دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تبعیض جنسی قانون علیه کدام جنس !


تبعیض جنسی قانون علیه کدام جنس !
تبعیض جنسی مبحثی است که در بحثهای سازمانهای بشر دوستانه باب شده و بعضی مسولین سازمانهای خارجی به یکطرفه بودن حق طلاق و طولانی بودن زمان دسترسی به طلاق و سخت بودن گرفتن حقوق زن اشاره کرده و صحبت از نا کارآمدی قوانین می کنند .
باید توجه داشت حقوقی که در ایران و مشخصاً در قانون مدنی تعریف شده بر اساس ریشه های فقهی و سنتی گذشته بوده و مانند هر کشور دیگر مشخصات منحصر به فرد خود را دارد اما چیزی که در قوانین و عرف ایران بیشتر از هر کشور دیگر جهان بچشم می خورد روح تعارف آن میباشد .
حقوقی مثل مهریه که روزی با تعارف و چانه زنی طرفین شکل میگیرد(ماده ۱۰۸۰ - تعیین مقدارمهرمنوط به تراضی طرفین است . ) و معمولاً فراتر از واقعیتهای مالی مرد است در هنگام اختلافات برجستگی خود را نشان میدهد اما قبل از بروز اختلافات خانواده ها در گرفتن آن تردید دارند و گرفتار همان تعارفی هستند که هنگام قبول آن دچار آن بوده اند ولی با اختلافات این تعارف کنار میرود و زن یک کلمه میگوید حقم را میخواهم(ماده ۱۰۸۲ - به مجرد عقد ، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد درآن بنماید . ) و حتی این امکان برای او وجود خواهد داشت که بخاطر نداشتن پول برای پرداخت مهریه شوهرش را به زندان بیندازد.
در جریان رسیدگی به موضوع حقوق زن و از جمله مهریه زن، دادگاه با وقتهای رسیدگی مختلف ممکن است موضوع را تا یک سال یا بیشتر طول بدهد چون دادگاه هم میداند این نحوه درخواست حقوق مقدمه از هم پاشیدن زندگی هم میتواند باشد .پس علیرغم نص صریح قانون مبنی بر مالکیت مهریه از طرف زن، درگیر تعارف و شرایط عرفی جامعه میشود .
در مباحثی مثل طلاق زمانی که تعدادی زن به دادگاه مراجعه میکنند و شروع به بزرگنمائی مشکلات خود میکنند و گریه و زاری سر میدهند در حالی که ممکن است از این حربه روانی برای پیش بردن مقاصد خود استفاده کنند کار را برای افرادی که ممکن است واقعا مشکل داشته باشند و واقعا گرفتار و ناراحت هستند سختتر میکنند .
از طرف دیگر زمانی که برای یک مرد خانواده در قانون مدنی حقوقی وجود ندارد و هیچگاه از همسرش طلبکار نخواهد شد و صرفاً حق طلاق زن خود را دارد که آنهم با پرداختهای مختلف از جمله مهریه و نفقه زمان عده و نصف دارائی مرد و در صورت درخواست اجره المثل و نحله و . . . همراه است طبیعیست از دست دراز کردن بسوی قانون خودداری میکند و علاقه ای به مراجعه به دادگاه ندارد و حتی این مثل عرفی را در جامعه گسترش داده که زنی که به دادگاه میرود دیگر ارزش زندگی کردن ندارد .
در عمل نهایت حقوق خانوادگی مرد در ارتباط زناشوئی، خواستن تمکین است که ضمانت اجرائی ندارد و در نهایت امر، حکم دادگاه از جهت الزام به تمکین بخاطر امکان نداشتن الزام زوجه به برقراری رابطه زناشوئی با مرد غیر قابل اجرا باقی میماند .
اما مباحثی مثل نفقه و یا مهریه و اجره المثل و یا طلاق و . . مباحثی هستند که بنوعی ممکن است مزایای مالی را برای زن بهمراه داشته باشند و بر خلاف علاقه مردان زنان تمایل به تقدیم دادخواست در موارد مذکور دارند .
بنابراین :
۱) مرد در ذهن خود این نکته عرفی را نهفته دارد که درخواست مهریه ، آنهم مهریه ای که از ابتدا خارج از تمکن مالی مرد بوده بنوعی دوری از انسانیت و شرافت بحساب میآید هر چند قانون بر حق زن در این زمینه تاکید دارد .
۲) مرد با وجود شرایط عرفی برای مراجعه به دادگاه کاری از دستش بر نمیآید و در نهایت محکوم خواهد شد .بنابر این سعی میکند دادرسی را طولانی تر کند تا دیرتر بدهکار شود و در روند رسیدگی تمایل به طلاق زن پیدا میکند تا زن را مجبور به طلاق کند (ماده ۱۱۴۶ - طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که ازشوهرخوددارددر مقابل مالی که به شوهرمی دهدطلاق بگیرداعم ازاینکه مال مزبورعین مهریا معادل آن ویابیشترویاکمترازمهرباشد.)
۳) بخاطر شرایط عرفی و اتفاقی که در حین درخواست حقوق زن پیش میآید بقول دکتر شهرناز موسی جامعه شناس و استاد دانشگاه :به گونه ای می شود که اگر زن در شرایط عادی بی آن که اختلافی بین او و همسرش پیش آمده باشد، بخواهد حقوقش را بگیرد باید قید زندگی مشترک را بزند.
۴) برای زن اگر زندگی مشترک از اولویتهای اساسی خارج نشده باشد در اولویت آخر قرار خواهد گرفت و بعد از آن فقط به حقوقش فکر خواهد کرد و در این میان سعی خواهد کرد موانع را کنار بزند و در بعضی از شرایط ممکن است یکی از این موانع اصل زندگی مشترک باشد .
لذا این تعارفها و نگاههای عرفی بخاطر فاصله ای که با قوانین دارند از ابتدا تا انتها مشکل سازند و قانون موظف است برای این فاصله های عرفی و قانونی تدبیری بیندیشد تا خانواده ها از ابتدا تکلیف خود را بدانند و مرد و زن نگاه یکسانی به حقوق خود و طرف مقابل داشته باشند و هنگام مطرح شدن حقوق، طرفین در مقابل قانون، عرف و در مقابل عرف، قانون را قرار ندهند .بلکه لازم است از مفهوم حقوق مرد و زن یک تعبیر و یک مفهوم برای زن و مرد وجود داشته باشد و قانون با حقوقی که از ریشه ازدواج بوجود می آید ولی در تضاد با اصل ازدواج قرار میگیرد مبارزه کند و تکلیف معضلات این قبیل مسائل را مشخص کند .
اگر مهریه از ازدواج جان میگیرد قاعدتا نباید با مطرح شدن آن در طول زندگی اصل زوجیت به خطر بیفتد و روند موجود منطقی بنظر نمیرسد .
منبع : وبلاگ حقوق خانواده و قانون


همچنین مشاهده کنید