چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا
ناپیوستگی حیات حزبی در ایران
احزاب در قرون اخیر، در كاملترین اشكال مفروضی كه شرح آن بهدنبال خواهد آمد، عبارتند از نهادهای مدنی-سیاسی متشكل از شهروندان جامعه. وجود احزاب سیاسی از ویژگیهای جوامع مدرن است كه مراحل گذار را به پایان رساندهاند و پیشاپیش مراحل مختلف رشد صنعتی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی را پشت سر گذارده، به ثبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی دست یافتهاند و همواره در حال استمرار تكاملی این مراحل میباشند. چون در جوامع مدرن، سرمایهداری خصوصی و احزاب سیاسی در مقابل فئودالیسم دیرپا و دولت مقتدر مركزی طی مراحلی همزمان رشدكردهاند، بنابراین عدهای وجود احزاب را از ویژگیهای جوامع سرمایهداری میدانند. در این جوامع از مدتها پیش (پیش از ورود به جامعهی مدرن) طبقات مختلف با منافع و مصالح متفاوت بهوجودآمدهاست. این طبقات به چنان مرحلهای از رشد آگاهیهای اجتماعیــسیاسی دست یافتهاند كه برای وصول به اهداف خود مشاركت در كلیهی امور جامعه را ضروری دانسته، برای كسب قدرت و حفظ آن به تلاش جمعی میپردازند.
كوشندگانی كه به این مرحله از آگاهی رسیدهاند، در جهت همآهنگساختن و افزودن به توان خود برای مقابله با قدرتمندان اقتصادی و سیاسی به تشكیل سازمانها و احزاب سیاسی مبادرت میورزند؛ چون به این نتیجه رسیدهاند كه كسب حقوق و منافع اقتصادی-اجتماعی و مشاركت در مدیریت جامعه نیاز به اتحاد و یكپارچگی طبقات مشتركالمنافع در قالب برنامهها، آرمانها و اهداف مشخص داشته و باید از اصول مدونی كه همگان در تنظیم آن مشاركت داشتهاند، پیروی نمود و اخلاقاً به آن پایبندبود. این اصول ناشی از رشد افكار و اندیشههای بارور و آیندهنگر و معرفتشناسانهی سیاسی فرهیختگان جامعه میباشد كه علل نابهسامانیهای محیط خود را شناخته و همواره بهدنبال كشف راههای رفع آنها میباشند.
بنابراین در قرون نوزدهم و بیستم احزاب سیاسی از گردهمآیی و اتحاد و یكپارچگی شهروندان آگاه یك جامعه تشكیل میگردد كه افكار، نظرات، منافع، اهداف و برنامهها و حتی ایدئولوژی مشتركی دارند و با تدوین مرامنامهها و اساسنامههای مدوّن و پیروی و اجرای آن برای وصول به اهداف حزب از هرجهت آماده میباشند.
رسیدن به چنین مرحلهای از آگاهی و توان فعالیت با تشكل و یكپارچگی، نیاز بهوجود آزادی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دارد كه مردم آن جوامع، سالهای طولانی برای تأمین و تعمیم و تحكیم آن كوشیدهاند و بهطور نسبی یا كامل به آن دست یافتهاند.
●سابقهی تاریخی
استعمال كلمهی حزب و بالطبع احزاب به زمانهای دور بازمیگردد. در قرآن مجید سورهای به همین نام وجود دارد كه در آن اشارات مبسوطی به اتحاد كفار مكه و دیگر نقاط سرزمین حجاز برعلیه مسلمانان مقیم مدینه نموده است و از آنان تعبیر به حزب شیطان میكند. در مقابل اتحاد مسلمانان "حزبالله" تعبیر میشود و وعدهی پیروزی نهایی به آنها داده شده است. بعدها در جهان اسلام تشكیلاتی به نام حزب كه در صدد كسب قدرت سیاسی باشد، وجود ندارد. هرچند دستههایی با نامهای اخوانالصفا، اسماعیلیه، حروفیه، باطنیان، قرمطیان و زیدیه بهوجود آمدهاند كه هیچ یك برای كسب قدرت جامع سیاسی فعالیت نمیكردند.
در طول تاریخ شرق و غرب شاهد بهوجود آمدن دستهها و سازمانهای مختلف با اهداف مشخص و مشترك هستیم كه گاهی اتحاد و یكپارچگی و اطاعت از رهبریشان زبانزد بوده است (مانند فداییان اسماعیلی) ولی با احزاب مورد نظر ما كه در قرون اخیر بهوجود آمدهاند، مشابهت ندارند.
●احزاب قرون ۱۹ و ۲۰
منظور ما احزابی است كه بعد از ظهور جوامع مدرن و تشكیل دولتــملتها در اروپا و نقاط دیگر بهوجود آمدهاند. بهخصوص احزابی كه بعد از انقلاب صنعتی انگلستان و انقلاب فرانسه و رشد سرمایهداری و شكلگیری طبقات اجتماعی پدیدار شدهاند.
پس از وقوع دو انقلاب فوق در دو كشور اروپایی و گامگذاری در دوران مدرن، فرآیند محدودساختن قدرتهای مطلقهی حاكم، مشاركت عامهی مردم در مدیریت كشور و قانونگذاری و تعیین مسؤولان اجرایی، موردنظر قرارگرفت. اعتقاد و احترام به توان آگاهیپذیری، تشخیص سره از ناسره و تصمیمگیری دربارهی سرنوشت و زندگی خویش، گزینش راه درست و اعمال ارادهی فرد برای انتخاب اهداف، از ویژگیهای ورود انسان به دوران مدرن است. بالطبع مشاركت در مدیریت جامعه نیز بهعنوان مُبیِّن و نشانهی اصلی محور قرارگرفتن انسان بهعنوان سوژه در مركز تصمیمگیریها در مسایل اجتماعی و سیاسی پذیرفته شد. از نخستین گامهایی كه انسان مدرن با اراده برداشت، محدودكردن قدرتهای استبدادی اقتصادی-سیاسی حاكم بود كه مانع و سد بزرگی در راه پیشرفت عقلانیت و بالندگی اندیشهی او محسوب میگردید. این اقدام عظیم بهصورت منفرد غیرممكن و بهصورت اتحاد و یكپارچگی افراد معتقد، هرچند سخت ولی سهلالوصولتر میبود.
بدینترتیب هستههای نخستین تشكل، باگردهمآیی افراد همفكر و هممنافع مصداق یافت و بهتدریج بهصورت سازمانهای وسیعتر مانند اتحادیه، سندیكا و حزب در آمد. چون احزاب در مرحلهی نخست از جانب طبقاتی بهوجود آمد كه در حال رشد و افزایش بودند و با طبقات قدرتمند حاكم به مبارزه میپرداختند، این احزاب بهعنوان احزاب طبقاتی مشهور گردیدند. بعدها در اندیشهی سوسیالیستها و ماركسیستها، طبقاتیبودن احزاب بهعنوان یك اصل پذیرفته شد.
البته مشاركت سازمانیافتهی عامهی مردم بهسرعت بهوقوع نپیوست بلكه مراحل فراز و نشیب، كوشندگی و مبارزات پیگیر و طولانی شهروندان جامعه را پشت سرگذاشت و مراحل پیروزی و شكست را به عین مشاهده كرد و بهای سنگینی برای كسب این امتیاز بزرگ و نهادینهكردن آن پرداختگردید. از جمله در فرآیند عمل مشاهده شد كه همبستگی و اتحاد سازمانیافتهی افراد جامعه با معیارهای ذكرشده از ضروریات دموكراسی است. بهعبارت دیگر دموكراسی یا حكومت مردم با حضور احزاب لازم و ملزوم بوده و ضرورتی غیرقابل اجتناب دارد.
دموكراسی بعد از رنسانس در كشورهای اروپایی برخلاف یونان و روم قدیم بهصورت غیرمستقیم در آمد. چون با افزایش جمعیت شهرها و افزایش مسایل و مشكلات مستمر جامعه و ضرورت نظارت دایمی بر عملكرد مسؤولان اجرایی و قانونگذاریهای مكرر، حضور نمایندگان منتخب شهروندان در محل معینی بهنام مجلس یا پارلمان ضروری شناخته شد. بدینترتیب مجالس مقننه بهوجود آمد و بهتدریج بر اختیارات آن افزوده شد و ضمن تصویب یا رد قوانین مورد نیاز و طرحشده، مقامات بالای اجرایی را برمیگزیدند و حق داشتند آنها را استیضاح نموده یا بركنار نمایند.
به موازات پیشرفت حكومت دموكراسی در كشورهای غربی، تشكیلات و سازمانهای سیاسی و حزبی نیز گسترش یافت. گسترش فعالیت احزاب سیاسی بهعنوان نهادها و نیروهای اجتماعی، نشانهی بارز توسعه و رشد سیاسی یك جامعه میباشد. مشاركت مردم در فعالیتهای اجتماعی-سیاسی و از همه مهمتر "انتخاب نمایندگان قوهی مقننه" نیز به گسترش فعالیت و كوشندگی احزاب بستگی دارد.
اگر در جامعهای احزاب قوی، با سابقه، باتجربه و فراگیر وجود نداشته باشد، هر قدر هم انتخابات آزاد باشد و اخلال و خرابكاری و اِعمال نفوذ در آن صورت نگیرد و منفردان خوشنام و موجه انتخابگردند، باز در مجلسِ قانونگذاریِ تشكیلشده، تشتت و تفرقهی آرا وجود دارد و تصویب لوایح و طرحهای مدونِ مفید، گرفتار ركود و تأخیر و تغییر میگردد و قانونگذاری گرفتار اختلال میشود. بهعلاوه امكان زیاد دارد كه منتخبان منفرد بهسرعت از فشار و تحمیل نظرات قدرتمندان متأثر و منفعل و مرعوب گردند و احتمال فساد و انحراف یا تطمیع، فراوان است.
درحالیكه نمایندگان منتخبی كه از حمایت احزاب برخوردارند، گرفتار این نواقص نمیگردند، بلكه به پشتیبانی حزب و هواداران خود، لوایح و طرحهایی كه از پیش در حزب مورد بررسی و قرارگرفته را در مجلس تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ میكنند.
احزاب سیاسی نقش واسط بین مردم و حكومت را دارند و در موقع انتخابات از افزایش بیرویه و غیرمنطقی كاندیداها و از تشتت آرای راCیدهندگان جلوگیری میكنند؛ برای رفع نیازها و كاستیهای جامعه و خواستههای هموطنان، برنامههایی منظم و قابل اجرا تدوین میكنند و آنها را بهصورت لوایح و طرحهای مفید برای بحث و بررسی بیشتر و در نهایت تصویب و ابلاغ به هیأت اجرایی مجلس ارایه میدهند؛ خواستههای هواداران و اعضای خود را طبقهبندی، مدوّن و منطقی كرده و با امكانات موجود جامعه همآهنگ میسازند. هر حزب، نمایندگی یكنوع طرز تفكر یا ایدئولوژی را در جامعه عهدهدار بوده و از منافع و خواستههای یك یا چند طبقهی همآهنگ و همراه دفاع میكند. كنترل قدرتهای سیاسی و اقتصادی جامعه برای پیشگیری از فساد از سوی احزاب از ضروریات حكومتهای دموكراسی است.
از نهادهای دیگری كه زاییدهی دموكراسی و لیبرالیسم است و بهموازات احزاب سیاسی یا حتی قبل از آن بهوجود آمدهاند، سندیكاهای كارگری، كارمندی، دانشجویی و غیره است. سندیكاها، اتحادیهها و كئوپوراتیوها از حقوق اجتماعی و منافع طبقاتی بخش خاصی از جامعه دفاع میكنند كه در مسایل اخیر اتحاد نظر و ائتلاف هدف دارند. اعضای سندیكاها و اتحادیهها عمدتاً از گروههای مشتركالمنافع تشكیل میگردند و اهداف و مقاصد اجتماعی-اقتصادی خود را با اتحاد و یكپارچگی و مبارزات و كوششهای سازمانیافته از قدرتهای اقتصادی یا سیاسی حاكم كسب میكنند.
انجمنهای سیاسی، تعاونی، خیریه، محلی، ورزشی و غیره نیز از نهادهای مشخص جامعهی دموكراسی است.
دموكراتیكترین شكل تشكیل احزاب در جوامع مدرن و صنعتی آن است كه اعضایی از سندیكاها، اتحادیهها و انجمنهای مختلف از تمام نقاط كشور كه به آگاهی و شناخت مسایل جامع میهن خود دستیافته و از مدیریتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تجربه و دانش كافی یافتهاند (هژمونی شدهاند) با تشخیص عقاید، منافع و آرمان همراستا با دیگر سازمانهای مشابه گردهم آمده و به تشكیل حزب سیاسی واحد میپرداختند. اعضای این حزب واحد تمامی نظرات و پیشنهادهای سازمانهای مذكور را در برنامهها و آییننامهها و اهداف خود میگنجاندند و برای در دست گرفتن قدرت سیاسی یا نفوذ و مشاركت در آن از راه شركت در انتخابات نمایندگان مجلس و كسب هرچه بیشتر كرسیهای آن به كوششها و مبارزات متشكل و یكپارچهی همهی سازمانهای تشكیلدهنده و زیرمجموعهی خود مبادرت میورزیدند و اگر از راه انتخابات وصول به قدرت سیاسی را غیرممكن میشناختند، راههای دیگری را تجربه میكردند.
احزابی كه چنین مسیری را برای تشكیل خود طی میكردند، از توان حمایت جمع كثیری از هموطنان خود برخوردار بودند؛ بنابراین شرط اصلی استحكام و دیرپایی خود را كسب میكردند و با این زیرساخت قومی گاهی عمر آنها به دهها سال میرسید.
اینگونه احزاب نیازی به عضوگیری زیاد ندارند. اعضا و هواداران اصلی آنان در سندیكاها، اتحادیهها و دیگر سازمانهای مشابه پیشگفته متشكل میباشند. اعضای اصلی حزب را افرادی تشكیل میدهند كه در مرحلهی نخست، آمادگی فعالیتهای سیاسی دارند؛ ضمناً برای مشاركت در قوهی مقننه یا در دست گرفتن مسؤولیتهای سیاسی، اداری، اجتماعی از آگاهیهای علمی، فنی و تجربی برخوردارند.
این احزاب شرایطی برای عضویت اصلی اعضا قرار دادهاند. داوطلبان عضویت باید تحصیلات آكادمیك سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و افزون بر پذیرش مرامنامه و اساسنامهی حزب، لیاقت و كاردانی خود را در انجام وظایف محوله نشان دهند. اكثر احزاب اروپای غربی برای اعضای خود كلاسهای تئوری و عملی تشكیل میدهند تا آنها برای مدیریتهای مختلف آمادگی پیدا كنند و این كلاسها را با دورههای بازآموزی و سمینارهای سالیانه تقویتكرده و تعالی میبخشند. استادان برجستهی دانشگاهی یا اعضای مجرب و باسابقهی حزب در این كلاسها تدریس میكنند و بدینترتیب داوطلبان و اعضای حزب برای پذیرش مسؤولیت كارهای اجرایی یا قانونگذاری آماده میشوند و كاندیداهای حزب برای حضور در مجلس از بین این افراد انتخاب میشوند. بدینترتیب افراد شایسته تربیت شده و با برنامههای مدون و از پیش تعیینشده برای احراز پستهای سیاسی، اداری، اجتماعی و قانونگذاری آمادگی كامل پیدا میكنند. ضمناً همآهنگیهای ضروری هم از قبل صورت گرفته و از دوبارهكاری و اتلاف وقت و خنثیسازی حركتها جلوگیری میشود.●سابقهی احزاب در ایران:
سابقهی تشكیل احزاب سیاسی در ایران به بعد از انقلاب مشروطیت باز میگردد. این فرآیند همانند مشروطیت و قانونگذاری در مجلس نمایندگان و ... تقلیدی از كشورهای اروپای غربی بود. این پدیدهی غربی كه از همان آغاز ناپخته و نارس بود، با فرهنگ سنتی-مذهبی ریشهدار در تباین و تضاد قرارگرفت و همانطور كه استقرار قانونگذاری و مشروطیت حقیقی از آغاز پایههای سست و لرزانی داشت، احزاب هم توان و قدرت آنچنانی پیدا نكردند و بهمجرد رجعت استبداد، فعالیتهای خود را كاهش دادند و به ركود و توقف و حتی انحلال رسیدند.
بههرحال بعد از تشكیل اولین دورهی مجلس شورای ملی، شاهد تشكیل دو حزب متفاوتالعنوان بهنامهای دموكرات و اعتدالیون هستیم. تا روی كار آمدن رضاشاه در سال ۱۳۰۴، احزاب متفاوتی بهوجود آمدند ولی بعد از استقرار حكومت و سلطنت اخیرالذكر دیگر اثری از حزب در ایران نیست. بعد از شهریور ۱۳۲۰ با سقوط رضاشاه از سلطنت، محیطی نسبتاً باز توأم با هرج و مرج بهوجود آمد و سازمانهای متعددی بهنام حزب ظاهر شدند (شرح مبسوط احزاب دهههای ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ در كتب تاریخی درجشده و از مقولهی بحث فعلی ما خارج است.)
حال با ذكر این مقدمه كه ناخواسته طولانی شد، مقایسهای بین احزاب كشورهای غربی و ایران لازم است تا علل عدم پیشرفت احزاب در جامعهی ایران مشخصگردد.
شرایط مستعد برای تشكیل حزب در كشورهای پیشرفته، را میتوان بهصورت زیر دستهبندیكرد.
۱) سابقهی تاریخی حكومت مردم (دموكراسی مستقیم) در یونان و روم قدیم و قانونگذاری و قانونمندی دیرپا در كلیهی سرزمینهای اروپا تحت حكومت روم و نهادینهشدن فرهنگ متابعت از قانون.
۲) وصول به ضرورت مشاركت عامه یا حداقل نخبگان در مدیریت و نظارت بر قدرت سیاسی جامعه بعد از رنسانس (دموكراسی غیرمستقیم یا انتخاب دورهای نمایندگان و مسؤولان اجرایی.)
۳) رسیدن این جوامع به مرحلهی مدرنیته یعنی رشد كامل و بلوغ عقلی انسان با قدرت اراده و توان انتخاب برای سلطه بر طبیعت و تعیین سرنوشت خویش بدون كمك نیروهای غیبی و ماوراءالطبیعه.
۴) رشد سرمایهداری صنعتی-علمی عمومی و خصوصی و تشكیل طبقات مختلف (كارگر، كارمند، كارفرما) و توسعهی شهرهای مدرن.
۵) كسب آزادی افكار و اندیشه برای رشد و بالندگی و كوششهای پیگیر برای حفظ و گسترش و نهادینهساختن آن.
۶) گسترش فرهنگ كار گروهی و دستهجمعی و اجتناب از انفراد و اعتكاف در نتیجهی اتحاد طبقاتی در سندیكاها و اتحادیهها و انجمنهای محلی، صنفی-فرهنگی و اجتماعی و در نهایت تشكیل احزاب فراگیر (نهادهای مدنی) با تدوین برنامههای مدون برای مدیریت جامعه، حفظ حقوق قانونی و منافع اعضا و رفع نیازمندیهای آنان.
۱-۶) رعایت آزادی كامل در انتخاب رهبران و كمیتهی مركزی و هیأت اجرایی نهادهای فوق با رأی اكثریت و رعایت حقوق اقلیت.
۲-۶) تربیت و آموزش كادرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در احزاب برای رعایت شایستهسالاری در مدیریتهای كشور.
۷) وجود شرایط اقلیمی مساعد برای تسهیل كوشش و فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی و عمومی در كنار هم یا همكار یكدیگر.
۸) تثبیت و تقسیم مناسب جمعیت در سراسر كشور و جلوگیری از افزایش و جابهجایی و مهاجرتهای بیرویه.
۹) مترادفبودن و هما~هنگی رشد اقتصادی و سیاسی با هم.
۱۰) نفی كامل بیسوادی و آموزش مدیریتهای علمی،سیاسی، اقتصادی با علوم جدید و تعمیق بصیرت سیاسی، بینش اجتماعی و روشنفكری.
شرایط نامساعد برای تشكیل احزاب سیاسی در ایران
۱) عدم تشكیل و تثبیت جامعهی مدرن و طولانیشدن مرحلهی گذار كه بیپایان بهنظر میرسد.
۲) عدم رشد و بلوغ سیاسی و بینش و آگاهی اجتماعی در اكثریت افراد جامعه ضمن بالابودن درصد بیسوادی.
۳) عدم امكان آزادی اندیشه و افكار و ذهنیت قانونپذیری در جامعه و كاهش معرفتشناسی بهدلیل وجود استبداد فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی طی قرون متوالی كه بالطبع عدم علاقه به شركت در فعالیتهای اجتماعی و عمومی و كاهش عرق ملی را بهدنبال داشته است.
۴) وجود فرهنگ قضا-قدری و جبرگرایی و اعتقاد به تأثیر نیروهای غیبی در تعیین و تغییر سرنوشت و در مقابل، عدم اعتقاد به داشتن قدرت اراده و توان انتخاب و تأثیر در سرنوشت توسط انسان فعال، كه انزواگزینی و عدم تمایل به مشاركت و دخالت مستقیم در ادارهی امور جامعه را بهدنبال آورده است.
۵) اقتصاد تكمحصولی، صدور و فروش نفت كه در انحصار دولت مركزی بوده و تقریباً اقتصاد معیشتی و روزمرهی اكثریت قریب به اتفاق مردم از قِبَل همین درآمد تأمین میگردد.
۶) عدم رشد صنعت و علوم كفا و اقتصاد دروننگر كه سبب عدمرشد سرمایهداری مستقل خصوصی شده و به كاهش رشد طبقات مشخص و مختلف اجتماعی و تشكیل شهرهای مدرن و مستقل از روستاها منجر گردیده است.
۷) كاهش تولید و عدم تمایل به كارهای تولیدی، ابتكاری و خلاق و همراه با نوآوری در اكثریت نیروهای آماده بهكار و تمایل به كارهای انگلی و مصرفی و بهدنبال آن عدم تعمیم فرهنگ نظم و انظباط و وجدان كار. البته كارشناسان، مجموعهی این نقایص را ناشی از عدمامنیت شغلی و موانع سرمایهگذاری خصوصی در كارهای كلان صنعتی-تولیدی و علمی میدانند.
۸) عمیقبودن فرهنگ سنتی و باورهای مذهبی در اكثریت تودههای مردم كه سبب میشود هر حزبی با "حزب الله" مقایسه شود و احزاب سكولار یا لاییك اگر مورد تأیید روحانیان نباشد لامذهب محسوبگردد.
۱-۸) قویبودن نهادهای مذهبی مانند مساجد، حوزههای علمیه و هیأتهای صنفی-مذهبی كه همچون احزاب سیاسی در كارهای اجتماعی-سیاسی و تعاونی و عامالمنفعه شركت میكنند. وجود بینش و منش هیأتسالاری جایی برای فعالیت احزاب سیاسی باقی نمیگذارد.
۲-۸) با تقلید از علما و مراجع دینی كه گاهی سیما و سیرت قدیسان را پیدا میكنند و برای اكثریت مردم بهعنوان رهبر كاریزماتیك منجی و نجاتبخش درمیآیند جایی برای اراده و انتخاب مستقل فردی و فعالیت احزاب سیاسی وجود نخواهد داشت.
۹) روحیهی انزواطلبی، فردگرایی، خودمحوری، تكروی، اعتكاف و عرفانگرایی افراطی كه گاهی سبب ترس، تهدید، بیاعتمادی و بیعلاقگی است و باعث عدم گردهمآیی، اتحاد و تشكیل انجمنها، اتحادیهها، سندیكاها و دیگر تشكیلات مدنی میگردد. كه پایههای اصلی احزاب سیاسی را میسازند.
۱۰) قرارگرفتن در منطقهی جغرافیایی خاص و تهاجم مستمر جهانگشایان غارتگر یا همسایگان متجاوز به این سرزمین كه سببگردید ساكنان آن همواره در زیر یوغ سركوب و یكهتازی حكام فاتح خارجی زندگیكنند، یا حكومت قدرتمندان مستبد و خودمحور داخلی را بهبهانهی مقابله و دفاع از دشمنان خارجی، تحمل نمایند و ساكنان آن فرصت و امكان نیابند دربارهی قانونمندساختن جامعه و تشكیل نهادهای مدنی و مردمی اندیشهكرده و به ضرورت آن پیببرند و داشتن امنیت را در هر شرایطی بر هر چیز دیگر ترجیح دهند.
۱۱) كمبود آب و كاهش نزولات آسمانی در بخش وسیعی از سرزمین ایران كه سببگردیده است سیستم آبیاری به وسیلهی رودخانهها یا قناتهای ساختهشده در اختیار دولت باشد و مردم هم نیازمند دایمی آن، یا در انتظار نزول باران و آبیاری غلات دیم، كه باز در مقولهی باور به قضا و قدر و كسب روزی آینده از آسمان بهحساب میآید.
۱۲) افزایش انبوه جمعیت و جابهجایی آن. در پنجاه سال اخیر جمعیت كشور بهنحو بیسابقهای افزایش یافته است، این امر صرفنظر از اثرات نامساعد و ناسازواری كه در تخریب محیط زیست و اقتصاد داشته است، جابهجایی جمعیت را از مناطق گسترشیافته و عمدتاً روستاها، به شهرها در پی داشته است.
مهاجرت اغلب افراد، بهدلیل فقر مادی و بیكاری بوده است. این افراد بهدنبال كسب معاش و معیشت روزمره بوده و با فرهنگ شهرنشینی و مدنیت كمتر آشنا هستند و برای كسب روزی به هر كاری از جمله مزدوری، انگلی، لُمپَنی و حتی كارهای غیرقانونی دستمیزنند. نه آشنا به قوانین هستند و نه حتی مقید به رعایت آن؛ و با هیچگونه سازماندهی و تشكیل نهاد مدنی مثل اتحادیه و سندیكا آشنا نمیباشند. این افراد با گرایش به مزدوری، مجذوب جریانهایی میشوند كه به انبوه كثیر كمیّت تودهها نیازمند هستند و بالطبع سنخیتی با سازمانبندی منظم كه به كیفیت توجه دارد، نخواهند داشت.از طرفی سیل مهاجرت نخبگان و نیروهای فرهیختهی علمی، فنی، صنعتی و كارشناسان باتجربه به خارج از كشور، علاوه بر مضرات متعدد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، تأثیر بسیار منفی بر تشكیل سندیكاها و احزاب و دیگر نهادهای مدنی میگذارد. چون اینقبیل افراد با حضورشان سبب پیشرفت فرهنگ و آگاهی و همبستگی و اتحاد در جامعه میگردند و مهاجرت و عدم وجودشان در داخل، سبب تضعیف و تعطیل این قبیل نهادها، حتی انجمنهای علمی-فرهنگی، تعاونی-اقتصادی و ... میشود.
افزون بر مهاجرت نخبگان و فرهیختگان، اگر انتقال سرمایههای كلان خصوصی را به خارج از كشور در نظر بگیریم، اثرات منفی بر سرمایهگذاری خصوصی صنعتی، خدماتی، علمی و افزایش بیكاری كارگران یدی و فكری، روشن خواهد شد. كاهش طبقهی كارگر، كاهش گرایش به نهادهای مدنی را در پی خواهد داشت كه قبلاً در مورد آن بحث شده است.
مهاجرت انبوه روستاییان به شهرها بعد از چندی سبب ایجاد طبقات نوخاسته و تازه برخاسته از بین آنان میگردد كه سعی میكنند به انحای مختلف به مواضع قدرتهای سیاسی و اقتصادی و اداری دستیابند. این طبقات تازه رشدیافته و به امكانات سودآور دستیافته، با دموكراسی آشنا نبوده و به رعایت حقوق مدنی دیگران هم كاری ندارند، شاید هم از آن بیاطلاع باشند. بالطبع هر فرآیند یا برآیندی كه مواضع پُرمنفعت آنان را تهدیدكند، با مخالفت روبهرو خواهدگردید. نهادهای مدنی و سازمانهای سیاسی مستقل از جملهی این جریانها هستند كه تاب مقاومت نخواهند آورد.
البته در فرآیندهای تاریخی كه در شرایط نسبتاً باز سیاسی ایران بهوجود میآمد، تشكیلات یا سازمانهای مشابهی به نام حزب پا میگرفت. هر حزب بهوسیلهی یك رهبر سیاسی مشهور یا مركزیتی محدود و مركب از افرادی معدود ایجاد میگردید و به عضوگیری و تأسیس شعبهها و تأسیسات خود در تهران و شهرستانها میپرداخت. بسیاری از این احزاب موسمی بودند و در ایام انتخابات فعالیتآنها افزایش مییافت و هدفشان افزایش آرای كاندیداهای خاص از جمله رهبر و اعضای محدود رهبری بود و بعد از انتخابات فعالیتشان متوقف میشد و تنها گاهی نامی از آنان بُرده میشد. این قبیل احزاب با رهبری و مركزیت محدود، بیشتر به باندهای سیاسی شباهت داشتند و عملكردشان یا در كنار و موازی دولت و قدرت حاكمه بود كه شبیه احزاب دستوری بودند یا موضع مخالف داشتند، كه درصورت توان مقاومت برای نفوذ در هیأتحاكمه و كسب امتیازات مادی و اداری فعالیت میكردند.
در دوران حكومت دكتر مصدق، احزابی با معیارهای تقریباً مشابه احزاب واقعی جوامع از نظر سیاسی پیشرفته بهوجود آمدند ولی با كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و ایجاد اختناق فرصت تداوم حیات نیاورده و فعالیت خود را متوقف ساختند.
احزابی كه از شهریور ۱۳۲۰ و بهخصوص دهههای ۳۰ و ۴۰ بهوجود آمدند، برمبنای ایدئولوژیهای مورد قبول خود به سه گروه عمده تقسیم شدند: مذهبی، ملی، ماركسیستی.
هنوز این سه نوع طرز تفكر، بین احزاب و سازمانهای موجودی كه بهصورت علنی، نیمهعلنی یا مخفی فعالیت میكنند وجود دارد ولی بهدلیل موانعی كه ذكر شد، هنوز نتوانستهاند صورت واقعی حزبی، آنچنانكه در غرب وجود دارد، بهخودگیرند و توان بهدستگرفتن مسؤولیتهای عالی سیاسی، اجرایی و مقننه و قضایی را پیدا كنند.
البته منظور نگارنده از این شرح مختصر از احزاب، سازمانهایی هستند كه هیچگونه وابستگی ایدئولوژیك به بیگانگان و حمایت از طرف آنان نداشتهاند و اصالت ملی و ایرانیبودن خود را حفظكردهاند. ضمناً از انجمنها و احزاب سرّی نیز صحبتی بهمیان نیامده و این احزاب از این مقال استثناء شدهاند.
البته گروهی بر این باورند كه جنبشهای سرّی و چریكی كه دست به ترور و اقدامات تخریبی علیه رژیمها میزدند، سبب افزایش خشم و خشونت مسؤولان امنیتی گردیده، در نتیجه فضای سیاسی جامعه را تنگتركردهاند و باعث شدهاند كه عرصه بر احزابی كه روشهای معتدلتر را ارجح میشمردند، بستهگردد.
ناكامی و عدم پیشرفت احزاب سیاسی در ایران دلایل عدیدهای دارد كه در این مختصر نمیگنجد و نیاز به رسالات، كتابها و سمینارهای متعدد دارد. ضمناً در هر یك از مقولات مذكور، نیاز به بحثهای مبسوط و گسترده است كه امید است در آینده این اتفاق بیفتد.
رسیدن به جامعهای مدنی كه اكثریت قریب به اتفاق افراد آن بهنحوی به ضرورت اتحاد و همبستگی در سازمانهای سیاسی، اقتصادی، صنفی، تعاونی و خیریه پی ببرند نیاز به فرآیند مستمر، طولانی و گسترده، و كارهای فرهنگی-اجتماعی دارد و وظیفهی هر شهروند آگاه و فرهیختهای است كه در این راه كوشش نماید. روشنفكران هم باید با كوشش و فعالیت خود، به این پروسه شتاب ببخشند. بهنظر میرسد تحمل نظرات مخالف و انجام گفتمان آزاد و توجه به اندیشههای متفاوت كه آغاز تمرین نفی استبداد فردی و تمرین دموكراسی و آزادی است، باید از گردهمآییها و انجمنهای فرهنگی، علمی، اجتماعی، ورزشی، هنری و تعاونی آغازگردد و سپس اتحادیهها و سندیكاهای طبقات مختلف را تشكیل داد. این نهادهای مدنی بهشرط تداوم حیات و فعالیت مستمر، درآینده پایههای اصلی احزاب سیاسی فراگیر و هدفمند جامعه را خواهند ساخت.
تشكیل N.G.Oها و انجمنهای حمایت از اقشار محروم جامعه مانند كودكان، زنان بیسرپرست، معلولان، محیطزیست و حفظ طبیعت كه بهنام خُردهجنبشها موسومند را نباید از یاد برد.
در جوامعی كه در آن، احزاب و سندیكاها تشكیل نشدهاند و اكثریت مردم از تشكل و اتحاد فراری هستند و حقوق اقلیتها كمتر مورد توجه قرار میگیرد، برای آنكه گفتمان دموكراتیك ذهنیت جامع و عام پیدا كند و فرهنگ تساهل و تسامح نهادینهگردد ، بهترین طریق تبادل اندیشهها و نظرات و همكاریهای دستهجمعی و عمومی میتواند در شوراهای مردمی شكلگرفته و نهادسازیشود.
شوراهای مردمی نهادهایی هستند برخاسته از بطن انقلاب اسلامی كه در قانون اساسی هم به آن تصریح شده است ولی متأسفانه تشكیل این شوراها بیش از دو دهه به تأخیر افتاد؛ اما سرانجام تشكیل شد و اینك باید به تقویت آن همت گمارد و در انتخابات بهصورت فراگیر شركتكرد و برای انجام مصوبات آن همكاری و مساعدت كرد. ضمناً باید اختیارات و دامنهی فعالیت آن گسترش یابد و نواقص قانون و مقررات آن برطرفگردد؛ همچنین باید احساس نیاز بهوجود آن هرچه بیشتر در زندگی اجتماعی مردم تقویت شود.
دکتر نظام الدین قهاری
* عضو مؤسس جنبش آزادی مردم ایران (جاما)
* عضو مؤسس جنبش آزادی مردم ایران (جاما)
منبع : ماهنامه نامه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور مجلس شورای اسلامی سید ابراهیم رئیسی قوه قضاییه مجلس دولت سیزدهم رهبر انقلاب شورای نگهبان حسن روحانی صادق زیباکلام مجلس دوازدهم مجلس یازدهم
قوه قضائیه قتل پلیس تهران هواشناسی شهرداری تهران بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل سلامت
یارانه بانک مرکزی مسکن قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو بورس دلار ایران خودرو
شاهنامه نمایشگاه کتاب همایون شجریان سحر دولتشاهی تلویزیون زبان فارسی نمایشگاه کتاب تهران کتاب سینمای ایران دفاع مقدس سریال تئاتر
دانشگاه تهران وزارت علوم فضا تحقیقات و فناوری آیفون
اسرائیل رژیم صهیونیستی روسیه غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا حماس چین افغانستان ترکیه اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان لیگ برتر ایران مهدی طارمی فولاد بازی لیگ برتر فوتبال ایران
گوگل هوش مصنوعی همراه اول موبایل دوربین تبلیغات هواپیما ناسا نوآوری اپل ایلان ماسک
زوال عقل کاهش وزن ویتامین کودک سلامت روان واکسن بارداری پرستار