جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پاسخی به نوشته نگاهی به نیمه پر لیوان(۱)


جمله فوق نقل قولیست از استاد «پیتر گراس» رئیس موسسه ماكس پلانك، سازمان تحقیقات ملی كشور مرفه جمهوری فدرال آلمان كه عیناً از زبان آلمانی ترجمه شده است. (برداشت شده از مجلهMax Planck Forschung,Jan.۲۰۰۵, page ۴ ).
بالاخره دریچه ای گشوده شد و نوشته های متعدد ما حول و حوش دانشگاه و ماشین مقاله سازی آن پاسخی آشكار و نه نهان در روزنامه شرق مورخ ۳۰ فروردین ماه سال جاری یافت. البته انتظار داشتیم كه آن بزرگان كه اغلب نوشته های ما خطاب به آنها بود، زحمت را پذیرفته، عیوب استدلال فكری ما را با نقدی علمی برای همه برملا می ساختند. ولی شاید همین بهتر است كه دانشجویی از نسل پرشور جوانان بااستعداد و آرزومند كشور قدم جلو گذاشته و نقد نظرات ما را شروع كرده است.
اگر دست اندركاران عزیز فصلنامه وزین رهیافت به آقای مختاری عزیز و دیگر جوانان مانند ایشان فرصت خواندن مقالات «دوران جوانه زنی یا كماكان سرگردانی در راه دستیابی به استقلال علمی؟.....» و «تحقیقات در ایران و نگاهی به فعالیت ده شیمیست پر مقاله كشور» را می دادند، لااقل پیش قضاوتی از طرف این دانشجوی گرامی انجام نمی گرفت و دست اندركاران پیر و جوان و بخصوص مردم علاقه مند به سرنوشت علم كشور، خود می دیدند كه ما علاوه بر توجه «افراطی» به نیمه خالی جام علم كشور، مطالب علمی بسیاری هم در این نوشته ها بخصوص درباره جوانانی كه زمانی قطار علمی كشور را به حركت در آوردند، ذكر كردیم كه می شد با اندكی خوش بینی حتی تعبیری بسیار ستایشگرانه داشته باشد. منتها در نبود قضاوت علمی دست اندركاران فصلنامه رهیافت، این شد كه ما در مجلات علمی خارجی و روزنامه های كثیرالانتشار داخلی نوشتیم و می نویسیم، چون اعتقاد داشتیم و داریم كه راهی كه بعضی از نخبگان ما انتخاب كرده اند اگرچه ممكن است برای خود آنها كم یا بیش باروری داشته باشد، ولی برای آینده ملت سرمایه گذار، آن عایدی مورد نظر را نخواهد داشت!
ولی همه اینها در گذشته بارها نوشته شده اند. آنها كه می خواستند آنچه برایشان قابل برداشت بود،
بر داشته اند و دیگر امید چندانی نیست كه بزرگان علم شیمی كشور اندكی تعمق كنند و از نردبان «در هر صورت حق داشتن» پله ای پائین بیایند و به فرصت های استثنایی موجود فكر كنند. به ناچار روی سخن این نوشته، با آقای مختاری دانشجوی جوان و هم دوره ای های او است كه در غیاب معیارهای دیگر نا گزیر قطار علم بشر را آن طور می بینند كه به آنها نشان داده اند.
آقای مختاری عزیز، حال كه شما نقد خود را با مستوفی الممالك شروع می كنید شما را به مقدمه مقاله ای كه از طرف فصلنامه رهیافت مردود شناخته شد، ارجاع می كنیم (مسلماً تاكنون لوح های فشرده كنفرانس توسعه دانش و فناوری در ایران كه در آبان ماه ۱۳۸۳ در دانشگاه شریف برگزار شده به دست شما رسیده است) كه خود در آن می بینید كه آیا ما متوجه هنر جوانانی كه حدود ده سال پیش در شرایط بسیار دشوار، شمع در حال خاموش شدن علم ایران را دوباره روشن كردند، بوده ایم یا خیر؟ حتی، ما به این موارد هم اشاره ای كردیم كه استادان «پروازی» آن روزها در اثر جنگ تحمیلی، و مهاجرت همكاران و غیره، به ناچار نه تنها از دنبال كردن علم بلكه از تامین معیشت ساده خانواده خود آنچنان محروم شده بودند كه این دوباره مشتعل شدن شمع علم كشور به كلی خارج از انتظار هر نظاره گری بود. ولی از شرایط سخت اوایل سال های دهه های شصت و هفتاد - كه در انبار های مواد شیمیایی فقط چند الكل برای اكسیداسیون و یا سیلیلاسیون پیدا می شد و دستگاه های اندازه گیری فرسوده بودند، تا موقعی كه ما ارزشیابی نتیجه تحقیقات را شروع كردیم آنقدر زمان گذشته بود كه دیگر نه تنها انبارها از نو با مواد انباشته و آزمایشگاه ها با انواع دستگاه های گرانقیمت مجهز شد، كه اگر تنها همین معیار در دسترس بودن مواد و دستگاه ها را مدنظر قرار دهیم دیگر شاید فرق زیادی با یك آزمایشگاه نسبتاً مجهز غرب نبینیم. امروز دیگر قابل درك نیست كه ما با مقاله پس از مقاله ای دیگر روبه رو شویم كه همان ده بیست الكل را به كتون و یا آلدهید مربوطه و یا گروه كربونیلی را به اوكسیمی تبدیل كرده تا آنها بار دیگر با ترفندی به همان كربونیل اولیه برگردانده شوند. خلاصه، مسئله این نیست كه آیا شما در دوران دانشجویی روز و شب خود را در آزمایشگاه صرف می كنید یا خیر! مسئله از دید مشاهده گر این است كه آیا این همه زحمات شما و هزینه ملت مالیات دهنده ایران- چه از دید خودی و چه جهانی- به نتیجه ای ملموس می رسد؟ آیا همگی ما را صرفاً به یك تمرین پژ وهش و به در جا زدن واداشته اند؟ اگر این جملات را حمل بر خودستایی نكنید، زمانی بود كه در كشورمان نه كسی به مقاله نسل اول محققین شیمی نگاهی می افكند و نه به آن جایزه ای می داد. با همه این ها و با همه كاستی ها، نسل این دانشگران ایرانی، مثلاً در سال ۱۹۷۸ میلادی ۶۷۴ عدد مقاله در مقابل ۲۵۰ مقاله همتای چینی خود در انواع مجلات علمی بین المللی به چاپ رساندند. ولی همان موقع بیشتر محققین كه تعدادشان نیز بسیار كم هم بود می دانستند كه مراحل طی شده تا نگارش یك مقاله فقط تمرینی بیش نبوده كه ناچاراً به آن می پرداختند، زیرا دلارهای سرشار نفتی به هیچكس اجازه نمی داد كه حتی فكر فناوری ملی در ذهنش جوانه زده و قدرت گیرد. این تعداد اندك از محققین همگی واقف بوده اند كه نخبگان كشورهای دیگر ( نه تنها چین، بلكه كره، تایوان، هندوستان و...) عطش دانش خود را به راه كسب فناوری بومی سوق می دادند و نه خودنمایی با چاپ مقاله های متعدد.


حتماً شما جوانان می دانید كه یكی از شعارهای اصلی انقلاب خودكفایی صنعتی و رهایی از واردات دانش از غرب بود. شما شاید به اقتضای سن و سال خود نشنیده اید كه قبل از انقلاب كشور ما با تنها ۸۰ هزار كارگر و كارمند روزانه ۶ میلیون بشكه نفت تولید و تقریباً تمامی را صادر می كرد. ولی اكنون باید بدانید كه ما با دانش كنونی و با بیش از ۱۴۰ هزار شاغل در این صنعت، روزانه تنها ۴ میلیون بشكه از چاه های نفت خود استخراج می كنیم كه فعلاً بیش از ۳/۱ میلیون بشكه از آن را خود مصرف می كنیم. اگر امروز خوشحالیم كه قیمت نفت خام در جهان - نه لزوماً نفت ما - به بیش از ۵۰ دلار در هر بشكه رسیده، قیمت یك دستگاهNMR مد روز، از ۲۲ هزار دلار آن زمان به پانصد هزار تا یك میلیون دلار كنونی افزایش داشته است. در همین بین جمعیت خواهان رفاه كشور ما به بیش از دو برابر افزایش پیدا كرده است.
مثال هایی از این نوع را قبلاً هم نوشته ایم و تنها باعث برافروختن خشم همكاران شده ایم. می دانیم كه اگر این همكاران شیمیدان هم از گناه ما منتقدین بگذرند، به مدیران برنامه ریز علم كشور می تازند كه مقررات از جمله تشویق علم را نگاشته اند. ما هم معتقدیم كه مقررات تشویق علم كشور غلط و فسادآفرین است. ولی معتقدیم كه اگر معاونت پژ وهشی كنونی وزارت علوم را با یك استاد ارشدتر نیز جایگزین می كردند، او هم متاسفانه راهی مشابه را طی می كرد. به نظر ما این تنها ماموران دولتی و مقررات نیستند كه فساد را باعث می شوند، این خود ما هستیم كه با زیاده خواهی های خود ضربات بیشتری بر پیكره علم و فناوری و در نهایت رفاه آحاد مردم این كشور وارد می كنیم. ما به راحتی فراموش می كنیم كه اساساً هر ملتی آن رفاهی را كسب می كند كه در اثر كوشش روزانه خود به آن دست پیدا می كند. حدود ۱۰-۸ درصد افزایش مستمر سالیانه تولید ملی مردم چین از طرفی نتیجه افزایش بازدهی كار و تلاش آن مردم و از طرف دیگر قناعت آنها در مصرف است. (مكتوب است كه كارگر چینی با تنها ۵۰ دلار حقوق ماهیانه كفشی را تولید می كند كه اكنون بازار ما و جهان را گرفته است). دیدیم تولید مقاله نسل اول محققین كشورمان زمانی كه تنها چند دستگاه NMR ۲۰هزار دلاری در اختیار داشتند از كشور چین تولید «مقاله ای» بیشتری را داشتند، اما اكنون ما با بیش از ۲۰ عدد از این دستگاه ها كه قیمت هر كدام از آنها بیش از ۵۰۰هزار دلار است، نه تنها به لحاظ تولید عددی مقاله از كشور چین عقب افتاده، بلكه برای اغلب كالاهای ضروری به این كشور نیز نیازمند شده ایم (در آلمان، حتی از دستگاه NMR ۲۵۰ هزار دلاری، هفت روز هفته و روزانه ۲۴ ساعت كار می برند).
منبع : باشگاه اندیشه