شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

درباره عبدالرحیم گواهی


درباره عبدالرحیم گواهی
▪عبدالرحیم گواهی متولد ۱۳۲۳ تهران
▪فارغ التحصیل رشته نفت از دانشكده نفت آبادان (۱۳۴۵)
▪مدیریت بازرگانی از مدرسه بازرگانی هاروارد، شعبه ایران (۱۳۵۲)
▪دكترای ادیان خارجی از دانشگاه اوپسالای سوئد (۱۳۶۵)
▪تألیف : واژه نامه ادیان، كوثر: برداشت هایی از قرآن كریم و...
▪ترجمه:ادیان زنده جهان، هیوم رابرت، انتشارات دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم ۱۳۷۸
ویر، رابرت، جهان مذهبی (ادیان در جوامع امروز) انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴
ادوارد سعید، شرق شناسی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷
▪ادیان آسیایی: دین های تائویی، مزدایی، هندویی، سیك و جاینی، ویراستار : فریدهلم هاردی
ریشه های انقلاب اسلامی، انتشارات دانشگاه ییل كانادا،۱۹۸۱، انتشارات قلم، تهران، ۱۳۷۷
هونكه، زایگرد، فرهنگ اسلام در اروپا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۱
نیكی آر كدی، ریشه های انقلاب ایران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵
درمان طبیعت، نوشته مایكل مورای، ترجمه به همراه بلوج فرد، فرزاد
ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۷
ادوارد، سعید، شرق شناسی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱
اوئیس مارشالكو، فاتحان جهانی، انتشارات تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۷
سید حسین نصر، انسان و طبیعت (بحران معنوی انسان متجدد)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹
آن ماری شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم سرگذشت اندیشه ها، تألیف آلفرد نورث وایتهد و...
«استاد علامه درباره وضع امروزی بشر می فرمایند ما از قرن هجدهم به بعد «علم» را برای خود، «خدا» كردیم، در حالی كه علم بایستگی و شایستگی انسان را متكفل نیست.از آن گذشته، ضرر و زیان خرده علم از هیچ خسارتی كمتر نیست و به قول پاستور آنچه انسان را از خدا دور و منكر می كند بهره داشتن از خرده ای علم و آنچه انسان را به خدا نزدیك و مقرب می كند، برخورداری از كمال علم و معرفت بشری است.وی ادامه می دهد كه پیشرفت بسیار عالی در بعد صنعتی مغرب زمین در كنار خلاء روحی و ایدئولوژیك و فقدان اصول والای اخلاقی به منصه ظهور رسید، كه لامحاله چندان مفید و مطلوب نیست.در قرن نوزدهم مغرب زمین، مسائلی را به عنوان مسائل علمی مطرح كرد و با قاطعیت پذیرفت كه در نتیجه آن باورها، شیوه نگرش انسان غربی به بی هدفی و پوچ گرایی منتهی شد؛ نظریه هایی مانند نظریه دوران های سه گانه اگوست كنت: «دوره مرحله ربانی -تخیلی،دوره مرحله فلسفی -تعقلی و بالاخره دوره مرحله علمی -تحقیقی.درحالی كه افرادی چون مولوی و ابن سینا این هر سه نگرش را با هم دارند و وجود هیچ كدام از آنها نافی آن دو نگرش دیگر نیست.» این یادداشت بخش هایی از مقاله بلند عبدالرحیم گواهی درباره برخی آرا و نظرهای استاد محمد تقی جعفری است كه در هشتمین سالگرد رحلت آن علامه فقید نگاشته شده و نشان از كنجكاوی های نگارنده در شناخت جهان بینی های نظری و فلسفی در كنار معرفت دینی در مواجه با جهان امروز دارد.«استاد می فرمایند فقط خدا می داند كه الفاظ چه نقش منحرف كننده ای در زندگی بشر داشته اند.
بشری كه هنوز به خود نیامده و خود را درست نشناخته چگونه می تواند به تعریف تمدن كه یكی از حساس ترین موضوع های بشری است، بپردازد؟ آنچه ما پیرامون خود می بینیم بیشتر كاریكاتور بشر است تا خودبشر، چرا كه آلكسیس كارل به حق می نویسد «انسان، موجود ناشناخته.» از نظر استاد جعفری برای تعریف تمدن باید ببینیم در همه جوامع بشری چه می گذشته و اكنون چه می گذرد.زیرا ما از تمدن انسان برروی كره زمین صحبت می كنیم، تمدن همین موجود ناشناخته و نه تمدن در آسمان و به صورت انتزاعی ومجرد.چنانچه به تازگی كسی در مغرب زمین كتابی نوشته با عنوان «تمدن و دوای آن!» یعنی درد بودن تمدن مسلم فرض شده است! عبدالرحیم گواهی، اما بیش ازآن كه با نگرش ها و نظریه های شخصی در حوزه معرفت شناسی شناخته شود،یك مترجم است.مترجمی كه از لابه لای متون غیر فارسی، دنبال پاسخ های بنیادی به پرسش های جهان شناختی خویش است: «بنده عبدالرحیم گواهی متولد ۱۳۲۳ در تهران، در یك خانواده مذهبی و متوسط در منطقه ای در جنوب تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم .پدرم كارمند وزارت دارایی رژیم سابق بود.من فارغ التحصیل رشته نفت از دانشكده نفت آبادان، مدیریت بازرگانی از مدرسه بازرگانی شعبه هاروارد ایران و دكترای ادیان خارجی از دانشگاه اوپسالای سوئد هستم .» اما گواهی از عنفوان جوانی با روشنفكری دینی آشنایی و نزدیكی می یابد و مجذوب نگرش های غالب در آن دوران اندیشه دینی می شود: «شخصیت های فكری همچون استاد فقیدم حضرت علامه محمد تقی جعفری، مرحوم آیت الله طالقانی، مرحوم آیت الله مطهری، مرحوم بازرگان، مرحوم شریعتی، مرحوم آل احمد و همه بزرگانی كه در سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ در عرصه فكر و اندیشه سیاسی - مذهبی این مرز و بوم مطرح بودند، مشوق من شدند» و با این گرایش و نگرش است كه عبدالرحیم گواهی پس از زمان طولانی كه از تحصیلات دانشگاهی اش گذشته بود،در جو مساعد آن دوران تصمیم به ادامه تحصیل در رشته ادیان خارجی می گیرد و موفق به دریافت دكترای این رشته از دانشگاه اوپسالای سوئد می شود.او بلافاصله بعد از بازگشت به ایران راه ترجمه وتحقیق در حوزه مطالعاتی و تحصیلی اش را پی می گیرد و چندین و چند كتاب مرجع در حوزه دین شناسی عمومی را به فارسی بر می گرداند.
از آن جمله است ترجمه كتاب ادیان زنده جهان نوشته رابرت هیوم كه بارها و بارها تجدید چاپ و با سرعت به یكی از منابع عمومی تاریخ ادیان در ایران بدل شدو یا ترجمه كتاب ادیان آسیا نوشته فریدهلم هاردی كه جلد دوم از مجموعه چهار جلدی ادیان جهان است كه در لندن به چاپ رسیده است.در این مجموعه چهار جلدی، جلد اول به اسلام اختصاص یافته، جلد سوم به ادیان یهودیت و مسیحیت می پردازد و جلد چهارم ادیان قدیمی و حركت های دینی جدید را شرح داده است.در مقدمه جلد دوم این مجموعه كه با ترجمه گواهی در ایران انتشار یافته، آمده است: «… مسیحیت از بخش نخستین هزاره اول میلادی در هند سكنی یافت …از قرن هفتم میلادی به بعد، مجموعه كاملی از كشورهای اسلامی به وجود آمد …با وجود این، از نظر تاریخی مسیحیت و اسلام هر دو به خاور نزدیك تعلق دارند و به رغم حضورشان در مناطق شرقی تر آسیا، تغییر نسبتاً كمی در خصیصه اساساً «سامی» خود به وجود آورده اند.از این قرار، اگر بخواهیم ادیان حقیقتاً «آسیایی» را مورد توجه قرار دهیم، این ادیان عبارتند از: دین بودایی و پس از آن هندویی.»این كتاب به شرح مداخل تائوئیسم فلسفی و مذهبی، دین مزدایی (زرتشتی)، ادیان باستانی هند، شیواپرستی و سنت های مذهبی تانترایی، دین هندویی جدید، دین سیك، مكتب بودایی تروادا در جنوب شرقی آسیا، ادیان بودایی و هندویی در دره نپال، دین بودایی در چین، دین بودایی در ژاپن، ادیان تبت و دین بودایی در مغولستان می پردازد.عبدالرحیم گواهی درباره آثار ترجمه اش می گوید: «دستمایه كلی كتب و آثار بنده - اعم از ترجمه و تألیف - همان دغدغه های روشنفكری دینی در فضای قبل و بعد از انقلاب، در میهن اسلامی است .صبغه كلی این آثار نیز به نحوی مرتبط با مقوله دین پژوهی است، با نیم نگاهی به عرفان اصیل و لطیف اسلامی كه سخن را رنگ و بوی خدایی می بخشد و به ساحت عشق می كشاند.» كتاب های برگزیده افكار راسل سرگذشت اندیشه های آلفرد نورث وایتهد را عبدالرحیم گواهی بنا به خواست استادش علامه محمد تقی جعفری ترجمه كرده و هم ایشان نیز پاورقی های مفصلی به هر دو كتاب او نوشتند كه مورد توجه مخاطبان این حوزه قرار گرفت... «كتاب های ریشه های انقلاب خانم نیكی كدی و ادیان زنده جهان دكترهیوم را كه هر دو از كتب درسی دانشگاهی شده اند بنا بر ضرورت جامعه و نیاز نسل جوان و دانشجو، همچنین حدود بیست اثر دیگر را ترجمه و روانه بازار ساختم .در زمینه تألیف، نخستین كار من رساله دكترایم به زبان انگلیسی است كه بنا بر توصیه استاد فقیدم پروفسور« یان بارگمن »سوئدی در موضوع « مفاهیم نظری انقلاب اسلامی ایران» تألیف و در همانجا در سال ۱۳۶۵ چاپ كردم؛ دیگری تألیف دیكسیونر «فارسی - انگلیسی - فارسی» ادیان و عرفان برای دانشجویان رشته دین شناسی است» واژه نامه ادیان فرهنگ اصطلاحات دینی و عرفانی نیز اثر قابل توجه دیگری از عبدالرحیم گواهی است.از دیگر كتاب های ترجمه شده گواهی می توان به «مقدمه ای بر تاریخ ادیان در قرآن» اشاره كرد كه برای دست اندركاران همین رشته تألیف شده است.آخرین تألیف گواهی نیز، كتاب دو جلدی «كوثر: برداشت هایی از قرآن كریم» است كه ذكر پاره ای از نكات قرآنی به همراه ارجاع های عرفانی آنها، از كتاب شریف مثنوی است: «همچنین بنده سه چهار كار از خانم آن ماری شیمل اسلام شناس و شرق شناس بزرگ آلمانی معاصر، و دو سه كار از ادوارد سعید، و كار بزرگی از پروفسورچیتك و خانمش موراتا، و كار جالبی نیز در تبیین ماهیت و اهداف صهیونیسم ترجمه كرده ام»(۱) عبدالرحیم گواهی در كنار ترجمه متون نظری در حوزه معرفت شناسی دینی،به تاریخ نگاری معاصر نیز علاقه مند است و با روحیه كنجكاوی كه دارد،منابع شفاهی و مكتوب فراوانی درارتباط با برخی فرق دینی معاصر جمع آورده است.با این حال دیدگاه های او در حوزه تاریخ نگاری نیز قابل توجه و شنیدنی است: « فكر می كنم تاریخ نگاری مثل هر رشته علمی دیگر یك وجه انتزاعی دارد و یك بخش كاربردی.فرض كنید در مورد علم فیزیك، علم كلام و یا حتی علم فلسفه، كسی می تواند به آنها بپردازد كه بتواند نظامی فلسفی برایشان بسازد.این نظام می تواند سازنده و یا تخریبی باشد.به عنوان نمونه، خود فلسفه به ما هُوَ فلسفه، در ذات خود نظام و منطق و زبان و روشی دارد.ممكن است شخصی از فلسفه برای اثبات وجود خدا بهره ببرد كه نتیجه آن، كلام فلسفی و فلسفه الهی خواهد بود، و ممكن هم هست كسی از فلسفه برای الحاد و اثبات عدم وجود خداوند استفاده كند، كه حاصل آن نیهلیسم و آته ایسم خواهد بود.تاریخ هم به عنوان یك رشته علمی، نمی تواند و نباید دستكاری شود، اگر بشود، می گویند این مورخ كارش توأم با غرض و مرض و جانبدارانه است.می گویند این مورخ آثارش قابل اعتماد نیست، برای این كه بی طرفانه ننوشته است.تاریخ هم مانند هر رشته علمی دیگری می تواند با دیدگاه های گوناگون بررسی شود، یعنی با نگاه دینی، با نگاه جامعه شناسانه و یا با نگاه ملی به آن نگریسته شود.ممكن است نگاه یك اروپایی به ماده خام تاریخ به نحوی باشد كه با نگاه یك ایرانی یكسان نباشد؛ او اهداف و غایات خودش را دارد و این هم مقاصد خود را.ممكن است بگوییم هر یك از اینها براساس منافع ملی خود به تاریخ می نگرند، اما باید دقت كنیم كه این دو مقوله را با هم خلط نكنیم تا نگویند تاریخ نگاری اینها مورد قبول نیست و بی طرفانه ننوشته اند.اكنون دنیا دارد به سمتی می رود كه می گوید این ماده خام این رشته، حالا شما خودتان تحلیل و استنتاج و برداشت كنید.منظورم از طرح موضوع، رابطه تاریخ نگاری با منافع ملی، این نتیجه گیری نیست كه الزاماً با ملاحظه این امر، دچار محدودیت در تاریخ نگاری خواهیم شد، با این كه بخواهیم به نفع خود یا علیه دیگری از این علم بهره برداری كنیم.ما با واكنش ها و كنش هایی رو به رو هستیم كه چنین موضوعی را به ذهن متبادر می كند.برای مثال؛ آمریكا بعد از چند سال كه از كودتای ۲۸ مرداد می گذرد، سندهایی را به عنوان آگاهی های بیشتر از این واقعه، منتشر می كند، اما خودش هم می گوید كه این، همه سندها نیست، بلكه بخشی از آن است.دوستانی كه برای پژوهش های تاریخی به مراكز اسناد آن كشور رجوع می كنند، همه چیز در اختیارشان قرار نمی گیرد، هر چند كه ۳۰سال از عمر سندها گذشته است.چنین رفتارهایی در عرصه تاریخ نگاری، آدم را به این فكر نزدیك می كند كه منافع ملی باید ربطی با تاریخ نگاری داشته باشد.این برای همه كشورهاست.به عنوان انتقاد از آمریكا و انگلستان مثال نزدم، این امر، همه گیر است.
هیچ كشوری نمی تواند بگوید من چون دارم كار تاریخ به ما هو تاریخ می كنم، پس هر چه را كه دارم ارائه می دهم»(۲) از دیگر كتاب های ترجمه گواهی می توان به كتاب انسان و طبیعت ،بحران معنوی انسان متجدد اشاره كرد. بررسی بحران خطرناك مواجهه انسان امروز با طبیعت، موضوع اصلی این كتاب است.این كتاب نوشته سید حسین نصر است و در سال هایی تألیف شده كه این مسأله ممكن بود ابعاد خطرناك فزاینده خود را نشان دهد، یعنی سال های دهه ۱۹۶۰ میلادی. عبدالرحیم گواهی خود درباب تمدن امروزین بشر می گوید: «تمدن و فرهنگ بشری عمدتاً - اگر نگوییم نوعاً - تمدنی دینی است.منتهی نوع معرفت دینی هر زمان و مكان، در پهنه فراخ تاریخ بشری تمدن متناسب با آن نوع معرفت دینی را به وجود آورده است كه نمونه ها و مظاهر آن را در هند و چین و ایران و یونان و روم و غیره می بینیم .البته در قرون اخیر از دستاوردهای علمی غیردینی بشر نیز نباید غافل بود» او در مقاله «وضع فعلی» بشر نیز این بحث را از منظر عقاید استاد خویش، علامه جعفری پی گرفته است: «در باب امكان و بلكه ضرورت همزیستی جوامع و تمدن ها استاد اظهار می دارند كه هم مسلمانان و هم مردم مغرب زمین یعنی صاحبان دو تمدن بزرگ اسلامی و مسیحی انسان اند و این همنوعی خود مقتضی نوعی همزیستی و تبادل رضایت بخش و تصاعدی است.از این رو است كه تاریخ بسیار طولانی گذشته موارد همزیستی و همكاری و همیاری های بسیار رضایت بخشی را بین مسلمانان و مسیحیت و یهود ثبت كرده است.همچنین، تبادل افكار بسیار عالی در هر دو قلمروی علم و فلسفه میان پیروان مذاهب شرق و غرب به طور مستمر و فراوان انجام گرفته است.نكته جالب این كه استاد استدلال می فرمایند كه هر اندازه انسان ها در مراتب عالی تری از رشد قرار گرفته باشند به همان اندازه اختلافات جهان بینی و فرهنگی بین آنها سازنده تر خواهد بود كه نمونه آن را می توانید در احتجاجات ائمه شیعه در كتاب ارزشمند احتجاج طبرسی ببینید.لازم نیست خاطرنشان سازیم كه این نظریه استاد در نقطه مقابل نظریاتی چون برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتون قرار دارد.در حقیقت، به بیان استاد، اختلافات و كشتارها و تفرقه ها بین ارباب مذاهب به جهت خود عقاید مذاهب الهی نبوده و بلكه به واسطه امیال سوداگران و خودكامگان و سلطه گران است.عبدالرحیم گواهی گرچه در این سال ها مترجم متون نظری دین و معرفت شناسی دینی شناخته شده،اما متأثر از استاد خویش علامه جعفری،دیدگاه های ارزنده ای در باب مشی عرفانی انسان نیز دارد. عرفان منهای دین، شاید در سنت ادیان ابراهیمی جایگاهی نداشته باشد، هر چند كه گریز از تعصب خشك و خرد خام و جزم اندیشه های نابخردانه و سختگیری و تحجرهای سطحی نگرانه را همواره در بین بسیاری از ارباب معرفت می بینیم .گوهر عقل و خرد آدمی است كه وی را تا آستانه انتخاب و قبول دین بالا می برد و به تمكین و تسلیم در پیشگاه «وحی» می كشاند و همین گوهر شریف است كه وقتی به ساحت «پیام و حیانی» انبیاء و رسل الهی نزدیك شد دریچه دل را به روی آن كلام «روحانی» می گشاید و مشتاقانه پای سخن خدا می نشیند.عقل، راهبر آدمی است به ساحت «دین» و دین، كمال بخش عقل آدمی است.وقتی بدانیم عارف ترین ابنای بشر، محمد مصطفی (ص) و دست پرورده او علی مرتضی (ع) بوده اند، بهتر به رابطه عرفان حقیقی با سیاست و جامعه پی می بریم». برای عبدالرحیم گواهی طول عمر و توفیق آرزو داریم.
جعفر مجرد قمی
پی نوشت:
۱- پایگاه تبیان
۲- مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،فصلنامه مطالعات تاریخی،
شماره ۱۱
منبع : روزنامه ایران