یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مهر و دانایی در عصر نفرین منابع


مهر و دانایی در عصر نفرین منابع
شروع هرسال تحصیلی در اول ماه مهر، حکایت از پیوستگی شور و قدرت آموختن با توسعه استعدادهای انسانی دارد. نوعی تقارن واقعی بین دو کیمیای کمیاب مهر و دانایی وجود دارد که بسط آن می‌تواند به گسترش فضیلت‌های انسانی منجر شود. اگر <مهر> را نه‌تنها ماهی خورشیدی، که آن را معادل دوست داشتن دیگران و محبت‌ورزی به آنان بدانیم و <دانایی> را مترادف با دانستن کسب مهارت و رفتارهای متناسب با آن درنظربگیریم در آن صورت بین این دو مفهوم، رابطه مقدمه و ذی‌المقدمه برقرار ساخته‌ایم.
به این ترتیب که محبت، مهر، مدارا، گفت و شنود، پذیرش موجودیت حضور دیگران و برقراری تعامل فکری با آنان، همه و همه پیش‌نیازهایی برای رشد نگرش مثبت و تجربه اندیشه و آموختن از دیگران است؛ رابطه‌ای که در صورت تداوم می‌تواند یادگیری طول زندگی را برای فرد و سازمان کار و کسب، به ارمغان آورد. از نظر اجتماعی- سیاسی نیز جنبه‌های کاربردی مهربانی که شامل صلح، همکاری و همزیستی در سطوح ملی و بین‌المللی می‌باشد در پیشرفت و توسعه علمی حائز اهمیت بسیار است؛ مساله‌ای که قدرت بیشتر انسان را در پی دارد.
دقیقا از این رو تفکرات گذشته‌گرا و منش‌های استبدادی مانع از معطوف شدن توجه کشور به رشد علمی شده است، آنان به نام دین با <انسان‌گرایی متعالی> که هدف همه ادیان توحیدی است، مخالفت می‌ورزند تا خویشتنان را در پناه خدای به انحصار درآمده حاکم کنند. از این رو است که وجوه افتخارآمیز انسان‌گرایی (اومانیسم)، از روی تعمد و آگاهی در برابر دینداری و توحید قرار می‌گیرد. در حالی که انسان‌گرایی معطوف به فربهی اندیشه و گسترش اختیار و عمل بشر، بیش از پیش در برابر استبداد و آنارشیسم است و نه دینداری.مساله از این قرار است که تجربیات جمع بشری، رابطه رشد علمی و توسعه مدیریت استعداد‌های انسانی را به اثبات رسانده است و با ورود به عرصه اقتصاد اطلا‌عات مدار، نقش منابع انسانی نسبت به سایر منابع اهمیت بیشتری پیدا کرده است. حتی در بعضی از موارد نگاه خوشبینانه و رحمتی به منابع طبیعی جای خود را به بدبینی و نقمت پنداری از منابع داده است. اکنون بخش قابل توجهی از اندیشمندان اقتصادی با توجه به واقعیت فوق، نفرین منابع (‌) Curse Resource را مطرح نموده‌اند.
کارکرد منابع خدادادی با وجود شکل‌گیری دولت بزرگ ومزاحم و احساس بی‌نیازی از ثروت بی‌پایان هوشمند و سامان‌ساز انسانی، از فرصت به تهدید و از امکان به مانع، تبدیل شده است و تفاوت محسوسی هم بین کشورهای متعدد دارنده این منابع وجود ندارد. کشورهای فوق (دارنده منابع طبیعی)، برای ورود به عصر جدید و پارادایم اقتصادی نوین یا فراصنعتی با مشکلا‌ت جدی روبه‌رو هستند. به طور جد، ما نیازمند آن هستیم تا با نگاهی نو به تمدن جدید و پارادایم جهانی شدن منابع اساسی توسعه را مورد بازشناسی قرار دهیم و سپس نظام آموزشی متناسب با آن را پی‌ریزی نماییم. بنابراین اولین گام بنیادی برای تحول و دگرگونی در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور، اصلا‌ح سیاست‌های بالا‌دستی است. به امید روزی که پیوند مهر و دانایی، محوریت توسعه را در دست بگیرد و از فاصله‌ها بکاهد.
سیدحسن الحسینی
منبع : روزنامه اعتماد ملی