جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


رضایت از دوبله شب عید؛ فقط ۴۰ درصد


رضایت از دوبله شب عید؛ فقط ۴۰ درصد
بزرگ‌ترها این روزها او را با صدای تام‌کروز، جان تراولتا و جیم کری می‌شناسند و کوچک‌ترها با صدای لوک خوش‌شانس.از سن ۱۷ سالگی وارد عرصه دوبله شد و تا به امروز حدود نیم قرن از فعالیت او در این حرفه می‌گذرد. ناگفته نماند که به مدت ۱۸ سال به‌طور مستمر در برنامه‌های رادیویی «صبح جمعه با شما» و بعدها برنامه «جمعه ایرانی» و حدود ۶ سال در رادیو پیام فعالیت داشته است.
در تمام این سال‌ها، عمده استعداد و انرژی‌اش نصیب تلویزیون شده است. صرف‌نظر از ایام معمول سال، در ایام نوروز نیز بارها و بارها صدای او را روی شخصیت‌های متعدد و متفاوت فیلم‌ها و مجموعه‌های خارجی شنیده‌ایم و این همه نشان از پرکاری او دارد.«منوچهر والی‌زاده» در اولین گفت‌وگوی مطبوعاتی‌اش در سال جدید، ضمن مرور هر آنچه که او را به نوروز وصل می‌کند، از پرکاری‌اش در روزهای نزدیک به سال نو گفت و بعد کمی هم درد دل کرد.
▪ باتوجه به شروع سال نو و رهاشدن از دیدوبازدیدهای نوروزی، اگر موافق باشید، می‌خواهیم ابتدا از عیدی‌هایی که گرفته‌اید یا داده‌اید، برایمان بگویید.
ـ در طول تمام این سال‌ها در حوزه حرفه‌مان معمولا عیدی دریافت نکرده‌ایم، فقط در این چند سال اخیر، تلویزیون هدایایی به‌رسم عیدی داده است، مثل کتاب، قرآن و... که جای تشکر دارد چون نشان می‌دهد که به یادمان هستند.
▪ دوست داشتنی‌ترین عیدی که تابه‌حال گرفته‌اید، چه بوده است؟
ـ شیرین‌ترین عیدی که گرفته‌ام، تشویق مردم است. آنها به من نشاط خاصی می‌دهند. همیشه خودم را مدیون مردم و اساتیدم دانسته‌ام.
▪ مزه عید، به عیدی گرفتنش است، خصوصا اگر ماندگار باشد. عیدی‌های دوران کودکی‌تان را دارید؟
ـ از همان زمان که کودکی خودم را شناختم، یادم هست هر سال عید، پای سفره هفت‌سین کنار اعضای خانواده می‌نشستیم. از جمله خاطراتی که از آن سال‌ها برای من باقی مانده، عیدی است که مادرم از بین ورق‌های کتاب قرآن به ما می‌داد و...
▪ چه مقدار از این عیدی‌ها را هنوز نگه داشته‌اید؟
ـ شاید باورتان نشود ولی اغلب اسکناس‌هایی که به رسم عیدی از لای قرآن به‌دستم داده‌اند را نگه داشته و خرج نکرده‌ام. در‌واقع آنها برایم حکم برکتی در رزق و روزی را دارند. الان هم اگر کیف پولم را برایتان باز کنم، می‌توانید آنها را ببینید.
▪ و اولین عیدی که در عمرتان به کوچک‌ترها داده‌اید؟
ـ اولین عیدی را به برادرزاده‌هایم دادم. برادری داشتم که در سن ۳۷ سالگی فوت شد. بچه‌هایش که کوچک بودند، یک عمو بیشتر نداشتند و آن عمو هم من بودم. وقتی به آنها عیدی می‌دادم، یکی از قشنگ‌ترین لحظات زندگی‌ام را تجربه می‌کردم و این زیباترین حالتی بود که من آن را احساس می‌کردم.
▪ جماعتی که در رادیو و تلویزیون کار می‌کنند، همه ساله در ایام نوروز خواسته یا ناخواسته برای مردم عیدی‌هایی دارند که می‌دانیم به زحمت تهیه کرده‌اند، به‌شخصه چقدر در روزهای آخر سال متحمل این زحمت می‌شوید؟
ـ امر دوبلاژ، کار مستمری است. شب‌های نزدیک به سال نو که می‌شود، طبعا این استمرار بیشتر می‌شود. فیلم‌هایی که قرار است ایام عید پخش شود، از آنجا که آثار جدیدی هستند و برای اولین بار قرار است از تلویزیون پخش شوند، بعد از اینکه مدت‌زمان زیادی صرف خریداری آن شد، باید ترجمه شود و سلسله‌مراتب خودش را طی کند، بعد همگی جمع می‌شوند و به یکباره شب عید برای دوبله به دستمان می‌رسند.
▪ آثاری که در چنین موقعیت‌هایی دوبله می‌شود چقدر برایتان راضی‌کننده است؟
ـ یک زمانی بود که دوبله یک فیلم بیش از یک هفته هم به‌طول می‌انجامید اما بعد از دیجیتالی شدن این کار خیلی راحت‌تر انجام می‌شود به‌خاطر همین ماشینی شدن در عین اینکه سرعت کار افزایش می‌یابد کیفیت دوبله تغییری نمی‌کند با این توصیف وقتی فیلم‌هایی که خودم در دوبله آن سهم داشته‌ام را می‌بینم حدودا ۴۰ درصد احساس رضایت می‌کنم.
▪ چرا اینقدر کم؟
ـ به دلیل اینکه در چنین شرایطی روی نقش‌های اصلی نمی‌توان خیلی تمرین و تمرکز کرد. وقتی کارها ماشینی می‌شود این تجربه است که حرف اول را می‌زند یعنی وقتی که کار به‌صورت سریع انجام می‌شود تنها نیروهای باتجربه هستند که خود را با شرایط وفق می‌دهند و معمولا جوانان در وسط کار می‌مانند.
▪ مشکل‌ترین قسمت کار دوبلاژ کدام بخش آن است؟
ـ یکی از سخت‌ترین کارها در عرصه دوبلاژ تیپ‌سازی است و این بیشتر در کارتون‌های کودک و نوجوان امکانپذیر است. تیپ‌سازی کار مشکلی است چرا که به نوعی با مشکلات عدیده ساخت انیمیشن مواجه است.
▪ صحبت از کارتون شد، بفرمایید چقدر کار انجمن گویندگان جوان را می‌پسندید؟
ـ آنها در مقطعی وارد کار شدند و خیلی سریع حرکت کردند. در نتیجه به آن پختگی لازم نرسیدند اگر آنها با انجمن گویندگان ما ادغام می‌شدند و کنار همدیگر حرکت می‌کردیم کارهای بهتری را شاهد بودیم. کما اینکه خیلی از جوانان هستند که در انجمن ما مشغول هستند.
ما گویندگان بسیار خوب قدیمی داریم که کارهای بسیار زیبایی را ارائه داده‌اند. خیلی از کارها اگر خوب دوبله شوند در ذهن مخاطب می‌نشیند و باقی می‌ماند. مثلا در کارتون «لوک خوش‌شانس» که آقای خسروشاهی مدیر دوبلاژ بودند بعد از اجرای تنها سه قسمت از این مجموعه مردم مرا با نام «لوک خوش‌شانس» صدا می‌زدند. با توجه به اینکه من زیاد دوبله کارتون انجام نداده‌ام. این طور می‌توانیم نتیجه بگیریم که بزرگ‌ترها کنار کودکان‌شان کارتون تماشا می‌کنند.
▪ چرا کار دوبله کارتون را ادامه ندادید؟ شما که لوک‌ خوش‌شانس را خوب دوبله کردید؟
ـ یک‌سری از گویندگان ما هستند که بیشتر کار کودک و نوجوان انجام می‌دهند مثل آقای افضلی، اکبر منافی، تورج نصر و دیگر همکاران. اینها کسانی هستند که تیپ‌سازی می‌کنند. من زیاد نتوانستم تیپ‌سازی کنم. همان‌طور که گفتم کار کارتون بسیار سخت است و باید در نهایت دقت دوبله شوند. یکی دیگر از مشکلات دوبله چه در نقش کارتون و چه در حوزه فیلم و مجموعه استفاده صداهایی مشخص برای دوبله نقش‌های منفی است.
مخاطب از همان بدو ورود بازیگر مربوطه متوجه می‌شود که او نقش منفی دارد و به نوعی نتیجه گره‌افکنی‌های داستان را می‌تواند حدس بزند و... گاهی‌ اوقات بازیگری نقش منفی دارد و تا انتهای فیلم مخاطب متوجه منفی بودن او نمی شود. وقتی این فیلم با صدای اصلی هم دیده شود متوجه خواهیم شد که بازیگر صدای مثبتی دارد.
به‌نظر من دلیلی وجود ندارد که نقش‌های منفی صداهای منفی داشته باشند. این اشتباه ممکن است که در دوبله به وجود بیاید ولی همیشگی نیست چرا که مدیر دوبلاژ روی فیلم و انتخاب گوینده نهایت دقت را به خرج می‌دهد و به‌طور کلی نمی‌توان گفت که این اشتباه همیشگی است. به عنوان مثال فیلم‌های آلن دلون را نمی‌توان گفت که صدای منفی دارد با توجه به اینکه آلن دلون شخصیت ضدقهرمان است و آقای خسروشاهی با صدای مثبت آن را دوبله می‌کند.
▪ پس نگاه‌تان به حرفه دوبلاژ مثبت است؟
ـ صددرصد همین‌طور است. دوبله ما اگر در دنیا اول نباشد دوم است. من این را واقعا بدون اغراق می‌گویم چرا که اگر هم در دنیا رتبه اول وجود داشته باشد این تکنولوژی و ابزارهای مربوط به تغییر صداست که آنها را به این رتبه رسانده است.
اما در کشور ما صدای گوینده همان صدایی است که شنیده می‌شود و خودش تیپ‌سازی می‌کند. ما کمتر کسی مانند آقای منوچهر اسماعیلی داریم. ایشان در سریال «هزاردستان» یا فیلم سینمایی «مادر» به تنهایی به جای چهار نفر گویندگی کرد بدون اینکه صدایی محسوس باشد.
▪ با توجه به نیم‌قرن سابقه کاری شما و غنی بودن دوبله ایران به نظر شما جوانانی که الان در عرصه گویندگی فعالیت می‌کنند می‌توانند به خوبی از این افتخار دفاع کنند؟
ـ به نظرم بر اثر تجربه این امر امکانپذیر است. همیشه من و دوستانم در حرفه دوبله نیستیم، باید عده‌ای باشند که جایگزین شوند. به نظرم تنها عشق و علاقه است که هنرمند را ماندگار می‌کند. اگر کسی این حرفه را ریشه‌ای انتخاب کند یعنی از دوران نوجوانی و جوانی و با عشق و علاقه وارد حرفه ما شود، قاعدتا به جایگاهی که یدک کش این شهرت و آوازه حرفه گویندگی است، می‌رسد. کسی که تازه‌وارد این حرفه می‌شود باید بداند که حرفه هنر بازنشستگی ندارد و تا زمانی صدا از دهان گوینده بیرون می‌آید در این عرصه راهش را ادامه می‌دهد.
▪ در تمام این سال‌ها احساستان نسبت به تلویزیون چقدر دستخوش تغییر شده است؟
ـ زمانی که تلویزیون وارد ایران شد من از پشت شیشه ویترین مغازه‌ها با این پدیده آشنا شدم. آن زمانی که تلویزیون خریدم، خیلی دوست داشتم که همیشه پای برنامه‌های تلویزیونی بنشینم اما متاسفانه برنامه‌های تلویزیون محدود بود و برنامه‌ساز تلویزیونی خیلی کم بود خاطرم هست با اینکه برنامه‌ها محدود بودند اما من تا آخرین برنامه تلویزیون یعنی پخش سرود ملی با تلویزیون همراه بودم.
همیشه همه برنامه‌های تلویزیون برایم خوشایند بوده است. هرگز ناراضی نبوده‌ام به محض اینکه وارد منزل می‌شوم با یک روحیه باز و شادابی خاصی تا جایی که فرصت داشته باشم به تماشای تلویزیون می‌نشینم. من همان احساس خوشایندی که در دوران نوجوانی در بدو ورود این جعبه جادویی نسبت به آن داشتم را حفظ کرده‌ام. شاید باورتان نشود حتی وقتی که می‌خواهم به خواب بروم، باید رادیو تا صبح بالای سرم روشن باشد. اگر رادیو بالای سر من نباشد، انگار یک چیزی کم دارم. مانند مریضی که قرص ندارد. تمامی برنامه‌های شبانگاهی رادیو، از جمله راه شب را گوش می‌دهم. گاه در سازمان وقتی با همکاران رادیویی‌ام روبه‌رو می‌شوم به آنها می‌گویم که برنامه‌شان را دنبال می‌کنم. با تعجب می‌گویند: «واقعا تا آن موقع شب بیدار می‌مانی؟» این علاقه من به صدا و سیما هرگز کم نشده است.
هادی شیرازی
منبع : روزنامه تهران امروز