یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


در غربال کردن شعر قرن بیستم


در غربال کردن شعر قرن بیستم
اكنون كه نخستین سال های قرن بیست ویكم را پشت سر می گذاریم فرصت بسیار خوبی است كه قرن بیستم ایرانی را در چشم اندازهای گوناگون اش غربال كنیم. و با نگاهی به پشت سر عرصه های گوناگون عقلانیت و خلاقیت هنری قوم ایرانی را در قرن بیستم دور از جنجال های سیاسی و ایدئولوژیك در زیر ذره بین نقد و نظر قرار دهیم و ببینیم دستاورد قرن بیستم، در این عرصه ها چه بوده است!
امروز به راحتی می توانیم شعر ایرانی قرن بیستم را غربال كنیم و بعد از ریختن پشم و پیله مانیفست ها و بیانیه ها و مكتب ها و ایسم های اش- از رمانتیسم تا پست مدرنیسم- ببینیم در آخر این پاییز شمار جوجه ها به چند می رسد و دانه های درشت قرن بیستم شعر ایرانی كدام ها خواهند بود! در این لحظه جای استدلال نیست اما اگر بگوییم: بهار و ایرج و پروین و شهریار و حمیدی بیتی فروغ و نیما، سهراب و بامداد و امید.
- كه اتفاقاً خودش موزون یا نیمه موزون شد- كمتر كسی مدعی خلاف آن خواهد بود. این ده تن نمایندگان طراز اول شعر قرن بیستم ایرانند در دو شاخه شعر سنتی و مدرن و از جمع رفتگان این راه دراز.
اما در میان اكنونیان داوری قدری دشوار است كه مدعیان بسیارند و بی شرم و «سی سی یو»ی مطبوعات این محتضران را با آمپول مصاحبه و عكس و تفضیلات زنده نگاه می دارد. اگرچه به قیمت نابودی فرهنگ یك ملت تمام شود. بگذریم.
بركنار از این محتضران «سی سی یو»ی مطبوعات، شعر ایرانی زندگی خود را حتی در كوچك ترین شهرها و روستاها خوشبختانه زنده نگه داشته و شاعران جوانی با تلفیق سنت و مدرنیته به كارهای بسیار امیدواركننده ای مشغول اند كه فروغ ها و امیدهای آینده اند. در میان دانه های درشت شعر قرن بیستم ایران یعنی اكنونیان، كه زندگی شان دراز باد، سایه در جایگاهی ایستاده كه دیگران چه بخواهند و چه نخواهند باید بدو برنگرند. و اگر فروتنی ذاتی او اجازه می داد حق داشت كه به همگان - جز به یكی دو تن- فرو نگرد اما سایه هر كسی را در جایگاهی كه دارد می شناسد و می ستاید.
در طول چهل و اند سال دوستی از نزدیك و خوشبختانه بسیار نزدیك، هرگز ندیدم كه او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انكار نگریسته باشد، در میان صدها دلیلی كه به عظمت او می توان اقامه كرد همین یك دلیل بس كه او بر چكاد بلندی ایستاده كه نیازی به انكار دیگران ندارد و این موهبتی است الهی.
باز هم از همان فرمول دشمن تراشانه همیشگی خودم استفاده می كنم و می گویم: متجاوز از نیم قرن است كه نسل های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه هاشان را از شعر سایه سرشار كرده اند و امروز اگر آماری از حافظه های فرهیخته شعردوست در سراسر قلم و زبان فارسی گرفته شود شعر هیچ یك از معاصران زنده نمی تواند با شعر سایه رقابت كند. بسیاری از مصراع های شعر او در حكم امثال سایره درآمده است و گاه گاه در زندگی بدان تمثل می شود. از همان حدود شصت سال پیش كه در نوجوانی سرود:
روزگاری شد و كس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
تا به امروز كه غمگنانه با خویش زمزمه كند:
یك دم نگاه كن كه چه بر باد می دهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
بسیاری از این سخنان او حكم امثال سایره به خود گرفته اند، دیر زیاد آن بزرگوار خداوند...
محمدرضا شفیعی كدكنی
منبع : روزنامه شرق