شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شام آخر


شام آخر
نگاهی به فیلم «شام عروسی» ساخته ابراهیم وحیدزاده
۱- پس از ناكامی بسیاری از فیلم های اكران شده در سینماها و فروش موفق یكی دو فیلم كمدی، نظریه پردازان به این نتیجه رسیدند كه حیات و ممات سینمای ایران در گرو ساخته شدن آثار كمدی است. بنابراین با یك محاسبه سرانگشتی و ساده، خیل فیلمنامه های كمدی به سوی دفاتر تهیه فیلم روانه شد. حالا دیگر به هر تهیه كننده ای كه می رسیدی می گفت: «فیلمنامه كمدی داری، وردار بیار.» شام عروسی تازه ترین ساخته ابراهیم وحیدزاده محصول این دوران است. هر چند كه وحیدزاده تجربه ساخت چند فیلم كمدی را در كارنامه اش دارد، اما نمی توان این را كتمان كرد كه فیلم براساس حال و هوای این یكی دوساله اخیر ساخته و روانه اكران شده است.
۲- شام عروسی اصلاً یك فیلم كمدی نیست. هر چند كه اصرار دارد این طور به ما بگوید كه فیلم یك كمدی است. شام عروسی كمدی نیست برای اینكه فیلمنامه اش به هیچ وجه عناصر كمیك را در خودش ندارد. بسیار بدیهی است كه شیرین كاری های بازیگر اصلی فیلم اصلاً ربطی به شام عروسی و فیلمنامه آن ندارد. امین حیایی پس از شارلاتان كه دست بر قضا آنجا هم «آزادی عمل» داشت، در شام عروسی از قابلیت های بازیگری خودش استفاده كرد و مشخصاً در دو سكانس فیلم آن را به كار گرفته است. اولین سكانس جایی است كه ونداد باهر (حیایی) همراه همسرش به دیدار خانواده سنبل زاده می روند. هر آنچه كه در این سكانس رخ می دهد نه ربطی به فیلمنامه فیلم دارد و نه ربطی به سینمای كمدی. آدامس به پای باهر چسبیده. شلوارش شكافته می شود. گربه خانم سنبل زاده را پرت می كند. از طناب آویزان می شود و دست آخر هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. حتی حرفی از گندم و پسر سنبل زاده به میان نمی آید. هر چه هست شیرین كاری های امین حیایی است. بگذریم از اینكه اصلاً و با هیچ معیار و متراژی نمی توانیم بپذیریم كه حیایی نقش مردی میانه سال را بازی كند كه همسرش نه تنها به او نمی خورد بلكه در طول سال ها (فلاش بك حیایی و جشن تولد گندم یادمان هست) چهره اش هیچ تغییری نكرده است. سكانسی دیگر كه همچنان شیرین كاری های حیایی را به ما نشان می دهد، سكانسی است كه او با محمدرضا گلزار تصادف می كند. حالا دیگر می دانیم كه حیایی اندام منعطفی دارد و به خوبی می تواند از عهده انجام حركات موزون بربیاید. همین. وگرنه تمامی این سكانس هیچ ربطی به روایت در فیلمنامه ندارد. چون نه به داستان فیلم كمك می كند و نه در این سكانس اتفاقی رخ می دهد كه به فیلم ربط داشته باشد. به سادگی اگر آن را كنار بگذاریم اتفاقی نمی افتد.
۳- شام عروسی فیلمنامه كمیك ندارد. (مسلماً نمی خواهم وارد این بحث شوم كه فیلم به شدت شبیه یكی از آثار معاصر است كه در آمریكا فروش بالایی داشت). فیلمنامه ماجرای بسیار درهم ریخته خانواده ای را می گوید كه قرار است دخترشان ازدواج كند و پدر خانواده نمی خواهد كه برای ازدواج دخترش هزینه كند. در واقع بازیگران سعی كرده اند فیلم را كمیك جلوه دهند و نه فیلمنامه نویس و یا كارگردان. مسلماً این قیاس، نمی تواند درست باشد. اما خوب است یك بار دیگر نگاه كنیم كه چاپلین، كیتون، لوید و حتی نورمن ویزدوم چه می كردند كه آثارشان را می توانیم كمدی بنامیم.
۴- شوخی های فیلم با فیلم ها و چهره های شناخته شده سینما، شاید بیش از هر چیز دیگری فیلم را «می اندازد». دلیل آن دو مسئله است. یكی استفاده بی رویه فیلم از آن آثار و دیگری این است كه بی هیچ ارتباط ماهوی، شام عروسی به این فیلم ها اشاره می كند. دو نمونه مشخص، یكی آنجایی است كه باهر پس از تصادف، پاهایش را در آب گذاشته و موقعی كه صدایش می زنند «باهر!» می گوید من باهر نیستم. اشاره او به فیلم گاو مهرجویی است. جای دیگر همان سكانسی است كه باهر به شركت هواپیمایی می رود كه بلیت سفر گندم و سنبل زاده را بگیرد. او در این سكانس به خیال فرو می رود و مانند حاج كاظم در آژانس شیشه ای ناگهان اسلحه ای بیرون می آورد و باقی قضایا. اگر در Naked Gun لسلی نیلسن با فیلم ها و سكانس های به یادماندنی آنها شوخی می كند؛ برای این است كه تضاد میان جدیت آن فیلم ها و شوخی های نیلسن می تواند موقعیت های كمیك ایجاد كند. اما در شام عروسی، باهر با سكانس حمله حاج كاظم چه شوخی ای می كند؟ چه استفاده ای از آن می كند؟ جز اینكه مانند آن فیلم همه آدم های سكانس را كنار هم می بینیم. آیا باید در این سكانس ریسه برویم؟ شاید ناامیدكننده ترین بخش این شوخی ها را باید در سكانس رستوران فیلم جست وجو كرد. آنجا كه مردی با موهای سفید روی میز دیزی گذاشته و آبگوشت می خورد و پیاز می شكند. قرار است آن مرد كه بازیگرش شبیه مرحوم فردین است، تداعی كننده دوران فیلمفارسی باشد و ما را بخنداند یا بگریاند؟ از آنجا كه شام عروسی فاصله بعیدی با آن نوع سینما ندارد، استفاده از دیزی خوری در رستوران شیك دقیقاً همان كنایه ای است كه باید با آن كنار آمد و هیچ نگفت.
۵- شام عروسی، شوخی قشنگی نیست، هست؟!
شاپور عظیمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید