پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

تنبور و موسیقی عرفانی


تنبور و موسیقی عرفانی
نوان موسیقی عرفانی برای من هم جای سوال دارد. ما یکسری موسیقی آیینی داریم که در مناطق و نواحی ایران جریان دارد.
خیلی‌ها فکر می‌کنند شعر عرفانی را روی هر موسیقی‌ای که بگذارند، آن موسیقی عرفانی می‌شود. ممکن است شما در گوش دادن موسیقی به جنبه‌های روحانی خیلی از ملودی‌ها پی ببرید. اما اینکه از خیلی‌ها به عنوان استاد موسیقی عرفانی یاد می‌شود و متر و معیارهای کاملا مشخصی برای آن قائل می‌شوند به هیچ وجه نمی‌تواند معرف یک موسیقی عرفانی باشد. در مجموع هر موسیقی که دارای جنبه‌‌های روحانی و حال و هوای درست انسانی باشد، عرفانی است. مهم استفاده از فکرها و سازهاست. با این تعبیر اگر از هر سازی نادرست و در راه ناصواب استفاده شود ـ حتی تنبور ـ آن ساز، ساز مقدسی نیست. ما در شعرهای عرفانی کرمانشاه داریم که می‌گوید «مقام‌های تنبور هستند که حقانی‌اند.» حساب کنید. کاربرد یک وسیله است که به آن احترام می‌بخشد.
وضعیت تنبور هم خوب است، هم بد. این مساله به آموزش درست برمی‌گردد. الان در تهران و خیلی از شهرستان‌ها هستند افرادی که به خودشان زحمت نداده‌اند که بروند یک سال دو سال شاگردی کنند که وقت آموزش بتوانند نحوه ساز دست گرفتن را خوب آموزش بدهند. باید یک کار را خدایی انجام داد نه با حقه بازی. بعضی جاها وجود دارد که استادان خوبی در آنجا مشغول به تدریسند. اما اماکن بسیار زیادی وجود دارند که خیلی در حق تنبور ظلم می‌کنند و به اشتباه درس می‌دهند. کار به جایی رسیده که برخی از ملودی‌های موسیقی ردیف دستگاهی مثلا «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را برای تنبور یاد می‌دهند و این فاجعه است. اصلا ربطی ندارد. یا شنیده‌ام در جای دیگر موسیقی خراسان را روی تنبور کرمانشاه پیدا می‌کنند و آموزش می‌دهند.
تنبور خودش یک موسیقی، یک فرهنگ است. کسی باید استاد و معلم آموزش تنبور باشد که علاوه بر شیوه نوازندگی این ساز، با فرهنگ تنبور نیز آشنا باشد تا بتواند به نفر مقابلش انتقال دهد.
بزرگ‌ترین مشکل تنبور به نظر من در حال حاضر این است. البته از طرفی دیگر خوشحالم. به دلیل اینکه با وجود تمام مسائل حاشیه‌ای و جانبی این ساز پایش را از آن منطقه جغرافیایی فراتر گذاشت. اگرچه نقاط منفی در این گسترش گاهی وجود دارد اما همین که ساز تنبور به عنوان یک ساز نواحی به تفکر شهری راه یافته است و بسیاری از مردم شهرنشین در خلوت خود دل به آن می‌سپارند، بسیار خوشحالم.
زمانی که ما تنبورنوازی می‌کردیم خارج از کرمانشاه، تعداد تنبورنوازان به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسید، اما امروزه می‌بینیم که افراد مختلف از فرهنگ‌های مختلف، به یادگیری این ساز پرداخته‌اند. معتقدم اگر در کنار همه این مقولات یک توجه ویژه به آموزش تنبور شود، وضع این ساز و این فرهنگ روز به روز بهتر خواهد شد.

علی اکبر مرادی
منبع : روزنامه تهران امروز