوتادی درباره ایفای نقش های مثبت می گوید؛ نقش های مثبت اصولاً خیلی چالش برانگیز نمی شوند ولی در میان نقش های مثبتی که کار کرده ام نقش الهام یک مقدار اکتیوتر است. وی درباره ویژگی این شخصیت می گوید؛ من فکر می کنم ویژگی بارز الهام همان تاثیری است که روی شخصیت فواد می گذارد.
● اندیشه فولادوند؛ رویای ترسناک زندگی من
اندیشه فولادوند که در فیلم به نمایش درنیامده قبلی سهیلی «سنگ، کاغذ، قیچی» هم ایفاگر نقش اصلی زن بود با اظهار رضایت از شکل گیری آن همکاری درباره همکاری مجددش با سعید سهیلی در فیلم «چهارانگشتی» می گوید؛ من وقتی قصه «چهارانگشتی» را خواندم حتی شاید بیشتر از قصه قبلی هیجان زده شدم برای اینکه خیلی موضوع تازه یی داشت و تمام مسائلی که شامل موضوعات انتقام های فردی و اجتماعی و یا تعصاب فرضاً فرهنگی و سنتی ماست را دربرداشت و این سینما سینمای مورد علاقه من است. فولادوند درباره نقش خودش و ویژگی های آن با توجه به نوع پوشش و گریمش در این صحنه می گوید؛ اسم شخصیت من در فیلم فتانه است. در واقع فتانه صدایش می زنند. او با گریم های خاص و در واقع با فرهنگ های منسوب و مختلف در فیلم حضور دارد و دائماً شکل عوض می کند.
نگار باباخانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید