دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


هرچه سخت تر زمین می خورند...


هرچه سخت تر زمین می خورند...
همان حس و حال دوباره سراغم آمد، حس و حالی که درست بعد از مرگ خسرو شایگان و راحت شدن اش از دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان به ام دست داد؛ اشک توی چشمانم جمع شد و تصویر همه نقش هایی که گفته بود و ما دیده بودیم (بخصوص گویندگی اش برای پل هنرید در نقش ویکتور لازلو در «کازابلانکا») مثل پرده سینما- همراه با صدای الصاقی- جلویم ظاهر شد، اما ته دلم راضی بود که پیرمرد را مدتی قبل خوشحال کرده بودم.
درست یکی دو ماه پیش از مرگ شایگان، با اصرارمن، با استاد گفت و گوی مفصلی انجام دادیم و او هم صبورانه به سؤال هایم جواب می داد اما به خاطر این که در بستر بیماری بود، اجازه نداد عکاس همراهم به منزل اش ببرم و می گفت نمی خواهد کسی او را در وضعیت مریض احوالی اش به خاطر بسپارد، خودش عکسی را که توی آن بسیار خوش لباس و خوش چهره افتاده بود از آلبوم های خانوادگی اش درآورد و به ام گفت؛ این را بگذار پای مصاحبه ات، بالاخره هر چه که باشد استاد گوینده بازیگر خوش لباسی مثل پل هنرید (ریک و او هر دو عاشق یک نفر بودند در کازابلانکا) بوده و از این منظر بسیار هم حق داشت، بنابراین آن عکس را شخصا اسکن کردم و با فوتوشاپ کراوات اش را برداشتم و درست و درمانش کردم برای چاپ و همراه با مصاحبه فرستادم برای روزنامه، بعد از چاپ آن گفت و گو، استاد تماس گرفت و کلی به خاطرش تشکر کرد.
حالا با شنیدن مرگ پیش کسوتی دیگر در عرصه دوبله- عطاالله کاملی- همان حس و حال سراغم آمده، حالا که صفحه اول هر خبرگزاری ای را باز می کردی همزمان با انتشار خبر درگذشت کاملی می دیدی نوشته اند؛ «... او از سال ۱۳۳۵ فعالیت خود را به طور حرفه‌یی در عرصه دوبله آغاز کرده است. این پیشکسوت دوبله به جای ستاره‌های سینما چون کرک داگلاس در فیلم‌هایی مانند «اسپارتاکوس» ،«جدال در اوکی کرال»و «هفت روز درماه مه » صحبت کرده است. گویندگی در فیلم‌های «هرچه سخت‌تر زمین می‌خورند» به جای همفری بوگارت، دوبله دوم «دایره سرخ» (ایو مونتان)،«پنجه طلایی» (شون کانری)، دوبله دوم «اینک آخرالزمان» ( مارلون براندو) و سریال‌های «ارتش سری» به جای نقش راینهارت و«پوآرو»( سربازرس جپ) از دیگر کارهای اوست. کاملی هم‌چنین به جای بسیاری از بازیگرهای ایرانی از جمله منوچهرحامدی، فتحعلی اویسی، احمد هاشمی صداپیشگی کرده است. او در عرصه‌ی مدیر دوبلاژی مسوولیت دوبله‌ی آثار معروفی چون «داشتن و نداشتن» و نسخه‌ی اولیه فیلم سینمایی «لورنس عربستان»و سریال« اسکیپی» را برعهده داشته است...»
این درست همان فهرستی است که در بهمن ۸۴ برای کتاب سال ویژه دوبله مجله فیلم برای تک تک اساتید و پیش کسوت ها و همچنین دوبلورهای نسل جدید تنظیم کرده ام، با نسل جدیدی ها تک تک تماس می گرفتم و از بیوگرافی شان می پرسیدم و این که چه نقش هایی گفته اند، اما برای قدیمی ها رویم نمی شد و خدایی اش اصلا درست هم نبود، به همین دلیل برای بیوگرافی شان از فهرستی استفاده کردم که توسط شخص هوشنگ گلمکانی (و به قول خودش یک تنه) در شماره ویژه دوبله قبلی مجله فیلم- شماره ۱۴۵- تهیه شده بود و موجود بود و برای تکمیل سیاهه نقش های شاخصی که گفته بودند از آرشیو ذهنی ام – فیلم هایی که دوبله دیده بودم و در آرشیوم داشتم- و البته اطلاعات دقیق و کامل تر دوست عزیزم، علی جمشیدی استفاده بردم. حالا نتیجه همه آن روزها را می شود به چشم دید، این که همه می توانند به خاطر بیاورند استاد کاملی روزگاری در «جدال در اوکی کرال» جان استرجس به جای کرک داگلاس و در نقش داک هالیدی صداپیشگی کرده و دقیقا به همین خاطر ته دل ام کاملا راضی ام.
برای همان کتاب سال و برای دوبله سریال «ارتش سری» هم یک سری یادداشت و مطلب تدارک دیده بودم و با مدیر دوبلاژ آن، ایرج رضایی- گوینده نقش برنارد هپتن در ارتش سری- گفت و گویی انجام دادم و می خواستم گوینده نقش راینهارت هم توی آن پرونده جمع و جور جایی داشته باشد، نقشی که مثل صداپیشه اش از تشخص و وقار خاصی برخوردار بود. با عطاالله کاملی تماس گرفتم و همه چیز را با جزئیات برایش توضیح دادم، البته ناگفته نماند که آن زمان (نمی دانم به کدام دلیل!) هیچ کدام از گویندگان قدیمی دل خوشی از نام مجله فیلم نداشتند و ضمن عرض ارادت به هوشنگ گلمکانی، اعلام می کردند که به هیچ وجه حاضر به هم کاری نیستند (ناصر طهماسب و استاد منوچهر اسماعیلی که اصلا دو سه بار محترمانه من را پیچاندند)، من هم اصلا کم نمی آوردم و مرتب سعی می کردم مشابه ارین براکوویچ (جولیا رابرتز، بدون توجه به جنسیت اش!) اعتماد آن ها را برای تهیه گزارش و گرفتن دیتا به هر نحوی و با هر روشی جلب کنم، هر چند که رفته رفته مشخص می شد خیلی از خاطرات پشت ذهن های اساتید هم فرسوده شده و از میان رفته است اما لااقل چیزکی هم که ما به یادشان می آوردیم و اشاره ای می کردیم باعث می شد آن ها هم نکاتی را بیاد بیاورند. به عنوان مثال دقیقا خاطرم هست که هر چی جلوی منوچهر والی زاده زور زدم نقشی را که به جای جان کاساوتیس در «قاتلین» دان سیگل همراه زهره شکوفنده گفته بود، بیاد نیاورد!
استاد کاملی اما همه نقش هایی که گفته بود، چه نقش های اول و اصلی و چه فرعی ها و مردی ها را همه در خاطرش محفوظ داشت و مشخص بود می تواند متریال های ارزشمندی را برای تکمیل ویژه نامه در اختیارمان بگذارد به رغم این که شخصا خیال می کردم الان که گوشی را بردارد همچنان می گوید؛ «منم اسپارتاکوس»! و دیگر باقی اجراهایش را فراموش کرده اما حتی آن تک نقشی را که به جای همفری بوگارت در «هرچه سخت تر زمین می خورند» هم گفته بود در حافظه داشت، استاد توی آن وضعیت درست شبیه کاراکتر داک هالیدی در «جدال در اوکی کرال» بود؛ او در نهایت مریض احوالی اش باز هم یک جنتلمن تمام عیار و فردی متشخص بود که می توانست پا و همراه همیشگی کلانتر وایت ارپ (با گویندگی منوچهر اسماعیلی) برای از میان برداشتن اشرار سرزمین اش باشد. استاد بعد از یادآوری تمام این ها فقط گفت:« پسر جان، دوبله امروز وضعیت درستی ندارد و بدتر از حال من بیمار است، بگذار فعلا در این مورد هیچ حرفی نزنم...» بعد هم از کاری که داشتیم برای یادآوری خاطره های دوبله ایران انجام می دادیم تشکر کرد و تأکید کرد که به آقای گلمکانی سلامی مخصوص برسانم.
بعدها که تقریبا مطالب ویژه نامه دوبله جمع و جور و تکمیل شده بود، همراه نیما حسنی نسب- دبیر کتاب سال مجله فیلم- توی اتاق هوشنگ گلمکانی، همین اتفاق های ساده را کم و بیش تعریف می کردم که یادم هست گلمکانی به ام گفت؛ «همه این خاطره ها رو یه روزی می تونی بنویسی». فقط و فقط همین حالا (و لابد بعدها در چنین روزهایی) می توانم با تمام دل و جان و البته با افتخار، این وقایع را که آن روزها واقعا عذابی الیم به نظر می آمد تعریف کنم. ما که به قول مک مورفی در «دیوانه ای از قفس پرید»؛ «دست کم سعی خودمون رو کردیم» که به قول نیما حسنی نسب؛ «خاطرات این عزیز در حال فراموشی» را تا اندازه ای زنده نگه داریم.
نوید غضنفری
منبع : ماهنامه آدم برفی‌ها