جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

و امام ما گفت ...


و امام ما گفت ...
با عجله آمده بود و سراسیمه، دغدغه جان او را داشت و پاسخی برای این پرسش خود و دوستانش می خواست، وظیفه ما چیست؟ اهل سخن بود و چندین بار هم آنچه را می خواست بگوید، تمرین کرده بود اما وقتی او را دید زبانش بند آمده بود. محو عظمت توأم با وقار و صلابت آمیخته به مهربانی او شده بود. به جای او خمینی(ره) سخن آغاز کرد؛ «شما را چه می شود آقای عسگراولادی؟ چه سعادتی بالاتر از این که خون انسان در راه خدا ریخته شود ... پس شما نمی دانید که قرار است به کجا برویم؟ باید برایتان بگویم... امشب می گویم...»
برایش عجیب بود. امام(ره) بی آن که او سخنی گفته باشد، درباره موضوعی سخن می گفت که عسگراولادی به همان منظور آمده بود.
چندماه قبل از آن روز، شاه به قم رفته بود ولی هیچ یک از روحانیون به استقبال او نرفته بودند. وقتی شاه به محل استقرار خود رسیده بود، علت را جویا شده و متوجه شده بود امام خمینی(ره) استقبال روحانیت از شاه را تحریم کرده بود. شاه که به شدت عصبانی بود، در بازگشت به تهران دستور تهیه کیفر خواست علیه امام(ره) و محاکمه صحرایی! او را صادر کرده بود. آقای عسگر اولادی بعد از اطلاع از تهیه این کیفرخواست به نمایندگی از همرزمانش نزد امام(ره) رفته تا از یکسو این خبر را به امام(ره) برساند و از سوی دیگر درباره تکلیف خود و سایر مردم از ایشان سوال کند. ولی امام(ره) پیش از طرح موضوع به آن پاسخ داده بود.
امام راحل(ره) در ادامه همان ملاقات به آقای عسگر اولادی گفته بودند؛ تصور نکنید که مبارزه ما یکسال و دو سال و سه سال طول می کشد، به دوستانی که حوصله این مبارزه طولانی را ندارند، بگوئید کنار بکشند. این مبارزه چند دهه ادامه خواهد داشت... مبارزه ما محدود به جلوگیری از تصویب یک قانون، تغییر یک وزیر و یا تغییر یک دولت نیست، مبارزه ما برای فراهم آوردن زمینه ظهور حضرت بقیه الله-ارواحنا له الفداء- است. از هم اکنون به شما بگویم که نهضت ما سه مرحله در پیش دارد.
۱) مرحله اول، اسلامی کردن ایران است. بعد از نجات کشورمان، از آن به عنوان یک پایگاه برای نجات سایر کشورهای مسلمان استفاده می کنیم و این، یعنی اسلامی شدن بقیه کشورهای مسلمان، مرحله دوم نهضت ماست. و مرحله سوم این مبارزه، گسترش الگوی حکومتی اسلام به همه جهان است. در این مرحله و هنگامی که همه ملت ها با الگوی عدالت گستر و خداجوی اسلام ناب آشنا شدند می توانیم به حضرت بقیه الله عرض کنیم که جهان منتظر شماست. (نقل به مضمون از قول برادر بزرگوارم، مبارز پیشکسوت و فدایی حضرت امام(ره) آقای حبیب الله عسگراولادی).
۲) امام راحلمان(ره) برای ارزیابی راهی که پیموده ایم، مقایسه میان نقطه آغاز و نقطه ای که در آن ایستاده ایم را پیشنهاد می کردند. این مقایسه تابلوی روشن و قابل استنادی از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن به دست می دهد و صدالبته، پرداختن به همه موارد بیرون از محدوده این نوشته است... از آن میان به چند نمونه بسنده می کنیم تا مشتی باشد از خروارها و اندکی از بسیارها. بخوانید؛ شعار نیست، نه خلاف است ونه گزاف.
۳) در نخستین روز از جنگ تحمیلی، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا که خود برپا کننده جنگ بود طی مصاحبه ای گفت؛ «امیدوارم این جنگ مسئولان ایران را بر سر عقل آورد»! و روز بعد، صدام حسین در پایان یک کنفرانس خبری که با حضور خبرنگاران خارجی در یکی از نقاط اشغال شده جنوب کشورمان ترتیب داده بود با غروری احمقانه گفت؛ «کنفرانس خبری بعدی را در تهران تشکیل می دهیم و آن روز خیلی دور نیست»! جنگ احزاب بود که در آن همه مشرکان زمان به مقابله با نظام اسلامی نوپای ایران آمده بودند و شکست جمهوری اسلامی ایران را قطعی می دانستند.
هیئت هایی از ایران به چند کشور خارجی فرستاده شد تا واقعیت ماجرا بازگو شود. مقامات شوروی سابق در پاسخ به اعتراض هیئت ایرانی که چرا با ارسال موشک های «اسکاد بی» به عراق، مردم بی دفاع را قتل عام می کنید؟ گفته بودند «در میز مذاکره افغانستان، صندلی ایران خالی است»! یعنی دست از حمایت مردم مظلوم افغانستان بردارید تا...
پاپ ژان پل ششم در پاسخ به هیئت اعزامی کشورمان و گوشزد کردن پیام حضرت امام(ره) که «اگر حضرت مسیح بود جانب ما را می گرفت یا آمریکا را»، فقط گفته بود OH JESUS CHRIST- آه، یا حضرت مسیح!- انواع تسلیحات مدرن به عراق سرازیر شده بود و... به قول حضرت امام(ره)؛ خدایا تو می دانی که ما تنهای تنها بودیم و نخواستیم جز تو کسی را داشته باشیم و نداشتیم... و اما، امروز... این ما هستیم که از آن نقطه به این نقطه رسیده ایم؟ و این همان آمریکاست که برای نجات از باتلاق عراق دست به دامان ما شده است؟ این همان کشورهای عربی حمایت کننده از صدام هستند که برای نجات از فروپاشی دولت های خود و رها کردن گریبان خویش از پنجه مردم مسلمان کشورهای خود، دست نیاز به سوی ایران اسلامی دراز کرده اند و یا در آرزوی ذره ای از اقتدار جمهوری اسلامی ایران، انگشت حسرت به دندان می گزند؟
۴) در سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب به «سیم خاردار» نیاز داشتیم و کشورهای غربی «ناز» می کردند و می گفتند؛ از کجا معلوم سیم خاردار را برای ساختن موانع حلقوی در سنگرها به کار نبرید؟! و نمی دادند.
امروز، اما، ایران اسلامی به فن آوری هسته ای دست یافته است، در نانوتکنولوژی، به رتبه های برتر دنیا رسیده است، موشک های بالستیک و دوربرد می سازد، همین چند روز پیش در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان، ماهواره امید را به فضا فرستاد و هر سه مرحله، جدایی ماهواره از موشک پرتاب کننده، قرار گرفتن در مدار تعریف شده قبلی و ارسال پیام را با موفقیت انجام داد... تولید سلول های بنیادی، ساخت مدرن ترین سدها و نیروگاهها و... بماند.
۵) روزی از آن روزها، یکی از چالش های سیاسی ایران اسلامی با کشورهای غربی، حمایت مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی آنان از گروههای تروریستی بود. آنها در مقابل اعتراض ما، شانه بالا می انداختند و ابرو درهم می کشیدند و با وقاحت بر حمایت از تروریست ها تاکید می کردند.
امروز چه؟ آیا چالش ما در این سطح نازل است؟ امروز، به اعتراف دشمنان، در خاورمیانه هیچ رخدادی بدون اراده ایران اسلامی نمی تواند اتفاق بیفتد. تحولات در فلسطین، لبنان، عراق، یمن و تمام منطقه به سرانگشت اقتدار جمهوری اسلامی ایران بسته است، نیست؟! در گرماگرم درگیری آمریکا با عراق، روزنامه واشنگتن پست خطاب به بوش نوشت؛ خاورمیانه را به ایران واگذار کن و بازگرد. آمریکا همه چیز را باخته است.
۶) آن روزها، شعار مرگ بر آمریکا فقط از زبان مردم ایران شنیده می شد. امام ما می فرمود آمریکا شیطان بزرگ است و تاکید می کرد «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» و...
امروزه این شعار در همه منطقه و از زبان تمام ملت های مسلمان و حتی غیرمسلمان به گوش می رسد. مردم آمریکا در تظاهرات خود پلاکاردهای BUSH IS SATAN- بوش شیطان است- بر سر دست بلند می کنند. مردم مسلمان در همه جای جهان اسلام، همه گرفتاری ها و ناکامی های خود را زیر سر آمریکا می دانند و...
گروههای طرفدار آمریکا که آن روزها به گرایش خود افتخار می کردند، این روزها از واژه آمریکوفیل-طرفدار آمریکا- شرم می کنند و خود را به «توبه» یا به ظاهر و برای حفظ پرستیژ، به ایران اسلامی و نهضت های مقاومت همسو با ایران نظیر، حزب الله لبنان، جهاد اسلامی و حماس فلسطین و... می چسبانند.
۷) بوش می گفت و رابرت گیتس، دیک چنی، شیمون پرز و... نیز با استیصال می گویند در جنگ ۳۳ روزه لبنان، در جنگ ۲۲ روزه غزه، در عراق... و هر جای جهان اسلام که مقاومتی در مقابل آمریکا و متحدانش وجود دارد، درگیری واقعی میان ایران و آمریکاست و عجیب آن که دروغگویان دراین باره راست می گویند.
صهیونیست ها که با دو خط آبی روی پرچم اسرائیل، داعیه سرزمینی به وسعت از نیل تا فرات داشتند، امروزه پوزه ای خاک آلود دارند، به دور خود دیوار حائل می کشند و افسانه شکست ناپذیری خود را به ناچار فراموش کرده اند. «زئیف شف» با عصبانیت همه این خواری و ذلت را زیر سر ایران می داند... و این عصاره باطل را ببین که امروزه حق گو! شده است.
۸) باراک اوباما، روی شعار «تغییر» موج سواری می کند و حال آن که «تغییر» اگر به مفهوم تغییر فرمول قدرت جهانی باشد، این تغییر ۳۰ سال پیش و به همت امام راحل ما(ره) آغاز شده و امروز به قول رهبرمعظم انقلاب - در سخنان دیروزشان- جغرافیای سیاسی و قدرت جهانی را دگرگون کرده است.
چند سال پیش، ژاک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه در یک مصاحبه مشترک با سه روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز -هر دو آمریکایی- و نوول ابزرواتور فرانسوی گفته بود، مقابله با ایران اسلامی ناممکن است و هزینه این مقابله بارها از هزینه قبول ایران هسته ای بیشتر خواهد بود. آن روز، بوش با عصبانیت از شیراک به عنوان رئیس جمهوری که نمی داند چه می گوید یاد کرد و امروز مقامات آمریکایی با اعتراف ناگفته، پذیرفته اند که نه فقط قدرت رویارویی با ایران اسلامی را ندارند، بلکه باید آبرومندانه! به قدرت و اقتدار آن اذعان کنند. و عجیب آن که آقای اوباما، سعی دارد این «نیاز» آمریکا را با عنوان «امتیاز» به ایران بفروشد و از مذاکره با جمهوری اسلامی سخن می گوید. مذاکره ای که ایران اسلامی دون شأن خود می داند و هرگز به آن تن نخواهد داد. چه کسی است که نداند، این پیشنهاد «تعامل» بعد از شکست سخت آمریکا مطرح می شود و کدام عقل سلیم حاضر است با پذیرش مذاکره، شکست مفتضحانه آمریکا را به تأخیر اندازد؟!
۹) و دهها و صدها دستاورد دیگر که نشان می دهند، در آغاز دهه چهارم انقلاب، به نقطه ای که آن روز حضرت امام راحل ما(ره) خبر داده بود نزدیک شده ایم و امروز در رکاب خلف حاضر او، آن راه که او ترسیم فرموده بود را «خوش به نشان» آمده ایم.
به قول آقا، این روزها خاورمیانه به ویترین ناکامی ها و شکست های پی درپی آمریکا و متحدانش تبدیل شده است... و این رشته سر دراز دارد.
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان