شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وحدت ؛مسئله یا موضوع


وحدت ؛مسئله یا موضوع
امسال از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گذاری شده است. از همان ابتدا مسئولان، نهادها و شخصیت های فکری سیاسی، به بحث و بررسی درباره این موضوع پرداخته و تلاش کردند هر یک به فراخور قدمی بردارند. از این رو برگزاری همایش ها و نشست ها، نصب پلاکاردها و تبلیغات گوناگون دیگر و نیز چاپ مقاله و تهیه بولتن در این باره آغاز شد و اتحاد و انسجام نقل مجالس و محافل گشت.این رویکرد نسبتا گسترده در عرصه تبلیغات اقبال و توجه مسئولان را نشان و افقی تازه و فضایی نو را نوید می داد.اما به رغم این اقبال آثار عملی و نتایج مورد انتظار کمتر حاصل شد و اهداف سال اتحاد و انسجام چنان که باید به دست نیامد. گویی این تلاش ها تیرهایی بود که در تاریکی رها می شد و هدف گیری نظام مند و با برنامه ای در پشت آن نبود و از مطالعات لازم بی بهره می نمود.
اگر اقدامات انجام شده در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد و کوشش ها از نظر «کمی» اندازه گیری شود، شاید بتوان بیلان کار سازمان ها و مسئولان را قابل قبول دانست. اما اگر این فعالیت ها با ترازوی «کیفی» سنجیده و با توجه به آثار و پیامدها ارزیابی شود، شاید نتوان به این کارها نمره قبولی داد و آن ها را در راستای اتحاد و انسجام گام های موثری به شمار آورد.
اکنون این پرسش مطرح می شود که اشکال در کجاست؟ و آسیب در چه نقطه و موضعی است که تلاش ها را کمرنگ و کم اثر کرده است؟
به نظر نگارنده مهم ترین اشکال این اقدامات نسبتا گسترده آن است که ما با نگاه «موضوع محوری» و نه «مسئله محوری» شعار سال را مورد بررسی قرار داده ایم.
متاسفانه نگاه «موضوع محورانه» به امور و مباحث مطالعاتی، بر روند کلی تحقیقات ما سایه افکنده است. همین امر سبب شده تا به رغم رشد پژوهش ها و افزایش تعداد محققان و پژوهشگاه ها، مشکلات فکری و اجتماعی به حال خود باقی مانده و توسعه و پیشرفت محقق نشود.
در رویکرد «موضوع محورانه» به مسائل، تحقیق و پژوهش در خلاء صورت می گیرد و با نگاه خشک آکادمیک تهیه و واقعیت بیرونی درتحقیق دخالت داده نمی شود. موضوع مورد بحث به گونه نظام وار و جزئی از یک مجموعه کلان تر در نظر گرفته نمی شود یا به موضوعات جریانی نگاه نمی شود و عقبه و پیشینه آن ها مورد توجه قرار نمی گیرد. اقتضائات اجرایی و عملی و چالش های آن بررسی نمی شود و به موضوع به مثابه یک «مشکل» و مسئله ای که در زندگی جمعی اتفاق افتاده نظر نمی شود. همین رویکرد انتزاعی سبب می شود تا هرچند محقق زحمت زیادی می کشد اما باز مشکل بر جای خود باقی می ماند و راهکاری که جزئی و قابل عمل باشد از تحقیق استنتاج نمی شود. اگر چیزی هم به نام راهکار ارائه شود بیشتر یک سلسله شعارهایی است که داده می شود تا طرحی دقیق و مهندسی شده. در این رویکرد پژوهش ها به هم پیوسته نیست و مطالعات جهت واحدی را دنبال نمی کند. در حقیقت اقدامات و پژوهش ها حالت جزیره ای دارد و به گونه ای نیست که جریان واحدی را پدید آورد.
اما در رویکرد «مسئله محور» موضوعات ابتدا به صورت یک مسئله ومشکلی که در جریان زندگی جمعی پدید آمده مورد بررسی قرار می گیرد. آن گاه موضوع مورد بحث به صورت مسئله ،طرح و سپس علل پیدایی و راهکار برون رفت از مشکل با توجه به تجربه های پیشین و تحقیقات جدید ارائه می شود. به عنوان مثال برای انجام فعالیت اساسی درباره اتحادملی و انسجام اسلامی، باید ابتدا مطالعه شود که چه علل و عواملی موجب شده تا این راهبرد برای امسال در نظر گرفته شود؟ وضعیت جامعه اسلامی با چه شرایط و چالش هایی روبرو بوده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای مقابله با آن راهبرد اتحاد و انسجام را مطرح کرده اند؟ این چالش ها در چه زمینه ای است؟ و چه ارتباطی با اقدامات داخلی و توطئه های بیرونی دارد؟ نقش دوست و دشمن در این چالش ها کدام است؟ روزنه های نفوذ و تفرقه افکنی کجاست؟ و خلاء های فکری وعملی آن چیست؟ اساسا این مشکل از چه زمانی تشدید شده و پیش تر چه اقدامات عملی برای فائق آمدن بر آن صورت گرفته است؟ اقدامات انجام شده چه نتایجی در برداشته و چه اندازه تاثیر داشته است؟ راهبرد اتحاد و انسجام در چه گفتمانی ریشه داردو نسبت گفتمان های دیگر با این راهبرد چیست؟ طبیعی است اگر مباحث به صورت مسئله محور طرح و بررسی شود هم تولید علم صورت می گیرد و هم پژوهش ها در راستای نیازها و مشکلات جامعه ساماندهی می شود. در این شرایط است که تجربه های بشری روی هم اندوخته شده و چرخ توسعه در تمام ابعاد به گردش در می آید و آن چه به نام «توسعه درون زا» و «بومی» نامیده می شود شکل می گیرد. ارتباط کانون های علم و معرفت با جامعه به صورت زنده و پویا برقرار می شود و نشاط علمی در جامعه پدید می آید. در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی مسئولان امر می بایست ابتدا آن را به طور اساسی مهندسی می کردند و با مطالعات عمیق و هم اندیشی های فراوان، طرحی عملی تهیه و سهم و چگونگی اقدامات را که هر دستگاه باید انجام بدهد، مدون می کردند و به جای تاکید بر اقدامات کمی، به کیفیت توجه می کردند. به نظر می رسد راهبرد اتحاد و انسجام، رویکردی نرم افزاری است که احیا و شکوفایی مجدد تمدن اسلامی را هدف قرار داده است از این رو برای نهادینه شدن این راهبرد و تسری آن در همه سیاست ها و برنامه های جزئی و جریان های جامعه باید نظریه پردازی صورت گرفته و تدارکات فکری لازم برای آن فراهم آید. وانگهی همه ما باید به این باور برسیم که اتحاد و انسجام یک ضرورت است و این ضرورت اقتضائات و لوازمی دارد تا بتوان آن را محقق ساخت و هرگونه برداشت های نادرست از این راهبرد می تواند یا به انسداد اجتماعی و انحطاط منجر شود و یا به ازهم پاشیدگی ساختارهای گذشته بینجامد. بنابراین باید برداشت روشن و شفافی از این راهبرد ارائه و گفتمان مناسب آن طراحی شود.
محمد علی ندائی
منبع : روزنامه خراسان