جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سناریوهای آمریکا برای اوضاع پیچیده افغانستان‌


سناریوهای آمریکا برای اوضاع پیچیده افغانستان‌
برغم مواضع مبهم دولت جدید آمریکا در قبال بسیاری از مسائل منطقه، و عدول از سیاست گذشته واشنگتن در بسیاری از پرونده‌ها در عرصه داخلی و بین‌المللی، انتظار می‌رود موضوع افغانستان در اولویت نخست جدول کاری دولت جدید قرار گیرد، چون باراک اوباما در خلال تبلیغات انتخاباتی و پس از پیروزی در انتخابات چهارم نوامبر گذشته، بخش عمده اظهارات خود را به موضوع افغانستان اختصاص داده بود.
از نظر اوباما، افغانستان جبهه اصلی جنگ با تروریسم است. اوباما مانند رئیس جمهوری پیشین آمریکا جورج بوش، عراق را جبهه مرکزی برای جنگ با تروریسم نمی‌داند. وی تعهد کرد تا نیروهای آمریکا را از عراق فرا بخواند و آنها را با هدف سرکوب طالبان و شبکه القاعده به کمک نیروهای نظامی‌اش به افغانستان بفرستد. اوباما اعلام کردکه نیروهای آمریکایی دست به حملات نظامی پیشگیرانه به مناطق تحت نفوذ طالبان و القاعده در پاکستان خواهد زد، حتی اگر اسلام‌آباد با آن مخالفت کند.
در داخل آمریکا درخصوص استراتژی جنگ در افغانستان دو جریان اصلی وجود دارد: جریان نخست دعوت به عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از این کشور می‌کند و معتقد است که اداره امور این کشور باید به مردم واگذار شود. جریان اول چنین استدلال می‌کند که هیچ قدرتی در طول تاریخ نتوانسته است براین کشور سلطه پیدا کند. این جریان می‌گوید که واشنگتن باید کمک کند تا به یک مصالحه سیاسی با جناح میانه‌رو جنبش طالبان دست یابد. این امر می‌تواند تضمین کننده عدم استفاده از خاک افغانستان برای شروع حملات تروریستی برضد متحدان آمریکا باشد، اما عقب‌نشینی آمریکا از افغانستان از نظر این جریان، به معنای عدم تلاش برای تعقیب شبکه القاعده نیست. گروهی از تحلیلگران و استراتژیستهای واشنگتن طرفدار این جریان هستند.
جریان دوم که اکثر تحلیلها ونوشته‌های محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا آن را بیان می‌کنند، برضرورت حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان تاکید دارد. این جریان براین باور است که مسئله افغانستان با بسیاری از مسائل اساسی موردنظر آمریکا چون جنگ برضد تروریسم، منازعه برسر انرژی در آسیای میانه، پرونده هسته‌ای ایران و مقابله با محور چینی - روسی، پیوستگی و ارتباط نزدیک دارد. بدین علت این جریان خواستار افزایش تعداد نیروهای آمریکایی و بین‌المللی در افغانستان با هدف سلطه برآن و رهایی از القاعده و جنبش طالبان است.
اما کمکهای قریب‌الوقوع نظامی آمریکا به افغانستان، راه حل نیست، چون افزایش نیروهای نظامی در افغانستان، اوضاع را مانند آنچه که در عراق اتفاق افتاد، دگرگون نخواهد کرد.
آمریکا با اجرای طرح افزایش نیرو در عراق، اوضاع بحرانی این کشور را دگرگون ساخت. براساس برخی از آمارها، این افزایش نیرو موجب شد تا عملیات مسلحانه در خلال دو سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تا ۸۰ درصد کاهش یابد. از سوی دیگر این امر موجب شد تا شرایط برای مصالحه سیاسی و توسعه اقتصادی و اجتماعی عراق فراهم شود.
‌ ● تفاوت‌های دو کشور
اینکه این طرح چرا در افغانستان مانند عراق عملی نخواهد شد، دلایل متعددی دارد که به برخی از آنها در ذیل اشاره می‌شود:‌
۱‌) افغانستان هفت سال پس از جنگ آمریکا برضد تروریسم، همچنان از بسیاری مشکلات غیرقابل حل نظامی چون افزایش شورشهای متمرکز در مناطق روستایی رنج می‌برد. پناهگاههای امن برای شورشیان در پاکستان بخصوص در مرزهای این کشور با افغانستان افزایش یافته است، ضعف و ناتوانی دولت افغانستان در انجام ماموریتهای امنیتی و عمرانی‌اش این مشکلات را مضاعف کرده و لازم به یادآوری است که تجارت مواد مخدر و تخریب زیرساختهای این کشور به شدت افزایش یافته است.
۲) علت دیگر اینکه چگونگی شکل‌گیری دو دولت در دو کشور عراق و افغانستان متفاوت است. عراق دارای یک دولت مرکزی است که از تمامی مضامین و معانی سیاسی که بر یک دولت حمل می‌شود، برخوردار است، در حالیکه این معانی و مضامین برافغانستان که دارای ماهیت قبیله‌ای است، قابل انطابق و اجرا نیست. در این کشور وابستگیها و عصبیت‌های قبیله‌ای و فرقه‌ای، بر وابستگی به دولت و حکومت مرکزی رجحان دارد و طبیعی است چنین گرایش‌ها و وابستگی‌هایی، برماهیت دو دولت و حیات آن‌ها تاثیر دارد.
کشور عراق به عنوان یک کشور با ویژگیها و امتیازات شهری توصیف می‌شود. این امر کمک کرده است تا آمریکا نیروهای خود را در شهرها و مناطق‌حیاتی این کشور مستقر سازد. در حالیکه افغانیها در روستاها و شهرکهای کوچک زندگی می‌کنند. این امر می‌تواند فرصتهای یک پیروزی استراتژیک نظامی در افغانستان را از بین ببرد.‌
۳‌) دیگر اینکه باید به اختلاف حجم نیروهای مسلحی که در کنار نیروهای آمریکایی در دو کشور می‌جنگند، اشاره کرد. بنابر آمارهای متفاوت، در کنار افزایش نیروهای آمریکایی در عراق، نزدیک به ۴۰۰هزار نفر در نیروهای امنیتی عراق حضور دارند، اما در افغانستان کاملا عکس است. تنها ۱۵۰ هزار نفر در نیروهای امنیتی افغانستان مشغول به فعالیت هستند، علاوه بر اینکه این نیروها به فساد کشیده شده‌اند و از شایستگی‌های لازم برای نبرد با شورشیان برخوردار نیستند. برغم تلاشهای آمریکا و جامعه بین‌المللی برای افزایش تعداد نیروهای امنیتی افغانستان تا دوبرابر، این افزایش به موفقیت استراتژی نظامی آمریکا در افغانستان منجر نخواهد شد، زیرا شرایط در افغانستان، عکس چیزی است که در عراق وجود دارد. علاوه بر این، دولت افغانستان به ریاست حامد کرزی، بر بسیاری از مناطق این کشور تلسط کافی ندارد.
۴) در زمانی که واشنگتن و پایتختهای اروپایی با بحران مالی مواجه هستند، این سوال اساسی مطرح می شود که هزینه نیروهای آمریکایی و افغانی که جامعه بین‌المللی درصدد افزایش آن است، چگونه تامین خواهد شد؟ افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است. نیمی از بودجه سالانه این کشور از کمک‌های خارجی تامین می‌شود و این بودجه نیز برای تامین هزینه نیروهای امنیتی و ارتش کافی نیست. دقیقا عکس آنچه که در عراق است، چون عراق از درآمدهای نفتی برخوردار است و این درآمدها برای تامین نیروهای امنیتی و بازسازی و توسعه این کشور کفایت می‌کند. شکست استراتژی نظامی آمریکا در افغانستان ایجاب می‌کند تا دولت جدید آمریکا استراتژی جدیدی را اتخاذ کند که صرفا بر اقدام نظامی اتکاء ندارد. محورهای مهم این استراتژی به ترتیب زیر است:
● ‌ محورهای استراتژی‌
۱ ) ضرورت بهره‌برداری دولت جدید آمریکا از سرمایه سیاسی موجود و حمایت جهانی بدست آمده از انتخاب باراک اوباما به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا.‌
دولت جدید باید آرزوها و آرمانهای پیچیده و دشوار را به کناری نهد تا بتواند تغییرات مورد نیاز را در سیاست خارجی آمریکا بوجود آورد. این تغییرات باید به شکلی باشد که بتواند حمایت و پشتیبانی تعداد زیادی از کشورها و متحدین آمریکا را از تلاشهای این کشور در برخورد با چالشها، موانع سیاسی و اقتصادی و توسعه در افغانستان بدست آورد.
۲) تلاش در جهت کمک به دولت افغانستان تا این دولت بتواند به نیازهای شهروندانش پاسخ گوید و با فساد و تجارت مواد مخدر مقابله کند.
دولت جدید آمریکا در دستیابی به یک مصالحه سیاسی میان نیروهای دیگر در افغانستان، باید نقش اساسی ایفاء کند. همچنین باید تمایل دولت جدید را به گفتگو و مذاکره با آن دسته از عناصر جنبش طالبان که حاضر به کنار گذاشتن سلاح و توقف خشونت هستند، اعلام کند و از سوی دیگر با قبایل افغانی که پناهگاههای امن در اختیار القاعده و طالبان قرار می‌دهند، گفتگو داشته باشد.
۳) تلاش در جهت کسب حمایت مردم افغانستان از جنگ آمریکا بر علیه القاعده و طالبان و حامیان آنها.‌
انتظار نمی‌رود که ملتی با یک کشور بیگانه همکاری کند،‌ مگر اینکه این ملت با آن کشور، دارای منافع و اهداف مشترکی باشد. همچنین براساس این استراتژی، دولت جدید آمریکا باید تلاش کند تا با همکاری مجامع بین‌المللی به آموزش و افزایش نیروهای امنیتی افغانستان و بالابردن قابلیتهای رزمی این نیروها در مقابله با شورشیان، مبادرت ورزد.‌
۴ ‌) دولت جدید آمریکا باید بر استراتژی گفتگو با نیروهای منطقه‌ای موثر در جنگ افغانستان نگاه کند.
گفتگو با کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی،‌ هند، پاکستان، چین و روسیه که از گسترش صلح و ثبات در افغانستان منافع اساسی دارند،‌ لازم و ضروری است. واشنگتن باید به این کشورها اجازه دهد تا در برقراری ثبات در افغانستان نقش اساسی ایفاء کنند. این امر هرگز محقق نخواهد شد،‌ مگر اینکه این کشورها اطمینان حاصل کنند که حضور آمریکا در این کشور، با هدف ایجاد پایگاههای نظامی دائمی نیست.
۵) دولت جدید آمریکا باید با حل و فصل مسئله کشمیر و سایر مسائل باقیمانده میان هند و پاکستان، مانع یک درگیری نظامی میان این دو کشور شود.
این امر می‌تواند صلح و ثبات در سراسر منطقه را تضمین کند، زیرا انتقال بخشی از نیروهای پاکستانی مستقر در مرزهای غربی با افغانستان با هدف تقویت امنیت مرزهایش با هند، می‌تواند فشارها بر جنگجویان طالبان را که در مرزهای مشترک پاکستان و افغانستان فعالیت می‌کنند، از بین ببرد.
۶ ) باید با سیاستهای پاکستان مبنی بر رها کردن تلاشهایش در مبارزه با فعالیت گروههای شورشی در داخل مرزهای مشترک با افغانستان، برخورد شود.
کوتاهی پاکستان در برخورد با فعالیت این گروهها در مرزهای مشترک،‌ عامل اصلی افزایش میانگین خشونت در افغانستان بوده است. دولت جدید آمریکا با ارائه کمکهای نظامی و اقتصادی به دولت پاکستان، می‌تواند این دولت را به تغییر این رویه وادار سازد.‌
دولت آمریکا باید اسلام‌آباد را متقاعد سازد که گروههای تروریستی که در داخل این کشور یا در مرزهای مشترک این کشور با افغانستان فعالیت می‌کنند، نه تنها تهدیدی برای ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شوند، بلکه تهدیدی برای خود این کشور نیز هستند.
▪ سپنتا: طالبان میانه‌رو وجود ندارد
در چنین شرایطی، وزیر امور خارجه افغانستان با اشاره به برنامه‌های جدید دولت آمریکا برای مذاکره با طالبان میانه‌رو گفت: ما از مدت‌ها پیش در حال مذاکره با طالبان هستیم. ‌
رنگین دادفر سپنتا>، در گفتگو با روزنامه آلمانی <دی سایت> اظهار داشت: که از زمان تصویب توافقنامه صلح دولت پاکستان با طالبان، تعداد حملات در این کشور افزایش یافته است. ‌
متن این گفتگو به شرح زیر است:
‌ صدراعظم آلمان یعنی آنگلا مرکل اخیرا با سربازان آلمانی در افغانستان دیدار کرد، شما عملکرد نیروهای آلمانی را در افغانستان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ آلمان از همان ابتدا یکی از مهمترین کمک‌دهندگان برای بازسازی و اعزام ارتش به افغانستان بود. به عقیده ما ارتباط بین کمک‌های نظامی و کمک دولتی برای افغانستان بسیار حایز اهمیت است. توسعه پایدار نیز مهمترین سلاح برای مقابله علیه ترور است. ‌
‌ آمریکا همچنان از متحدان خود از جمله آلمان حضور و فعالیت قوی‌تر نظامی را در افغانستان خواستار شده است. نظر شما در این ارتباط چیست؟
ـ ‌امسال سال بسیار مهم و خطرناکی برای افغانستان است. تروریست‌های القاعده، طالبان افغانستان و پاکستان تمام نیروهای خود را بسیج کرده‌اند تا امنیت و صلح را در افغانستان به خطر‌اندازند. مرکز فعالیت‌های آنها نیز مرز پاکستان است و از این رو نحوه عمل و حضور مجامع بین‌المللی در افغانستان بسیار مهم است. ‌
‌ شما قدرت فعلی طالبان را تا چه حد ارزیابی می‌کنید؟ ‌
ـ حدس در مورد قدرت فعلی طالبان بسیار مشکل است. عبارت طالبان در غرب به گونه‌ای به کار برده می‌شود که گویی مساله بر سر گروهی متجانس و مشابه است. اما این گونه نیست. طالبان فعال در افغانستان ترکیبی از اعضای القاعده، افراطیون پاکستانی، طالبان افغانستان، جنایتکاران و قبل از همه اینها قاچاقچیان مواد مخدر است. ‌
‌ کارشناسان امنیتی نسبت به دور جدیدی از حملات طالبان طی ماه‌های آتی هشدار می‌دهند. آیا به نظر شما چنین حمله‌ای در ماه‌های آتی صورت خواهد پذیرفت؟ ‌
ـ از زمانی که دولت پاکستان با طالبان تفاهمنامه صلح امضا کرده است، تعداد حملات تروریستی در شرق افغانستان افزایش یافته است. تروریسم یک مشکل منطقه‌ای باقی خواهد ماند، مشکلی که ضرورت مبارزه و جنگ را می‌طلبد. ‌
‌ ارزیابی شما از وضعیت کشور همسایه‌تان یعنی پاکستان چیست؟ ‌
ـ ‌ وضعیت پاکستان، وضعیتی متناقض است. این کشور از یک سو دولتی دموکراتیک دارد که علیه تروریست‌ها می‌جنگد و از دیگر سو در این کشور مناطقی وجود دارد که دولت در آن‌ها هیچ نفوذی ندارد. در این مناطق تروریست‌ها آموزش می‌بینند و مجهز می‌شوند. پاکستان بسیار خطرناک است، البته نه فقط برای افغانستان. ‌
افغانستان در ماه اوت شاهد انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود، آیا وضعیت امنیتی این کشور به‌اندازه کافی برای برگزاری انتخابات مناسب است؟
ـ ‌ ما تلاش می‌کنیم تا با بسیج کردن و به کار گرفتن همه نیروهای خود انتخاباتی آزاد، سالم و منصفانه داشته باشیم. ناتو هم کمک خواهد کرد، اما در هر صورت تروریست‌ها تلاش می‌کنند که از انتخابات جلوگیری کنند. ‌
باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا دارای وظیفه‌ای بین‌المللی در قبال افغانستان است. انتظار شما از دولت آمریکا چیست؟ ‌
ـ من از آمریکا انتظار دارم که به وعده‌های قبلی خود عمل کرده و هر چه بیشتر در بخش توسعه دولتی افغانستان سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های دولتی و نیروهای امنیتی پاکستان را تقویت کند. مساله مهم برای افغانستان این است که به تنهایی بتواند از عهده حفظ امنیت خود برآید. برای حفظ بیشتر امنیت، ما به دولتی قوی نیاز داریم. چیزهایی که گفتم، خواسته‌های ما است که با استراتژی آمریکا نیز هماهنگ است. ‌
اوباما اعلام کرده بود که می‌خواهد با برخی از اعضای طالبان میانه‌رو مذاکره کند. آیا شما این تاکتیک را تضمین‌کننده موفقیت می‌دانید؟ ‌
ـ ‌ من این عبارت را در روزنامه‌های بسیار و از جمله آلمانی دیده‌ام. اساسا طالبان میانه‌رو وجود ندارد. ما می‌توانیم با همه تندرو‌هایی که با القاعده ارتباط نزدیک ندارند، آمادگی دارند که سلاح‌هایشان را زمین بگذارند و قانون اساسی افغانستان را بپذیرند، مذاکره کنیم. گفتگو با چنین گروهی از مدت‌های گذشته بخشی از سیاست امنیتی و خارجی ما بوده است. ما از حدود یک سال و نیم گذشته این جریان را شروع کردیم و خوشحالیم که اکنون مجامع بین‌المللی نیز از این اقدام ما حمایت می‌کنند. ‌
در کنار تروریسم، بزرگترین مشکل افغانستان چیست؟ ‌
ـ ‌ تولید مواد مخدر، ارتشاء در دولت از دیگر چالش‌های ما هستند. ۶۰ درصد تولید مواد مخدر تنها در یک استان افغانستان یعنی هلمند صورت می‌گیرد. در سال ۲۰۰۸ تولید مواد مخدر را ۱۸ درصد کاهش دادیم و امسال هم قرار است که این مقدار را به ۳۰ درصد برسانیم. ‌
نظر شما در مورد قانون جدید و بحث برانگیز ازدواج که از سوی دولت افغانستان به پارلمان ارائه شد، چیست؟
ـ برای من بسیار تعجب‌آور بود که این قانون به پارلمان ارائه شد. با وجود آنکه من یک عضو دولت هستم، اما از معترضان و مخالفان این قانون بودم. کسانی که طرح را آماده‌ کرده بودند، موضوعات مذهبی و حقوقی را مخلوط کرده‌اند. ‌
‌ اوضاع افغانستان از هفت سال گذشته تاکنون یعنی از زمان کنفرانس بن چه تغییری کرده است؟ ‌
ـ ‌ اگر وضعیت فعلی افغانستان را با وضعیت هفت سال گذشته این کشور مقایسه کنیم می‌بینیم که پیشرفت‌های زیادی در این کشور روی داده است. ما اکنون حدود ۴۶ هزار دانشجو داریم که تعداد آنها در دوران طالبان تنها ۷ هزار تن بود و همه آن‌ها نیز مرد بودند، در حالی که اکنون ۶۶ درصد دانشجویان ما زن هستند. درآمد سرانه ما در سال ۲۰۰۲، تنها ۱۸۵ دلار بود اما کنون این مقدار به ۴۲۵ دلار رسیده است. اکنون ما دارای ۳۰۰ فرستنده رادیویی هستیم، در صورتی که در دوران طالبان تنها یک فرستنده داشتیم که تنها به انتشار متن‌های مذهبی می‌پرداختند. ‌
منبع: روزنامه «الحیات» چاپ لندن‌
مترجم: اسماعیل اقبال
منبع : روزنامه اطلاعات