یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران


گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اسلامی یکی از اعجاب‌انگیز‌ترین و مهم‌ترین پدیده‌های قرن بیستم می‌اشد که توجه اکثر علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه‌ی علوم سیاسی را به خود نموده است. این انقلاب، انقلابی عظیم و مردمی است که با نفی هژمونی هویت‌های پیشین در قالب هایی نظیر غرب گرایی، ایرانشهری و باستان‌گرایی، شبه مدرنیزاسیون ، سوسیالیسم، کمونیسم و ا و با ایجاد هویتی «معناساز» و «معنا بخش» در صدد بر آمد با بهره‌گیری از فرهنگ سیاس اسلامی - شیعی به ترسیم زوایا و ابعاد «بودن در این جهاد» ‌بپردازد. الگویی که با ارائه‌ی درکی نو اما ریشه‌دار از مذهب شیعه و با بهره‌گیری از نظام معنایی و اندیشگی بدیع توانست بر بحران هویت پیش از انقلاب غلبه کند و طی یک فر‌آیند تاریخی به صورت الگوی غالب فعالیت سیاسی جلوه نموده و هویتی نوین و متمایز را بر پایه‌ی بنیان‌های ارزشی و آموزه‌های دینی شکل دهد.
حال مسئله‌ی اصلی این است که علیرغم وجود تنوعات هویتی موجود در جامعه‌ی پیشا انقلابی ایران و ورود جریان‌های فکری ایدئولوژیک بیگانه، چگونه اسلام شیعی توانست به عنوان« دال متعالی معنابخش» به مرجع یگانه‌ی وضع هویت غالب مبدل گردد و طی فرآیند هویت‌سازی، انسجام از دست‌رفته‌ی ناشی از بحران هویت را به جامعه بازگرداند. فهم این امر جز با توجه به دو بعد هویت یعنی هویت‌های درون گفتمانی اسلام‌گرایان و فهم هویت‌های دیگر امکان‌پذیر نیست. هویت در این معنا به مثابه چارچوب‌های مشخصی است که شباهت‌ها و تفاوت‌ها را آشکار می‌سازد و امکان برقراری ارتباطی معنادار و مستمر را میان افراد جامعه فراهم می‌سازد. به تعبیر بهتر، فهم هویت متضمن توجه به دو معنای اصلی آن است: اولین معنای آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق و معنای دوم آن به مفهوم تمایز است و آنچه هویت اشخاص و جوامع را می‌سازد، اغلب درک تفاوت‌ها و تمایزات میان «ما و دیگری» است. «آلن تورن» در این باره می‌نویسد: «فرآیند هویت‌یابی متضمن کنش متقابل میان سه قطب به هم پیوسته است: متمامیت، هویت و مخالفت؛ هویت یک جنبش در گستره‌ی یک حوزه‌ی اجتماعی و کنش در مخالفت با یک دیگری شکل می‌گیرد.»
به طور کلی از منظر درونی، زمینه‌ی بروز هویت اسلامی - شیعی به نوعی مبتنی بر رویکرد جمعی به مذهب است که بیانگر اعتماد عمیق به مبانی هویت‌ساز مذهب شیعه می باشد و همین خصلت است که به انقلاب ایران در میان سایر انقلاب‌های عصر ما جایگاهی ویژه و منحصر به فرد می‌بخشد. بهترین عنوان که بر کل این جریان می‌توان نهاد، «احیای سیاسی» مذهب در نحله‌ی فکری تشیع است که بر اساس آن، دین در قالب «اراده‌ی جمعی» ، هویت مردم را به طریقی که بتواند دین را به عنوان یک نیروی انقلابی احیا نماید، تضمین نموده است. به تعبیر میشل فوکو، «مذهب به راستی واژگان، آئین و نمایشی بی‌زمان بوده است که می‌توان در درون آن نمایش تاریخی ملت را جای داد که هستی‌شان را در مقابل هستی پادشاهانشان قرار می‌دهند.» از سوی دیگر و از منظر برون هویتی، توفیق تشیع به مثابه ایدئولوژی هویت‌ساز انقلاب می‌بایست با ملاحظه‌ی روند افول و تضعیف دیر ایدئولوژی‌ها و جریان‌های فکری رقیب نظیر ملی‌رایی، مارکسیسم سوسیالیسم غرب‌گرایی و تجدد و باستان‌گرایی مورد ارزیابی قرار گیرد. «حامد الگار» با نگاه به روند بسیج سیاسی و شعارهای مردم، ضمن تبیین هویت انقلاب اسلامی می‌نویسد: «ار شالوده‌ی جنبش‌های پیشین در ایران را ائتلافی از نیروها و چهره‌های شاخص گروه‌های غیرمذهبی و ملی‌گرا تشکیل می‌دادند که به نسبت‌های مختلف با یکدیگر ترکیب شده بودند، در مقابل انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹-۱۹۷۸ میلادی جوهری کاملا سیاسی داشت و مشارکت عناصر غیرمذهبی در آن کاملا حاشیه‌ای بود بر این مبنا اسلام شیعی پیامی بود آشنا که قرن‌ها در دل و جان مردم نفوذ داشت؛ پیامی با مایه‌های انقلابی تند و نافذ که وعده‌ی حکومت مستضعفان را می‌داد؛ پیامی که همه آن را می‌شناختند و آن را مظهر شخصیت و هویت از دست رفته‌ی خویش می‌دیدند.»
بنابراین مسئله‌ی اصلی پژوهش حاضر فهم گفتمان اسلامی - شیعی و هویت‌های متکثر و رقیبی است که در تمایز با این گفتمان وجود داشته‌اند. اینکه عناصر و مولفه‌های گفتمان‌های هویتی کدامند و چگونه هویت اسلامی - شیعی بر هویت‌های رقیب برتری یافته است؟ سوال اصلی این پژوهش را می‌توان چنین صورت‌بندی نمود: انقلاب اسلامی تا چه میزان حاصل بحران هویت است و این انقلاب تا چه اندازه در هویت‌سازی موفق بوده است؟ آیا ظهور انقلاب اسلامی به معنای نارسایی مولفه‌های هویت بخش پیشین و بحران هویت در گفتمان رسمی پهلوی بوده است؟ هویت‌ اسلامی - شیعی تا چه میزان موجب انسجام و همبستگی اجتماعی گردید و تحت تاثیر شرایط پس از انقلاب چه تحولاتی را از سر گذرانده است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها فرضیه‌ی اثر حاضر را می‌توان این گونه بیان کرد:
«آنچه تفوق تشیع را به عنوان عاملی هویت‌ساز و استعلایی جهت معنابخش و تشخص، تضمین نموده است بهره‌مندی این ایدئولوژی از مقبولیت، مشروعیت ، قابلیت انطباق با ارزش‌های عمومی، ابتنا بر خواسته‌ها و اراده‌ی عمومی ناکار آمدی ایدئولوژی‌های رقیب است.» در واقع، از منظری گفتمانی، گفتمان اسلام شیعی توانسته است با ایجاد شبکه‌ی از معنا، به تعریف، تبیین و مرکزیت‌یابی هویت دینی در فرآیند انقلاب نائل شود و ضمن تحدیدها حصرهای گفتمانی، ایدئولوژی هویت‌ساز رقیب را به حاشیه براند.
پژوهش حاضر در چهار بخش تنظیم شده است: در بخش اول مفهوم هویت بر اساس تحلیل گفتمان مورد تبیین قرار می‌گرد. در این گفتار مفاهیم هویت، بحران هویت، گفتمان ، هژمونی ، مرکزیت یابی گفتمان‌های هویتی و ابعاد فردی و جمعی هویت مورد تامل قرار می‌گیرد. در بخش دوم به گفتمان‌های هویتی جامعه‌ی سیاسی ایران در سال‌های ۱۳۵۷-۱۳۲۰ پرداخته می‌شود. در این زمینه چهار گفتمان هویتی ناسیونال - سکولار (گفتمان رسمی دولت پهلوی) ، گفتمان سوسیالیسم و مارکسیسم (گفتمان هویتی چپ) گفتمان هویتی لیبرال - ملی‌گرا و گفتمان هویتی اسلام‌گرایان مورد واکاوی قرار می‌گیرد. بخش سوم به بحث درباره‌ی چگونگی مرکزیت‌یابی گفتمان اسلامی - شیعی در انقلاب اسلامی می‌پردازد. اینکه عناصر درون گفتمانی هویت اسلامی - شیعی کدامند و متاثر از چه مولفه‌ها و عواملی در کانون گفتمان‌های هویتی قرار گرفته است؟ و بالاخره در واپسین گفتار این پژوهش فرآیند هویت‌سازی در دوران پس از انقلاب اسلامی بررسی می‌شود و در این راستا گفتمان‌های هویتی لیبرال، اسلام‌گرا، سازندگی و اصلاح‌طلب مورد توجه قرار می‌گیرد.
در این پژوهش تلاش شده است با اتخاذ رویکردی علمی، ابعاد هویت مندرج در گفتمان هویتی انقلاب اسلامی مورد تامل و توجه قرار گیرد. نویسندگان اثر تلاش کرده‌اند با بهره‌گیری از آثار و رشته‌های معتبر و علمی پژوهشگران و متخصصین داخلی و خارجی، تصویری کامل از هویت انقلاب اسلامی و تحولات رخ داده و در متن آن ارائه شود.
تدوین:اشرف نظری و سازمند
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید