سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


کمی دقت، کمی‌ خلاقیت


کمی دقت، کمی‌ خلاقیت
امسال نیز تلویزیون انبوهی از فیلم‌‌های داستانی خارجی، مستند و انیمیشن را در جدول پخش برنامه‌های نوروزی‌اش گنجاند تا توانسته باشد سطح سلایق گوناگون مخاطب را در این ایام تعطیل پوشش دهد که جملگی این آثار به نمایش درآمده از برنامه‌های متعدد شبکه‌ها با دوبله فارسی همراه بودند.
نکته‌های بارزی به عنوان عملکرد دوبلاژ تلویزیون در این فیلم‌ها قابل مشاهده بود و آشکارا نشان داد ترجمه مناسب، انتخاب هوشمندانه مدیر دوبلاژ، صدابرداری و صداگذاری با کیفیت همچنان از ارکان با کیفیت شدن دوبله فیلم هستند که در برخی آثار این نکات مشهود بود و مابقی از فقدان این عوامل متضرر شده بودند.
اکنون باید ضلع دیگری را به این مثلث طلایی درباره دوبله‌های تلویزیونی اضافه کرد و آن فرآیند تکنیکی یا فنی است که به طور معمول جهت پخش از شبکه روی فیلم‌‌‌ها صورت می‌گیرد که در روزهای اخیر غیر از شبکه دوم (چه از لحاظ صداگذاری و صدابرداری مطلوب روی فیلم و چه از نظر شکل پخش)‌ دیگر شبکه‌ها فاقد این مهم بودند که مشخص بود با نوعی تعجیل و بی‌حوصلگی کارشان را ارائه کرده‌اند، برای نمونه دوبله به یادماندنی فیلم شوالیه سیاه (با عنوان به نمایش درآمده شوالیه تاریکی)‌ فدای سیستم نه‌چندان مطلوب پخش شبکه نمایش‌دهنده‌اش شد (حذف و تعدیل‌های مکرر و کپی‌برداشتن از نسخه اصلی دوبله فیلم برای پخش از شکل استاندارد ۲۴ فریم در ثانیه به سرعت بالاتری رسید که آسیب جدی به دوبله مورد نظر رساند)‌ یا دوبله اثر تحسین‌شده سال، میلیونر زاغه‌نشین که موسیقی گوشنواز و زیرصدا و هیاهوی لوکیشن اصلی فیلم یعنی شهر بمبئی (که حکم یکی از شخصیت‌های اصلی این اثر را دارد)‌ در زمان پخش به شکل مغشوش و نامناسب به گوش رسید.
در زمینه گویندگی به جای هنرپیشه‌های مشهور، همچنان با ضعف و قوت‌هایی همراه بود که برخی بازیگران با دوبلور ثابتشان و برخی دیگر با چند گوینده دوبله شدند که نمونه مشهورش در ایام نوروز، فیلم‌‌های شکست (به کارگردانی گرگوری هابلیت، محصول ۲۰۰۷)‌ و چاپلین (ریچارد آتن بارو، ۱۹۹۲)‌ با حضور سرآنتونی هاپکینز بودند که به ترتیب میرطاهر مظلومی و منوچهر اسماعیلی در آنها نقش‌گویی کردند که برای دوستداران این بازیگر، تعدد صداهای مذکور دافعه برانگیز بود. اما در نقطه مقابل جلال مقامی به عنوان مدیر دوبلاژ فیلم مکزیکی (اثر گوروربینسکی، ۲۰۰۱)‌ از گوینده ثابت سال‌های اخیر براد پیت یعنی سعید مظفری (که معمولا با انرژی خاصی به جای این ستاره سینما نقش می‌گوید و صدایش تناسب عجیبی با چهره و حالات او دارد)‌ بهره گرفت که نشان داد مقامی، احترام خاصی نسبت به حافظه مخاطب برای دوبله نقش‌های براد پیت قائل است.
این نکته وقتی بیشتر به چشم ‌می‌آید که جلال مقامی جزو اولین دوبلورهایی بود که به جای این هنرپیشه در فیلم هفت (اثر درخشان دیوید فینچر)‌ نقش گفت، ولی بدون هیچ خودخواهی و تعصبی در فیلم مکزیکی، مسوولیت نقش‌گویی را با فراغ بال به سعید مظفری واگذار کرد. این روند قابل تقدیر، درباره هنرپیشه شاخص دیگری چون مورگان فریمن در فیلم‌‌های به نمایش درآمده تحت تعقیب (تیمور بکمامبتوف، ۲۰۰۸)‌، شوالیه سیاه (کریستوفر نولان، ۲۰۰۸)‌ و قلدرها جاری بود و مدیران دوبلاژ خوش ذوق این فیلم‌ها، از صدای با صلابت حسین عرفانی به جای این هنرپیشه استفاده کردند و وی نیز با تسلط گویندگی کرد، مثلا در دوبله فیلم تحت تعقیب (به مدیریت دوبلاژ سعید مظفری)‌ عرفانی در کنار زهره شکوفنده و سعید مظفری که به ترتیب به جای هنرپیشه‌های نام‌آشنایی مانند مورگان فریمن، آنجلینا جولی و جیمز مکآوی نقش‌گویی داشتند ترکیب دلپذیری از صدای دوبلورهای باتجربه با چهره هنرپیشه‌های ذکر شده به وجود آوردند. از امسال باید به عنوان سالی ویژه برای میرطاهر مظلومی نام برد؛ گوینده بااستعدادی که پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در عرصه دوبلاژ داشته و با صبر و استمرار در این حرفه قابلیت‌هایش را بروز داده است. به همین دلیل توانسته نظر مدیران دوبلاژ را برای نقش اول‌گویی به خود جلب کند. او در فیلم آقای ۳۰۰۰ (اثر چارلز استون)‌ نقش‌گویی با شوروحالی به جای یک بازیکن سیه چرده بیسبال به نام استن رای (با بازی بونیک‌مک)‌ داشت که کاملا با حس و حال این شخصیت هنگام مسابقه‌ها همراه بود، اما در این میان اتفاق شاخص برای میرطاهر مظلومی در دوبله فیلم شکست‌ به مدیریت ناصر طهماسب ‌ به وقوع پیوست و آن صداپیشگی به جای آنتونی هاپکینز بود. علاقه‌مندان پیگیر دوبلاژ قبل از این بیشتر با صداهای ماندگار منوچهر اسماعیلی و نصرالله مدقالچی به جای این بازیگر صاحب سبک خاطرات دلپذیری در ذهن دارند و با توجه به نوع نگاه‌‌های مرعوب کننده و رازآلود هاپکینز در اغلب شخصیت‌هایی که تا به حال ارائه کرده، این حسرت برای مخاطب فارسی‌زبان به وجود آمده که یک‌بار صدای پررمزوراز ناصر طهماسب را بر چهره‌ هاپکینز بشنوند که در دوبله شکست این حسرت همچنان از سوی طهماسب باقی ماند و او این فرصت را به مظلومی داد تا این نوع نقش‌گویی سنگین را تجربه کند، ولی به هر حال هاپکینز هست و برای دیالوگ‌گویی‌اش اجرای استادانه‌ای را می‌طلبد. به شخصه هرگاه صدای میرطاهر مظلومی را در فیلمی می‌شنوم، نقش‌گویی درخشانش به جای پرسوناژ افسانه‌ای دیوی جونز (کاپیتان اختاپوس صورت در فیلم دزدان دریایی کارائیب ۲، قسمت قلب مرد مرده)‌ در ذهنم تداعی می‌شود. افشین زینوری نیز به جای دادستان جوان زبر و زرنگ فیلم «شکست» اجرای صدایی مناسبی داشت.
همان‌طور که در قبل ذکر شد دوبله فیلم میلیونر زاغه‌نشین (دنی بویل ۲۰۰۸)‌ از لحاظ فنی (صداگذاری و باند‌سازی)‌ آسیب دید، ولی ۲ انتخاب صدایی مدیر دوبلاژ با تجربه‌اش یعنی ناصر طهماسب، جالب توجه از آب درآمد. یکی صدای غلامرضا صادقی (به جای سربازرس با بازی عرفان‌خان)‌ و دیگر شهرزاد ثابتی (به جای نقش کودکی‌های یلم)‌ که هر دو با شور و علاقه خاصی نقش‌هایشان را گفتند و طهماسب با علم بر این‌که میلیونرزاغه‌نشین فضا و بازیگران هنری دارد، ولی به طور کامل از محدوده سینمای رایج هند خارج است، سعی کرد از صدای دوبلورهای ثابت در این فیلم‌ها پرهیز کند.
همواره این نکته را یادآور شدیم که انتخاب هوشمندانه گوینده نقش مکمل می‌تواند در سرنوشت دوبله هر فیلمی تاثیر‌گذار باشد. برای نمونه حضور گوینده خلاقی چون اکبر منانی در دوبله فیلم چاپلین‌(در نقش کارگردان و تهیه‌کننده نامدار سینمای کمدی کلاسیک آمریکا یعنی مک‌سنت)‌ بسیار دلپذیر بود بویژه در سکانس‌هایی که با شخصیت‌ چارلی چاپلین (با نقش‌آفرینی رابرت داونی جونیور و گویندگی منوچهر والی‌زاده)‌ بر سر شیوه بازی‌اش بحث و مجادله می‌کرد؛ منانی با تسلط تمام از عهده صداپیشگی‌اش برآمد در این قسمت یادداشت با در نظر گرفتن ۳ شاخصه مهم دوبلاژ (ترجمه مناسب، مدیریت دوبلاژ منسجم و طراحی صدای با کیفیت)‌ قصد دارم ۳ دوبله فیلم تامل برانگیز ایام نوروز تلویزیون را نام برده و در صورت امکان بررسی کنم. ۱۳ (با عنوان نمایش درآمده «توطئه»‌به مدیر دوبلاژی بهرام زند)‌، شوالیه سیاه (به مدیریت محمود قنبری)‌ و دنیایی بدون دزدان (به کارگردانی ژیائوگنگ فنگ، محصول ۲۰۰۴ کشور چین به مدیریت شروین قطعه‌ای)‌ ۳ فیلمی هستند که از دوبله با کیفیت و آبرومندی برخوردارند و جالب این‌‌که ۲ فیلم از این مجموعه (۱۳ و شوالیه سیاه)‌ صداگذاری، باندسازی صدا و دوبله‌‌اش خارج از تلویزیون انجام شده است و صداگذاری هر دو فیلم توسط طراح صدای خوش‌‌ذوق و خلاق عرصه دوبلاژ و سینمای ایران یعنی مانی هاشمیان به سرانجام رسیده، هر چند که پخش نادرست شوالیه سیاه، زحمات‌ هاشمیان را کمرنگ کرد، ولی پخش مناسب فیلم ۱۳ (توطئه)‌ از شبکه ۲ سیما گویای کار ایشان بود و اتفاقا فیلم دنیایی بدون دزدان هم از این شبکه پخش شد تا حاصل کار گروه دوبلاژ این فیلم نیز بخوبی دیده شود.
بهرام زند در مقام مدیریت دوبلاژ فیلم ۱۳ با درایت تمام از صدای گویندگان شاخصی بهره گرفت که هم اکنون در دوبله‌های تلویزیون حضوری ندارند، به تعبیری صداهای خاطره‌انگیز خسرو خسروشاهی، نصرالله مدقالچی و صادق ماهرو، رنگ و لعاب زیبایی به این اثر تریلر پر زد و خورد داد این نکته را با صدابرداری خلاقانه (که مملو از صحنه‌های تیراندازی و انفجار بود)‌ و گویندگی دلنشین خود بهرام زند می‌توان جمع کرد تا به برآیندی تحسین برانگیز نسبت به دوبله اثر فوق برسیم.
زند توانست حالات شخصیت مامور متبحر سری و آسیب‌دیده به نام راس تانر (با بازی استیفن دورف)‌ را در صدایش منعکس کند، هر چند معتقدم صدای به یادماندنی بهرام زند به جای این قبیل هنرپیشه‌های اکشن کار، خیلی حیف است! بازیگرانی بی‌حس و حال، با کمترین میمیک صورت و خیلی خشن چون استیون سیگال و جیسون استاتام (که در همین ایام عید، زند در ۲ فیلم به نام پادشاه (یوبل، ۲۰۰۷)‌ و انتقال دهنده ۳ (الیویه مگاتون، ۲۰۰۸)‌ به جای این بازیگر نقش‌گویی داشت)‌ نمونه‌‌های معروفی هستند که بهرام زند، صداپیشگی آنان را به عهده داشته و وقتی صدای زند را بر چهره اینان می‌شنوم جز کلمه حیف، قادر به گفتن چیزی نیستم البته وی هنگام نقش‌گویی از لحاظ حسی چیزی کم نمی‌گذارد، ولی وقتی صدای زند را به جای هنرپیشه‌های صاحب سبکی چون رابرت دنیرو، مل گیبسن،‌ دنیل دی لوئیس، جرمی برت (شرلوک هولمز)‌ و در درجه بعد بروس ویلیس، ادهریس، ژان رنو و سیلوستر استالونه به خاطر می‌آوریم چیز دیگری است.
دوبله برتر سال گذشته تعلق داشت به فیلم برگزیده سینمای جهان شوالیه سیاه که توسط مدیر دوبلاژ با تجربه و آگاه، محمود قنبری برای ویدئو رسانه دوبله شد که تلویزیون نیز همین نسخه را جهت پخش نوروزی در نظر گرفت. قنبری که همواره نگاهی حرفه‌ای به عملکردش دارد از بهترین صداهای حاضر در حرفه دوبلاژ برای دوبله فیلمش استفاده کرد، حضور گویندگان شاخصی از قبیل جلال مقامی (برای نقش آلفرد با بازی مایکل کین)‌،‌کیکاوس یاکیده (بتمن/ کریستین بل)‌، منوچهر والی‌زاده (دادستان هاروی دنت/ آرون اکهارت)‌، حسین عرفانی (لوشیوی فاکس / مورگان فریمن)‌، رضا آفتابی (رئیس پلیس گوردون / گری اولدمن)‌، مریم شیرزاد (ریچل/ مگی گالینهال)‌ و... از نقاط قوت دوبله شوالیه سیاه بود، اما به واقع انتخاب برتر صدایی از جانب محمود قنبری برمی‌گشت به صدای همیشه ماندگار منوچهر اسماعیلی برای نقش بحث‌برانگیز جوکر با نقش‌آفرینی استثنایی هیث لجر که نقش‌گویی بسیار انرژی‌بری را می‌طلبید. بازگویی این نکته ضروری است که دوبله شدن این نقش خاص در هر جایی که واجد صنعت دوبلاژ هستند به پای اجرای اصلی و نحوه دیالوگ‌گویی کم نظیر هیث لجر نمی‌رسند و تماشای نسخه اصلی فیلم دارای جذابیت‌های دیگری است، اما در صنعت فعلی دوبلاژ ایران شاید تنها گوینده‌ای که بتواند همگام این نقش شود، کسی جز منوچهر اسماعیلی نیست و قنبری تیزهوشانه وی را برای صداپیشگی این نقش انتخاب کرد.
اسماعیلی به طور کامل تمام لب و زبان زدن‌ها، افت‌وخیزهای صدایی و خنده‌های رعب‌انگیز جوکر را در نحوه نقش‌گویی‌اش نمایان کرد و در لحظه‌های حضور جوکر در قاب به اصطلاح دوبله آن قسمت را با تسلط در دست گرفت و لحظات جالبی را از خود به یادگار گذاشت بویژه در سکانسی که خلافکاران شهر گاتهام در حال توطئه و مذاکره با یکدیگر هستند، جوکر به صورت مهمان ناخوانده با همان خنده‌های مشهورش وارد می‌شود و مدادی را روی میز می‌گذارد که اسماعیلی در اینجا با لحن جالبی این دیالوگ را گفت: «کی می‌خواهد این مداد را غیب کنم؟»!!
خوشبختانه قرار است همین نسخه دوبله شوالیه تاریکی در بخش ویدئورسانه خانگی توزیع شود که آن وقت با طیب خاطر می‌توان این دوبله باکیفیت را بررسی کرد. در این میان، هنر ناب منوچهر اسماعیلی تنها به نقش جوکر در دوبله‌های نوروزی تلویزیون بسنده نشد بلکه شاهکار وی در دوبله فیلم نخست‌وزیر (اثر پائولو سورنتینو، ۲۰۰۸)‌ با عنوان به نمایش درآمده ایل دیوو و نقش‌گویی به جای بازیگران توانایی به نام تونی سرویلو رقم خورد. این فیلم که به سرگذشت پرفراز و نشیب جولیو آندروتی (نخست‌وزیر ایتالیا)‌ می‌پرداخت، اثر پردیالوگی بود که به اصطلاح نمونه مناسبی است برای عوامل دوبلاژ که ترجمه مناسب و شیوای حسین شایگان نیز در این دیده شدن بی‌تاثیر نبود؛ اما اجرای استادانه منوچهر اسماعیلی به جای این پرسوناژ باز هم نشان داد وی دقت و وسواس خاصش را در نحوه گویندگی‌اش همچنان کماکان حفظ کرده و یک سر و گردن از این لحاظ از دیگر گویندگان بالاتر است. اسماعیلی هنوز هم قبل از دوبله شدن هر نقشی، فیلم مورد نظر را با دقت می‌بیند و نقش را تجزیه و تحلیل کرده و آن وقت با دست پر در اتاق ضبط حاضر می‌شود. اسماعیلی برای نقش جولیو آندروتی در فیلم نخست‌وزیر با توجه به چهره تخت و سنگین حرف زدن این پرسوناژ، تیپ صدایی خاصی را در نظر گرفت که به شکل استادانه با چهره و حالات این نقش تناسبی باور نکردنی داشت، به طوری که در قسمت نقد و بررسی این فیلم در ویژه‌نامه نوروزی سینما ۴، محمدعلی سجادی و علی معلم لب به تحسین از هنر منوچهر اسماعیلی گشودند که در برنامه اینچنینی، اتفاق خوشایندی بود. جای بسی شعف دارد که اسماعیلی کماکان هنر دوبله را زنده نگه داشته است.
یکی از معدود دوبله آثاری که نشان از درک بالای مدیر دوبلاژ از ساختار داستان و شخصیت‌پردازی اثر داشت در دوبله فیلم «دنیایی بدون دزدان» با مدیریت منسجم شروین قطعه‌ای رخ داد. فیلم با این که محصولی از کشور چین بود، ولی دوبله سرسری و با تعجیلی نداشت و قطعه‌ای خیلی خوب توانسته بود با فضای اخلاقی فیلم (که به آموزه‌های اخلاقی چین باستان با رگه‌هایی از تعلیمات کنفوسیوس تعلق داشت)‌ ارتباط برقرار کند و همین نکته باعث شد وی در دیالوگ‌نویسی و هدایت گویندگانش نهایت دقت را اعمال کند. پسری روستایی که همه عناصر دنیای پیرامونش را زیبا می‌بیند با نجاری مبلغی پول را دست و پا می‌کند و قصد دارد به روستای محل تولدش بازگشته و سر و سامانی بگیرد. در طول راه وی با زوج‌ جوانی که دزدان حرفه‌ای هستند آشنا می‌شود و به همه اعلام می‌کند کسی حق ندارد کیف پولش را بدزدد. در طول سفر و در قطار اتفاقات حیرت‌انگیزی برای جوان رخ می‌دهد. قطعه‌ای علاوه بر مدیر دوبلاژی، گویندگی تر و تمیزی به جای پرسوناژ وانگ بو داشت و کار مابقی گویندگانی چون مریم شیرزاد (وانگ لی)‌، امیر صمصامی (پسر روستایی)‌، امیر قطعه‌ای (عمو بیل)‌، بیژن علی‌محمدی و... در ارتفاع بالایی قرار داشت. این سبک تامل‌برانگیز کار شروین قطعه‌ای از این پس کارش را مشکل‌تر کرد و سطح توقع مخاطب را نسبت به خود بالا برد. باید دید در کارهای آینده‌اش این نوع دقت را لحاظ می‌کند؟ باید دید.
نیروان غنی‌پور
منبع : روزنامه جام‌جم