پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

روش های نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی غرب در دولتمردان ایران


روش های نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی غرب در دولتمردان ایران
عبدالله شهبازی در عرصه تحقیقات تاریخی و سیاسی چهره شناخته شده ای است. فعالیتهای نظری و قلمی او از اواخر دهه ۱۳۶۰ سهمی جدی و مؤثر در تحقیقات تاریخی و سیاسی داشته است. طی دهه اخیر از شهبازی ده‌ها مقاله و مصاحبه در مطبوعات كشور منتشر شده كه با مراجعه به پایگاه شخصی وی قابل دسترس می‌باشد. "الف"، در گفتگویی با وی، تاریخ و روش های نفوذ سرویس های اطلاعاتی غرب در دولتمردان ایرانی را بررسی کرده است.
● نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی غرب در دولتمردان ایرانی از چه زمانی شروع شد و این نفوذ چه تأثیراتی داشت؟
▪ شهبازی: فعالیت‌های اطلاعاتی، و از جمله تلاش برای جذب دولتمردان و دیوان‌سالاران و نخبگان فکری و سیاسی کشورهای هدف، یکی از ابزارهای مهم نفوذ استعمار غرب از بدو تکوین آن تا به امروز بوده است. پیشینه این تلاش به اوّلین ارتباطات غرب با ایران می‌رسد حتی قبل از این‌که تمدن جدید غرب شکل بگیرد. در دوران مغول، ما شاهد هستیم که کانون‌های غربی به شدت تلاش می‌کنند که ایران را به متحد خود تبدیل کنند و ایلخانان (هلاکوئیان) حاکم بر ایران را، به نفع غرب صلیبی، به جنگ با مسلمانان شام و مصر وادارند.
نفوذ سعدالدوله، طبیب و وزیر ارغون خان مغول، که با قتل‌عام خواجه شمس‌الدین محمد و سایر اعضای خاندان فاضل جوینی و سایر بزرگان ایرانی آغاز شد، در قرن هفتم هجری یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این تلاش است. سعدالدوله ارغون را سخت فریفته خود کرد، ارتباطات حکومت ایلخانان را با غرب صلیبی گسترش داد و کوشید ارغون را به جنگ با مسلمانان جلب کند. این تلاش‌ها نافرجام ماند. بعدها، نوبت به استعمار انگلیس رسید و سفر اوّلین هیئت انگلیسی به ایران به سرپرستی جنکینسون در زمان الیزابت اوّل و شاه طهماسب اوّل صفوی. من در کتاب زرسالاران نقش جنکینسون را به عنوان مأمور اطلاعاتی عرضه کرده و نیز این دعوی را مطرح کردم که مرگ شاه طهماسب و کودتای شاه اسماعیل دوّم شیعه‌کش و فاجر و باز قتل‌عام بزرگان ایرانی طبیعی نبود بلکه کودتایی بودن که کانون‌های استعماری غرب در آن نقش داشتند.
با پیدایش تمدن جدید غرب از قرن نوزدهم این تلاش برای نفوذ در ایران از طریق دیوان‌سالاران و نخبگان سیاسی ادامه می‌یابد. از این زمان، نفوذ اطلاعاتی با چالش‌های فکری پیوند می‌خورد. به عبارت دیگر، از نیمه دوّم قرن نوزدهم میلادی به‌تدریج طبقه جدیدی از دیوان‌سالاران و نخبگان سیاسی در ایران، و سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی شرق (مثل چین و ژاپن)، شکل می‌گیرد که به غرب با شیفتگی می‌نگرند و الگوهای غربی را مدّ نظر دارند. ظهور و تکوین تدریجی این طبقه جدید از دوران فتحعلی‌شاه است با نقش فعال خاندان قوام شیرازی، در دوره ناصرالدین‌شاه فعالیتش اوج می‌گیرد، در دوره مظفرالدین‌شاه با نفوذ گسترده خود از انقلاب مشروطه بهره می‌برد، از دوره احمد شاه بر ایران حاکم می‌شود و سرانجام حکومت مطلوب خود را در قالب دیکتاتوری رضا شاه بر ایران تحمیل می‌کند. بیش‌تر خاندان‌های حکومت‌گر دوران پهلوی ریشه در همین طبقه دارند.
● رابطه این گروه با سازمان‌های اطلاعاتی غرب چگونه بود؟
▪ شهبازی: باید در بررسی این طبقه جدید دیوان سالاران غرب گرا دو جریان را متمایز کرد. یکی، جریانی است که بستر فکری و نظری دارد یعنی از شیفتگی به الگوهای غربی آغاز می‌شود و مدل توسعه وابسته را تحمیل می‌کند. این افراد بیش‌تر دغدغه فکری دارند و واقعاً تصوّر می‌کنند که راه پیشرفت و تعالی ایران همین است که می‌فهمند. جریان دیگر، کسانی هستند که به خاطر اهداف شخصی جذب می‌شوند، در واقع به نوعی به استخدام قدرت‌های غربی (و در قرن نوزدهم و نیمه اوّل قرن بیستم میلادی بیش‌تر استعمار انگلیس) در می‌آیند و توسط آن‌ها برکشیده می‌شوند.
معروف‌ترین چهره این گروه میرزا حسین خان سپهسالار است. او از زمان خدمت در کنسولگری ایران در بمبئی به کانون‌های استعماری جذب می‌شود، توسط آن‌ها هم ثروتمند می‌شود و هم در هرم دیوان‌سالاری ایران برکشیده می‌شود، به صدارت می‌رسد و اوّلین سفر ناصرالدین‌شاه به فرنگ را در بهار ۱۸۷۳ سازمان می‌دهد. در این سفر است که اوّلین قرارداد استعماری ایران با فردی به‌نام بارون رویتر منعقد می‌شود. این قرارداد، پس از بازگشت شاه و صدراعظم به ایران با مقابله حاج ملا علی کنی (مجتهد بزرگ تهران) و گروهی از دیوانیان و رجال وطن‌خواه و میهن‌دوست مواجه می‌گردد و به عزل سپهسالار می‌انجامد.
توجه کنیم که گرایش‌های فکری غرب‌گرایانه در میان این طبقه نیز می‌تواند بستر وابستگی شود. معهذا، نباید در این زمینه راه اغراق در پیش گرفت و تمامی دولتمردان غرب‌گرا را «جاسوس» دانست. «جاسوسی» از منظر حقوقی دارای تعریف معینی است که شاید قابل اطلاق بر این‌گونه دولتمردان نباشد؛ ولی قطعاً مخاطراتی که آن‌ها به دلیل اعمال سلیقه کج و وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها به کانون‌های استعماری برای ملّت ما به ارمغان آوردند بیش از «جاسوسان» مرسوم در عرف اطلاعاتی و تعریف شده در متون حقوقی است.
تفکیک میان این دو گروه نیز ساده نیست. مثلاً، سید حسن تقی‌زاده جوانی انقلابی و پرشور است که در مجلس اوّل مشروطه شهرت می‌یابد و با عضویت در سازمان‌های مخفی ماسونی نقش مهمی در انحراف انقلاب مشروطه ایفا می‌کند. پیوند او با سر اردشیر ریپورتر، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، مسلم است. و نیز روشن است که بعدها همین کانون‌های تقی‌زاده و امثال تقی‌زاده را هم به ثروت و هم به مقامات عالی حکومتی رسانیدند.
سرانجام، در دوران پهلوی کار به جایی می‌رسد که رسماً سفارتخانه‌های آمریکا و انگلیس حتی در تعیین نخست‌وزیران ایران مداخله می‌کردند. مثلاً، بسیار مشهور بود و اسناد هم نشان می‌دهد که حسنعلی منصور به کمک گراتیان یاتسوویچ، رئیس ایستگاه سیا در ایران، به نخست‌وزیری رسید. البته، قطعاً یاتسوویچ از مقامات بالاتر خود دستور گرفته بود.
● این کانون‌ها برای رشد عوامل یا افراد مورد نظر خود در ایران از چه روش‌هایی استفاده می‌کردند؟
▪ شهبازی: روش‌ها بسیار متنوع بوده است. یکی از مرسوم‌ترین روش‌ها «لانسه کردن» این افراد است. یعنی قدرت‌های غربی به گونه‌ای عمل می‌کنند که این تصوّر در محافل حاکمه ایران به وجود بیاید که افراد فوق کلید حل معضلات بغرنج هستند. این رویه از دوره قاجاریه وجود داشت. مثلاً، ناصرالدین‌شاه واقعاً تصوّر می‌کرد که سپهسالار چهره بانفوذی است که می‌تواند بسیاری از معضلات حکومت او، از جمله در رابطه با بریتانیا، را حل‌و‌فصل کند. این روش تاکنون کاربرد درجه اوّل داشته است. یعنی، کانون‌های استعماری برای ارتقاء این افراد معضلات را به دست آن‌ها حل می‌کنند. «لانسه کردن» از طریق مطبوعات کثیرالانتشار و متنفذ روش دیگری است. مثلاً، ناگهان می‌بینیم که فلان نشریه پرتیراژ غربی با فلان فرد مصاحبه مفصل می‌کند و او را بزرگ می‌کند. هر چند در ظاهر این فرد به عنوان «دشمن غرب» معرفی می‌شود. ولی بهرحال این نوع تبلیغات سبب اشتهار و اعتبار فرد فوق می‌گردد.
● در رابطه با ماجرای آقای موسویان نظر شما چیست؟ بعضی‌ها می‌گویند آقای موسویان مجرم است و بعضی دیگر می‌گویند متهم است و مجرم نیست. وزیر اطلاعات ایشان را مجرم می‌بینند.
▪ شهبازی: خوب، قطعاً آقای موسویان الان فقط متهم است زیرا هنوز دادگاه تشکیل نشده و قاضی حکم بر محکومیت ایشان صادر نکرده است. پرونده ایشان در مرحله صدور قرار مجرمیت از سوی دادستان است. ولی صدور قرار مجرمیت به معنی مجرم بودن نیست. مهم محکومیت از سوی دادگاه است. تا آن زمان نمی‌توان آقای موسویان را مجرم تلقی نمود. آقای محسنی اژه‌ای، وزیر محترم اطلاعات، هم آقای موسویان را از منظر وزارتخانه فوق، به عنوان ضابط، مجرم معرفی کردند. اظهارنظر درباره این‌که آقای موسویان مجرم هستند یا نه، طبعاً در صلاحیت من نیست. دادگاه است که در نهایت باید در این زمینه اظهارنظر کند. ولی با شناختی که از آقای محسنی اژه‌ای و سوابق ایشان دارم، به عنوان کسی که سال‌ها در مسند قضاوت بوده‌اند، تصوّر نمی‌کنم اظهارنظرشان بی‌دلیل باشد. بهرحال، در نهایت این دادگاه است که باید در این مسئله حکم دهد.
منبع : سایت الف