شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


او را که دیدم زیبا شدم


او را که دیدم زیبا شدم
نویسنده : ارسطویی - شیوا
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۵/۰۴
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۷۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : ۷۹۵۳ PIR/ر۶۲ف‌لا۸
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۲۲۰۰
شابک : ۹۶۴-۳۴۱-۳۰۷-۱

این داستان, سرگذشت دختری است که مقاطع مختلف زندگی‌اش را روایت می‌کند. مخاطب راوی, جنینی است خیالی که دختر دوست دارد آن را از مردی که عاشقش است در درون خود داشته باشد. جنین در ذهن دختر زندگی می‌کند و او را 'ماهنی' خطاب می‌کند. با او از مردی که او را پدر ماهنی می‌داند حرف می‌زند و از بابک‌؛ پسر زلزله زده‌ای که دختر دوست دارد در دوره جدید امدادگری‌اش او را به فرزندی قبول کند. از مجروح موجی شده‌ای که در دوره امدادگری‌اش در جنگ از او پرستاری می‌کرده و از پدری که صرع داشته و مدام می‌لرزیده و مادری که عاشقانه پدر لرزان را در آغوش می‌گرفته تا تیمارش کند سخن می‌گوید. پسر زلزله زده را که دلایلی به راوی قصه نمی‌سپارند؛ اما نویسنده در داستان تلاش می‌کند از نظر اهمیت مضمون با ساختن درون مایه‌ای از یک دوره از زندگی یک نسل جدید زن, اجرایی جدید عرضه نماید. اجرایی که مضمون بحران آن نسل را برنتابد. این نسل در این متن از زنی آغاز می‌شود که به شدت به عصر خود و بحران‌های ویژه آن متعلق است. عصری که بحران‌های آن, زندگی راوی را نشانه گرفته تا او را در اضطرابی تمام نشدنی به بلوغ برساند.