یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بازخوانی اوصاف شخصیتی استاد شهید مرتضی مطهری(ره)


بازخوانی اوصاف شخصیتی استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
غم فراق و فقدان آموزگار فرهیخته انقلاب، روشنفكر متعهد، استاد شهید مطهری ۲۷ ساله شد.
استاد شهید مرتضی مطهری از برجسته ترین و عالی ترین نخبه های فكری حوزه علمیه قم و نهضت اسلامی ایران بود. او فردی مورد اعتماد امام راحل و از تئوریسین های تراز اول انقلاب اسلامی بود كه متأسفانه در اولین بهار انقلاب از بوستان پرطراوت انقلاب چیده شد.
درحالی كه انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید استاد مطهری در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ مظلومانه به شهادت رسید. بدین ترتیب استاد در كمتر از سه ماه در دوران حیات نظام مقدس اسلامی حضور داشتند در طول این مدت علاوه بر فعالیت های گسترده ای كه به انجام می رساندند تعدادی مقاله و سخنرانی درباره انقلاب اسلامی و موضوعات اساسی پیرامون آن عرضه كردند.
پس اردیبهشت ماه هر سال، همه اهل فرهنگ و دین و قلم و بیان را یادآور مردی می سازد كه حضورش بركت بود، و قلمش انعكاس دانایی و بیانش فریاد آگاهی و شاید بتوان همه حیات او را در دو ساحت آموختن و آموزاندن خلاصه كرد از این رو بهتر كه او را شهید عرصه علم و معرفت و تفكر و اندیشه و آگاهی و دانایی نامید. در اردیبهشت ۵۸ صاحب فضیلتی را از دست دادیم كه امیر عارف جماران او را فرزند عزیز و حاصل عمر خویش توصیف كردند كه پشتوانه ای برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و كشور بود.
استادی كه دعوت و ارشاد و مبارزه با تحریف ها و بدعت ها را اولین مسئولیتی می دانست كه در دوره خاتمیت پیامبران به عالمان، انتقال یافته و خود نیز سنگربانی متعهد برای این جایگاه بود.
دیروز شیوه دشمن در برخورد با رهبران و مغزهای متفكر انقلاب اسلامی، از میان برداشتن شخص او بود و امروز شیوه دشمن در برخورد با مغزهای متفكر انقلاب اسلامی از میان بردن یاد و نام و خاطره آنهاست. دشمن باید بگوید و بنویسد كه:
«آن قدر از مطهری سخن به میان آمده كه او نیز همچون دین، دولتی شده است».
آیا این نگرش نشانه فرسنگ ها فاصله از تعقل و تدبر و تفكر نیست؟!
اگر چه دشمن، دیروز، استاد را از ما گرفت اما امروز وظیفه و رسالت ما این است كه اجازه ندهیم اندیشه و تفكر استاد- كه به تعبیر امام راحل همه بدون استثناء مفید و آموزنده هستند - را تخطئه كنند و تفكر مطهری از جامعه رخت بربندد.
در بازخوانی و پژوهشی در شخصیت و آثار استاد شهید مطهری(ره) به ویژگی ها و خصوصیات و رویكرد ایشان بیشتر می توان پی برد كه نویسنده در این مقاله به اهم شاخص های آن اشاره می كند با هم آن را از نظر می گذرانیم.
۱) مردمگرایی
رویكرد مردمی به عنوان عامل جاودانگی استاد مطهری شمرده می شود چنانكه وی به گروهی خاص و همچنین از زبان گروهی خاص نیز سخن نگفت، و با وجود سطح عالی علمی، به جای ماندن در حوزه و پرداختن به مسائل صرف علمی و تألیف كتاب به میان مردم و قشر دیندار آمد تا به وظیفه خود عمل نماید درواقع استاد اندیشمندی مردمی بود.
۲) رویكرد عدل گرایی و عدالت محوری و نگاه ویژه به مقوله عدالت اجتماعی
وجه برجسته و بارز آثار استاد مطهری توجه خاص به عدل و عدالت گستری در اسلام می باشد در میان آثار متعدد ایشان كتاب عدل الهی چون نگینی بر تارك ادبیات اسلامی می درخشد و از ارزشمندترین متون اسلامی است كه مبحث عدالت را در اسلام و در سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و بزرگان دین مورد بررسی و تفسیر و تأویل قرار می دهد. توجه جدی به طرح عدالت اجتماعی به طوری كه ایشان عدالت را از جنبه فردی خارج كرده و از بعد اجتماعی مورد بررسی قرار دادند و حتی شهادت حضرت علی(ع) را در جهت تحقق عدالت اجتماعی می دانند.
۳) پرهیز از روشنفكرمآبی
در آثار شهید مطهری ما، لحن و كلامی روشنفكرانه و بهره گیری از لغات پرطمطراق و اصطلاحات سنگین فقهی- فلسفی و ادبی را هرگز مشاهده نمی كنیم.
۴) ارائه اندیشه های نوین
استاد مطهری از سویی با زبانی ساده و بی پیرایه اسلام ناب را بدون پیرایه های خرافی- سنتی ارائه می كرد و از سوی دیگر مكاتب انحرافی و خط مشی های افراطی را در زمینه های دیگر برای مردم و جوانان جویای فكر و علم به چالش می كشاند.
۵) آسیب شناسی دینی
اصطلاح آسیب شناسی دینی یك اصطلاح جدید در حوزه اندیشه دینی است شاید بتوان مدعی شد كه استاد مطهری اولین كسی بود كه این واژه را وارد حوزه اندیشه دینی كرد و در آثار خود از آن بهره برد (احیاء تفكر اساسی ص ۳۲) یعنی شناخت آسیب ها و اشكالاتی كه بر اعتقاد و باور دینی و یا آگاهی و معرفت دینی و یا عملی در رفتار جامعه دینی وارد می شود و یا ممكن است كه وارد شود از این منظر بخش اعظمی از تلاش های علمی استاد مربوط به آسیب شناسی دینی است زیرا فعالیت هایشان در جهت شناسایی و ترمیم آسیب ها و دفع شبهات وارد بر دین، باورهای دینی، معرفت دینی و دینداری بود. كه مرحله درمان یا همان رفع نقاط آسیب دیده از سرفصل های مهم در آسیب شناسی است و استاد تلاش وافری در شناخت و درمان نقاط آسیب دیده انجام داده است.
استاد مطهری برای درمان و رفع آسیب مفاهیم دینی ابتداء به علل آن پی برده و با نقد و دفع آن علل، درمان آن آسیب را میسر می نماید. مثل «تحریفات عاشورا» یا «حماسه حسینی» كه استاد در این اثر برای اصلاح و شناساندن تحریفات حادثه كربلا، بخش مهمی از كتاب حماسه حسینی را به عوامل تحریف این حادثه اختصاص داده و پس از آن فصلی از كتاب را با عنوان وظیفه ما، در برابر تحریف ها نامگذاری فرموده اند كه این نمونه ای از میزان اهمیت و تأثیرگذاری شناخت علل آسیب دیدگی در مرحله درمان آسیب درنظر استاد می باشد.
۶) كاركردهای فعال در حوزه فكری، اجتماعی و عملی
چنان كه به نظر استاد مطهری جنبش های اصلاحی اسلامی، برخی فكری و برخی اجتماعی و برخی دیگر، هم فكری بوده و هم اجتماعی (نهضت ها درصد ساله اخیر ص ۱۳) و حركت استاد نیز در راستای تقسیم بندی، آخری قرار می گیرد كه دارای كاركردهای فعال در حوزه های فكری و اجتماعی بوده است.
۷) التقاط زدایی یا مبارزه با شبهه گرایی و دفاع از تعالیم و اندیشه های اسلامی
برخی روشنفكران این شبهه را مطرح می كردند كه تعالیم اسلامی با تغییرات زمان سازگاری ندارد و لذا قابل استفاده در عصر حاضر نیست. استاد در كتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر صفحات ۵۹-۱۵ بیان می كند كه تعالیم اسلام تعالیمی بی نقص و از سویی نیز همیشه زنده است و خورشید دین هرگز غروب نمی كند. و در حوزه های مختلف دین بارها از تعالیم مورد اتهام دفاع نموده است. دفاع از مسائل اعتقادی نظیر قضا و قدر، شفاعت، انتظار و یا دفاع و دفع شبهه از قوانین و مقررات اسلام چون مباحث حقوق زن، برخی مقررات جزایی و جهاد و یا دفاع از اخلاق اسلامی.
مثلا در پاسخ به این شبهه كه آموزه های اسلامی را كهنه و یا مرده تلقی می نماید بحث های مبسوط و مفصلی را تحت عنوان كلی اسلام و مقتضیات زمان را دارند كه در فرازی می فرماید: «اسلام نمرده است، مسلمین مرده اند. اسلام نمرده چرا؟ چون كتاب آسمانیش هست، سنت پیغمبرش هست و اینها به صورت زنده هستند یعنی دنیا نتوانسته بهتر از آنها بیاورد پس نقص كار در كجاست؟ نقص كار در تفكر مسلمین است. یعنی فكر مسلمین، طرز تلقی مسلمین از اسلام، به صورت زنده ای نیست؟ به صورت مرده ای است.» (حق و باطل ص۷۷) و یا در جای دیگر می فرماید: «حقایق دین و اصول كلی كه دین ذكر كرده است.»
هرگز مردنی نیست آن چیزی كه می گوییم می میرد... معنایش این است كه در میان مردم می میرد، فكر مردم درباره دین، فكر مرده ای است... اسلام یك حساب دارد و مسلمین حساب دیگری دارند اسلام زنده است و مسلمانان فعلی مرده» (ده گفتار ص۱۳۴) لذا پایه اصلی شخصیت والای استاد مطهری التقاط زدایی از پیكر تفكر دینی بود كه ریشه در دقت، تیزبینی و مطالعات گسترده و عمیق اسلامی آن حكیم فرزانه داشت.
۸) رویكرد اصلاح طلبی اسلامی یعنی اصلاح خود و اصلاح زاویه دید نسبت به اسلام نه اصلاح اسلام.استاد در این زمینه می فرماید:
«ما باید تصور خودمان را درباره اسلام تصحیح كنیم و این است معنی تفكر اسلامی یعنی ما باید طرز تفكر و طرز بینش خودمان را درباره اسلام اصلاح كنیم آن عینك و زاویه دید خودمان را اصلاح كنیم تفكر اسلامی خودمان را به شكل تازه ای درآوریم تلقی خودمان را از اسلام عوض كنیم.» (حق و باطل ص۱۳۶).
۹) مسئولیت گرایی فراگیر در اصلاح گرایی
استاد شهید در مورد تحریفات حادثه عاشورا می فرمایند: «نگاهی به گذشته كنیم و ببینیم مسئول این تحریفات چه كسانی هستند. آیا خواص و علما مسئول این تحریفاتند و یا توده و عوام الناس؟... معمولا در این گونه قضایا علما به گردن عوام می اندازند و عوام به گردن علما... ولی حقیقت این است كه در این تقصیر و در این مسئولیت، هم خواص مسئولند و هم عوام.» (حماسه حسینی ۹۲-۹۱) و استاد در راهكار درمانی خود در این بخش، از سویی خود دینداران را مسئول شمرده و بخشی از وظیفه اصلاح در این حوزه را متوجه ایشان می دانند و معتقد است كه عوام باید بكوشند و خود را از جهالت و بی خبری نجات بخشند و از سوی دیگر وظیفه مبارزه با علل آسیب دیدگی از ناحیه دینداران را متوجه علما و دین شناسان كرده و فرموده اند: «وظیفه علماست كه در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نیاید. وظیفه علماست كه با اكاذیب مبارزه كنند وظیفه علماست كه مشت دروغگویان را باز كنند» (حماسه حسینی۱۰۴)۱۰) صاحب نظریات بدیع و ابتكاری
از نظر استاد یكی از عوامل آسیب دیدگی نگرش های دینی را می بایست در حوزه دین شناسان جستجو كرد. مثلا برخی از دین شناسان در ناحیه فهم، عمدتاً دچار معضلات و آفاتی می شوند. آفاتی از قبیل روش های نادرست فهم نظیر عقل گرایی محض، حس گرایی محض، اخبارگری، اشعرگری وهابی گری.استاد مطهری در این حوزه نیز فعالیت های قابل توجهی دارند. نقدهای ایشان بر روشهای نادرست فهم، نمونه ای از این فعالیت هاست مانند:
ـ نقد عقل گرایی محض (انسان كامل ۱۷۸- ۱۱۵)
ـ نقد حس گرایی محض (اصول فلسفه و روش رئالیسم ج۱ مقالات ۱و ۲)
ـ نقد اخبارگری (ده گفتار ۱۱۰-۱۰۶) اسلام و مقتضیات زمان (ج۱-۱۵۱-۱۴۱)
ـ نقد اشعری گری (بیست گفتار ۵۰-۴۶) جهان بینی توحیدی (۷۶-۷۲)
ـ نقد وهابی گری (جهان بینی توحیدی ۸۰-۷۶)
اما علت اصلی این آسیب به سبب گستردگی و پیچیدگی موضوعات مورد فهم می باشد كه نگرش های دینی را دچار آسیب می نماید و در رفع این معضل دو پیشنهاد ارائه می دهند:
▪ تشكیل شورای فقهی و اجتهاد گروهی (ده گفتار ۱۲۸-۱۲۵)
▪ اجتهاد تخصصی (همان ۱۲۵-۱۲۴)
۱۱) تیزبینی، بصیرت و فراست سیاسی
استاد شهید مطهری یك آسیب شناس بزرگ جهان اسلام بود كه قدرت فوق العاده ای در درك شرایط فعلی و تطبیق آن با شرایط مورد انتظار داشت. برهمین مبنا بود كه ۴۱سال پیش و ۱۵سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از افق حركت آینده صهیونیزم پرده برداشت و نسبت به خطر رو به رشد آن در درون كشورهای اسلامی هشدار دادند.
در عرصه های داخلی نیز استاد در ۲۷سال، پیش از خطر انحراف در جبهه اسلام سخن راند و مسئولان نظام را به خطر گسترش اندیشه هایی كه به ظاهر اسلامی اند اما در باطن به تبلیغ سكولاریزم می پردازند هشدار داد.
استاد شهید مطهری پس از حضرت امام راحل اولین شخصی بود كه به خطر نفاق و سران منافقین پی برد و حتی تغییر در ایدئولوژی آنها را نیز سالها پیش از بروز، پیش بینی نموده و حتی مبارزه اش با رژیم شاه مانع از آن نشد تا از خطر گروه ها و جریان های انحرافی غافل بماند.
۱۲) به روز بودن و ناظر به زمانه بودن آثار
این رویكرد را به مخاطب خود نیز می آموزد، مثلا در بحث قیام عاشورا می فرماید كه شمر هزاروسیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس؛ و یا مباحث حقوق زن در اسلام گویا این مطالب برای وضع همین امروز جامعه ما بیان شده اند.
استاد مطهری بدرستی دریافته بود كه پرسشهای نوین و مستحدثه، پاسخ های كهن را برنمی تابند و كلام قدیم بدون بازسازی و بازفهمی و پالایش و پیرایش، جوابگوی نیازهای انسان معاصر نمی تواند باشد. لذا كوشید از افق جدیدی به مسائل دینی و اجتماعی نظرافكند و آن را از چشم انداز نوینی به تصویر كشد.
۱۳) آگاه به حوزه های مختلف
شهید مطهری با تسلطی كه به مبانی جهان بینی اسلامی و سیر تطور و تحول تاریخ تفكر مسلمین داشته و آگاهی كه از شرایط پیدایش اندیشه های علمی و فلسفی داشت و همچنین آگاهی كه از شرایط پیدایش اندیشه های علمی و فلسفی معاصر كسب می كند و تطبیق علم و دین و هماهنگی دینداری و نوگرایی را به گونه ای متفاوت از پیشینیان ترسیم می نماید.
تا جائیكه اعتقاد به نوگرائی را مساوی با نفی و طرد دینداری پنداشتن و لازمه تكامل اجتماعی و توسعه اقتصادی را كه به شدت مورد نیاز جوامع تازه از زنجیر استعمار رسته بوده را در حذف دین و مبانی ارزشهای اخلاقی از ساحت اجتماع و تصمیم گیریهای كلان برشمردن تا اینكه و گرایش های تجددطلبانه بصورت جنبش های اجتماعی و نهضت های ناسیونالیستی و شبه دینی، در درون جوامع اسلامی قد برافراشت و زمینه پیدایش حكومت های لائیك و سكولار را در دنیای اسلام هموار ساخت در این اوضاع و احوال و مواجهه با چنین فرآیندی استاد مطهری را به تكاپو برای نجات اسلام و مسلمین از ركود حاكم و همگام نمودن آنان با تحولات جهانی وامی دارد.
در عین حالی كه استاد پرورش یافته فرهنگ اصیل اسلامی بود از مبانی فرهنگ و تمدن غرب نیز مطلع بود بر همین اساس به خوبی می توانست خطوط التقاط و انحراف را از صراط مستقیم تشخیص دهد.
او رخنه ادبیات ماركسیستی را در حوزه روشنفكری دینی یك آفت جدی می دانست زمانی كه ماركسیسم یك علم محسوب می شد و پیش فرض های آن بعنوان اصول موضوعه تفكر دینی مطرح می شد، استاد ایدئولوژی بشر ساخته ماركسیسم را به چالش می كشاند.
۱۴) حساس به كج اندیشی ها و تفسیرهای نادرست
استاد دقت و توجه وافری داشتند و دین شناسی، دین شناسان را موردمداقه قرار می دادند تا كالای دیگری را به نام دین به دینداران نفروشند. مطالبی را كه از قلم وبیان آنها تراوش می كرد به دقت مورد مطالعه قرار می داد و هركجا كه اشتباهی را مشاهده می كرد با شجاعت تمام در برابر آن اشتباه و گوینده آن ایستادگی می كرد.
مثلاً گروهی تحت عنوان روشنفكران مذهبی، كسانی كه سعی می كردند دین را به جامعه و نسل جوان و دانشگاهی معرفی كنند. استاد نسبت به تصویری كه روشنفكران مذهبی از دین ترسیم می كردند حساسیت خاصی داشتند در عین متانت و تواضع اما هیچگاه كوتاه نمی آمدند بعنوان مثال باوجود احترامی كه برای مهندس بازرگان در آن زمان قائل بود ولی كتاب «راه طی شده» و «درس دینداری» ایشان را بطور جدی مورد نقد قرار داد.
درست همین شیوه را درمورد دكتر سحابی و دكتر شریعتی هم داشت. در شرایط قبل از انقلاب با شریعتی دوست بودند و از او دعوت كرده بود تا به تهران بیایند و در حسینیه ارشاد به سخنرانی و به برگزاری جلسات بپردازند ولی درعین حال افكار و اندیشه های ایشان را به مناسبت های مختلف عالمانه و مؤدبانه مورد نقادی قرار می داد.
جناب دكتر حداد عادل نقل می كند: «در عید فطر سال ۵۷ بعد از نماز به منزل آقای مطهری رفتیم اتفاقاً عده ای از اعضای انجمن اسلامی پزشكان نیز به دیدن ایشان آمده بودند ازجمله صحبت هایی كه مطرح كردند این بود كه شما چرا با دكتر شریعتی مخالفید؟ ایشان خیلی خونسرد گفتند، فلان موضوع جزو مسلمات اسلام هست یا نه؟ جزو احكام اسلام است یا نه؟ گفتند بله، گفت خوب، این نوشته ها را شما بخوانید اگر من بگویم كسی باخواندن اینها فكر می كند اصل این موضوع در اسلام نیست، حق دارم این اعتراض را بكنم یا نه؟ گفتند بله. گفت حرف من از این قبیل است (كیهان ۱۱/۲/۷۹ ص۶).
۱۵) فاقد روحیه تعصب صنفی و مصلحت فردی
همانطور كه اشاره شد هیچ گاه مصلحت فردی و یا صنفی او را از انجام وظیفه ای كه برعهده خود می دید بازنمی داشت. استاد به عمل دینی دینداران توجه می كرد تا خالص و ناخالص را از هم تفكیك كند و ساحت قدسی دین را از خرافات پیراسته سازد.
مثلاً اخباریون، روحانیونی كه گرفتار جمود فكری بودند استاد سعی می كرد تا با جمود حاكم بر افكار و اذهان این دسته از روحانیون مخالفت كند. و یا منبریها و مداحان از دیگر گروه های صنفی كه مخاطب شهید مطهری بودند، سخنان وعاظ و گویندگان ومداحان و اهل منبر، بخصوص به سخنان روحانیون بسیار حساس بودند لذا با كمال شجاعت و شهامت به تحریفات بخصوص تحریفات واقعه عاشورا اعتراض می كرد كتاب تحریفات عاشورا نمونه روشن این برخورد است.
۱۶) تكلیف گرا و احساس مسئولیت
استاد همواره به دنبال تدوین و تنظیم اسلام به صورت یك مكتب و ایدئولوژی بودند، تا از این راه بتوانند به مقابله با هجوم گسترده ایدئولوژی های وارداتی بپردازند از این رو توان خویش را صرف پاسخگویی به نیازهای فكرین جدید جامعه و بخصوص نسل جوان كردند.
استاد در این زمینه در مقدمه كتاب عدل الهی نوشته اند «این بنده از حدود ۲۰سال پیش كه قلم به دست گرفته مقاله یا كتاب نوشته ام، تنها چیزی كه در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حل مشكلات و پاسخگویی به سؤالاتی است كه در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است... دین مقدس اسلام یك دین ناشناخته است، حقایق این دین تدریجاً درنظر مردم واژگونه شده است... هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی اش از یك طرف و تصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده است كه اندیشه های اسلامی در زمینه های مختلف از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. بدین سبب این بنده وظیفه خود دیده است كه در حدود توانایی در این میدان انجام وظیفه نمایم.»
۱۷) دقت و انضباط فكری
گفتار و نوشتار استاد بسیار دقیق است و از میان انبوه آثار ایشان نمی توان به نكته ای دست یافت كه حاكی از تناقض در منظومه فكری و نظری او باشد.
۱۸) ثابت قدم و راسخ در عقیده
كجروی های اعتقادی و انحراف های فكری بشدت استاد را نگران می نمود. این خصوصیت استاد زمینه ساز شكل گیری كینه ها و عقده های عمیق نسبت به ایشان گردید و عرصه را بر حیات فكری ایشان بسیار تنگ كرد. در سال ۱۳۵۶ نامه ای به حضرت امام(ره) كه در تبعید بودند نوشت و در آن با اشاره به تلاش های مخرب و ضددینی ماركسیست ها، مجاهدین خلق، مخالفان روحانیت و حامیان متعصب مرحوم شریعتی تصریح كردند:
«... با من به حساب این كه تا اندازه ای اهل فكر و نظر و بیان و قلم هستم بشدت مبارزه می كنند، شایعه برایم می سازند، جعل و افترا می بندند... من الآن مركز ثقل حملات این گروه ها هستم» (رسالت ۱۲/۲/۸۴ ص۱۵) ناگفته نماند كه استاد از یك سو گرفتار اصحاب تحجر بود و از سوی دیگر تهاجم ناجوانمردانه اصحاب التقاط اما «تسلیم مشهورات و مقبولات زمانه نشد و طریق حق را برگزید.
بیژن ذبیحی
منبع : روزنامه کیهان