پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

منافقان و استفاده ابزاری از دین


منافقان و استفاده ابزاری از دین
جریان نفاق، خطرناکترین جریان رایج در جامعه اسلامی است. منافقان درنظر قرآن کریم از کفار بدتر شمرده شده اند و مؤمنان ترغیب شده اند که جریان نفاق را شناخته و در برابر آن موضع بگیرند.
نویسنده مقاله کوشیده است بطور اجمالی به تبیین روش ها و منش های منافقان بپردازد:
مطلب را با هم ازنظر می گذرانیم.
● مفهوم و زمینه های پیدایی نفاق
نفاق و دورویی پدیده ای است که در هنگام حکومت و حاکمیت اسلام پدید می آید. این اصطلاحی است که در دوره قدرت اسلام در مدینه پدید آمده است. منافق در اصطلاحات قرآنی کسی است که به ظاهر مسلمان است و در باطن، ایمانی ندارد و تنها تظاهر به اسلام و دین داری می کند و تنها برای دست یابی به موقعیت های اجتماعی و بهره گیری ا زمنافع دنیوی دین داری و یا فرار ازمجازات و یا کشته شدن به اسلام روی می آورد و شهادتین را ادا می کند. بنابراین نفاق پدیده ای سیاسی و اجتماعی باحضور قوی مصلحت گرایی و منفعت گرایی دنیوی است.
قرآن به مسئله نفاق از جهات و ابعاد مختلفی پرداخته است و برای معرفی آنان و آشناسازی مؤمنان با روش ها و شیوه ها و اهداف جریان نفاق به تحلیل و تبیین بینش و نگرش و رفتارهای آن توجه داده است. از این رو بازخوانی این تحلیل برای شناخت پدیده پیچیده اجتماعی نفاق امری ضروری و بایسته است. به ویژه آن که نفاق به جهت تضاد ظاهر و باطن به سادگی قابل شناسایی و ردگیری نیست و منافقان به جهت دورویی به گونه ای رفتار می کنند که ظاهر ایشان حتی از ظاهر مؤمنان به صلاح نزدیک تر است. از این روست که تنها با تحلیل رفتارها و گرایش های ایشان امکان شناسایی منافقان از مؤمنان فراهم می آید. از آن جایی که هرکس شهادتین را به زبان آورد مسلمان است و با او به عنوان مسلمان برخورد می شود و از فواید و آثار دنیوی آن بهره مند می شود و حقوق شهروندی درباره او رعایت می گردد به گونه ای که نمی توان وی را از دست یابی به مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و نظامی بازداشت و یا متهم به امری کرد، دشواری فزاینده ای برای تعامل با این دسته از افراد در جامعه پدید می آید. هرکسی را نمی توان متهم به نفاق کرد و یا به اتهامی از دایره اسلام بیرون راند. این گونه است که چگونگی تعامل با منافقان دشوار است. این دشواری به جهت عدم امکان شناسایی آنان است؛ زیرا منافقان هرگز به طور آشکار و علنی کفر خویش را آشکار نمی کنند و همواره بر ایمان بلکه شدت ایمان خویش تأکید می ورزند. بنابراین کسانی که به طور آشکار و علنی با دین اسلام مخالفت می ورزند هرچند که در جامعه اسلامی زندگی می کنند منافق نیستند بلکه کافر و مشرک می باشند.
● راه های شناخت منافقان
تنها راه شناسایی و درگیری منافقان دقت و تأمل در رفتارها و گرایش های آنان است که با اصول اسلامی و ایمانی در تضاد است. برای شناخت منافقان در هر جامعه ای بازخوانی روش تحلیل و شناسایی آنان که در قرآن به کار رفته است می تواند بسیار مفید و سازنده باشد. از این روست که در این جا به تحلیل قرآن به عنوان یک روش توجه می شود تا براساس آن در جامعه امروز نیز بتوان منافقان را از شهروندان مؤمن بازشناخت.
قرآن در آیات نخست سوره بقره به تحلیل رفتارها و منش ها و کنش ها و حتی عقاید ایشان می پردازد تا مؤمنان نسبت به منافقان و جریان نفاق با آگاهی و اطلاع بیشتری برخورد کنند و از آسیب های جدی و خطرناک آن ها خود و جامعه ایمانی را حفظ کنند؛ زیرا جریان نفاق به جهت دوگانگی و دورویی بدتر از کافران و مشرکان هستند و ضربه هایی که ایشان به جامعه و ایمان مردم وارد می سازند سخت تر و جانکاه تر است. از این رو خداوند نفاق را کفر خطرناکی ارزیابی می کند که از درون جامعه بر آن خنجر وارد می سازد و به همین دلیل شدت تهدید خداوند نسبت به آنان بیشتر از تهدید کافران است.خداوند می فرماید که منافقان به جهت کفر نفاق خویش در پایین ترین درجات دوزخ خواهند بود و درک الاسفل مکانی است که خداوند برای منافقان فراهم آورده است.
خداوند در سوره بقره مردم را به سه دسته تقسیم می کند. نخست به افراد مومن و یا متقی ای اشاره می کند که به جهت سلامت فطرت خویش از این آمادگی برخوردارند که ایمان واقعی را کسب کنند و از هدایت کتاب الهی بهره بگیرند. دسته دوم کافرانی هستند که به جهت فساد فطرت و از دست دادن سلامت فطری خویش از تقوای هنجاری دور شده اند و هرگونه تهدید و تشویقی آنان را به راه نمی آورد. بنابراین کسانی هستند که چه آنان را هشدار باش بدهند و یا ندهند همان راه خویش را می پیمایند و از آن باز نمی گردند؛ زیرا شخصیت ایشان به گونه ای شکل گرفته و کامل شده است که دیگر سخن حق را نمی توانند بشنوند و یا بفهمند و یا تحت تأثیر هشدارها و انذار تغییر مسیر دهند. ابزارهای شناختی ایشان تحلیل رفته است. گوش هایشان سنگین شده و زنگارهای گناه آن را پر کرده و مهر بر آن نهاده است به گونه ای که راه شناختی از راه گوش بر آن بسته شده است. بر چشم هایشان نیز پرده ای قرار گرفته است که همان زاویه دید و نگرش ایشان را تشکیل می دهد و همه چیز را از آن پرده می نگرند. این گونه است که پرده دنیا همه چیز را به شکلی نشان می دهد که از باطن آن خبری نیست و ناتوان از دقت و تامل از راه چشم در مسایل پیرامونی هستند. این گونه است که عقل و قلب ایشان نیز ناتوان از تحلیل درست مسایل است و میان انذار و عدم انذار فرقی نمی گذارد.
در این تحلیل، بخش دیگری از جامعه و شهروندان اسلام وجود دارد که از آنان به عنوان منافقان یاد می کند و درباره ایشان در حوزه اعتقادی می فرماید: و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمومنین یخادعون الله و الذین آمنوا و مایخدعون الا انفسهم و ما یشعرون؛ برخی از مردمان کسانی هستند که می گویند به خدا و روز آخرت ایمان داریم در حالی که مومن نیستند آنان می خواهند با این کار خدا و مومنان را بفریبند و خدعه و نیرنگ بزنند ولی آنان تنها خودشان را می فریبند و به این مطلب آگاه نیستند.(بقره آیه ۸ و ۹)
● استفاده ابزاری از دین
در آیه نخست سوره منافقون در تحلیل علت این که به اسلام روی آورده و شهادتین را به زبان می آورند می گوید: اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون اتخذوا ایمانهم جنه؛ هنگامی که منافقان نزدت می آیند می گویند که ما شهادت می دهیم که تو رسول خدایی و خدا می داند که تو رسول اویی ولی خداوند درباره منافقان شهادت و گواهی می دهد که آنان دروغگویند و ایمان را تنها برای ابزار برگزیده اند.
بنابراین منافقان از ایمان و دین به عنوان ابزار استفاده می کنند. تعبیر به این که آنان شهادت به رسالت و توحید را تنها برای جنه و سپر اختیار کرده اند نشان می دهد که ایشان در جامعه احساس خطر می کردند و برای این که خود را در دژ امنی قرار دهند و از آسیب های احتمالی از سوی دین و دینداران در امان بمانند به شهادتین روی آورده و ایمان اختیار کرده اند. در حقیقت دین ابزاری است که در پناه آن می کوشند تا خود را از مومنان و جامعه ایمانی حفظ کنند. به همین دلیل گفته شد که نفاق زمانی در جامعه شکل می گیرد که اسلام و ایمان در قدرت باشند و کافران برای رهایی از فشارهای قدرت اسلام به دین روی می آورند تا در پناه آن خود را از هرگونه گزندی حفظ کنند. این گزند تنها از قدرت جامعه ایمانی محتمل است. هرچند که ممکن است که این گزند و آسیب توهمی و نادرست باشد ولی تنها ترس از اسلام و جامعه ایمانی است که برخی از شهروندان را وادار می سازد که خود را در ظاهر مطابق با جامعه و سازگار و همراه با آن نشان دهند در حالی برخلاف آن ایمان داشته و حرکت می کنند.
در آیه ۱۶ سوره مجادله نیز به همین مسئله اشاره کرده و تحلیل می کند که علت روآوری منافقان در جامعه ایمانی به ایمان و اسلام تنها ترس است و برای حفظ خویش سپر و زره اسلام را برتن کرده اند تا با آن از آسیب های اجتماعی در امان بمانند.
جریان نفاق، جریانی است که دین را ابزار خویش قرار می دهد و با نگاه دین ابزاری به آن رو می آورد. این جریان از جریان های مخفی و زیر زمینی است. به سخن دیگر از خصوصیات و ویژگی های جریان نفاق حرکت های زیرزمینی و مخفی آنان است. به هدف ضربه زدن و جلوگیری از افزایش قدرت اسلام به اسلام رو می آورند تا از داخل بر پیکر آن ضربه وارد سازند. از این روست که هدف از ورود به ایمان و اسلام تنها پناه بردن به سپری است که در پناه آن بتوانند از درون تهدیدات خود را عملی سازند و به اهداف خویش دست یابند. از این روست که هم در آیه۱۶ سوره مجادله و هم در آیه ۲سوره منافقان سخن از گرفتن جنه و سپر اسلام برای سد و بستن راه خدا به میان آمده است: اتخذوا ایمانهم جنه فصدوا عن سبیل الله.
● منافقان و محافل سری
در آیات سوره مجادله به حرکت های زیرزمینی آنان و برگزاری محافل سری توطئه اشاره می کند. در آین آیات به خوبی و روشنی تبیین می شود که اهل نفاق، انسان هایی محفلی هستند و از توده مردم دور بوده و همواره فعالیت ها و نقشه ها و برنامه های خویش را در محافل و از راه آن پیش می برند. این گونه است که آنان را اهل نجوا معرفی می کند. نجواگرایان کسانی هستند که برای توطئه در محافل خاصی گرد می آیند. قرآن در گزارشی که از محتوای نجوای آنان در محافل سری و زیرزمینی می دهد مشخص می کند که این محافل برای تعالی و تکامل جامعه و یا برای افزایش هنجارهای اجتماعی نیست بلکه همواره در این محافل سری توطئه می شود که چگونه حدود الهی دور زده شود و قوانین نقض و زیر پا گذاشته شود و یا چگونه با رهبری جامعه می توانند مبارزه کنند.
خداوند می فرماید: با آن که به ایشان هشدار داده شده است که از ایجاد محافل سری پرهیز کنند و اقدام به راه اندازی تشکیلات محفلی نکنند ولی آنان این کار را انجام می دهند و از هر آن چه نهی و بازداشته می شوند به همان سمت و سو می روند. محتوای سخنان ایشان در این محافل نیز سه مسئله است: گناه و ناهنجاری و قانون شکنی و تجاوز به حریم قانون و سرپیچی از فرمان های رهبری جامعه: الم تر الی الذین نهوا عن النجوی ثم یعودن لما نهوا عنه و یتناجون بالاثم والعدوان و معصیت الرسول.
قرآن مشکل عمده شناسایی منافقان و اهل محفل را در این می داند که از نظر ظاهری افرادی ظاهر الصلاح هستند و اگر این روش های محفلی آنان نبود امکان نداشت که ایشان شناخته شوند؛ زیرا افرادی هستند که هنگام رو به رو شدن با رهبری جامعه چنان به پیامبر احترام می گذارند و بر او سلام و تحیت می فرستند که حتی خداوند آن گونه به پیامبرش سلام نمی رساند. (مجادله آیه۸) روش چاپلوسی آنان این گونه است که همه را فریب می دهد. بنابراین روشی که موجب می شود تا منافقان شناخته شوند برگزاری محافل سری و انجمن های مخفی و زیر زمینی توطئه است. (همان)
در این محافل دوستان شیطان و اولیای وی گرد می آیند و در محفل حزب الشیطان به توطئه می پردازند. از اهدافی که در این محافل دنبال می شود فراهم آوردن بسترها و زمینه هایی برای حزن و اندوه مؤمنان و دلسرد کردن آنان و ضربه زدن به جامعه ایمانی و مؤمنان است. (مجادله آیه۱۰)
آنان با مال و ثروتی که دارند به توطئه اقدام می کنند. (مجادله آیه ۱۷) و بر این باورند که از نظر بینشی و نگرشی در سطح عالی تری از مردم قرار دارند و چیزهایی که آنان می فهمند و می دانند از آموزه های وحیانی برتر است. اندیشه ها و تفکرات خویش را برخاسته از عقل و حکمت می شمارند و آموزه های وحیانی را چیزی جز سفاهت برنمی شمارند. (مجادله آیه ۱۸ و بقره آیه ۱۲ و ۱۳)
از نظر اجتماعی برنامه های خویش را برنامه های اصلاحی برمی شمارند که برای جامعه مفید و سازنده است؛ زیرا این برنامه دارای خاستگاه عقلانی است و از هرگونه سفاهت و بی خردی به دور می باشد. (بقره آیه ۱۱)
در محافل و انجمن سری و شیطانی خویش دمی از توطئه دست نمی شویند و رفتارهای مؤمنان که بر پایه آموزه های وحیانی است را رفتارهای قابل تمسخر برمی شمارند. (بقره آیه ۱۴) مؤمنان و جامعه ایمانی و رهبری را به تمسخر می گیرند و درباره روش ها و برنامه های وی به نقد استهزایی می پردازند و رهبری را به ساده لوحی متهم می کنند که همواره هر چیزی را که از ایشان می شنود می پذیرد و بدون اعتراض گوش می دهد. از این رو رهبری را به ساده لوحی متهم می کنند و می گویند که وی فردی اذن است. اذن کسی است که همه سخنان را به دقت گوش می دهد و حتی به سخنان یاوه و چرند و دروغ آنان توجه می کند و به نوعی انسانی زودباوری است که گوش به دیگری می سپارد و هرچه دیگری گفت عمل می کند.
توطئه های آنان بر این اساس و هدف است که رهبری جامعه را در اختیار بگیرند و با نام دین بر مردم حکومت کنند. خود را به جهات برتری در اموال و ثروت و شمار پیروان و طرفداران و فرزند مردمانی ارجمند می یابند که می بایست زمام امور کشوری و جامعه را به دست گیرند و مؤمنان را که از نظر ایشان مردمانی سفیه و نابخرد هستند از مراکز قدرت بیرون برانند بلکه پله پله و گام به گام چنان پیش روند که حتی مؤمنان را از مرزهای جغرافیایی کشور اسلام بیرون برانند و آنان را آواره و سرگردان نمایند. (منافقون آیه ۸)
این ها بخشی از تفکرات و روش ها و شیوه هایی است که منافقان در جامعه ایمانی در پیش می گیرند و قرآن با تحلیل گفتارها و رفتارها و اندیشه های ایشان کوشیده است تا شناختی درستی از ایشان به دست دهد و مردمان و مؤمنان را از آسیب ها و خطرات ایشان دور سازد. باشد با به کارگیری این آموزه های وحیانی جامعه ایمانی خود را از شر نفاق و منافقان حفظ کنیم و توطئه های محفلی ایشان را با ناکامی مواجه سازیم.
رحمان عبدخدایی
منبع : روزنامه کیهان