سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

لزوم بازنگری در نگرش به دنیا و اخلاق کار


لزوم بازنگری در نگرش به دنیا و اخلاق کار
در نگاه نخست شاید این عنوان حیرت انگیز باشد كه چرا از لزوم بازنگری در نگرش و اخلاق سخن به میان آمده است. ولی با كمی دقت در می یابیم آنچه كه نگرش عمومی مسلمانان را تشكیل می دهد، جدا و متفاوت از نگرش قرآنی است; از این رو اخلاق نیز مفهومی غیرقرآنی یافته و از نظر ساختاری جدا از آموزه های وحیانی است. تحمیل اندیشه و بینش های بیرون وحیانی به عنوان نگرش و اخلاق قرآنی، جامعه و امت اسلامی را دچار چالش و بحران های دشواری نموده كه پیامدهایی جز ذلت و خواری و نتایجی تأسف بار نداشته است.
جهت گیری دیگر جهانی، امت اسلامی را از جهت گیری این جهانی غافل كرده و نقش و وظیفه اصلی و علّت حضور وی را در این جهان كاسته است. نادیده گرفتن «جایگاه انسان در این جهان» نتیجه ای جز تضاد و ناسازگاری با واقعیت های این جهانی نداشته و ندارد.
انسان در برابر این پرسش كه چرا در این دنیا قرار گرفته و چه نقش و وظیفه ای در «این جا» دارد، می تواند دو موضع گیری متفاوت داشته باشد: ۱) آن را امری بیرون از طبیعت و هدف اصلی خلقتش بداند كه «به ناچار» و «ضرورت خطایی» در این جا جایی گرفته و تافته ای جدا بافته از این جهان و موجودات آن است و این همه به جهت خطایی انسانی یا غیر انسانی صورت گرفته و به لزوم هیچ نقش و جایگاه و وظیفه ای در این جهان ندارد جز آن كه از آن بگذرد و به جا و جایگاه اصلی خود رجوع كند. ۲) یا آن كه بخشی از سیر وجودی خود را حضور در دنیا و این جهان بداند و خود را بخشی از این جهان و موجودات آن بشناسد.
انسان پس از پذیرش هر یك از این رهیافت ها، راه خاص را برای جستجو رستگاری و سعادت در پیش می گیرد. كسی كه جهت گیری فرار از جهان را در پیش می گیرد و خود را تافته ای جدا بافته و موجودی نه اصیل در این جهان می بیند، رستگاری را از طریق كناره گیری از این جهان می جوید; از این رو دست به هیچ اقدامی جز خلاص و رهایی از این جهان و هستی دنیوی نمی زند; و شخصی كه رهیافت سازگاری را اقتباس می كند و خود را جزوی از این «هست» می شمارد رستگاری را از طریق تسلط بر خویش و جهان و بهره گیری از آن در حدّ توان دنبال می كند.
كسی كه راه دوم را بر می گزیند، رستگاری این جهانی را بر خود لازم و ضروری می شمارد و هر چند كه خود در سیر وجودی می بینند ولی این جهان را بخشی از هستی خویش می شمارد و در راه شناخت و بهره برداری از آن می كوشد. از این رو همه فعالیت های خویش را به هدف رسیدن به رستگاری در این جهان صرف می كند; زیرا بر این باور است كه رستگاری از طریق فعالیت و كار شدید در این جهان به دست می آید.
در نقطه مقابل، زاهدان صوفی منش و ریاضت جویانِ رهبانیت آیین قرار می گیرند. در این جا باور بر این است كه جز از طریق طرد این زندگی و جهان نمی توان به هدف رستگاری دست یافت. نتیجه و پیامد این نگرش جز طرد همه امیال، پیشه ها، مسؤولیت ها و درگیری های دنیوی نیست. او معتقد به جهان دیگر است و خود را مرغی در بند و دام، موجودی روحانی می بیند كه از روی ضرور یا ناچار یا اشتباه در این جهان قرار گرفته است. پس بی تفاوتی به دنیا را توصیه و سفارش می كند و برای انسان نقش و مسؤولیتی در این دنیا ترسیم نمی كند. لذت های مادی و امیال را بی ارزش می شمارد یا در صورت های افراطی تر آن، كمترین درگیری در مسؤولیت های دنیوی را موعظه می كند و هدف را رهایی از زندان دنیا دانسته و در پی آن می رود.
در نگرش امت اسلامی نیز ما با این دو رهیافت رو به رو هستیم ولی آنچه كه اندیشه غالب را تشكیل می دهد و رویكرد و نگرش جمعی را هدایت می كند، رهیافت آن جهانی است. از این رو می بینیم كه در امت اسلامی میل به آخرت و عدم پذیرش مسؤولیت ها، رفتاری مذهبی و اخلاقی دینی و ارزشی است. اخلاق مسلمانان از این رو، بیشتر از آن كه نقش مسؤولیت پذیری را در برابر مسؤولیت های زیست محیطی و دنیوی داشته باشد، به نقش پذیری و مسؤولیت در برابر خدا، نه در برابر خلق و زمین و دنیا، فرو كاسته شده است. این فروكاهی نقش و مسؤولیت و جایگاه اثرات بسیار مخرب و زیانباری در رفتار انسانی به ویژه در برابر جهان مادی داشته است. از این رو ما خواهان لزوم بازنگری در نگرش و اخلاق شده ایم.
با نگاهی به آموزه های قرآنی در می یابیم كه انسان موجودی این جهانی است. هر چند كه جهان مادی همه هست او را تشكیل نمی دهد ولی انسان بدون گذر از این جهان نمی تواند به آن چه در آن جهان طالب اوست برسد. هبوط انسان به زمین و دنیا نه به معنای جدایی از این جهان است بلكه نیاز ضروری برای رشد و تعالی اوست. از سویی دیگر قرآن نقش انسان را در این جهان استعمار الارض و آبادانی زمین بر می شمارد: «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الاَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِیهَا»(هود/ ۶۱) این نقش مستلزم آن است كه انسان به عنوان بخشی از این مجموعه در نظر آید. از این رو انسان پیش از آن كه آن جهانی باشد این جهانی است و بیشتر از آن كه معنوی باشد مادی است. بر پایه این نگرش وجودشناختی و پدیدارشناسانه است كه نقش و جایگاه و مسؤولیت های انسان در این دنیا و جهان تبیین و ترسیم شده است. توانایی های فوق حیوانی انسان این امكان را برای او فراهم آورده است تا بتواند به تسخیر این جهان بپردازد و آن را در جهت تكامل خود قرار داده و بهره گیرد.
در این آیه بیان شده است كه ما انسان را از زمین آفردیم تا زمین را آباد كند. چنان كه می فرماید: و شما را به آبادانی آن گماردیم; یعنی انسان از زمین برخاسته است و مقصود از این برخاستن آن است كه حاجات و نیازهای زمینی دارد. یعنی انسان به صورت طبیعی نیازهای زمینی ای دارد كه در واقع ابزاری برای تأمین نیازهای آسمانی اوست. بنابراین در درجه اول وظیفه انسان آباد ساختن زمین است; زیرا با فقر و فلاكت هیچ كاری صورت نمی پذیرد و آن چه موجب رونق و پیاده كردن اهداف عالی دین است همین رونق بخشی به آبادانی زمین است. آبادانی بدون علم و كار نمی تواند تحقق یابد. در این نگرش، رونق گرفتن علم و صنعت در حقیقت، تحقق بخشیدن به اهداف اولیه دین است. پس هرچه علم و صنعت و آبادانی زمین پیشرفت كند به آن اهداف نزدیك تر می شویم.
در نگرش قرآن و آموزه های آن، دین برای بر طرف كردن نیازهای بشر و از این رو مشوق علم و كار است. یعنی اگر و كار در جامعه ای ضعیف شود موجبات فقر و در نتیجه كفر را فراهم می آورد:«كاد الفقر ان یكون كفرا».
وقتی با این نگرش بر پایه نقش، جایگاه و مسؤولیت انسان در این دنیا در قرآن حركت كنیم می توان امید داشت كه تحول عظیم در امت اسلامی در جهت استعمار و آبادانی را پیش رو خواهیم داشت; زیرا نمی توان همبستگی میان بینش ها، باورداشت ها و نگرش ها را در جهت اخلاق عملی و تلاش انسانی نادیده گرفت. در این صورت است كه انسان مؤمن تلاش ها و فعالیت های دنیایی خویش را یك امر اخلاقی ـ ارزشی و دینی قلمداد كرده و از استعمار و آبادانی دست نمی كشد. وقتی كارگر و پژوهشگر بداند كه حضرت امیرمؤمنان و دیگر معصومان(ع) به عنوان نمونه های عینی و تجسیمی قرآن و آموزه های وحیانی همواره در كار و تلاش و آبادانی بوده و ایجاد باغستان و نخلستان ها و چاه كندن و آبیاری بوده اند و آن را به عنوان یك ارزش پاس می داشتند و بدان افتخار می كردند، این روحیه در وی پدید می آید كه كار و تلاش دنیایی او یك امر دینی و اخلاقی و ارزشی است. سرمایه دار و كارگر و پژوهشگر در این حالت می تواند با وجدان آسوده و با شور و حرارت بیشتر كارش را ادامه دهد; زیرا می داند كه كارش نه تنها از جهت اخلاقی عیبی ندارد، بلكه از این طریق، در واقع «مقاصد خداوندی» و استعمار و آبادانی زمین را بر آورده می سازد.
در بیان رابطه میان انسان و طبیعت و تأثیر نگرش و بینش در كردار و رفتار اجتماعی انسان خداوند می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِم;(رعد/ ۱۱) خداوند آن چه را قومی بدان گرفتارند دگرگون نمی سازد مگر آن كه آن چه در نفس هایشان بداند گرفتارند تغییر دهند. بنابراین دگرگونی اجتماعی و بازسازی هنجاری اجتماع نیازمند پیش زمینه ای به نام دگرگونی و بازسازی درونی انسان (چه فردی و چه جمعی) است. به این معنا كه انسان ها می بایست آن چه در درون و نفس هایشان از بینش و نگرش وجود دارد دگرگون سازند تا به تبع دگرگونی در بینش و نگرش رفتار و كردار اجتماعی ایشان تغییر یابد و به دنبال آن بازسازی اجتماعی انجام پذیرد.در این صورت است كه مؤمن برای آن به دنبال ابتكار و اختراع و استعمار و تسخیر زمین و ایجاد محیط زیست سالم می رود كه آن را وظیفه اخلاقی اش می انگارد و مسؤولیت الهی بر می شمارد; نه چیزی از روی طمع به دنیا و دنیاگرایی. در این نگرش، تكاهل و تنبلی در حقیقت گریز از مسؤولیت الهی و یك رفتار ضداخلاقی و ضدارزشی و از سوی جامعه و امت قرآنی نكوهیده می شود. در حقیقت زهدگرایی و ریاضت های از این دست نه تنها ارزش نیست بلكه یك امر غیراخلاقی و ارزشی و ضدآموزه های قرآنی شمرده شده و زاهدان بی مسؤولیت از جامعه طرد و رانده می شوند.
جامعه قرآنی به این روحیه و اخلاق كاری نیاز دارد كه می گوید: هر وقتی كه صرف كار و تلاش و آبادانی نشود در واقع ضایع شده است و فرد در برابر فرصت از دست رفته، مسؤول و پاسخگو است. در حقیقت تنبلی كردن و به استعمار و آبادانی زمین نپرداختن نه تنها امری ممدوح نیست بلكه غیر اخلاقی و ضد ارزشی است. دنیاسازی نه دنیاگرایی مسؤولیت همگانی بشر است. از این رو دنیاگریزی و ریاضت و رهبانیت مسؤولیت گریز نه تنها ارزش نیست بلكه ضد دینی و ضداخلاقی است.
بنابراین جستجوی راه های تازه بهرهوری از زمین و جلوگیری از فرصت و زمان سوزی و كاهش هزینه های انسانی و منابع مادی ارزش و مسؤولیت انسانی است. پس هیچ منبعی را نباید استفاده نشده باقی گذاشت. محاسبه دقیق هزینه در ارتباط با بازده و حسابداری دقیق در این قضیه ضروری است. اصولا همه این كارها باید به نیت و عملكرد رونق اقتصادی باشد; زیرا آرمان یك منتظر واقعی ایجاد رونق و رفاه اقتصادی و بهره برداری از همه منابع زمین در همین دنیا در عصر ظهور منجی است. پس باید این اصل در همه طول تاریخ امت اسلامی مورد توجّه باشد و به عنوان یك هدف در برنامه ریزی های خرد و كلان ترسیم گردد.
نگرش و اخلاق سنتی گرایش به ضد آموزه های قرآنی را تقویت می كند. ویژگی رویكرد سنت گرایی این گرایش است كه انسان تنها باید آن اندازه كار و كسب درآمد كند كه برای برآوردن نیازهای روزمره ضروت داشته باشد. این همان چیزی است كه در همه مسلمانان تقویت و یك امر طبیعی قلمداد شده است. اكتفا به نیازهای روزمره، موجب می شود تا انسان به مسؤولیت واقعی خود كه اعمار و آبادنی زمین است نپردازد. این روحیه و اخلاق امری بسیار زننده و دور از آموزه های قرآنی نه تنها برای امت قرآنی بلكه برای همه انسان هاست; زیرا قرآن وظیفه مسؤولیت و نقش انسان را در زمین، اعمار و آبادانی می شمارد; نقشی كه واجب است مؤمن به قرآن و آموزه های آن بیشتر به آن بپردازد.
در مفهوم قرآنی وظیفه، انجام كارها در امور دنیوی نه تنها یك وظیفه اخلاقی است بلكه به عنوان والاترین صورت فعالیت اخلاقی انسان یك امر ارزشی است.
فرد همیشه باید در مقام وظیفه ای باشد كه خداوند برایش مقرر كرده است. فعالیت های دنیوی انسان در جهت اعمار و آبادانی زمین را نیز باید در چارچوب محدودیت های مقام مقرر شده اش در زندگی دانست.
امت اسلامی در صورتی می تواند یك امت نمونه و الگو باشد كه اعتدال را در همه زمینه ها رعایت كند و به وظایف و مسؤولیت های اصلی اش توجّه جدی نماید. هر كس وظیفه دارد خود و جامعه اش را نجات دهد. نشانه این نجات یافتگی و رستگاری را باید در توفیق دنیوی او در انجام وظیفه اش برشمرد; زیرا «لَّیْسَ لِلاِْنسَـنِ إِلاَّ مَا سَعَی;(نجم/ ۳۹) برای انسان جز آن چه تلاش می كند نیست». و از آن جا كه دنیا مزرعه و كشتزاری برای آخرت است، انسانی می تواند از رستگاری در آن جهان بهره گیرد كه در این جهان به وظیفه و مسؤولیت خود توجّه داشته و انجام داده باشد. بی گمان اعمار و آبادانی زمین مسؤولیتی انسانی است كه بر دوش مؤمنان بیشتر از دیگران سنگینی می كند.
مؤمن باید از طریق اشتغال به فعالیت های شدید دنیوی و در راستای اعمار دنیا و زمین چنان كه خداوند خواسته است، بكوشد تا مورد تقرب الهی قرار گیرد.
با این بیان روشن شد كه تنها بر پایه نگرش و اخلاق كاری سنتی نمی توان به آموزه های قرآنی جامه تحقق پوشید; زیرا نگرش سنتی در تضاد چشمگیری با آموزه های قرآنی است. مؤمن نمی تواند به مفاهیمی چون زهد، ریاضت، رهبانیت و عبادت بدون مسؤولیت پذیری اتكا داشته باشد. ضرورت حضور در دنیا چیزی جز وقف همه جانبه انسان به وظایف الهی در دنیا نیست. مؤمن نه تنها در برابر خدا و آخرت بلكه در برابر دنیا و جامعه و رفاه و تعالی آن مسؤول است.
چنین اخلاقی می بایست مبنای زندگی شود تا با رفتار كسب و كار در یك نظام اقتضای عقلانی مؤمنِ سختِ كوشِ مسؤول، تطبیق پذیر با این جهان شود و به آبادانی بپردازد. اخلاق قرآنی با بهره گیری و استفاده از نعمت های و طیبات دنیا هیچ گونه ناسازواری نداشته بلكه آن را تشویق و ترغیب می نماید; بنابراین لذت جسمانی و برآورد كردن نیازهای مادی و جسمی هم گناه نیست.
این نگرش به دنیا و اخلاق كاری امكان انباشت سرمایه را فراهم می آورد ولی از آن جایی كه ابزارهای توزیع سالم ثروت نیز در آموزه های قرآنی بیان شده نه تنها مشكل ساز نیست بلكه رفاه عمومی را نیز در پی دارد.
بی گمان میان نگرش و اخلاق كاری و پیشرفت و توسعه رابطه تنگاتنگی است. در نگاهی فروكاهانه در این راستا تبیین و تحلیل درستی از آن چه هست و واقع شد به دست نمی دهد.
ما نه تنها به همسبتگی میان بینش، نگرش و اخلاق از سویی و پیشرفت و توسعه از سوی دیگر تأكید داریم بلكه به عنوان علل بدان ها می نگریم. بدبختی و خوشبختی جوامع بی ارتباط با آن ها نیست و می توان میان آن ها الگوی روشنی را تشخیص داد. در دوره ای كه مؤمنان بر پایه و اساس الگوها و آموزه های قرآنی حركت می كردند تحوّل عظیمی در همه جنبه های مادی و معنوی جامعه اسلامی پدیدار آمد. با دگرگونی در آن بود كه ما با ركود و پیشرفت این جوامع رو به رو می شویم; زیرا با چیرگی آموزه های غیر وحیانی به ویژه زهدگرایی و دنیاگریزی افراطی، روح كارآفرینی و نوآوری در آنان از میان رفت و تصوف و رفتار زاهدانه و صوفیانه جانشین گشت.
اكنون می بایست در جهت مقابله با عوامل ركود و پسرفت جوامع اسلامی از توسعه و پیشرفت، دگرگونی بنیادینی را در بینش مردمان (مابأنفسهم) در پیش گرفت تا در نتیجه تأثیرات خود را در اخلاق كاری و رفتار فردی و جمعی آنان (ما بقوم) شاهد باشیم. این مهم تحقق نمی پذیرد مگر آن كه بر پایه آموزه های قرآنی، نگرش و نگاه تازه ای به دنیا و زندگی در این جهان پدید آورد و پویایی، قابلیت نوآوری، ابتكار و شیوه های بهره بری از زمین و منابع آن را در مؤمنان افزایش داد و بر پایه آن اخلاق كاری را جایگزین اخلاق سنتی و ویرانگر گریز از دنیا كرد.
خلیل منصوری


همچنین مشاهده کنید