دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

انگیزه منگیزه کیلویی چند؟


انگیزه منگیزه کیلویی چند؟
ما نمی دانیم بعضی ها چرا این قدر سوسول هستند. اصلا تقصیر این پدر و مادرهاست که به بچه هایشان این قدر (به اندازه نوک ناخن) سختی نمی دهند تا قدر عافیت را بدانند.
یکی نیست به این پدر و مادرها بگوید دنیا که هتل ۵ ستاره نیست. خب چه قدر می خواهید بچه هایتان را لای پنبه بزرگ کنید؟ هیچ با خودتان فکر کرده اید که فردا پس فردایی که زبانم لال شما پیر و زمین گیر شدید چه کسی هست که مثل شاخ شمشاد ناز دردانه را بکشد و زمانی که در جامعه به تریج قبایش برخورد، ناله سر دهد و قربان صدقه عزیز کرده اش برود؟ خب نکنید این کارها را، به جان همین نیشخند که می خواهیم دنیایش نباشد، بد است. خودتان هم خوب می دانید که وقتی بچه ای وارد جامعه می شود، آن جا برایش فرش قرمز پهن نمی کنند و تعارفش نمی کنند که بفرما پشت فلان میز بنشین. این کارهایی که شما می کنید، آخر و عاقبت، دودش به چشم همین عزیز دردانه هایتان می رود. بس است دیگر، فکر می کنیم زیاده روی کردیم. یادمان آمد که تعداد این پدر و مادرها بسیار کم است. حالا اصل قضیه چیست؟
ماجرا از این قرار است که مدیر گروه کتابداری دانشگاه بوعلی سینای همدان گفته است: دانش اندوختگان رشته کتابداری به این دلیل که با گرایش تخصصی خود وارد بازار کار نمی شوند، بی انگیزه شده اند!!
اگر قرار است آدمیزاد با این حرف ها بی انگیزه شود، همان بهتر که ... همان بهتر که بی انگیزه بماند! نکند شماها فکر کرده اید ما مثل بچه مثبت ها در رشته تحصیلی خودمان داریم کار می کنیم؟ نخیر این جور امور که دیگر عادی شده.
یکی حسابداری خوانده، می رود قصابی باز می کند، آن یکی که در رشته دام پروری تحصیل کرده، کارمند بانک می شود. اصلا همین پزشکان جامعه؛ فکر کردید همه آن هایی که رفتند و ۷ سال درس طبابت خوانده اند تا بشوند پزشک عمومی، رفته اند و شده اند پزشک عمومی؟ مشغول کارهای دیگری هستند! هیچ هم کسر شأن نیست. چه کسی گفته کار عار است؟ مخلص کلام این که بروید خدایتان را شکر کنید که یک کاری دست و پا کرده اید و گرنه در این اوضاعی که بیکاری در نوع خود شغل محسوب می شود(!) شکرانه یافتن یک شغل شریف مستلزم پرتاب کردن کلاه روی هواست. انگیزه منگیزه کیلویی چند است؟

تقی نژاد
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید