دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

رویکرد جدید آمریکا و اسرائیل در منطقه


رویکرد جدید آمریکا و اسرائیل در منطقه
امروزه پرسش های بسیاری در خصوص انعطاف صورت گرفته در رفتار آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال پرونده های مهم و داغ منطقه عربی و اسلامی وجود دارد و اینکه چرا اسرائیل با مذاکرات غیر مستقیم با سوریه موافقت کرده و آمریکا نیز راهکار شبه توافقی را در خصوص حل مسئله لبنان پذیرفته و رژیم اشغالگر قدس نیز با مسئله آتش بس موافقت کرده است . سوال اینجاست چه اتفاقی در جریان است آیا معجزه صلحی در واشنگتن و تل آویو رخ داده و مقامات آمریکایی و صهیونیستی فهمیده اند که هرگز با ابزارهای اقتصادی و نظامی نمی توانند برنامه های خود را به اجرا برسانند
به هر حال جهان عرب و اسلام اولین باری است که چنین تغییر رفتاری را از صهیونیست ها و آمریکایی ها می بییند تا جایی که به نظر می رسد که دولت ایالات متحده و اسرائیل لباس جدیدی را بر تن کرده اند و شاید بتوان گفت که از میزان عداوت خود کاسته اند. نظرات بسیاری در خصوص تغییرات صورت گرفته در رفتار آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد و شمار زیادی از نویسندگان این مسئله را مورد بررسی و مداقه قرار داده اند. برخی از آنها معتقدند که کبوترهای صلح و دوستی در آمریکا و اسرائیل ظهور کرده اند. جماعتی دیگر بر این باورند که اینها یک شیطنت جدید با اهداف پلید از سوی واشنگتن و تل آویو می باشد. به هر حال فاصله میان دیدگاه های موجود بسیار است . به منظور تبیین گوشه هایی از دلایل این تغییر مطلب را دنبال می کنیم :
● شکست ها و پیروزی ها
هرگز معتقد نیستم که فرشته صلحی بال خود را بر واشنگتن و تل آویو گسترانده باشد و در واقع تحولات امنیتی و نظامی صورت گرفته در جهان عرب و اسلام باعث شده است که اسرائیل و آمریکا شکست های پیاپی را تحمل کنند و از این رو در جهت ارزیابی مجدد امور برآیند. اگر خوب بنگریم می بینیم که آمریکا در افغانستان دچار مشکلات فراوانی شده است ایران نیز همچنان بر حق هسته ای خود پافشاری می کند لبنان رژیم صهیونیستی را شکست داده است غزه همچنان در مقابل محاصره تحمیلی که تمام جهان و در راس آنها کشورهای عربی در آن مشارکت داشتند ایستادگی نموده است مبارزات ملی عراق برای بیرون راندن اشغالگران همچنان ادامه دارد محاکم اسلامی در اتیوپی موفقیت های چشمگیری را به دست آورده اند و در سودان دولت و ملت بطور یکپارچه توطئه غرب برای جداسازی ایالت دارفور را خنثی ساختند.
با نگاهی به رخدادهای فوق الذکر می بینیم که برنامه های آمریکا و رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف به بن بست رسیده است و گروه های مبارز نیز همچنان به روند هدفگیری مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی ادامه می دهند.
واشنگتن و تل آویو در طول چند سال گذشته تلاش های بسیاری را برای نابودی تمامی گروه های مقاومت صرف کردند و از همین رو آتش جنگ و درگیری را در چندین جبهه افروختند که از افغانستان آغاز و تا فلسطین ادامه می یافت ; ولی سهم آنها در این جنگ هرگز موفقیت و پیروزی نبود.
بعد از شکست برنامه های کاخ سفید و رژیم صهیونیستی برای نابودی مقاومت این دو تصمیم گرفتند که با همکاری نظام های وابسته عربی آتش فتنه های داخلی را بیافروزند تا انرژی و نیروی گروه های مبارز را بگیرند. تمامی کسانی که رویای شکست گروه های مقاومت را در سر داشتند در اجرای دسیسه شیطانی آمریکا شرکت کردند و بحث اختلافات شیعه و سنی را پیش کشیدند تا جایی که رهبران اسرائیل و آمریکا بیش از هر فرد سنی در مورد وضعیت سنی ها ابراز نگرانی می کردند و بر کوس حمایت از اهل سنت در مقابل آنچه که از آن با نام هلال رو به گسترش شیعی یاد می نمودند می زدند; ولی اهل سنت با آگاهی و هوشیاری تمام در مقابل این دسیسه ایستاد و در واقع یکی دیگر از دسیسه های دشمن را با شکست مواجه ساختند.
شاید بتوان گفت امروز آمریکا و واشنگتن درک کرده اند که نمی توانند تمامی مسائل و بحران های فرا روی خود را به یک باره حل کنند و از این رو باید در گام اول به قرنطینه کردن مشکلات و بحران بپردازند. قرنطینه کردن مشکلات به معنای انجام اقداماتی در راستای تفکیک و جدا کردن یک مشکل از دیگر مشکلات است . به دیگر سخن این کار حل هر مشکل و بحران به صورت جدا از همدیگر است و شباهت بسیاری به قرنطینه پزشکی دارد که در راستای آن یک بیماری یا ویروس محاصره می شود و این روند تا ریشه کن شدن کامل بیماری ادامه دارد.
به اعتقاد صهیونیست ها و آمریکایی ها قرنطینه کردن مشکلات می تواند توان تاکتیکی شان را در برخورد با مشکلات متفاوت افزایش دهد و باعث شکاف در جبهه مقاومت و بازدارندگی شود. شاید بتوان گفت که واشنگتن و تل آویو چشم به ایران دوخته اند ایرانی که امروز به عنوان دغدغه اصلی این دو همپیمان به شمار می رود. تمام تلاش ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس این است که تا مدتی با مشکل لبنان سوریه و فلسطین کنار بیایند و تمام توجه خود را معطوف به برنامه های هسته ای ایران نمایند. به باور آنان تهران خطری جدی برای حاکمیت و سیطره شان بر منطقه خاورمیانه به شمار می رود.
احتمالا رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا گمان می کنند که ایران اهدافی جهانی و فرا منطقه ای در سر دارد و می خواهد نقش مهمی را علاوه بر جهان عرب و اسلام در جامعه بین الملل بازی کند و از همین رو درصدد برآمده اند تا دوستان ایران از جمله فلسطین سوریه و لبنان را از دایره مشکلات خود کنار بزنند و به مقاومت ملی عراق و افغانستان نیز کاری نداشته باشند.
نکته شایان توجه آن است که کاندولیزا رایس در سخنرانی خود در لبنان تاکید کرد که وقت آن رسیده است تا به حل مسئله مزارع شبعا بپردازیم یعنی همان محلی که بازپس گیری اش به عنوان دلیل بسیج نظامی حزب الله است . اظهارات رایس در خصوص مزارع شبعا نشان می دهد که آمریکا و اسرائیل تلاش می کنند تا هر گونه بهانه ای را از حزب الله برای ادامه حضور بگیرند و بستر را فراهم سازند تا بعد از حذف سوریه از جبهه نبرد با اسرائیل ضربه آخر را به حزب الله وارد نمایند; ولی نکته ای که نباید از یاد برد آن است که آرام کردن یک مشکل به معنای نابودی آن نیست ; بلکه تنها یک اقدام موقت تا بهبود وضعیت است . به دیگر سخن مشکل لبنان حاکمیت حماس بر نوار غزه و رابطه سوریه با ایران هنوز برای آمریکایی ها و همپیمانان شان در « اسرائیل » حل ناشده است .
● تغییر موازنه قدرت
موازنه قدرت نظامی در منطقه عربی ـ اسلامی دستخوش تغییر شده است و دیگر کفه های این ترازو به نفع اسرائیل و آمریکا سنگینی نمی کند و این مسئله تا حدی جدی است که تاثیر خود را بر روابط میان کشورهای منطقه و نیز وضعیت روابط بین المللی ویژه منطقه گذارده است .
آمریکا امروز در باتلاقی به نام عراق گرفتار شده اسرائیل در لبنان شکست خورده و نمی تواند برای مدت طولانی در نوار غزه بماند. آمریکا امروز تهدید می کند که به مجازات سنگینی علیه ایران مبادرت می ورزد و گزینه نظامی را نیز در این زمینه مد نظر دارد; ولی این تهدیدات ذره ای باعث تغییر سیاست ایران نشده و هرگز باعث هراس این کشور نمی گردد. در برهه کنونی اسرائیل نیز قادر به تهدید حزب الله و اقدام گسترده نظامی علیه حماس در نوار غزه نیست .
دیگر آن زمانی که اسرائیل پیش از حرف و تهدید به عمل می پرداخت گذشت و دیگر در قلب ها اثری از ترس و هراس نسبت به تهدیدات آمریکا وجود ندارد. دیگر زمان پیروزی های سریع گذشت . آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها می توانند به ماجراجویی نظامی دست بزنند که البته هرگز نمی توان پیروزی را برای این چنین اقداماتی تضمین کرد.
ارتش صهیونیستی در مسئله مقابله با نوار غزه کاملا سر در گم است تا جایی که سربازان این رژیم به جوک شهرک نشینان ساکن مناطق همجوار نوار غزه مبدل شده اند. آن سربازی که تا دیروز در نگاه افراد بزدل و ناتوان عرب همچون یک غول جلوه می نمود امروز در عرصه رویارویی با تعداد محدودی مبارز فلسطینی که موثرترین سلاح آنها تنها اراده مبارزه و جنگ می باشد درمانده است . دیگر تل آویو با ارتش هایی رو به رو نیست که فرار تاکتیکی ترین اصول جنگی شان بود.
با تغییر موازنه قدرت اسرائیل و آمریکا دو راه بیشتر پیش رو ندارند یا اینکه واقعیت های جدید را بپذیرند یا اینکه وضعیت را به گذشته بازگردانند. منطق تاریخ به ما می گوید که هیچ صاحب قدرتی به سادگی از قدرتش کناره نمی گیرد و در جهت نابودی مخالفان و رقبایش می کوشد و آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز بر اساس همین منطق عمل می کنند و پیش از درک این نکته که برخی ملت های منطقه در مقابل شان ایستادگی خواهند کرد و حاضر به انجام هر نوع فداکاری در این جبهه هستند به ماجراجویی های گسترده نظامی دست می زنند که البته از این ماجراجویی ها معادلات جدیدی شکل می گیرد که بازنده آن تل آویو و واشنگتن خواهند بود.
● رابطه جدال آمیز
شاید کسی در مقام رد تحلیل فوق برآید و آن را فاقد دقت توصیف کند و در اثبات مدعای خود بگوید که امروز آمریکا نسبت به اقدام اسرائیل در انجام مذاکرات غیر مستقیم با سوریه و امضای توافق نامه آتش بس با حماس اعتراض دارد. شاید برخی دیگر نیز برای رد تحلیل ضمن استناد به اظهارات رسانه و برخی چهره های سیاسی بگویند که خط مشی اسرائیل متفاوت از آمریکا است و این دو همپیمان در بسیاری از مسائل مربوط به امور منطقه با هم اختلاف نظر دارند.
در جواب باید بگویم که عاقلانه نیست یک تحلیلگر تمام توجه خود را معطوف اطلاعاتی کند که رسانه ها یا چهره های سیاسی در اختیارش می گذارند; زیرا رسانه ها در اکثر اوقات سرسپرده و مزدور هستند و برخوردی جانبدارانه با مسائل دارند و واقعگرایی را چاشنی کار خود نمی کنند. ضمن آنکه بیشتر اوقات چهره های سیاسی نیز حرف های دروغ و گمراه کننده بر زبان جاری می سازند.
در بسیاری از مواقع دستگاه های سیاسی و امنیتی عمدا اجازه می دهند که برخی اطلاعات به دست رسانه ها برسد; البته این کار با هدف های خاصی انجام می گیرد و هرگز مقصود بیان حقیقت نیست و در این حالت اگر ما بخواهیم تنها به دنبال اطلاعات ارائه شده از سوی رسانه ها و نیز اظهارات مقامات سیاسی باشیم مطمئنا ارزیابی ما از اوضاع نیز در پیچ و خم فرکانس ها گم خواهد شد و ارزشش را از دست خواهد داد.
نباید این نکته را از یاد ببریم که تل آویو و واشنگتن اگر اختلافی دارند در مسائل ثانویه است و هرگز این اختلاف دامن موضع استراتژیک دو طرف در قبال چالش موجود در منطقه را شامل نمی شود. به عنوان نمونه ممکن است که آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص کمیت آب انتقالی از « اسرائیل » به اردن و یا ایجاد یک راه جدید میان شهرهای کرانه باختری با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند; ولی هرگز موضع آنها در قبال حل مسئله آوارگان متفاوت از یکدیگر نیست . ممکن است که اختلافاتی میان کاخ سفید و رژیم صهیونیستی در خصوص برخی مسائل وجود داشته باشد; ولی این اختلافات ـ حداقل در برهه تاریخی کنونی ـ به مرز جدایی سیاسی نمی رسد که البته ریشه این امر را باید در پیوستگی موجود میان منافع دو طرف جستجو کرد.
● سیاست رعب افکنی
آمریکایی ها و صهیونیست ها در کنار سیاست قرنطینه شان شیوه رعب افکنی را پیش گرفته اند و با این کار می خواهند ترس را در دل دشمنان و اطمینان را در وجود همپیمانان شان ایجاد کنند. امروز رژیم صهیونیستی یک لحظه از اظهارات تهدیدآمیز دست بر نمی دارد و همچنان هواپیماهایش به پرواز بر فراز آسمان لبنان ادامه می دهند; ضمن آنکه آمریکا نیز با پخش اخبار ورود ناوهای هواپیمابر خود به منطقه خلیج در جهت این سیاست (رعب افکنی ) می کوشد.
رسانه ها نیز در راستای کمک به سیاست رعب افکنی اخیرا گزارش هایی را در مورد مانورهای هوایی اسرائیل بر فراز دریای مدیترانه پخش و اعلام کرده اند که این مانورها با هدف حمله به تاسیسات هسته ای ایران صورت گرفته است . آری ! رسانه ها در پوشش خبری این مانور مبالغه کردند و حال آنکه رژیم صهیونیستی هیچ اشاره ای به صحت و سقم خبر نکرد.
تهدیدهای امروز آمریکا و اسرائیل مرا به یاد اخلاق قدیمی عرب ها می اندازد که زیاد حرف می زدند و کمتر عمل می کردند. سیاستی که این دو همپیمان پیش گرفته اند سیاست « هارت و پورت » است یعنی حرف هایی آکنده از تهدید می زنند; بدون آنکه هیچ اراده ای برای عملی کردن این تهدیدات داشته باشند.
منبع : مرکز اطلاع رسانی فلسطین
واشنگتن و تل آویو در طول چند سال گذشته تلاش های بسیاری را برای نابودی تمامی گروه های مقاومت صرف کردند و از همین رو آتش جنگ و درگیری را در چندین جبهه افروختند که از افغانستان آغاز و تا فلسطین ادامه می یافت ; ولی سهم آنها در این جنگ هرگز موفقیت و پیروزی نبود
تمام تلاش ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس این است که تا مدتی با مشکل لبنان سوریه و فلسطین کنار بیایند و تمام توجه خود را معطوف به برنامه های هسته ای ایران نمایند. به باور آنان تهران خطری جدی برای حاکمیت و سیطره شان بر منطقه خاورمیانه به شمار می رود
اظهارات رایس در خصوص مزارع شبعا نشان می دهد که آمریکا و اسرائیل تلاش می کنند تا هر گونه بهانه ای را از حزب الله برای ادامه حضور بگیرند و بستر را فراهم سازند تا بعد از حذف سوریه از جبهه نبرد با اسرائیل ضربه آخر را به حزب الله وارد نمایند
دیگر آن زمانی که اسرائیل پیش از حرف و تهدید به عمل می پرداخت گذشت و دیگر در قلب ها اثری از ترس و هراس نسبت به تهدیدات آمریکا وجود ندارد. دیگر زمان پیروزی های سریع گذشت . آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها می توانند به ماجراجویی نظامی دست بزنند که البته هرگز نمی توان پیروزی را برای این چنین اقداماتی تضمین کرد
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید