پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم دولتی اسرائیل


تروریسم دولتی اسرائیل
چه تفاوتی بین تروریسم دولتی و تروریسمی که افراد منفرد مرتکب می شوند وجود دارد؟ اگر این تفاوت را درک کنیم می توانیم پیامدهای دهشتناک سیاست ایالات منحده در خاورمیانه را نیز بفهمیم. تروریسم دولتی اسرائیل، دفاع از خود تلقی می شود، در حالی که حملات موشکی حماس و حملات انتحاری مبارزان فلسطینی تروریسم خوانده می شود.
همانند تعریف تروریسم، تعریف تروریسم دولتی نیز از اجماع لازم در میان صاحب نظران امر برخوردار نیست. البته تروریسم دولتی انواع مختلفی دارد که از آن جمله است تروریسم دولتی نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره. امروزه انواع دیگری از تروریسم دولتی غذایی و بهداشت جسمانی نیز به وجود آمده است.
آنچه در این نوشته مد نظر است تروریسم دولتی نظامی می باشد.
تروریسم روشی خشونت آمیز است که توسط اشخاص، گروهها، و یا بازیگران دولتی به وقوع می پیوندد و اهداف آن بیشتر سیاسی است.
بر همین اساس حملات اخیر اسرائیل به نوار غزه نیز هدفی جز از بین بردن حماس و شکستن مقاومت مردم فلسطین ندارد. در واقع تروریسم عملی هدفمند است که می خواهد با استفاده از خشونت ، ترسی در دل مردم انداخته و از این طریق بازیگران آن به هدف یا اهداف خود برسند. بدین سان هر عمل خشونت آمیزی که توسط دولتها انجام می پذیرد تروریسم نیست. نکته مهمی که باید به خاطر داشت این است که هدف تروریسم فراتر از آسیب های جسمی است که به مردم وارد می شود.
به طور کلی سه نوع تروریسم دولتی در رفتار سیاست خارجی قابل تشخیص است:
۱) دیپلماسی تروریستی زورگویانه؛ برخورد ایالات متحده با دولت عراق در قبولاندن توافقنامه امنیتی از این جمله است.
۲) تروریسم دولتی پنهان؛
۱-۲) تروریسم دولتی مخفیانه؛ بدین معنی که یک دولت، مشارکت مستقیم در از بین بردن دولت دیگر داشته باشد. حمله اسرائیل به نوار غزه و تحت فشار قرار دادن دولت مردمی حماس از این جمله است.
۲-۲) تروریسم حمایتی دولتی؛ در این نوع، گروههائی استخدام می شوند تا در قلمرو دولتهای دیگر عملیات تروریستی انجام دهند. حمایت پاکستان از لشگر طیبه در این دسته جای می گیرد.
۳) تروریسم جایگزین؛ در این روش یک دولت از گروه یا دولت دیگر برای پیش بردن حملات تروریستی حمایت می کند. حمایت آمریکا از اسرائیل از این نوع می باشد.
عده ای از کارشناسان بر این باور هستند که تروریسم دولتی بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد. اقدام ایالات متحده در حمله اتمی به ‍ژاپن، اگر چه در یک جنگ اتفاق افتاد، اما بمباران هیروشیما و ناکازاکی، تنها موردی است که یدر آن ،یک دولت از بمبهای هسته ای علیه مردم استفاده می کند. این عمل می تواند بزرگترین نماد تروریسم دولتی در قرن بیستم لقب بگیرد. اولین شخصی که اصطلاح تروریسم دولتی را وارد ادبیات علوم سیاسی کرد، نوام چامسکی بود. به نظر او از نظر اخلاقی تروریسم دولتی به مراتب بدتر از تروریسم غیر دولتی است.
به چند دلیل تروریسم دولتی غیر اخلاقی تر از تروریسمی است که توسط اشخاص و گروهها اتفاق می افتد. اول اینکه، در این نوع از تروریسم افراد بیشتری جان خود را از دست می دهند. دوم اینکه تروریسم دولتی مخفیانه تر از انواع دیگر آن به وقوع می پیوندد. سوم اینکه بر خلاف گروههای تروریستی غیر دولتی، دولتها امضا کنندگان حقوق بین الملل بوده و متعهد به احترام به حقوق دیگران هستند. و سرانجام اینکه گروههای تروریستی غیر دولتی، در اغلب موارد زمانی دست به اعمال تروریستی می زنند که هیچ راه مسالمت آمیزی برای آنها باقی نمانده است، اما دولتهای حامی تروریسم می توانند از راههای دیپلماتیک و غیر خشونت آمیز ، به اهداف خود برسند.
کشتار بی دفاع مردم فلسطین نیز، از زمان تاسیس اسراییل ، نمودی آشکار از تروریسم دولتی است. این رژیم در بیش از شصت سال اشغالگری همچنان به تروریسم دولتی خود ادامه می دهد. صهیونیستها با استفاده از ترفندهای مذهبی چنین وانمود می کنند که ِاعمال این همه خشونت در فلسطین، برای تحقق اهداف و اعتقادات مذهبی قوم یهود بوده است. بر همین اساس نیز – با استفاده از حمایتهای همه جانبه ایالات متحده- سعی دارند تا در محافل بین المللی با ماسک دینی و مذهبی، اعمال ضد انسانی خود را توجیه و کشورهای دیگر را به طرفداری از خود مجاب کنند.
به رغم برخورداری از اهرمهای قدرت جهانی از قبیل بنگاههای مالی و تبلیغاتی، این رژیم از عدم مشروعیت در میان کشورهای منطقه و مسلمانان رنج می برد. بدین سان بقا و امنیت خود را وسیله و توجیهی برای هر گونه تجاوز و توسعه طلبی و سرکوب و تهدید دیگران قرار می دهد.
هدف اسرائیل از دست زدن به تروریسم دولتی، تاٴثیر گذاری بر محیط بین الملل و دست یافتن به خواسته های خود است. اما همانطور که حمله اسرائیل به جنوب لبنان، مصداق بارز تروریسم دولتی بود، حمله به نوار غزه نیز در همین قالب جای می گیرد. اما در لبنان به هدف خود نرسید و در غزه نیز بر خلاف تصورش هنوز به اهداف خود نرسیده و ظواهر امر نشان می دهد که بعید است برسد.
با این حال، عدم وحدت و هماهنگی در جهان اسلام در مقابل توسعه طلبی ها و جنایتهای رژیم اسرائیل، از سوی سران کشورهای اسلامی، و به ویژه کشورهای عرب منطقه عامل اصلی پایداری تروریسم دولتی اسرائیل است.
بی شک اگر کشورهای اسلامی به یک اتفاق نظر در دفاع از مردم مظلوم فلسطین برسند، این جنایتها خاتمه خواهد یافت. اما افسوس که سکوت این کشورها و حتی امتناع دولت حسنی مبارک از باز کردن گذر گاه مابین مصر و نوار غزه، و در کنار آنها حمایت غرب، اسرائیل را به تداوم استفاده از تروریسم راغب تر کرده است.
آیا رهبران عرب در ماجرای تروریزم اسراییلی علیه زنان و کودکان فلسطینی ، فقط سکوت کرده اند یا همکاری هدفمندانه دارند؟!
مهدی بخشی شیخ احمد
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو