دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آینده جاودانه می‌ماند


آینده جاودانه می‌ماند
ماه اکتبر برای تاریخ فلسفه فرانسه، ماه مهم و جریان سازی است، چرا که در این ماه جامعه فرانسه شاهد تولد و مرگ لوئی آلتوسر ، یکی از بزرگان تاریخ فلسفه خود، بوده است.
بیست و هفت سال قبل در آغاز زمستانی بسیار سرد در پاریس، مردی سالخورده همسرش را در آپارتمانی که سال‌ها با او زندگی اندوهگینی داشت، خفه کرد. شانزدهم نوامبر ۱۹۸۰ نه تنها پایان زندگی هلن ریتمان (آلتوسر) بلکه پایانی بر زندگی شغلی همسر او لوئی آلتوسر نیز بود. آلتوسر، به عنوان یک فیلسوف دانشگاهی و فعال سیاسی کمونیست که روزگاری مشهورترین مارکسیست فرانسه بود، با تشخیص دادگاه به دلیل عدم برخورداری از شرایط جسمانی و روانی سالم به زندان نرفت و ده سال آخر عمر خود را بین تیمارستان‌ها و آپارتمانی تاریک و کثیف در محله‌ای ویران در پاریس سپری کرد. ممنوعیت تدریس در دانشگاه و انتشار کتاب موجب شد که این فیلسوف مارکسیست ساختارگرا از انظار عمومی‌ناپدید شود. غیبت طولانی‌اش بسیاری از دوستان دیرینه را نیز به این باور رساند که او هم در همان روز زمستان سخت۱۹۸۰ مرده است. اندیشه و آثار آلتوسر که نسلی از دانشجویان چپ را، به خصوص در اروپا، به حرکت درآورده بودند یکباره به فراموشی سپرده شد و به جای آنها ظهور نئولیبرالیسم و پست مدرنیسم جوش و خروشی تازه در محافل دانشگاهی پدید آورد. لویی آلتوسر اما در واپسین ده سال زندگی‌اش به نوشتن ادامه داد و کوشید عمل آدم کشی‌اش را در پرتو تحلیل اجتماعی جامع‌تری توضیح دهد. مجموعه این دست نوشته‌ها به شکل کتاب با عنوان «آینده جاودانه می‌ماند» پس از مرگش در ۱۹۹۲ منتشر شد. آینده جاودانه می‌ماند در واقع زندگینامه آلتوسر است. او در این زندگینامه اعتراف می‌کند که هرگز آثار مارکس را به طور کامل نخوانده بود چه رسد به نوشته‌های هگل و بهترین ایده‌هایش را با گوش ایستادن به صحبت‌های دانشجویان در کافه تریاهای دانشگاه به دست می‌آورد و برخی از نقل قول‌ها و ارجاعات مندرج در آثار مشهورش را خودش ابداع می‌کرد. این اعترافات آشوب زیادی در جامعه دانشگاهی فرانسه ایجاد کرد. چرا که تفسیر ساختاری آلتوسر از مارکس یکی از تفاسیر بی‌نظیر تاریخ فلسفه از اندیشه‌های مارکس بوده و هست.
فیلسوفی که تأثیرگذارترین و مهمترین آثار خود را به تفسیر و بازخوانی مارکس و اندیشه‌های مارکسیستی اختصاص داده بود، ادعا می‌کند که مارکس نخوانده و تنها در تریای دانشگاه از زبان دانشجویان شنیده که مارکس چه گفته است. البته بسیاری این اعترافات را به دلیل زوال خرد در سال‌های پایانی زندگی آلتوسر باور نکردند و بر اهمیت خوانش او از مارکس صحه نهادند. زیرا به هر حال تفسیر آلتوسر از مارکس یکی از تفاسیر جریان‌ساز و مهم است.
لوئی آلتوسر در ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸ (مطابق با ۲۴ مهر ماه) در الجزایر زاده شد. پدرش چارلز آلتوسر مدیر بانک بود. او در خانواده‌ای کاتولیک بزرگ شد و در الجزیره، مارسی و لیون به تحصیل پرداخت و در ۱۹۳۹ در دانشگاه اکول نرمال سوپریر پذیرفته شد؛ اما آغاز جنگ جهانی دوم تحصیلات دانشگاهی وی را دچار وقفه ساخت. در ۱۹۴۰ که آلمان‌ها شمال و شرق فرانسه را اشغال کردند، آلتوسر پنج سال را در بازداشتگاه اسیران جنگی سپری کرد.
وی در ۱۹۴۸ از رساله دکترای خود درباره فیلسوف آلمانی هگل دفاع کرد و در همان سال به عضویت رسمی‌حزب کمونیست درآمد و در تمام طول عمر خود عضو حزب باقی ماند. او در سال‌های پس از جنگ نه تنها به تدریس در دانشگاه پرداخت بلکه به یکی از فعالان حزب کمونیست فرانسه مبدل شد و همانند میلیون‌ها انسان که از جنگ جهانی دوم و متعاقب آن جنگ سرد، بیزار شده بودند، توجه‌شان به ژوزف استالین و اتحاد شوروی، به منزله مشعل‌هایی تابناک در دنیایی تاریک، معطوف شد.
از نظر آلتوسر جوان، استالین و دولت او مظهر مارکسیسم هم در نظر و هم در عمل بودند. اما در همین زمان حزب کمونیست فرانسه تحت سلطه روژه گارودی می‌کوشید باب گفت‌وگو و آشتی را با اومانیست‌ها، اگزیستانسیالیست‌ها، سوسیالیست‌ها و چپ‌گرایان مسیحی باز کند. گارودی به سهولت اندیشه مارکس جوان را در اصول حزب کمونیست ادغام کرد و از ورود هر کسی به این حزب که اکنون با رنگ و روغن اومانیستی درخشندگی تازه‌ای پیدا کرده بود، استقبال کرد. اما این چهره جدید حزب کمونیست نتوانست خللی در پیشروی فرانسه به سواحل سرمایه‌داری پیشرفته ایجاد کند. در برابر این راهبرد جدید حزب کمونیست، یعنی اومانیسم مارکسیستی، «ضداومانیسم نظری» لویی آلتوسر که خود عضو این حزب بود، مطرح شد.
او همراه با موریس گودلیه و لوسین سباگ، دو انسان‌شناس جوان، دست به کار قرائتی ساختارگرایانه از مارکس شدند. در همین دوره نقش روشنفکری آلتوسر بسیار برجسته شد. با این وصف، نقش آلتوسر در شورش‌های دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه که رویداد بسیار مهمی‌ در تاریخ فرانسه بود، بسیار ضعیف بود. او در جهت ناامید ساختن دانشجویان از موضع رسمی‌حزب کمونیست فرانسه حمایت کرد و وضعیت موجود را اساساً وضعیتی انقلابی ندانست.
بعدها دیدگاه او تغییر کرد و با تاکید بر فضای برادرانه موجود در خیابان‌ها، حزب کمونیست را به از دست دادن ارتباط خود با توده‌های دانشجویی در انقلاب محکوم کرد. او در شانزدهم نوامبر ۱۹۸۰ زن خود را کشت و به دلیل افسردگی شدید و مشکلات روانی به جای زندانی شدن تا سال ۱۹۸۳ در بیمارستان روانی بستری شد. او در سال‌های پایانی زندگی خود در شمال پاریس در انزوا می‌زیست و تنها تعداد معدودی از دوستانش را ملاقات می‌کرد. آلتوسر سرانجام در ۲۳ اکتبر(مطابق با اول آبان ماه) ۱۹۹۰ درست یک هفته پس از جشن تولد هفتاد و دوسالگی‌اش بر اثر سکته قلبی درگذشت و تا مدت‌ها کسی به اندیشه‌های او توجهی نشان نداد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید