پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی یک ائتلاف


آسیب شناسی یک ائتلاف
با بیشتر شدن تردیدها درباره رای خاتمی در انتخابات آینده ریاست جمهوری، جناح بندی های درونی جریان دوم خرداد پر رنگ تر شده است. در حالی که ائتلاف مشارکت-مجاهدین پروژه راضی کردن خاتمی برای ورود به انتخابات را کلید زده است ، حزب اعتماد ملی با معرفی مهدی کروبی برای کاندیداتوری شعار “یا خاتمی یا هیچ کس” را تخطئه نمود . تکنوکراتهای دوم خردادی نیز تا کنون جواب شفافی به درخواست حزب مشارکت و سازمان مجاهدین نداده اند و در مرحله تصریح منافع هستند. از سویی برخی در بین متفقین بر آمدن خاتمی معتقدند که هنوز “عروس شان رفته گل بچیند” و در عمل تا این لحظه هیچ کاندیدایی ندارند و آقای خاتمی برای حضور در انتخابات مردد است.
هدف این نوشتار تقبیح شکافهای درونی گروههای دوم خردادی به منظور بهره برداری سیاسی نیست، بلکه منظور راقم این سطور یادآوری برخی شعارها و واقعیاتی است که گروههای موسوم به اصلاح طلبی منادی آن بودند و امروز همه آنها را فراموش کرده اند.
یکی از دستاوردهای حماسه تاریخی دوم خرداد التفات به ویژگی های مثبت پلورالیسم سیاسی و اهتمام به افزایش کیفیت مردمسالاری در ایران بود. تکثر سیاسی در این گفتمان یک ارزش است و برای تمام جریانات قانونی مجوز فعالیت سیاسی صادر می شد. پلورالیسم سیاسی پیوندی قابل توجیه با افزایش مشارکت عمومی و کارآمدی سیاسی نظام برقرار می کند و عقلانیت سیاسی و کشورداری حکم به مطلوبیت آن می دهد.
تنها یک دهه از این گفتمان سازی گذشته اما همان کسانی که تا دیروز بر طبل تکثر سیاسی می کوبیدند امروز مانع ظهور و بروز خرده فرهنگهای سیاسی حتی در درون جریان خودشان هستند و به انحای مختلف سعی می کنند جناح بندی های درون گروهی خود را تکفیر کنند.این عده حتی پوشاندن این شکافها را به بهای اخراج برخی گروههای دوم خردادی نظیر اعتماد ملی از جبهه اصلاحات مباح و به صلاح می دانند.
این در حالی است که حتی فروکاهیدن شکافهای گروههای دوم خردادی به خاتمی و کروبی نیز بازتاب واقعیات سیاسی موجود در این جریان نیست. رویکردهای تکنوکراتیک و بوروکراتیک در بین دوم خردادی ها که عارف و نجفی آنها را نمایندگی می کنند بخش کوچکی از این جریان نیستند تا بتوان آنها را نادیده گرفت. از سویی از همان سال ۷۶ که نام خاتمی از صندوقهای رای بیرون آمد نطفه نوعی “جناح بندی نافرمان” نیز بین دوم خردادی ها بسته شد. این جریان افراطی که گفتمان بی قواره جمهوریت منهای اسلامیت را نمایندگی می کرد برچسب خطری بود که ناخواسته بر پیشانی دوم خردادی ها خورد. این گروه نافرمان که در سال آخر دور اول خاتمی شعار “عبور از خاتمی” را سردادند در ادامه ناکامی های خود به دو طیف خارجی و داخلی تقسیم شدند. خارج نشینان به عنوان ملعبه دست رسانه های خارجی و سازمانهای به اصطلاح خیریه وابسته به سیا و موساد عملا شمشیر را از رو بستند و نفاق و عناد علیه ملت ایران را به هم پیوند زدند. عده ای که در داخل ماندند نیز پروژه دموکراتیزاسیون و سکولاریزاسیون را در پیش گرفتند و مدعی شدند چرا اصلاحات تا کنون یک تعریف مخملی از خود ارائه نداده است که با هوشیاری ملت ایران این توطئه نیز برملا شد.
علی رغم این شمای پیچیده ومعوج از وضعیت فعلی اردوگاه دوم خرداد، برخی می خواهند با سرپوش گذاشتن بر همه واقعیات و شکافهای موجود ائتلاف یکپارچه و منولوگی را تشکیل دهند که یک بهشت اختصاصی دارد و هرکس که گندم آنها را نخورد باید از آن اخراج شود. این عده که در سایه برخی تخیلات رمانتیک از فضای سیاسی کشور غنوده اند سرنخ “غیریت با احمدی نژاد” را گرفته اند و مدعی اند که می توانند این کلاف در هم تنیده را از هم باز کنند و تصور می کنند رهیافتی استراتژیک برای انتخابات آینده یافته اند.
اما آیا این رهیافت موفق است و می تواند دوم خردادی ها را به سرمنزل مقصود برساند؟
در پاسخ باید گفت غیریت سازی اگرچه پتانسیل خوبی برای ائتلافهای انتخاباتی دارد اما مسبوق به مقدماتی است که در صورت برآورده نشدن آنها این پروژه را ناکام می گذارد. اولا اتاق فکر غیریت ساز باید از یک مشروعیت پیشین بین گروههای ائتلاف برخوردار باشد که نه مشارکت و نه سازمان مجاهدین به دلیل عملکرد تمامیت خواهانه و تفرقه افکنانه گذشته خود این مشروعیت را ندارند. موضع گیری های اخیر برخی گروههای دوم خردادی نظیر اعتماد ملی و کارگزاران، همبستگی، مردمسالاری و ... در مقابل این دو گروه موید فقدان مشروعیت لازم برای تصمیم گیری های کلان است. ثانیا تصویر شفافی از غیریت مطمح نظر باید برای سایر گروههای پیرو ارائه شود که به دلیل بازی سیاسی داهیانه اصولگرایان، دوم خردادی ها هنوز با ابهامات زیادی روبرو هستند و مرزهای نقد درون گفتمانی و التفات اصولگرایان به اجماع نهایی برایشان ناشناخته است.
اما اگر فرض را بر این بگیریم که موفق شوند این بدان معنا است که اختلافات خود را برای بعد از پیروزی در انتخابات گذاشته اند. یعنی همان اتفاقی که در ۸ سال تسلط دوم خردادی ها بر قوای مجریه و مقننه و همچنین دور اول شورا ها در کشور تجربه شد. محصولات نامشروع این اختلافات چیزی نبود جز، خروج از حاکمیت، حاکمیت دوگانه، رکود اقتصادی، انفعال در سیاست خارجی و در نهایت دور شدن از آرمانهای انقلاب و خط امام خمینی(ره)
در واقع نتیجه این فرمول برای شرکت در انتخابات چیزی جز بن بست سیاسی نیست که منافع و مصالح ملی را تهدید می کند. دوم خردادی‌ها با چیدن قطعات این پازل بار دیگر نقشه دو راهی خروج از حاکمیت و یا خروج بر حاکمیت را رسم می کنند که نه تنها به صلاح آنها نیست بلکه حتی روند رشد فرهنگ سیاسی در ایران را با اخلال روبرو می کند.
امروز تکثر سیاسی برای اصولگرایان امری کاملا پذیرفته شده است. انتخابات ریاست جمهوری نهم و نامزدی اضلاع مختلف حاضر درخیمه اصولگرایی نشان داد که جریان اصولگرا عمیقا به افزایش کیفیت مردمسالاری در ایران و دفاع مومنانه از جمهوریت اعتقاد دارد.
پلورالیزه شدن فضای سیاسی کشور در دهه های آینده، فرهنگ سیاسی ایران را آبستن تحولات مثبتی نموده است که گریزگاهی از آن نیست و بازیگران فعلی نباید از آن غفلت کنند. دوم خردادی ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و نباید با رویکرد حذفی و تمامیت خواهانه مانع ظهور و بروز گروههای سیاسی نوپدید شوند بلکه هنر آنها این است که با درک این فرایند کلان و با در نظر گرفتن مصالح و منافع کشور بازی های سیاسی خود را مدیریت کنند.
منبع : روزنامه رسالت