دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اصلاح طلبان و لزوم تدبیر در باب پیشامدهای آتی


اصلاح طلبان و لزوم تدبیر در باب پیشامدهای آتی
برای آنان که مشی و مرام اصلاح را پیشه خود ساخته اند، حرکت سیاسی تدریجی و گام به گام فرضی پذیرفته شده است. شکست های مقطعی و ناکامی های تلخ، هدایتگر و سوق دهنده اصلاح گرایان به سمت تحرکات انقلابی و خشونت بار نیست چرا که ایده اصلاح با دوری از ایده آلیسم خام، همراه با صبر و طاقتی درخور و رویگردان از خشونت منطق و استراتژی رفرمیستی و آزادی طلبانه خود را از دل فرآیندهای دموکراتیک و مدنی می جوید. پویندگان جنبش اصلاحی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند و به رغم شکست هایی چند کماکان در انتظار انتخاباتی دیگر و عرض اندامی دیگر هستند.
در اینجا شاید عده ای را مدعا بر آن باشد که تقلیل جنبش رفرمیستی به صندوق های رأی نوعی تحریف واقعیت است و به نقد موضوع بپردازند. پاسخ دادن به این مدعا حداقل هم اکنون و با گذشت دو سال از عمر دولت کنونی -که در هر صورت شکل گرفتن آن با عدم حضور بسیاری با اتکا به تحریم انتخابات محقق شد- چندان مشکل نیست.
فضای جدید بیش از پیش سستی در چنین انگاره هایی را اثبات کرد و بر اهمیت انتخابات در روند حرکتی جنبش اصلاحی ایران می افزاید نمی توان انکار کرد که از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار در کیفیت کنش انتخاباتی اصلاح طلبان، نحوه برخورد با فرآیند تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب است.
از همین رو تجسم و بررسی آنچه احتمالاً در آستانه انتخابات در انتظار اصلاح طلبان خواهد بود و برنامه ریزی و اتخاذ استراتژی برای نحوه روبه رو شدن با آن منطقاً حائز اهمیت است. در مجموع سه گزینه در جریان نظارت و کیفیت عبور کاندیداهای اصلاح طلب از فیلتر آن محتمل به نظر می رسند:
۱) تایید صلاحیت عمده کاندیداهای اصلاح طلب شبیه آنچه در مجلس ششم اتفاق افتاد؛ چنین اتفاقی در حقیقت نامحتمل ترین گزینه ممکن است، آنجا که کلیه کاندیداهای جریان اصلاحی اعم از جبهه مشارکت، کارگزاران و... تایید صلاحیت شوند؛ با توجه به عملکرد چند انتخابات اخیر از جمله مجلس هفتم و پاره ای اظهارات از قبیل اشاره های عده ای از چهره های مطرح که احزاب اصلاح طلب را دعوت به کاندیدا کردن افرادی می کنند که تایید شوند، تصور تحقق چنین شرایطی بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می رسد و اما با در نظر گرفتن حداقل احتمال ممکن در باب روی دادن چنین حالتی و اینکه کلیه اصلاح طلبان اعم از نیروهای مدرن و سنتی تر به بازی راه داده شوند، مطمئناً سوالات جدی در خصوص چگونگی اجماع و موفقیت در تشکیل ائتلافی منسجم و یکدست بین طیف های مختلف اصلاح گرایان از احزاب مدرنتر تا گروه های سنتی تر پیش می آید. بدیهی است که در صورت عدم کسب موفقیت در شکل دهی به ائتلاف و پیش آمدن تشتت آرا طبیعتاً چالش هایی جدی در مسیر نیل به پیروزی حرکت اصلاحی ایجاد خواهد شد که چاره اندیشی و تدبیر پیرامون آن لازم و ضروری به نظر می رسد.
۲) تایید صلاحیت نیروهای سنتی تر و رد صلاحیت قاطبه نیروهای مدرن؛ در چنین حالتی ضمن اینکه اکثریت کاندیداهای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب ردصلاحیت خواهند شد و احتمالاً حتی چهره های مدرن تر احزابی مثل اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی و مجمع روحانیون مبارز نیز به خارج از گود رانده می شوند، حضور در رقابت محدود به کف نیروهای اصلاح طلب و در حقیقت چهره های سنتی تر، ناشناخته تر و کمتر مطرح محدود خواهد شد.
در چنین وضعیتی که شاید محتمل ترین پیشامد ممکن باشد، گزینه هایی چند می تواند پیشاروی طیف های بیشتر خسران دیده همچون مشارکت قرار گیرد. نفس حضور در انتخابات اولین پرسش جدی است. می توان اعتراض و کناره گیری کرد و خارج از گود ماند و یا در عین ابراز ناخشنودی ها با حداقل ها کنار آمد و با تلاش برای تشکیل دادن ائتلافی حداکثری از اصلاح طلبان باقی مانده به دنبال پیروزی بود. آیا باید بر مزایای نسبی انتخابات تکیه کرد، بر نامهربانی ها چشم بست و به دنبال «دموکراسی بیشتر» بود؟ در حالی که بسیاری کماکان بر انتقادات خود بر اصلاح طلبان پافشاری می کنند.
۳) ردصلاحیت کلیه اصلاح طلبان نظیر آنچه در مجلس هفتم روی داد؛ باید گفت چنین رخدادی نیز اصلاً دور از ذهن نیست. در حقیقت بسیاری نگران یکسره شدن کار اصلاح طلبان با ردصلاحیت کلی آنها هستند که این می تواند به منزله شکست محتوم آنان باشد و تنها دلخوش کردن به حداقل صندوق های باقی مانده برای بدل شدن به اقلیتی قوی تر در مجلس به عنوان راهکار پیش رو باقی می ماند.
در اینجا نیز نحوه برخورد اصلاح طلبان و مواجهه با موقعیت ایجاد شده بسیار قابل تامل و مهم است. تفکری دقیق تر بر سه پیشامد محتمل طرح شده، پیچیدگی های ماجرا را بیش از پیش روشن می کند. آنجا که صرف نظر از احتمال اول که به نظر بعید و دور از ذهن می آید، تدبیر و تحلیل مختصات عمل مقتضی در دو گزینه دیگر لازم و ضروری است.
خوشبختانه مدتی است مثلث اصلاح طلبان با حضور آقایان رفسنجانی، خاتمی و کروبی شکل گرفته و به مثابه مبنایی برای تشکیل ائتلافی منسجم و هدفمند برای جنبش اصلاحی تعریف شده است. وظیفه این مثلث قدرتمند آنجا بیشتر نمود می یابد که از هم اکنون می توان نقش خطیر افراد یاد شده را در قبال تحولات آتی مدنظر قرار داد.
از جمله می توان به رایزنی با بزرگان نظام برای شکل نگرفتن وضعیت های تشریح شده در احتمالات بالا (موارد ۲ و ۳) اشاره کرد.
در حقیقت کار از همین جا و با تلاش برای فراهم شدن حداقل بسترهای لازم برای حضور حداکثری اصلاح گرایان در کارزار انتخاباتی آغاز می شود. از طرف دیگر تئوریسین ها و ایده پردازان جنبش نیز برای تدوین استراتژی و نوع مواجهه با شرایط - به خصوص احتمال دوم -وظیفه ای سنگین پیش رو دارند.
در عین حال که چگونگی نشان دادن ناخشنودی از جریان ردصلاحیت ها به نحوی که حائز بیشترین سودمندی و اثرگذاری و در عین حال کمترین هزینه ای باشد خود بحثی دارای پیچیدگی های ویژه است و بحث های جدی دیگری نیز در باب اقناع افکار عمومی وجود دارد. از همین رو لزوم تدقیق و بحث هر چه بیشتر تئوریسین های اصلاحات در باب «نفس حضور در انتخابات» و ابعاد این کنش سیاسی و به یک معنا جایگاه آن در حرکت اصلاحی بیشتر به نظر می رسد. اینکه آیا در فرآیند گذار، در چنین وضعیت هایی «بیشترین دموکراسی» مدنظر است یا «دموکراسی بیشتر»؟
در حقیقت آیا می توان به گامی هرچند کوتاه، حرکتی پیشروانه هر چند آهسته و محدود نیز دلخوش بود و حتی در چنین شرایطی نیز از وقوع چنین گشایشی ملایم راضی بود و یا با توجیه احتمالات کم اثر بودن و قرین شکست بودن این چنین تلاش های کم رنگی دلسرد و ناامید شد؟ پاسخ این پرسش ها، تدوین رویکردهای مقتضی و آماده کردن افکار عمومی در چنین شرایطی از هم اینک نیاز به تلاش های فکری و عملی نخبگان اصلاح طلب دارد.
مهدی میربد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید