دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

خورشید اندیشه


خورشید اندیشه
‏از آن هنگام كه تمدن ایرانی با تعالیم انسان ساز اسلام آشنا شد، فرهنگی غنی به وجود آمد كه در بستر آن دانشمندان، نخبگان و فرهیختگان بزرگی پرورش یافتند. نخبگانی كه در ابعاد مختلف دین مبین اسلام كوشیدند و با الهام از تعالیم اسلام، قافله سالار كاروان بزرگ علم و اندیشه دین اسلام گردیدند و حتی پیشگام بسیاری از ملتهای اسلامی دیگر شدند. در بین كاروان بزرگ شیعه، اندیشمندان برجسته ای بودند كه در مقاطع حساس، با احیاگری آموزه های دینی، دوام و قوام بنیادهای دین مداری را مستحكم نمودند. دغدغه علمای بزرگ شیعه، كلیه مسایل دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مربوط به امت اسلامی بوده و به همین دلیل چند بعدی بودن تلاشهای روند احیاگری، خصوصیت مهم و تعیین كننده آن بوده است. حوزه علمیه در طول حیات پر برکت خویش شخصیتهای بزرگی را به جهان اسلام تقدیم نموده است که کمتر می توان برای آنان همتا و نظیری تصور کرد. اندیشمندان بزرگی که زمینه ساز و عامل تحولات عظیم بوده اند و نامشان برای همیشه در سینه تاریخ ثبت خواهد شد. استاد شهید مرتضی مطهری از جمله این شخصیتهاست. علامه شهید مطهری یكی از بزرگ احیاگران تفكر دینی است كه با شناختی درست و برداشتی عمیق از دین اسلام به تبیین و ترویج ماهیت دین پرداخت و روشهای تبلیغ دین را به جامعترین شكل ممكن معرفی نمود.‏
بی تردید ایشان در میان علمای شیعه از جایگاه و مرتبه عالی و ویژه ای برخوردار بوده و هستند. استاد که از اشراف و تسلطی مثال زدنی برخوردار بود، عالمی جامع بود و این جامع بودن استاد، از ایشان فقیهی فرزانه و متفکری عالیقدر ساخته بود. از جمله ویژگی های بارز شهید مطهری، آگاهی و آشنایی با مسائل اجتماعی و مقتضیات زمان خود بود و این خصلت باعث شد تا نقشی اساسی در اصلاحگری و روشنفکری دینی معاصر خود باشد. استاد مطهری از جمله عالمانی است که در عرصه های گوناگون علمی با قدرت ظاهر شد و توانمندی های خود را نمایان ساخت.
استاد مطهری از حیث زمانی در حساسترین مقطعی كه در سیر تطور تاریخ معاصر ایران می شد تصور نمود، وارد میدان شد و در كارزار مجادلات فكری و هجمه های داخلی و خارجی و توطئه های ایدئولوژیك دشمنان، رهبری یك جهش علمی، خیزش فكری و احساس مسئولیت دینی در میان حوزویان و دوستداران شیعه را عهده دار شد.
بینش عمیق، شفاف و بدور از هرگونه مجامله و تعارف رایج بین برخی علما موجب شد تا استاد مطهری به واسطه مشاهده هر كاستی و ضعفی، داد اصلاح سر داد تا این ضعفها را به حساب اسلام نگذارند. خود استاد اذعان داشته است كه هر چه گفته و یا نوشته، با هدف حل مشكلات و پاسخگویی به سئوالاتی است كه در زمینه مسایل اسلامی مطرح است.‏
با گذشت بیش از چهار دهه از انتشار گفته ها و نوشته های استاد مطهری، هنوز باطراوت و تازه مانده اند ؛ چرا كه عالمی دردمند با احساس مسئولیت و با مراجعه به حقایق شریعت، با هدفی مقدس آنها را جمع آوری، تدوین، تبیین و ارایه نموده است. استاد مطهری مشعل فروزانی است كه جوانان را در مسیر نهضت انقلاب اسلامی ایران هدایت کرد. این فقید فاضل از ذخایر علمی و معنوی این مرز و بوم محسوب می شود.‏
● سیری در زندگی شهید مطهری:‏
استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری فرزند شیخ محمد حسین مطهری در سیزدهم بهمن سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در شهر فریمان از توابع استان خراسان متولد شد. استاد در خانواده ای اصیل و روحانی به دنیا آمد. تقوا و پاکی را از همان کودکی از پدرش آموخت. نخستین معلم او پدر بزرگوارش بود. در کتاب "داستان راستان" که به پدرش هدیه نمود، چنین آورده است: "اولین بار ایمان، تقوا و عمل صالح پدرم مرا با راه درست آشنا کرد." شهید ارجمند پس از طی دوران کودکی به مکتب خانه رفت و به فراگیری سایر دروس ابتدایی پرداخت. از همین زمان بود که او به درس و استاد علاقمند شد و این سرآغاز علم آموزی اوست.‏
سابقه مبارزاتی استاد شهید مطهری را باید از سنین نوجوانی او دانست، یعنی هنگامی در سال ۱۳۱۱ در حوزه علمیه مشهد مشغول تحصیل بوده است. استاد مطهری در آن دوران از نزدیك فشار حكومت ظالمانه رضا خان را در حوزه علمیه احساس می كرد و برای مقابله با آن ظلم به اندیشه و تفكر فرو می رفت تا راه مبارزه را پیدا كند. ‏استاد مطهری راه مبارزه را در اسلام جستجو كرد و دریافت كه با زنده كردن قوانین اسلامی، به آسانی می توان بر رژیم فاسد پهلوی غلبه یافت. لذا استاد مطهری بهترین و كوتاهترین راه مبارزه را مبارزه مذهبی و مكتبی یافت كه سایر مبارزات از قبیل سیاسی و اجتماعی زیر چتر آن مبارزه قرار می گیرد. ‏
استاد مطهری در سال ۱۳۱۶ به قم، پایگاه روحانیت هجرت می كند كه علاوه بر كسب علم و دانش و آشنایی بیشتر فرهنگ اسلامی، با یك سری حركات و جنبش های آزادیخواهی برخورد می نماید و با این حركات و جنبش های حق جویانه و آزادی طلبانه علیه رژیم پهلوی آشنا شده، جهت همفكری و همیاری دست به كار می شود. مدتی می گذرد و استاد با اراده ای محكمتر و استوارتر در راهی كه قدم گذاشته است به حركت خود ادامه می دهد. استاد در سال ۱۳۳۰ به مبارزات خویش حیات تازه ای داد و مستقیماً وارد جریانات سیاسی شد و سعی در فراهم نمودن زمینه تفكر اسلامی در دانشگاه كرد. در سال ۱۳۳۴ زبان و قلم را به خدمت گرفته و در دانشگاه مشغول نشر افكار اسلامی و گفتار اسلامی گردید و در این راه با تمامی همت به پیش رفت. ‏سال ۱۳۴۲ در قیام ۱۵ خرداد چشم جهانیان را به خود معطوف داشت. رژیم دست نشانده پهلوی سخت به وحشت افتاده و پس از كشت و كشتار فراوان، استاد مطهری را همراه با دیگر هم رزمان دستگیر و زندانی نمود. پس از مدتی استاد آزاد شد ولی با جوششی بیشتر و با اراده ای محكمتر و با قدمی استوارتر به حركت خویش ادامه داد. زیرا كه وی از نزدیك ماهیت قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ را لمس كرده بود و بر ویژگی های افرادی كه بار نهضت را به دوش می كشیدند، كاملاً آگاهی داشت و گروههایی را كه كمك و یاری می نمودند، به خوبی می شناخت. خلاصه اینكه به علل و ریشه هایی كه زمینه قیام را فراهم كرده بود، آشنایی كامل داشت. لذا تصمیم گرفت كه همچنان با سلاح خود كه همانا زبان و قلم و جوهر فكری اسلامی وی بود به مبارزه خود علیه طاغوت ادامه دهد. استاد مطهری نهضت ۱۵ خرداد را هم جهت با نهضت پیامبران می دانست و به خاطر آن تلاش فراوانی برای كشف قوانین اسلامی نمود تا قیام امت اسلامی را برای آینده بیمه كند. در سال ۱۳۴۳ به امر استاد بزرگوار خویش، امام خمینی (ره) با جمعیتهای موتلفه اسلامی همكاری می كرد و در جریان تمام فعالیتهای گروههایی بود كه خواهان اقدام انقلابی برای اصلاح جامعه اسلامی ایران بودند. ‏
استاد مطهری با فداییان اسلام در ارتباط نزدیكی بود و به طور علنی و غیر علنی با آنها همفكری نموده و آنان را در مبارزه با رژیم شاهنشاهی راهنمایی می كرد. مبارزه سیاسی استاد مطهری از هرگونه سر و صدا و جنجال بود. در تمامی دوران، هرگز از روشنگری و آگاهی بخشیدن به دیگران دست نكشید. او فهمید كه رژیم منفور پهلوی با برنامه های دیكته شده استكبار جهانی، درصدد به فراموشی سپردن احكام قرآن است. پس در خلاف جهت حركت طاغوت، با نشر حقایق اسلامی در رسانه های گروهی و در دانشگاه و در سخنرانی و كتابهای خود محققین را به سوی خود جلب می كرد و رژیم را از این جهت كلافه كرده بود.‏در سال ۱۳۴۵ رهبری حسینیه ارشاد را كه محل اجتماع روشنفكران دانشگاهی بود، پذیرفت و سعی می نمود تا افكار را متوجه اسلام راستین ساخته و بدعتها و خرافه های وارداتی استعمارگران را بزداید و در ابعاد گوناگون، ایدئولوژی اسلامی را به تشنگان حقیقت دهد. در سال ۱۳۵۱، در پی اوج گرفتن افشاگری رژیم پهلوی و روشنگری جوانان خدا جوی انقلابی، برای بار دوم دستگیر شد و پس از مدت كوتاهی به دلیل ترس و وحشت رژیم آزاد شد.‏
گذشته از مقام رفیع علمی، اخلاقی و فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری كه زبانزد محققان و استادان حوزه های علمیه بود، پس از سال ۵۱ خط مبارزه ایشان در ستیز با استكبار وسیعتر شده و حركت آن شدت یافت. استاد همزمان با مبارزه با فرهنگهای غربی و مكتبهای الحادی و التقاطی كه آنها را بزرگترین خطر برای جامعه اسلامی می دانست، در فراهم كردن زمینه اعتصابها و خط دادن جریانها و حركتهای انقلابی ملت مسلمان ایران علیه رژیم پوسیده شاه تلاش بسیاری كرد.‏در سال ۱۳۵۵ برای كسب رهنمود و پر شتاب تر نمودن مبارزات انقلابی علیه طاغوت، به نجف اشرف مسافرت كرد و به حضور امام خمینی (ره) رسید. بعد از بازگشت از محضر امام (ره) و با اوج گرفتن مبارزات انقلابی، در سال ۵۶ از سوی رژیم ستمشاهی ممنوع المنبر گردید و مجبور شد تا راه دیگری را جهت مبارزه با آن رژیم پیش بگیرد. در سال ۵۷ شهید مطهری تمام تلاش و همت خویش را مبذول داشت تا مبارزات و جنبش های مردمی را از هر گونه انحرافی مصون بدارد و آن را در جهت خط راستین اسلامی حركت دهد.‏
مبارزات سیاسی استاد مطهری در سال ۵۷ پس از مسافرت به پاریس و ملاقات با رهبر انقلاب و بازگشت به ایران به این شکل در آمد که از سوی امام (ره) مأمور تشکیل شورای انقلاب گردید تا انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران را به تکیه گاهی استوار متصل سازد.‏
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و با روی کار آمدن شورای انقلاب، تلاش و مبارزات استاد مطهری جهت برقراری حکومت اسلامی به نهایت خویش رسید و این شهید عزیز همواره در کنار امام (ره) بود. سرانجام در شب دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۵۸ توسط یکی از اعضاء گروه منحرف فرقان، به شهادت نائل شد و روح مطهرش به ملکوت اعلی پیوست. در زندگی این استاد بزرگ، درسی نهفته است که راهگشای تمام مشکلات ما انسانهاست و این است که کسانی که در راه تعلیم وتعلم انسانها قدم می گذارند، باید هر سختی و مشکلی را تحمل کنند تا به سر منزل مقصود برسند.‏● اندیشه های انسان ساز استاد مطهری:‏
دین بزرگترین موهبت الهی می باشد. گرچه منطق، انسان را حیوان ناطق معرفی می کند ولی عده ای از اندیشمندان، انسان را حیوان دین دار نامیده اند. دین از روز اول خلقت بشر همراه او بوده است و هرگز در هیچ زمان و مکانی، جامعه انسانی بدون دین مشاهده نشده است. حال که این موهبت عظیم در اختیار بشر قرار داده شده است، عقل حکم می کند که از ارزشمندترین هدیه الهی بهترین بهره برداری صورت گیرد. از مجموعه آثار شهید می توان انسان شناسی و جهان شناسی او را در جهان بینی اسلامی به صورت زیر خلاصه کرد: ‏
درباره انسان شناسی و جهان شناسی استاد مطهری این نکات برای ما اهمیت دارد. انسان موجودی است دارای ابعاد متفاوت جسمی، ذهنی، روانی، عاطفی، روحانی، اجتماعی و... انسان موجودی است کمال طلب. هر کدام از ابعاد وجود انسان کمالاتی دارند که اولاً اقتضای رسیدن به آن کمال مطلوب را دارند، چون عملاً رسیدن به تمام کمالات ابعاد مختلف انسان محال است پس در مقام تزاحم باید برخی از کمالات فدای برخی دیگر شوند. برای اولویت بندی کمالات انسانی شناخت واقعی انسان و کمالات حقیقی وی ضروری است. خود انسان در اولویت بندی این کمالات می تواند فی الجمله موفق باشد نه بالجمله. شهید مطهری پس از بحث در باب ابزارهای شناخت بشر و بررسی جهان بینی علمی و مادی تعریف خاصی از انسان، جهان و دین ارائه می دهد که در حقیقت برخواسته از آموزه های اصیل قرآنی و روایی است. در این دیدگاه، انسان به دنبال سعادت ابدی خویش است و برای رسیدن به سعادت باید اولاً خود آن سعادت و ثانیاً راهی را که انسان را به سعادت می رساند بشناسد. اما انسان به صورت مستقل چنین توانایی را ندارد، چرا که ابزارهای شناخت او بسیار محدودتر از آن است که این شناسایی را انجام دهند. فقط تنها وسیله ای که ممکن است بتواند دقیقاً سعادت انسان را مشخص کند و راه رسیدن به آن را بیان نماید، وحی است. زیرا وحی بیانی است از واقعیت هستی و واقعیت هستی را کسی دقیقتر و بهتر از دیگران می داند که این واقعیت را خلق نموده است. لذا برای شناخت واقعیت انسان، سعادت او راهی که انسان را به سعادت ابدی می رساند هیچ راهی جز توسل به وحی وجود ندارد و ابزارهای شناخت بشر ذاتاً توانایی شناسایی ابعاد وجودی انسان، سعادت او و راهی که منجر به سعادت او می شود را ندارند. با این بیان اثبات می شود که انسان هیچگاه نمی تواند از این راهنمایی های آن بی نیاز باشد.‏
علامه شهید در مواجهه با جریانهای فکری مخالف، به جای طرد و تکفیر به پرسشها و ابهامات پاسخ می داد. از استاد مطهری می توان آموخت که دانشمندان دردمند، خود به سراغ پرسشها می روند. ‏از جمله مخاطبان استاد شهید، محققان و جوانان علاقه مند به مطالعه پیرامون موضوعات مختلف اسلام است که عموماً در ساختار مباحث او تاثیر گذار بوده اند، چرا که استاد با شناخت دقیق از فضای عمومی جامعه و محافل علمی و دانشگاهی بویپه شبهاتی که از سوی دشمنان اسلام یا روشنفکران بیمار و کم اطلاع از مباحث دینی در ذهن جوانان رسوب می کرد، ابتدا به طرح و تدقیق درست شبه یا ایراد می پرداخت، آنگاه با شیوه های علمی و منطقی توأم با متانت و درایت درصدد پاسخگویی بر می آمد.
آیت الله شهید مطهری انسانی فداکار، فقیه و اصولی بود. مفسر، محدث و فیلسوف بود. هم فلسفه شرق را می دانست و هم فلسفه غرب را. هم حکمت مشاء را می شناخت و هم فلسفه اشراق را.‏ شهید مطهری فرهنگ اسلامی را تدوین کرد. بهترین کتابها را در زمینه تبیین مبانی اسلامی نوشت. هنوز هم اگر کسی به دنبال کتابهایی برای شناخت صحیح از اسلام باشد، مطمئن تر و بهتر از کتابهای شهید بزرگوار نمی تواند بیابد.‏
با مطالعه آثار و اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری در خواهیم یافت که از دید استاد، یکی از عوامل آسیب دیدگی نگرشهای دینی، خود مسلمین می باشند و این مسئله بارها و بارها مورد تاکید آن بزرگوار قرار گرفته است. به نظر استاد برخی از دین شناسان در ناحیه فهم عمدتاً دچار معضلات و آفاتی می شوند که عدم توجه به آنها و بی تفاوتی نسبت به رفع آنها موجب می شود تا بخشی از نگرشهای دینی دچار آسیب شود.‏شهید مطهری می دانست که چون حوزه به قدر کافی اجتهاد نمی کند، عملاً روشنفکری دینی به تله التقاط می افتد. تحجر و التقاط در یک سیکل مشدد یکدیگر را تقویت می کنند. وقتی اجتهاد نشد و تحجر دامنه یافت، زمینه برای التقاط ایجاد می شود. وقتی در التقاطها افراط شد، زمینه برای تحجر بعدی آماده می شود. تنها یک کلید این دو قفل (التقاط و تحجر) را باز می کند و آن کلید "اجتهاد درست دینی" است.‏
● گزیده ای از حکمتهای معلم شهید:‏
بزرگترین برنامه انبیا آزدای معنوی است. بزرگترین خسران عصر ما این است که همه اش میجگویند آزادی، اما جز از آزادی اجتماعی سخن نمی گویند، از آزادی معنوی حرفی نمی زنند و به همین دلیل به آزادی اجتماعی هم نمی رسند.‏
مَثَل شهید، مَثَل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند.‏از نظر تعلیم، متعلم فقط فراگیرنده است و مغز او به منزله انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته می شود. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتکار او را زنده کند.‏کتاب و نوشته باید هم او را وادار به تفکر کند و قوه فکری او را برانگیزاند. آن فکری که باید از دوش خواننده برداشته شود، فکر در معنی جمله ها و عبارات است. و اما آن فکری که باید به عهده خواننده گذاشته شود، فکر در نتیجه است.‏
دنیا برای بشر نسبت به آخرت مرحله تهیه و تکمیل و آمادگی است. دنیا نسبت به آخرت نظیر دوره مدرسه و دانشگاه است برای یک جوان. دنیا حقیقتاً مدرسه و دارالتربیت است.‏
خدا برای تربیت و پرورش جان انسانها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه، شداید و سختی ها را گنجانیده است. در برنامه تشریعی، عبادات را فرض کرده و در برنامه تکوینی، مصایب را در سر راه بشر قرار داده است.‏
گرفتاریها و شداید در تاریکی پیدا می شود، تاریکی غبار معاصی و گناهان و هواها و هوسها. وقتی که نور تقوا پیدا شد، راه از چاه تمیز داده می شود و انسان کمتر گرفتار می شود و اگر گرفتار شد، در روشنی تقوا بهتر روزنه بیرون رفتن را پیدا می کند.‏
اگر بگویند لازمترین و مفیدترین دانایی ها و توجه ها برای بشر چیست ؟ باید گفت: توجه به فقر علمی و توجه به نادانی این توجه است که عطش شدید فرو ننشستی در بشر برای طلب علم و تکمیل عقل و معرفت ایجاد می کند.‏
همان طور که وظیفه شناسی و یاد گرفتن دستورهای دینی لازم است، بسیاری از کارهایی که به حکم دین فرض و واجب است، کارهایی است که خود آن کارها علم و درس و مهارت لازم دارد... باید دید چه نوع اموری است که از نظر جامعه اسلامی لازم و واجب است و آن را بدون یاد گرفتن و تعلیم و تعلم نمی توان خوب انجام داد. پس علم آن کار هم واجب است.‏
نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دینداری از قبیل نماز و روزه است، بلکه تقوا لازمه انسانیت است. اگر انسان بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود، ناچار است که تقوا داشته باشد. تا وقتی که روح انسان روح تحقیق و کاوش است و انگیزه اش واقعاً تحقیق و کاوش و فکر کردن است، اسلام می گوید بیا فکر کن. هرچه بیشتر فکر و سئوال بکنی، هرچه بیشتر برایت شک پیدا شود، در نهایت امر بیشتر امر به حقیقت می رسی، بیشتر به واقعیت می رسی.‏مردمی یافت می شوند علاقمند به قرآن، ولی دوست نمی دارند عظمت اعجازآمیز این کتاب مقدس را از نزدیک ببینند، در آیات روشن این کتاب مقدس تدبر و تفکر کنند عظمت این کتاب در نظر آنها این است که آن را در پشت ابرها و بالای آسمان قرار بدهند و بگویند قابل فهمیدن نیست.‏اسلام را نباید با ادیانی که همه محتوایشان چهار تا کلمه اندرز است مقایسه کرد. اسلام خودش را در مقابل همه بدبختی های اجتماع مسئول می داند. اسلام در رابطه جامعه اسلامی با جوامع دیگر، به قدرتمند شدن و قدرتمند بودن و تهیه لوازم دفاع از خود، در حدی که دشمن هرگز خیال حمله را هم نکند، توصیه کرده است.
● فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است:
بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.‏ظهور مهدی موعود (عج) منّتی است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای است برای وراثت آنها، خلافت الهی را در روی زمین.‏بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو می شود و مشکلات نو راه حل نو می خواهد. "الحوادث الواقعه" چیزی جز پدیده های نو ظهور نیست که حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است. سر ضرورت وجود مجتهد در هر دوره و ضرورت تقلید و رجوع به مجتهد زنده همین است. اگر تمایلات انسان را ریشه و منشأ آزادی و دموکراسی بدانیم، همان چیزی بوجود خواهد آمد که امروز در مهد دموکراسی های غربی شاهد آن هستیم. در این کشورها، مبنای وضع قوانین در نهایت امر چیست ؟ خواست اکثریت. و بر همین مبناست که می بینیم همجنس بازی به حکم احترام به دموکراسی و نظر اکثریت قانونی می شود. در همه زمینه هایی که یکی از مقدسات بشر دچار مخاطره شده باشد، مبارزه مشروع و مقدس است. آنچه مبارزه را مشروع می کند، این است که حقی به مخاطره افتاده باشد، خصوصاً اگر آن حق به جامعه بشریت تعلق داشته باشد. ‏
آن وقت می توان نام محدودیت روی چیزی گذاشت که انسان را از موهبت و سعادتی محروم کند، اما چیزی که خطر را از انسان دفع می کند و انسان را از مخاطرات صیانت می کند، مصونیت است نه محدودیت و تقوی چنین چیزی است. قلب سلیمن و نیت پاک و دل نورانی، سعادت دنیا را به سعادت آخرت متصل می کند. آدمی را از دایره محدود خودبینی خارج می کند و برای خدا خالص می گرداند. آن وقت است که از همین مال و جاه و ابزارهای دنیوی خانه آخرت می سازد.
حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت اجتماعی و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می دهد، در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد.
توکل در قرآن یک مفهوم زنده کننده و حماسی است. یعنی هر چا که قرآن می خواهد بشر را وادار به عمل کند و ترسها و بیمها را از انسان بگیرد، می گوید نترس و توکل به خدا کن.
انسانیت را از خداشناسی نمی توان جدا کرد. یا خداشناسی است و یا سقوط در حیوانیت و منفعت پرستی و درندگی. منفعت پرستی به معنای واقعی کلمه یعنی اینکه آدمی واقعاً بنده شهوت و شکم بوده باشد، یا باید بنده خدا بود و یا بنده شکم و دامن و جاه و مقام و پول و زر و زیور. راه سوم ندارد.‏کار و فعالیت و به مصرف رسیدن درست انرژی های ذخیره بدن به روح صفا و به دل نرمی و خشوع می دهد. برعکس بیکاری که موجب کدورت و تاریکی روح و موجب قساوت و سختی دل است. دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست. یعنی از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر می بود، به همان عقل و علم بشر واگذار می شد و دیگر پیغمبران مبعوث نمی شدند. اسلام برای عقل بشر ارزش فوق العاده ای قائل است. برای تفکر فوق العاده ارزش قائل است، برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات -و به تعبیر خود قرآن برای سیر در آیات آفاق و انفس- فوق العاده ارزش قائل است ولی این چنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش، هر اندازه ترقی بکند، بتواند آن نشانه هایی را که دین از انسان یا جهان داده است، ارائه کند. این دیگر رسالت دین است و آن مقدار که شما می بینید علم و عقل بشر حقایقی را که دین بیان کرده است، تائید می کند. به قول ویلیام جیمز این بعد از راهنمایی دین بوده یعنی بعد از آن بوده که دین حقایقی را ارائه داده، علم دو مرتبه رفته است. ببینید قضیه از چه قرار است و نشانه هایی هم بر صدق و تأییدش پیدا کرده است. ‏
● شهید مرتضی مطهری از دیدگاه ولایت فقیه:‏
حضرت امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت شهادت آن بزرگوار منتشر کردند، فرمودند: "... مطهری فرزند عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود."
رهبر فرزانه انقلاب نیز در سالگرد شهادت استاد مطهری فرمودند: " کمتر کسی و کمتر اندیشمندی را مانند استاد شهید مطهری می توان یافت که با این ظرفیت فکری و روحی مشغول به کار بوده باشد."‏
شهید مطهری در حیات با منطقش دشمنان اسلام را رسوا نمود و در شهادت جانسوزش، با ایثار جان خویش در راه اسلام چهره کریه منافقان را رسوا ساخت تا سرخی خونش، نهال اسلام را شاداب تر و سبزتر نماید. روانش شاد و راهش مستدام باد.‏
علی تركاشوند- فریده موسوی‏
منبع : روزنامه حمایت