شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

استرس شغلی


استرس شغلی
واژه استرس در نزد متخصصین مختلف معانی متفاوتی دارد. استرس در مفهوم عام آن عاملی است که همواره تعادل فیزیکی و روانی فرد را به هم زده و با ایجاد مشکلات روان تنی و مشکلات روانی کارآیی فرد را در ابعاد مختلف زندگی- شغلی، خانوادگی و اجتماعی کاهش می دهد. در روانشناسی استرس به معنی تحت فشار روحی و روانی قرار گرفتن تلقی شده است.
در این حالت جسم و روان به تقاضاهای درونی و بیرونی با فشار پاسخ می دهند. استرس هنگامی رخ می دهد که فرد واکنشهای خود را در مواجهه با محرکهای درونی و بیرونی ناتوان ببیند که همانا پیامد آن از دست رفتن تعادل روانی فرد است. این امر به حدی بوده است که بعضی از محققین مثل هلمز و راهه شدت محرکهای خارجی (استرسورها) و افزایش کمی آنها را عامل خطری برای بروز بیماریهای روان تنی دانسته اند.
در چنین مواردی عواملی از قبیل توانایی مقابله فرد با این محرکها، برداشت ذهنی وی از محرک بیرونی، حمایت اجتماعی و خانوادگی، سن، وضعیت اقتصادی، طبقه اجتماعی و وجود اختلالات روانی در فرد می توانند تاثیرپذیری شخص را از استرس کم یا زیاد نمایند.
کار و پیشه به عنوان مهمترین عامل شکل دهنده هویت اجتماعی، منبع تامین کننده زندگی و شکل دهنده روابط اجتماعی، برای هر فرد تلقی می گردد. چرا که نه تنها افزایش مشکلات شخصی کارآئی فرد را در محیط کاری کاهش می دهد بلکه با ایجاد اختلال در روابط خانوادگی چرخ معیوبی را دامن خواهد زد. به همین دلیل است که امروزه توجه به محیطهای شغلی و شرایط کار کارکنان و کارگران امری است که به منظور بالا بردن کیفیت کار، حفظ سلامت و بهداشت کارکنان و به منظور بهره جویی بیشتر و بهتر از طول مدت سنوات کاری مورد توجه قرار گرفته است.
شناخت و چاره جویی برای عوامل مخرب روانی و فیزیکی- شیمیائی شرایط کاری و ایجاد قوانین و ضوابط جدید همگی در جهت تامین اهداف فوق بوده است. بنابراین جنبه روانی و اجتماعی محیط کار می تواند سبب آزار فرد بیش از هر چیزی گردد. این موضوع در اغلب مشاغل و شرایط محیط کار صدق دارد به خصوص در مجتمعهای بزرگ، صنایع و کارخانجات پر رنگ تر می گردد. شناخت اثرات سوء اختلالات و مشکلات روانی در کیفیت و کمیت کار کارکنان، برای استرسهای شغلی در کارکنان درمانی و بیمارستانی و شناخت روشهای مقابله با استرسها و آموزش مهارتهای لازم برای اینکار می تواند از کاهش استرسهای احتمالی و یا کمک به افراد برای مقابله با استرس را به دنبال داشته باشد.
صاحبنظران مختلف معتقدند که در زندگی همه افرادی که دارای شغلی هستند استرس وجود دارد و به گونه های مختلف بر آنها فشار وارد می کند. تحولات شغلی مانند تغییرات سازمانی، تغییرات حقوق و دستمزد، ترفیعات شغلی، کاهش یا افزایش نیروی انسانی و دگرگونیهای اجتماعی، موضوعهائی هستند که به شکلی بر فرد فشار آورده و او را دچار آشفتگی، نگرانی، تشویش و اضطراب می نماید، این نگرانیها در مشاغل مختلف متفاوت می باشد، یعنی بعضی از مشاغل دارای استرس بیشتر و مشاغل دیگر استرس کمتری دارند
به طور کل می توان چهار عامل عمده که سبب استرسهای شغلی می گردند تعیین نمود :
▪ تغییر در مدیریت و سیستم سرپرستی که خود تغییر در سازمان شغلی را به دنبال دارد.
▪ تفاوت بین شکل انجام کار و سیاستهای کاری.
▪ آگاهی فرد از دوران استراحت و بازنشستگی.
● تحول در روند کار در اثر پیشرفت تکنولوژی
از طرف دیگر، استرسها از جمله استرسهای شغلی می توانند اثرات تخریبی در اندامهای بدن داشته باشند. مثلاً استرس حاد می تواند باعث اسپاسم سم عروق کرونر و مرگ ناگهانی شود. یا اینکه یکی از مهمترین علت از کار افتادگی و مرگ و میر در جوامع غربی بیماریهای قلبی می باشد، که فاکتورهای مهمی در بروز حمله قلبی نقش دارد به طوری که استرسهای ناشی از کار. استرس مداوم می تواند موجب آسیب به دستگاه گوارشی، افزایش خون، تغییرات قند خون و موارد دیگر گردد
مطالعات انجام شده نشان می دهد که استرسهای شغلی می تواند موجب فشار روانی و افزایش آن گردد. همچنین منجر به کاهش تمرکز فکر، حواس پرتی، اختلال در حافظه، تردید در انجام کارها و کاهش قدرت تصمیم گیری می شود، و در افراد متعدد منجر به بروز بیماریهای روانی می گردد. مطالعات متعددی جهت بررسی استرس شغلی و عوامل مربوط به آن صورت گرفته است. در این مطالعات عواملی مثل شغل فرد، نقش سازمانی فرد، تعارض نقش و ابهام نقش، جریان پیشرفت حرفه ای، روابط حرفه ای، ساختار و جو سازمانی در نظر گرفته شده اند.
جهت اطلاع دقیقتر به نتایج بعضی از این مطالعات در زیر اشاره می شود. یکی از مطالعات انجام شده در مورد نقش شرایط و جو کار در ایجاد استرس، در امریکا بوده و نشان داده است که شیوه تنظیم یا تدارک اتاقهای کنترل، به منزله یک عامل تنش زا محسوب می گردد. در مطالعه ای در مورد کارهایی که در قلمرو کنترل و نگهبانی قرار دارند استرس بر ریتم عصبی - فیزیولوژیکی فرد (یعنی درجه حرارت بدن، مقدار کلسیم، و سوخت و ساز) و هم چنین بر بازدهی ذهنی و انگیزش نسبت به کار، اثر می کنند
خطر جسمانی نیز به عنوان یک منبع تنش تلقی می شود زیرا در حرفه های خطرناکی مانند اشتغال در نیروی پلیس، ارتش، معدن، و آتش نشانی، هنگامیکه فرد نتواند خود را شرایط محیط کار تطبیق دهد پاره ای از نشانه های مرضی مانند اضطراب، افسردگی، نارضایتی و بیماریهای جسمانی ممکن است بروز کند. مطالعه انجام شده در امریکا نشان داده است که دو سوم کسانیکه در محل کار یا دفتر خود مورد معاینه قرار گرفتند نشانه هایی از تنش یا استرس را گزارش نمودند.
در مطالعه ای دیگر که با مدیران صورت گرفته حدود ٦٥% از آن مدیران معتقد بودند که شغل آنها بیش از مشاغل عادی تنش زا می باشد. این مطالعات نشان دادند که عواملی از قبیل مسافرت زیاد، ساعات طولانی کار رویاروئی با تغییرات و مشکلات کاری، اجبار به جبران هزینه های مربوط به اشتباهات و خطاهای کاری، شرایط نامطلوب کاری، تند کار کردن، کار زیاد و طولانی، عدم اطلاع کافی فرد از وظیفه و کاری که بعهده دارد، روبرو شدن با درخواستها و وظائفی در محل کار که به آنها علاقه ندارند، بی تفاوتی کاهش انگیزش کاری و غیبت از کار، شیوه ارتباط با همکاران و سرپرستان، سر و صدای زیاد، نور، نوبت کاری موجب ایجاد استرس شغلی، به خطر افتادن سلامت روانی فرد، ایجاد افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، و ناخشنودی از زندگی می گردد
مطالعات انجام شده در ایران نیز یافته های مشابهی داشته است. بطوریکه یکی از محققان ایرانی، بوجود آمدن استرس در محل کار را ناشی از محروم شدن از پاداش و ترفیع، تعارض حرفه ای یا شخصی با همکاران، استفاده از تکنولوژی، قوانین و مقررات و بخشنامه ها و راهبردها و انتظارات مدیران، عدم توانائی انجام وظائف محوله می دانند (شهرام رحمی). در ذیل به خلاصه ای از نتایج چند مطالعه که در مراکز بهداشتی درمانی و آموزشی پرورش صورت گرفته است اشاره می شود. ملاحظه می شود که اکثر یافته های فوق در مطالعات داخلی نیز بدست آمده است.
بطور مثال در مطالعه ملکوتی و همکاران (١٣٧٣) با کارمندان اداری و درمانی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان نشان داده شد که استرس شغلی بالاتر با اضطراب و افسردگی بیشتری همراه است، کارکنان درمانی استرس شغلی بیشتری نسبت به کارکنان اداری داشتند. این محققین نتیجه گیری نمودند که استرس شغلی تاثیر مستقیمی بر پیدایش مشکلات روانی دارند. اینان معتقدند که وقتیکه فرد همواره از وقوع احتمالی اشتباه در کار در اضطراب و تشویش دائم بوده و فکر می کند که نمی تواند مشکلاتش را با مسئولین بالاتر مطرح نماید، اعتماد به نفس خویش را در انجام وظایف محوله از دست داده و در پی احساس حقارت دچار افسردگی می گردد، که آن نیز به نوبه خود بر چرخة معیوب استرس شغلی و کاهش کارایی دامن خواهد زد.
تداوم این چرخه می تواند به مرور باعث فرسایش توانائیهای روانی و جسمانی کارکنان گردیده و پس از مدتی به اختلالات عصبی - روانی پایدار منتهی می گردد.
مطالعه ای مشابه در بیمارستانهای شیراز نیز حاکی از سلامتی روانی کمتر و استرس شغلی بیشتر می باشد، همچنین استرس شغلی در کارکنان مجرد بیشتر بوده است. این محققین عوامل موثر در استرس شغلی کارکنان دانشگاه شیراز را موارد زیر برشمردند:
تحت فشار بودن برای انجام کار، انجام دو کار بطور همزمان، انجام کار در روزهای تعطیل، مغایرت نیازهای شخصی با نیازهای سازمان، عدم درک مشکلات کارکنان از سوی مدیریت، زیاد بودن حجم کار، اعمال روشهای ضد و نقیض، عدم مشاوره سرپرستان با کار کنان در مورد تغییرات شغلیدر مطالعه ای در دانشگاههای علوم پزشکی تهران (ویسی و همکاران ٧٩) نتیجه گیری نمودند که استرس شغلی باعث خشنودی شغلی کمتر می گردد، و استرس شغلی بالاتر سلامتی روانی کمتر را به همراه دارد. اما کسانیکه سر سختی روانی بالاتری داشته باشند سلامت روان و خشنودی شغلی بهتری خواهند داشت.
در مورد شغل معلمی نیز مطالعاتی صورت گرفته و نظریات زیادی ارائه شده است. بطور مثال کایریاکو و ساتکلیف (١٩٨٧) دو نوع عمده پاسخ در معلمان را ذکر می کنند.
اولین پاسخ ناکامی است که با سردرد، اختلالات معده، آشفتگیهای خواب، فشار بالا، کهیر پوست و افسردگی همراه می باشد. پاسخ دوم نیز اضطراب شدید است که ممکن است همراه با تیک چشم، کهیر عصبی پوست، از دست دادن صدا و از دست دادن وزن بدن بیانجامد
بر همین اساس در مطالعه انجام شده با تقاطع ابتدائی و راهنمائی شهر شیراز (رضائی ١٣٧٠) نتیجه گرفتند که یک چهارم معلمان استرس شغلی بالا را تجربه می کنند و معلمهای مرد نیز نسبت به زنها استرس بالاتری داشتند. در مطالعه دیگری که در مورد معلمهای مقاطع ابتدائی و متوسطه تهران صورت گرفت (وفائی ٧٩)، نشان داده شد که معلمهای مقطع ابتدائی استرس بالاتری داشتند و منابع مهم استرس شامل:
عدم رسیدگی به شرایط اقتصادی و رفاهی فرهنگیان، برخورد نبودن فرهنگیان از شان و منزلت اجتماعی لازم، تبعیض بین حرفه معلمی و سایر حرفه ها از لحاظ حقوق ماهیانه، و وجود شغل دوم در معلمها بوده است،با توجه به مطالعات و نظریات محققین و کارشناسان مربوطه محیط کاری توام با آرامش، انگیزش و رفاه نسبی می تواند نقش به سزائی در سلامت روان و طول عمر بیشتر افراد، سازمان ها و جوامع داشته باشد که باید مورد توجه خاص قرار گیرد. هنگامیکه کار بر اساس علاقه و از روی آگاهی و متناسب با شرایط روانی فرد انتخاب می شود بر کارآیی و بهره وری وی می افزایدرضایت از کار، رضایت از مدیریت و روابط حاکم، احساس امنیت شغلی، احساس مالکیت از جمله نیازهای روانی موثر در کیفیت روحی و روانی کارکنان است که وجود آنها موجب بهره وری وارتقاء تولید و کیفیت می گردد
منبع : سایت داوری


همچنین مشاهده کنید