دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اعترافات یک استاد دوبله


اعترافات یک استاد دوبله
در حالی که پا به ۶۷ سالگی گذاشته معتقد است ۹۰ سال در عرصه هنر فعال بوده، چرا که فعالیت‌هایش روز و شب نمی‌شناخته، آنقدر که از فرط خستگی پشت میکروفون بارها و بارها بیهوش شده است.
باوجود گذشت ۲۲ سال از دوران بازنشستگی‌اش در سازمان صدا و سیما هنوز هم پرکار است. آنقدر صداهای مختلف را با تیپ‌های متفاوت حرف زده که نمی‌توان گفت همه این صداها مخصوص یک نفر است.کودکان دیروز صدای او را با «زبل‌خان» و «گلام» آن آدم کوچولوی ناامید کارتون «گالیور» شنیده‌اند اما معروف‌ترین بازیگری که صدایش در آن طنین‌انداز شد، دیوید ساچت، بازیگر نقش «هرکول پوآرو» است. از اراده، نظم و پشتکاری مثال‌زدنی برخوردار است و این امر به گفته خودش رمز پیشرفت و ماندگاری‌اش در این حرفه بوده است. آرزوی او تشکیل کلاس‌های فن بیان در نظام آموزش و پرورش است و دیگری تالیف کتابش با عنوان «تاریخچه دوبلاژ» که حاصل یک عمر تجربه‌اش در این حرفه است.پای درددل اکبر منانی نشستیم و او برای اولین بار در یک گفت‌وگوی مطبوعاتی از روزهایی گفت که تصمیم گرفت وارد رادیو و تلویزیون شود.
▪ ابتدا از آن سال‌هایی بگویید که ذوق هنر در شما شکوفا شد؟
ـ من به‌صورت اتفاقی گوینده شدم. این را برای اولین بار است که اعتراف می‌کنم. خاطرم هست که من به تنهایی تازه از اصفهان به تهران آمده بودم و برای به‌دست آوردن یک شغل مناسب به هر دری می‌زدم. از آنجا که درسم خوب بود، بیشتر در آزمون‌های ورودی سازمان‌ها و ادارات مختلف قبول می‌شدم اما در این دوران بود که احساس کردم میل عجیبی به هنر دارم. بنابراین از فعالیت در سایر ادارات مثل اداره ثبت، دارایی، شهربانی و ... چشم‌پوشی کردم و ششدانگ حواسم را معطوف هنر کردم.
▪ در تصمیم‌گیری‌های بزرگ معمولاً مشکلاتی وجود دارد. شما با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
ـ در این دوران من با دو مشکل مواجه بودم، یکی ممانعت خانواده‌ام در انتخاب این حرفه که به دلیل تعصبات مذهبی بود و دیگری لهجه‌ام که به من اجازه پیشرفت نمی‌داد. خلاصه این دو مشکل باعث شد در هنرپیشگی قبول نشوم. تصمیم گرفتم که امتحان تهیه‌کنندگی بدهم اما در این امتحان هم مردود شدم.
▪ چرا؟ باز هم به این مشکلات ارتباط داشت؟
ـ نه، زمانی که از من تست گرفتند، تمامی سوالات را پاسخ دادم اما سوال آخر را نتوانستم جواب بدهم. آن سوال هم این بود که در ساعت ۵:۳۰ صبح چه برنامه‌ای از رادیو پخش می‌شود؟ و من هم نمی‌دانستم و رد شدم.
▪ بعد چه کار کردید؟
ـ در آن دوران با گروهی آشنا شدم که از طریق آنها توانستم وارد تلویزیون شوم. از آنجا که در دوران مدرسه تئاتر بازی می‌کردم و با این حرفه آشنایی داشتم، در دو برنامه تئاتر زنده که چهارشنبه‌شب‌ها از شبکه ثابت پاسال پخش می‌شد، حاضر شدم. یکی تئاتر «محاکمه ماری دوان» بود که نقش قاضی را بازی می‌کردم و دیگری نمایش «پله پنجم».
در همان دوران بود که زمزمه‌هایی به گوش من رسید مبنی بر اینکه رادیو برای جذب گوینده، آزمونی به عمل آورده است، من هم خوشحال شدم و خودم را آماده کردم تا از این طریق وارد رادیو شوم. خاطرم هست روز امتحان جمعیت بسیار زیادی آمده بودند. آزمون ورودی بسیار سخت بود هر کسی به محض اینکه حرف می‌زد از صحبت کردن او متوجه می‌شدند که به درد گویندگی می‌خورد یا نه. خلاصه از میان آن همه انبوه جمعیت صد نفر انتخاب شدند که من هم یکی از آنها بودم. بعد این صد نفر از طریق امتحان کتبی به ۲۰ نفر رسیدند. بعد به شش نفر و بعد از میان این شش نفر دو نفر گزینش شدند که یکی من بودم و دیگری خانم فیروزه امیرمعز. از سال ۱۳۴۲ فعالیت رادیویی‌ام آغاز شد و از اول شهریور ۱۳۴۳ به صورت حرفه‌ای فعالیتم شکل گرفت. گوینده برنامه‌های شب رادیو بودم و مجری برنامه «۲۷ هزار». هر ساعت اخبار اجرا می‌کردم و بعد از چند سال اخبار صبح را نیز می‌گفتم.
▪ در همین دوران بود که وارد عرصه دوبله شدید؟
ـ تقریبا می‌توانم بگویم که به صورت همزمان وارد عرصه دوبلاژ و رادیو شدم. وقتی برای اولین بار به من گفتند برای حرفه دوبله از متقاضیان آزمون می‌گیرند اصلا آن زمان نمی‌دانستم که دوبله چیست. خاطرم هست که حدود ۴۰ نفر آمده بودند تا تست دوبله بدهند که از آن تعداد عده محدودی باقی ماندند و این عده محدود وارد عرصه‌های دیگر هنر مثل بازیگری، کارگردانی و ... شدند و تنها من بودم که وارد این حرفه شدم. در استودیو البرز کارم را شروع کردم و بعد هم با مرحوم نوذری آشنا شدم و ایشان هم روی من حساب ویژه‌ای باز کردند و بسیار محبت کردند، ۱۲ فیلم را با هم دوبله کردیم، بعد از گذشت حدود چهار سال با کمک جمعی از گویندگان که در رأس آن زنده‌یاد نوذری بود استودیو «کاسپین» را تاسیس کردیم. در آنجا کارهای تلویزیونی را دوبله می‌کردیم،‌این دوران پرکاری من بود.
▪ به‌طور همزمان کار در رادیو و تلویزیون و از طرفی دلمشغولی‌های واحد دوبلاژ، قطعا خیلی انرژی می‌گرفته است.
ـ در این دوران به قدری فعالیتم زیاد شده بود که طی یک ماه ۹۰ ساعت فیلم دوبله می‌کردم و شب‌ها هم تا صبح در رادیو حرف می‌زدم. وقتی می‌گویم که ۹۰ سال است در رادیوتلویزیون هستم کسی باور نمی‌کند. گاهی اوقات می‌شد که من در پشت میکروفون رادیو بیهوش می‌شدم. ۱۷ سال از عمرم اینگونه سپری شد. معمولا خواب شبانه‌ام دو ساعت بیشتر نبود. صبح اول وقت به دانشگاه می‌رفتم آن زمان رشته کارگردانی می‌خواندم. خاطرم هست از آنجا که درسم خوب بود سر کلاس دکتر نامدار هر هفته کلاس را من اداره می‌کردم. یک دفعه وقتی ایشان من را صدا کرد خواب بودم دکتر نامدار بالای سرم حاضر شد و پرسید چرا خوابی؟ و من داستان را برایش تعریف کردم و او با تعجب پرسید «با این همه کار تو چطور زنده‌ای؟»
▪ با این وضعیت حضور در کلاس‌های دانشگاه خیلی عجیب است.
ـ البته به قدری کارم زیاد بود و به قدری محو عشق به دوبله شده بودم که متاسفانه مجبور شدم دانشگاه را رها کنم. دوبله زندگی من را گرفت، ۱۷ سال برنامه «روزهای زندگی» را دوبله کردم.«سریال بالاتر از خطر» ۵ سال طول کشید. ۱۲ سال به دوبله کارتون و انیمیشن پرداختم و ... اینها تنها گوشه‌ای از فعالیت تلویزیونی من است.
▪ فکر می‌کنید تا به امروز چند فیلم دوبله کرده باشید؟
ـ بیش از ۱۵ هزار فیلم. با وجود اینکه در سال ۱۳۶۵ بازنشسته شدم، فعالیتم حتی بیشتر هم شده است.
▪ شما برنامه‌های خاطره‌انگیزی را دوبله کرده‌اید، بیشتر از کارهای انیمیشن بگویید؟
ـ فکر نمی‌کنم دیگر بتوان چنین دوبله‌هایی را مشاهده کرد. وقتی که من «زبل خان» یا آن آدم ناامید در «گالیور» را دوبله می‌کردم، خلق تمامی تیپ‌های شخصیتی آن، کار خودم بود. تقلید در کار بسیار کم بوده است. ولی متاسفانه این مساله در امر دوبله ما کمرنگ و کمرنگ‌تر شده است. وقتی گوینده‌ای می‌گوید جای مثلا ۳۰ شخصیت حرف زده‌ام، آیا این ۳۰ شخصیت تنها با یک صدا دوبله شده یا ۳۰ تیپ شخصیتی مختلف؟
▪ علاقه‌مندان و اساتید دوبله همواره از بی‌کیفیتی دوبله امروز می‌گویند به نظر شما مشکل اصلی دوبله چیست؟
ـ عدم نظارت بر کار دوبله، مردم هم نسبت به دوبله برنامه‌ای که می‌بینند منفعل عمل می‌کنند. به عنوان مثال در شبکه دو سریالی را دوبله کردیم به نام «افسران پلیس» که در آن ۴۰ نقش ثابت وجود داشت، بعد از مدتی که این سریال پخش می‌شد کلیه گویندگان سریال عوض شدند ولی هیچ‌کس اصلا نگفت که چرا این‌گونه شده است. مسوولان هم جویای احوال نشدند. بنابراین وقتی مخاطب برایش مهم نباشد که چه چیز می‌بیند، تشویق و تنبیه از بین می‌رود و بی‌تفاوتی به وجود می‌آید. چیزی که الان در دوبله ما اتفاق افتاده این است که پول جای عشق به دوبله را گرفته است.مشکل دیگر در عرصه دوبله‌ ما، روخوانی است. ما دیگر شاهد دوبله فیلم نیستیم بلکه شاهد ترجمه و روخوانی فیلمنامه هستیم. این جریان هم در انیمیشن وجود دارد و هم فیلم. ما شاهد هستیم که بزرگ‌ترین بازیگران دنیا کارتون دوبله می‌کنند، چون می‌توانند تیپ شخصیتی بسازند. نه اینکه تقلید صدا کنند. اگر گربه این کارتون حرف می‌زند و وجود غیرطبیعی دارد، باید دوبله آن هم گربه‌وار باشد و دوبلور به مانند گربه حرف بزند و صدایش غیرطبیعی شنیده شود. کار دوبله کارتون بسیار سخت است ولی متاسفانه در کشور ما ساده‌انگاری می‌شود.
▪ شما زمانی که خودتان مدیریت دوبلاژ را برعهده دارید تا چه حد تلاش می‌کنید این اتفاقات نیفتد؟
ـ متاسفانه من سوار بر کالسکه‌ای هستم که مسیر اشتباهی را می‌رود، نمی‌توانم کاری انجام دهم ولی زمانی که مدیریت دوبلاژ برعهده من است تا آنجایی که در توانم هست اگر اتفاقی پیش نیاید خودم فقط مدیریت می‌کنم، نقشی را گویندگی نمی‌کنم و شش‌دانگ حواسم را جمع کارم می‌کنم و با دقت زیادی این کار را انجام می‌دهم.
▪ یکی از موفق‌ترین سریال‌هایتان «هرکول پوآرو» بود، این نقش را چطور قبول کردید و امروز رمز موفقیت این سریال را در چه می‌دانید؟
ـ زمانی که سریال «پوآرو» خریداری شد و قرار بود دوبله شود آقای عطا کاملی هم مدیر دوبلاژ سریال بودند. ایشان عده زیادی را برای گفتن نقش دیوید ساچت کاندیدا کرده بودند. خلاصه هر یک از دوستان به جای پوآرو حرف زدند ولی آقای کاملی نپسندید، خلاصه یک روز با من تماس گرفتند و گفتند چنین نقشی را قرار است که به تو بدهیم، داستان از آگاتا کریستی و سریال هم پلیسی است. من هم قبول کردم و فهمیدم که کار بزرگی است ولی از آقای کاملی ۲ هفته فرصت خواستم تا یک مقدار درباره دیوید ساچت اطلاعات جمع‌آوری کنم. متوجه شدم، دیوید ساچت برای ایفای این نقش به مدت ۶ ماه در مرزهای فرانسه و بلژیک زندگی کرده است تا لهجه فرانسوی ـ بلژیکی را یاد بگیرد، بعد به مدت ۳ ماه معلمی داشته که به او راه رفتن پوآرو را آموخته و... من متوجه شدم که اگر او برای یک نقش ۹ ماه زحمت کشیده من هم باید از تمامی انرژی‌ام مایه بگذارم و این کار را انجام دادم و مورد قبول رئیس سازمان صدا و سیما هم قرار گرفت و از این سریال به عنوان بهترین سریال تلویزیونی یاد شد.
▪ از خاطره‌انگیزترین قسمت‌هایی که دوبله کردید، بگویید؟
ـ بعد از مدتی که سریال پخش شد، من احساس کردم که تازه در حال جا افتادن هستم و کم‌کم صدایم بیشتر روی نقش می‌نشیند، در قسمتی پوآرو با لهجه فرانسوی با یک زن صحبت می‌کرد که کار ما را در دوبله سخت کرده بود، قرار بر این بود که صدای دیوید ساچت را با زبان فرانسوی، به همان صورت روی تصویر بگذارند ولی کار خیلی بد از آب درآمد، بعد من این صدا را با زبان فرانسوی و با صدای خودم گفتم که مورد تشویق همکاران قرار گرفت.
▪ گویا با دیوید ساچت هم ملاقات داشتید؟
ـ بله. ایشان را در لندن ملاقات کردم. از من پرسید: «برای دوبله نقش من چقدر پول می‌گیری؟» آن زمان من برای دوبله هر قسمت ۱۸۰۰ تومان می‌گرفتم که به پول انگلستان ۲ پوند می‌شد و به زبان انگلیسی گفتم ۲ پوند، او فکر کرده بود که من ۲ هزار پوند برای دوبله این سریال می‌گیرم و با تعجب گفت: «فقط ۲ هزار پوند می‌گیری؟» این خیلی کم است مبلغ پیشنهادی او حداقل ۲۰ هزار پوند برای هر قسمت بود! ولی نمی‌دانست که منظور من فقط ۲ پوند است (می‌خندد)
▪ آرزوی اکبر منانی چیست؟
ـ به امید روزی که کلاس‌های فن بیان از دوران ابتدایی وارد مدارس شود. به‌نظرم فن بیان از کلاس‌های دیگر واجب‌تر است چرا که اگر کسی نتواند ۳۲ حرف زبان فارسی را درست ادا کند (کما اینکه متاسفانه شامل حال بیشتر ورزشکاران و حتی گویندگان ما هم شده است) نمی‌تواند پیامش را به درستی به گوش مخاطب برساند.
هادی شیرازی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید