یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


از «زودیاک» تا بر باد رفته


از «زودیاک» تا بر باد رفته
دیوید فینچر معترف است كه جدیدترین فیلمش «زودیاك» با ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه زمان از دید برخی تماشاگران قدری كشدار و طولانی تر از حد انصاف و منطق است و حتی خودش نیز زمانی به همین نتیجه رسیده بود، اما او تشخیص داد كه برای بیان قصه دلخواهش و آن چه می خواهد ترسیم كند، به همین زمان نیاز دارد.
«زودیاك» و سایر فیلم های اپیك وار اخیر مانند «چوپان خوب» و مرحوم كه اسكار بهترین فیلم و برترین كارگردانی را برد، همین نگرش و فرضیه را تعقیب می كنند. این كه هم نیاز و دیدگاه سازندگان خود را در مورد مدت زمان خویش برآورده كنند و هم آن قدر طولانی نباشند كه باعث شوند تماشاگران مكرراً در صندلی های خود جابه جا شوند، فینچر كه در ۱۵ سال اخیر فیلم های مطرحی مثل «هفت»، «بازی» و «باشگاه مبارزه» را ساخته، در بهار ۲۰۰۷ درباره «زودیاك» می گوید: «دلم می خواست فیلم كوتاه تر از این می شد، اما هر كار كردم نتوانستم آن را به گونه ای درآورم كه هم كوتاه باشد و هم اثر مورد نظر را بگذارد.
هیچ كس راضی نیست تماشاگر آثار هنری خسته و دلزده شوند، اما در عین حال باید كاری كند كه ناظران از چند و چون یك كار هنری و از جمله یك فیلم سینمایی به خوبی سردربیاورند و چیز با ارزشی را تجربه كنند.»
اما گاهی هم اتفاق می افتد كه یك فیلمساز چنان در كارش غرق و آن قدر شیفته افكارش می شود كه نكات فوق و راحتی بیننده ها از یادش می رود و هر چه می خواهد، می گوید و می سازد. فینچر این احتمال را رد نمی كند، اما می گوید: «ببینید، من هم به زیاده گویی های گاه و بی گاه برخی هنرمندان اعتقاد دارم، اما این در مورد كار جدید من صدق نمی كند، زیرا ما در زودیاك در حال بیان ماجرا و تحقیقاتی هستیم كه ۳۵ سال طول كشید و به هیچ شكل نمی شد بیان و ترسیم قضیه را در كمتر از آنچه می بینید، انجام داد.»
● یك داستان حقیقی
«زودیاك» كه از ۱۵ اسفند ۸۵ در آمریكا و از ۲۰ فروردین ۸۶ در اروپای غربی اكران شده و از بازی جیك گیلن هال، رابرت داونی جونیور و مارك رافالو در رل های اصلی بهره می برد، مبتنی و متمركز بر یك داستان حقیقی است كه در دهه ۱۹۷۰ در سان فرانسیسكوی آمریكا روی داد.
در آن ایام یك قاتل سریالی (زنجیره ای) دست به یكسری قتل های پیوسته و حساب شده در آن منطقه زد و در این ارتباط مكرراً نامه هایی را به این سو و آن سو می فرستاد تا بگوید كه این قتل ها تصادفی و بی زمینه و تك جنایت نیست، بلكه از یك مغز و فكر واحد برمی خیزد. آن قاتل را «قاتل زودیاك» نامگذاری كرده بودند و موجب رعب و وحشت در منطقه سان فرانسیسكو شده بود و فیلم فینچر تعقیب یك دهه ای این قاتل و كنكاش طولانی و جانفرسای پلیس و رسانه ها برای یافتن زودیاك را تشریح می كند و مثل «هفت» جذابیت های ویژه خود را دارد.
با این حال فیلم های بسیار طولانی و بیش از دو ساعت ، از همان زمانی كه فیلم های كوتاه و صامت به طور نسبی برچیده شدند و جای خود را به آثار طولانی ناطق دادند، در صنعت فیلمسازی و بویژه در هالیوود باب و مرسوم بوده و نه چیزی تازه است و نه امری كه اراده ای واقعاً قوی برای محو آن به كار گرفته شده باشد. حتی در ایام اولیه سینما نیز اپیك های تاریخی دیوید وارك گریفیت همانند «تولد یك ملت» و Intolerance حدود ۳ ساعت زمان می بردند و سیسیل بی دومیل نیز اپیك مذهبی و تاریخی خود به نام «شاه شاهان» را با همین طول مدت ساخت.
● بدون بحث و شكایت
در عین حال برخی از فیلم های طولانی و اپیك ها به قدری خوب اند كه هیچ كس بر سر طول مدت آنها بحث و شكایتی ندارد. از این قبیل كارها می توان به «بربادرفته» و «بهترین سالهای زندگی ما» در گذشته دور و دو قسمت اول «پدر خوانده» در گذشته بالنسبه نزدیك و «از درون آفریقا»، «نابخشوده» و «شجاع دل» در گذشته نزدیك اشاره كرد واصولاً فیلم خوب، طول مدتش را هر چقدر هم كه باشد، توجیه می كند.
حتی در سال۱۹۸۹ كه قرار شد «لارنس عربستان» اپیك سال۱۹۶۳ دیوید لین بریتانیایی برای نسخه جدید ویدیویی خود از نو ادیت و عرضه شود، مدتی به آن اضافه و به ۳ ساعت و ۴۰ دقیقه اولیه مورد نظر آن فیلمساز رجعت داده شد و این كار در مورد تعداد زیاد دیگری از فیلم ها و از جمله «پدر خوانده۲» (۱۹۷۴) و «اینك، آخر زمان» اپیك جنگی سال۱۹۸۰ فرانسیس فورد كاپولا اعمال شده و طول مدت دومی كه پیشتر نیز ۳ ساعت و ۱۰ دقیقه بود، در نسخه ویدیویی اخیر به ۳ ساعت و ۴۸ دقیقه افزایش یافته و بخشی از قسمت هایی كه كاپولا اجباراً و به هنگام اكران اولیه فیلم حذف كرده بود، دوباره به قصه افزوده شده است.
با این حال منتقدان و بخصوص بسیاری از سران استودیوها كه هر چیزی را ابتدا از دریچه مالی و جوابگویی یا عدم جوابگویی اقتصادی می نگرند، معتقدند فیلم های متعددی داریم كه حتی با وجود درخشان بودن بیش از حد طولانی اند. ریچارد روپر منتقد روزنامه شیكاگو سان تایمز و همكار راجر ابرت معروف در این نشریه، در بهار۲۰۰۷ و هفته ها پس از عرضه «زودیاك» می گوید: «من تریلوژی پدر خوانده و بخصوص دو قسمت اول را از هر نظر قبول دارم وحتی اگر در ادیت ها و افزایش های بعدی ۱۰ ساعته شوند، هر دقیقه آنها ارزش اش را دارد، اما باید متذكر شوم كه حداقل ۸۰ درصد فیلم های دیگری كه می بینیم، دست كم ۱۰ تا ۱۵ دقیقه جا برای كوتاه شدن دارند و فرآیندها و ملاحظاتی كه به درستی از آن سر درنمی آورم باعث شده است كه این كار در موردشان اعمال نشود.»
● تا سر حد امكان
یك نمونه روشن و همیشگی در مورد كوتاه بودن، فیلم های وودی آلن است. او از ۱۹۷۲ به بعد تقریباً هر سال حداقل یك فیلم و گاه دوفیلم در یك سال ساخته اما معمولاً همگی زیر ۲ساعت و بسیاری شان نزدیك به ۹۰ دقیقه و حتی كمتر از آن بوده اند و در نتیجه، فیلم سریع آمده و سریع رفته است و مخالفان تم های تكراری و بیش از حد رفاه زده آلن با وجود دهها عیب كه روی كار او می گذارند، منكر این نیستند كه لااقل فیلم های او زود تمام می شوند و «شر»شان به سرعت كم می شود!
استیفن فری یرز هم اغلب فیلم هایش را بالنسبه كوتاه و در كمتر از ۲ساعت می سازد و پرحرفی نمی كند و از جمله فیلم آخر و پرسر و صدای او كه درباره مشكلات و تشنج های روحی الیزابت ملكه فعلی انگلیس است و «ملكه» نام دارد و هلن میرن به خاطر بازی در آن برنده اسكار برترین بازیگر زن سال شده است، روی ۱۰۳ دقیقه توقف می كند، حال آن كه در دست فیلمسازان دیگر شاید تا ۲‎/۳۰ساعت هم می رفت. فری یرز به نوبه خود می گوید: «شخصاً معتقدم بسیاری از فیلم ها بیش از حد طولانی اند وخود من كارهایی از این قبیل زیاد دیده ام. اما یاد گرفته ام كه در درجه اول هوای بیننده ها را داشته باشم و كارهایی را بسازم كه آنها را كسل نكند و تا سرحد امكان كوتاه باشد.
از نظر من این مسأله ای بسیارمهم است كه حتماً كارتان به گونه ای نباشد كه باعث خستگی و كسالت روحی تماشاگران شود و من همیشه رعایت كننده و مجری این روش بوده ام.» برخی منتقدان معتقدند اگر «گنگسترهای نیویورك» اپیك سال ۲۰۰۲ مارتین اسكورسیسی و یا «چوپان خوب» فیلم جنایی سال ۲۰۰۶ رابرت دونیرو به جای ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه مثلاً ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه می بودند، به كارهای جذاب تر و موفق تری بدل می شدند.
درعین حال توفیق تجاری و هنری عالی كار آخر اسكورسیسی یعنی The departed و فتح جوایز اسكار برترین فیلم و بهترین كارگردانی ۲۰۰۷ ازسوی وی حاكی از آن است كه روی اصل و توصیه فوق نمی توان همیشه و صددرصد حساب كرد، زیرا این فیلم نیز از مرز ۲‎/۳۰ ساعت عبور می كند.
● پرفروش های «طولانی»
از طرف دیگر از ۱۰ فیلمی كه در ۲سال گذشته نامزد اسكار برترین فیلم سال شده اند، تا بین ۲‎/۵ تا ۳ ساعت طول می كشیده اند. این جای تعجب ندارد زیرا اكثر قریب به اتفاق اپیك های هالیوود بیش از ۲‎/۲۰ ساعت درازا داشته اند و این شامل «بن هور»، «گاندی»، «بیمارانگلیسی» و «تایتانیك» هم می شود. در عین حال، مدت زمان های طولانی برای فیلم های غیراسكاری و بویژه آثار پرفروش و پرهزینه و فیلم هایی كه با هدف فروش و سودرسانی كلان ساخته و عرضه می شوند، نیز رایج شده اند و تریلوژی «ارباب حلقه ها»، چهارگانه «هری پاتر» و «نارنیا» طی سال های اخیر نمونه های روشنی در این زمینه اند.
اگر بخواهیم نمونه های جدیدتری را نام بیاوریم، «كازینو رویال» (جدیدترین جیمزباند)، اپوكالیپتو (روایت قدیمی دیگری از مل گیبسون) و همچنین «جنایت میامی»، «سوپرمن بازمی گردد»، «كدداوینچی» و قسمت دوم «دزدهای دریایی كاراییب» به ذهن می آیند كه آخری پرفروش ترین و سودآورترین اثر سینمایی سال گذشته جهان بود.
همان طور كه قبلاً گفتیم، استودیوها و سینماداران دنیا هم با طولانی شدن فیلم ها مخالف اند، زیرا از تعداد دفعات نمایش آنها درطول روز حداقل به اندازه یك سانس كاسته می شود و دود آن هم به چشم استودیو و هم صاحبان سالن های سینما می رود و اگر مجموع درآمدی كه از این طریق در تماشاخانه های متعدد از دست می رود، موردتوجه قراردهیم، می بینیم كه رقم قابل توجهی را تشكیل می دهد.
بازسازی «كینگ كنگ» كاری كه پیتر جكسون نیوزیلندی پس از تریلوژی «ارباب حلقه ها» انجام داد فروش زیادی داشت. اما باز به حد موردنظر نرسید و با رقم فروش سه كار قبلی وی برابری نكرد. حتی با این كه مانند «ارباب حلقه ها» به نوعی یك فانتزی و رؤیاپردازی سینمایی بود و جذابیت اصلی قصه نیز كمتر از كتاب «جی.آر.آر تولكین» نبود كه برای تشریح قصه های «ارباب حلقه ها» ما را به مكانی ناشناخته به نام مركز زمین و سرشار از قوم ها و آدم های عجیب و نادر منتقل می كرد.
فرضیه حاكم و منطقی درباره نرسیدن «كینگ كنگ» به فروش نجومی این است كه مردم حاضر نیستند بنشینند و حدود ۳ ساعت ازعمرشان را فقط صرف تماشای غول بی شاخ و دمی(!) كنند كه دارد یك شهر و اسباب ویرانی در آنجا می شود.
● جذاب و پرتحرك
در نقطه مقابل قسمت دوم «دزدهای دریایی كاراییب» (با نام جنبی سینه مرد مرده) با وجود دوساعت و نیمه بودن در آمریكا و كانادا ۷۷۰ میلیون و مجموعاً در سطح جهان قدری بیش از یك میلیارد دلار فروخت و جری بروك هایمر تهیه كننده معروف هالیوود و تولیدكننده فیلم های «دزدهای دریایی كاراییب» می گوید كه او از طول مدت فیلم و سایر مسائل آن احساس نگرانی نمی كرده است و این برداشت و نظر والت دیسنی، كمپانی مشهور توزیع كننده فیلم هم بوده است.
بروك هایمر در بهار ۲۰۰۷ می گوید:« مردم این دو فیلم را دوست داشته اند و از حالا می دانیم كه قسمت سوم را نیز كه به زودی اكران می شود، می پسندند زیرا جذاب و پرتحرك هستند و اگر یك فیلم موفق باشدو بتواند با مردم به خوبی ارتباط برقرار كند ، زیاد هم فرق نمی كند كه چند دقیقه و از ۲ یا ۲‎/۱۰ ساعت فراتر می رود یا خیر.
میل و رویكرد عمومی هنوز هم این است كه هرچه یك فیلم كوتاه تر و زیر دو ساعت باشد، در طول روز می توان آن را در دفعات بیشتری پخش كرد و به تبع آن درآمد بیشتری داشت اما اگر استودیوها مطمئن باشندكه یك فیلم طولانی هم خوب می فروشد، مخالفتی با آن نمی كنند. مهم این است كه پس از خروج از سالن سینما احساس كنید كه تماشای آن ارزشش را داشته و راضی باشید. بحث ما نیز به عنوان تهیه كنندگان دزدهای دریایی كاراییب این بودكه كار ما توانسته نظر سینماروها را جلب كند و این چیزی است كه هر فیلم و هر سینماگری باید تعقیب كنند و این بحث و نظریه ای بود كه سران استودیو پذیرفتند و البته بهره آن را هم گرفتند.»
● بحثی حساس
دیوید ییتس كارگردان قسمت پنجم «هری پاتر» («هری پاتر و فرمان ققنوس») كه تابستان امسال اكران می شود، می گوید فرمول تكراری موفقیت برای اكثر فیلم های روز دنیا جوركردن صحنه های محیرالعقول و ادغام آن با اسپشیال افكت های خیره كننده و ایجاد ریتم های سریع و جذاب در فیلم ها و فروش زیاد از این طریق است ولی غنا و محتوای خاصی در فیلم ها نیست.
ییتس كه لابد ایرادها و ظاهرسازی های فوق در فیلم وی نیز وجود دارد، می افزاید: «بحث زمان هنوز بحث حساسی است و گاهی حتی ۵ یا ۱۰ دقیقه اضافی كافی است تا تماشاگران دلسرد شوند و ارتباط شان با فیلم از میان برود. با این حساب بهتر است فیلم و قصه را درست همان قدر طول بدهیدكه می طلبد و تماشاگران قوه تحمل آن را دارند.
تماشاگر باید در زمان خروج از سالن احساس سبك بالی كند و در دل آرزو كند كه ای كاش فیلم قدری بیشتر طول می كشید و نه این كه برعكس خمیازه بكشد و با خود بگوید چرا این فیلم این قدر طولانی بود. دراین ارتباط و برای رسیدن به این هدف باید بسیار دقیق و نظم گرا بود، اما این یك كار غیرممكن نیست و قابل اكتساب و انجام است.
بدترین چیز این است كه گمان كنید یك فیلم بدون یك صحنه خاصی و سكانس ویژه قابل عرضه نیست و در نبود آن ناقص خواهد بود، حال آن كه حقیقت آن باشد كه بدون آن سكانس فیلم بسیار جذاب تر و بهتر خواهد شد.» باید دید دیوید فینچر خالق «زودیاك» در این مورد چه می گوید!
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید