شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


دوبله هر لحظه‌اش تجربه است


دوبله هر لحظه‌اش تجربه است
«شراره حضرتی»، دوبلور «بانو چویی» در مجموعه‌ی تلویزیونی «جواهری در قصر» است؛ بانوی آشپزخانه‌ی قصر که فردی شرور بوده و با شرارت‌های خود بانوی اول دربار می‌شود. حضرتی از سال ۱۳۷۱ وارد دنیای دوبله شد، اما به گفته‌ی خودش شور جوانی اجازه نداد بتواند با فضای بسته‌ی اتاق‌های دوبله کنار بیاید. او پس از چند سال دوری از دوبله، از سال ۱۳۸۰ دوباره به این حرفه وارد شد و در دوبله‌ی فیلم‌ها و مجموعه‌هایی مانند «شفت»، «تلفن قرمز» و «محله‌ی المزار» حضور داشت. حضرتی در گفت‌وگوی زیر، از دوبله‌ی موفق مجموعه‌ی جواهری در قصر، شرایط دوبله در ایران و حضور گویندگان جوان در این حرفه می‌گوید.
▪ برای شروع از دوبله‌ی مجموعه‌ی «جواهری در قصر» و گویندگی نقش «بانو چویی»، بانوی آشپزخانه‌یی که بسیار دیکتاتور و خشن است و هر کاری برای منافع خود انجام می‌دهد، بفرمایید که چگونه با این شخصیت تا این حد هم‌ذات‌پنداری کردید؟
ـ در دوبله اگر بخواهید نقشی خوب از کار دربیاید، باید گوینده با کاراکتر هم‌ذات‌پنداری کرده تا مخاطب هم بتواند با آن شخصیت ارتباط برقرار کند. گوینده با استفاده از صدا و تکنیک سعی می‌کند بازی هنرپیشه را تکمیل کند. در این مجموعه تا سه قسمت اول نقش بانو چویی خیلی پررنگ نشده بود، ولی به مرور زمان این کاراکتر جای خود را پیدا کرد. من کم‌کم نقش را شناختم و به‌تدریج با صدا، شخصیت و نوع بازی او آشنا شدم ... در واقع وقتی پشت میکروفن می‌نشستم، دیگر می‌بایست نقش بانو چویی را ایفا می‌کردم. در قسمت اول و دوم وقتی دیدم چوییِ جوان سم توی غذا می‌ریزد و هر کاری برای ماندن در قصر انجام می‌دهد،‌ متوجه مرموز بودن و منفی بودن شخصیت او شدم.
گویندگی نقش بانو چویی را خیلی دوست داشتم. علاوه بر این، خانم «زهره شکوفنده»، مدیر دوبلاژ مجموعه‌ی جواهری در قصر، زحمت زیادی برای سینک آن کشیدند، چرا که این مجموعه‌ی تلویزیونی خیلی پرسوناژ داشت و خوشحالم که کار،‌ شسته و رفته شده و بینندگان هم با آن ارتباط برقرار کردند ...
▪ آیا قبل از این‌که دوبله‌ی مجموعه شروع شود، صدای هنرپیشگان را شنیده بودید؟ چرا که تن صدای هنرپیشه می‌تواند به گوینده کمک کند ...
ـ خیر؛ این مدیر دوبلاژ است که فیلم یا مجموعه را می‌بیند و بعد سینک می‌زند و گویندگان را انتخاب می‌کند.
▪ شما بازیگر نقش بانو چویی را تا چه حد می‌شناختید؟
ـ نه من و نه دوستان دیگر بازیگرها را نمی‌شناختیم، ولی در مصاحبه‌یی دیدم که این بازیگر معروف سینمای کره ‌گفته بود، بانو چویی اولین نقش منفی‌اش بوده است. او هم‌چنین می‌گفت وقتی مردم در خیابان او را می‌بینند، از دستش دلخور هستند؛ مثل من که وقتی مردم متوجه می‌شوند گوینده‌ی نقش بانو چویی هستم، به من می‌گویند که چرا یانگوم را این‌قدر اذیت می‌کنم!
▪ گویندگی نقشی منفی‌ مانند بانو چویی که واکنش‌های تند و تیزی هم دارد، در مقابل نقش آرامی مثل «بانو هن»، تا چه اندازه انرژی از گوینده می‌گیرد؟ و گویندگی نقش‌های منفی نسبت به نقش‌های مثبت چه تفاوت‌هایی دارد؟
ـ بدون شک انرژی مضاعف می‌برد. البته انتخاب گوینده برای انواع نقش‌ها به جنس صدای او بستگی دارد، ولی شخصیت منفی انرژی بیش‌تری می‌برد، چرا که دسیسه‌های آدم‌های منفی بیش‌تر و به همان نسبت بازی کلامی و بازی صورت هم زیاد است. بانو هن به دلیل ذات آرامی که داشت، همیشه با مهربانی صحبت می‌کرد، اما من باید بعضی اوقات داد می‌زدم ...
▪ تا به حال برای شما پیش آمده گویندگی نقشی را پیشنهاد بدهند که صدای شما با کاراکتر انطباق نداشته و انصراف داده باشید؟
ـ خیر، برای من پیش نیامده که مجبور به انصراف شوم؛ برای مثال هیچ یک از همکاران، من را برای گویندگی کارتون دعوت نمی‌کنند، چرا که بعد از مدتی هر مدیر دوبلاژی می‌فهمد که صدای هر گوینده به چه شخصیت‌هایی می‌خورد و کدام گوینده توانایی تبدیل صدا یا تیپ‌گویی را دارد.
▪ شما استعداد تبدیل صدا را دارید؟
ـ به هر حال کار گویندگی بعد از مدتی حنجره را می‌سازد. بله، می‌توانم تا حدودی تغییر دهم، ولی نمی‌توانم صدایم را زیر کنم، چرا که گوشخراش شده و کار خراب می‌شود.
▪ همیشه مجموعه‌های شرقی همچون «سال‌های دور از خانه»، «هانیکو» و «جواهری در قصر» خیلی پرمخاطب می‌شوند، به عنوان گوینده این را در چه می‌بینید؟
ـ بزرگ‌ترین نکته به این مسئله برمی‌گردد که ما هم شرقی هستیم و پای‌بند به اصول خانواده و ... شرق فرهنگی غنی دارد، بنابراین سنت‌ها و فرهنگ‌های شرقی برای مخاطب ما قابل هضم‌تر است.
▪ بین تمام نقش‌هایی که گویندگی کرده‌اید، کدام یک از آن‌ها پررنگ‌تر از بقیه است؟
ـ فیلم‌های سینمایی بعد از مدتی کم‌رنگ می‌شوند و کم‌تر هم در ذهن مخاطب باقی می‌مانند، اما بلندترین و پررنگ‌ترین کار گویندگی‌ام، بانو چویی در مجموعه‌ی جواهری در قصر است. البته گویندگی در فیلم «تلفن قرمز» با مدیریت دوبلاژ آقای «جلال مقامی» را خیلی دوست داشتم و هم‌چنین گویندگی در فیلم «شفت» را؛ در این فیلم به جای یک زن پلیس حرف می‌زدم و آقای «منوچهر والی‌زاده» مدیر دوبلاژ کار بودند. در مجموعه‌ی تلویزیونی «محله‌ی المزار» هم که هنوز پخش نشده، گویندگی نقش زنی متفاوت را به عهده داشتم ...
▪ در دوبله شاهد ورود گویندگان جدید هستیم، البته در حال حاضر نسبت به گذشته صدای معمولی خیلی وارد دوبله شده است؛ فکر می‌کنید دوبله چه‌قدر نیاز به صدای خاص دارد؟
ـ دوبله به صداهای خاص نیاز دارد، اما هیچ‌کس در دوبله‌ی ایران نمی‌تواند جای گویندگانی چون جلال مقامی، خسرو خسروشاهی، منوچهر والی‌زاده، حسین عرفانی، شهلا ناظریان، زهره شکوفنده و ... را بگیرد و رفتن پیشکسوتانی مانند ژاله کاظمی، خسرو شایگان و ... خیلی تلخ است. این برای ما بسیار افتخارآمیز است که در کنار این پیشکسوتان هستیم، اما باید قبول کنیم که جای مانور برای گویندگان ما در آن زمان خیلی وجود داشت.
▪ یعنی الآن جای کار برای گویندگان جوان وجود ندارد؟
ـ باید بگویم که حرفه‌ی دوبله، حرفه‌یی جدی است. شاید هنرجوی جوانی به دوبله بیاید، اما اگر خلاقیت و استعداد نداشته باشد بعد از مدتی کنار می‌رود. البته بعضی‌ها می‌گویند دوبله مافیایی عمل می‌کند، این‌طور نیست. اگر استعداد، تمرکز و تکنیک نباشد، هیچ مدیر دوبلاژی حاضر نیست کارش را خراب کند.
شما وضعیت دوبله را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟ چرا که مدتی افت کرده بود و حالا نسبت به چند سال پیش کمی بهتر شده است.
من نه استادم و نه به جایی رسیده‌ام که بخواهم در این باره اظهار نظر کنم، اما به عنوان کسی که در کار هستم، می‌دانم اگر دست مدیر دوبلاژ باز باشد، اگر خیلی مسایل دیکته نشوند و اگر عجله‌ در کار نباشد، هیچ‌وقت دوبله افت نمی‌کند ...
▪ شما ظرافت‌های دوبله را چه‌طور کسب کردید؟
ـ هر بار که پشت میکروفن می‌نشینم، تجربه‌ی جدیدی است. همیشه از استادانم سپاسگزارم؛ جلال مقامی، زهره شکوفنده، محمود قنبری، سعید مظفری، منوچهر والی‌زاده و ... همیشه به من لطف داشته‌اند.
▪ الآن هم که پشت میکروفن می‌نشینید استرس دارید؟
ـ بستگی دارد. دوبله هر لحظه‌اش تجربه است. من سال ۱۳۷۱ برای مدت کوتاهی وارد حرفه‌ی دوبله شدم و در حال حاضر شش سال است که دوباره به این حرفه برگشته‌ام. از کودکی به‌واسطه‌ی دایی‌ام آقای جلال مقامی و همسرشان خانم رفعت هاشم‌پور با دوبله و دوبلورها آشنایی داشتم. این حرفه همیشه برایم جذابیت داشت، به‌خصوص دیدن کار بزرگان. حالا وقتی کنار همان بزرگان می‌نشینم صدایم می‌لرزد، لرزشی به خاطر تجربه‌یی شاید بسیار بیش‌ تر از حتی عمر من.
▪ شما اشاره کردید که سال ۱۳۷۱ وارد حرفه‌ی دوبله شدید و بعد آن را رها کردید و حالا دوباره برگشته‌اید، چرا؟
ـ وقتی وارد این حرفه شدم، شش ماه ماندم و بعد دانشگاه قبول شدم. در آن زمان خیلی پرانرژی بودم و تحمل یک فضای تاریک از صبح تا شب برایم مشکل بود. شش سال پیش که شور جوانی متعادل‌تر و درسم هم تمام شد، تصمیم گرفتم حرفه‌یی را برای آینده‌ام انتخاب کنم. دوبله را خیلی دوست داشتم و همان‌طور که گفتم به‌واسطه‌ی آقای مقامی با این حرفه آشنا بودم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم کسی به من بگوید صدای تو به درد دوبله می‌خورد، ولی این اتفاق افتاد.
▪ آقای مقامی اولین بار صدای شما را برای دوبله کشف کردند؟
ـ خیر؛ یادم می‌آید استودیوی کانون بودیم، من، آقای مقامی، خانم غزنوی و چند نفر دیگر از همکاران بودند. در جمع دوستانه به دایی‌ام گفتند:‌ «جلال، خواهرزاده‌ات صدای خوبی دارد». برای وارد شدن به کار، طبق مقررات ابتدا تست دادم و یک‌سال‌ و نیم منتظر بودم. بعد کلاس‌های گویندگی را مانند بقیه‌ی دوستان، زیر نظر خانم رفعت هاشم‌پور و آقای غلام‌علی افشاریه گذراندم.
باید بگویم آقای مقامی بیش‌تر از همه به من سخت گرفتند؛ شاید زمانی می‌رنجیدم، ولی حالا می‌فهمم که رفتارشان کاملاً منطقی و به صلاح من بود و از همین‌جا از ایشان تشکر می‌کنم. خیلی خوشحالم که کارم را درست انجام دادم و مورد استقبال مردم قرار گرفت. به امید گویندگی در یک مجموعه‌ی تلویزیونی پربیننده‌ی ایرانی.
فاطمه عودباشی
منبع : سورۀ مهر